محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831412572
جنبش دانشجويي، اميدها و بيمها
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: جنبش دانشجويي، اميدها و بيمها
خبرگزاري فارس: جنبش دانشجويي از مجموع دانشجوياني كه به نحوي در جهت تغيير و يا تداوم وضع موجود در جامعه، اعتراض يا انتقاد يا حمايتي به عمل آورند، شكل ميگيرد . نوشتار حاضر كوششي استبراي شناختخصوصيات جنبش دانشجويي و آسيبشناسي آن .
جنبش دانشجويي، خصوصيات و آفات
جنبش دانشجويي يا به تعبير زيباي مقام معظم رهبري، «بيداري دانشجويي و احساس مسئوليت دانشجويي» ، مقولهاي بسيار مهم، صددرصد دانشجويي و متعلق به محيط دانشگاه است; متعلق به همين جوان قبل از محيط دانشگاه نيست; متعلق به اين جوان بعد از دوره دانشجويي هم نيست; بلكه متعلق به محيط دانشگاه است . منشا چنين پديدهاي، خصوصياتي است كه در محيط دانشگاه و در مجموعه دانشجويان هست; مجموعه دانشجوياني كه ناظر به آينده و متعلق به آينده هستند و آينده هم متعلق به آنهاست . طبقه پيشرو و پيشاهنگ، زبده و با نشاط پيكره اجتماع كه در سازندگي آينده، پيشرفت و ترقي جامعه و ترسيم حركت عمومي بيش از جاهاي ديگر نقش دارد و مؤثر است .
جنبش دانشجويي خصوصياتي دارد; انگيزههايي در آن است و نتايجي بر آن مترتب ميشود كه شناسايي درست اين خصوصيات، اميدهايي را در جوامع ميگستراند و ميتواند به عنوان يك منبع فعال، حساس و پويا براي جوامع به كار گرفته شود . اما همين جريان، اگر درستشناسايي نشود يا از حركتهاي دانشجويي سوء استفاده شود يا آفاتي در آن رسوخ نمايد و در معرض آسيبهاي مخصوص به خود قرار گيرد، اين منبع پويا و با نشاط، ضايع خواهد شد و بيمهايي را در جوامع شعلهور ميكند . لذا ناختخصوصيات، آفات و آسيبشناسي جنبش دانشجويي، ضرورتي است كه بايد به آن پرداخت و از آن غافل نشد .
در مجموعه دانشجويان و حركتهاي دانشجويي يا جنبش دانشجويي، خصوصياتي است كه با تفاوت فرهنگها، تاريخها و ساختار اجتماعي - سياسي، تقريبا در همه جا يكسان است و مشتركات فراواني در همه جا به چشم ميخورد . آنچه در زير ميآيد، مهمترين ويژگيهاي حركتهاي دانشجويي در ايران اسلامي است .
1 . آرمانگرايي
دانشجو در دوران [دانشجويي] «ز هر چه رنگ تعلق پذيرد، آزاد است» . با معيارها و آرمانهاي متعالي آشنا ميشود و با بيداري وجدان به دفاع از آنها برميخيزد . آرمانخواهي، ريشه در سرشت تعالي طلب انسان دارد . بنابراين، برابري و آزادي، شاخصهاي دانشجو براي سنجش و ارزيابي مسائل انساني و مناسبات اجتماعي قرار ميگيرد . دانشجو با اين شاخصها به پيرامون خود، به رويدادها و به شعور و جامعه خويش مينگرد و حد تقريب يا انحراف وضعيت موجود را با آنها اندازه ميگيرد .
يكي از پژوهشگران درباره آرمانگرايي دانشجويان مينويسد:
جوانان تحصيلكرده به ويژه در جوامع در حال توسعه، افرادي آرمانگرا هستند . آنان موازين اجتماعي، اقتصادي، سياسي و حتي فرهنگي جامعه خود را كهنه و تحميل شده ميدانند . بسياري از آنان به تدريج در اعمال و حركات روزانه خود كمتر از سنتها و الگوهاي فرهنگي موجود پيروي ميكنند; اگرچه غالبا ضمير خودآگاه و ناخودآگاه آنان هنوز در چارچوب همين اعتقادها و فرمها فعاليت ميكند . از اينرو «جزء بيروني» شخصيت آنان همواره، در صدد شكستن و دگرگون كردن «وضع موجود» است . در حالي كه «جزء دروني» اين شخصيت هنوز علقهها و فرمهاي مشخص و محكمي را براي خود نيافته و غالبا در حيطه نفوذ پارهاي اعتقادها و الگوهاي درهم، مجرد و حتي كهنه اجتماعي و فرهنگي قرار دارد ... .
روي هم رفته آرمانهاي نسل جوان دانشجو، اساسا مستلزم تغيير وسيع و عميق در كليه ساختها و ضوابط جامعه ميباشد كه غالبا به نحوي خشن و قاطع بيان ميشود و معمولا براي دانشجويان جوامع در حال توسعه، محيط پيرامونشان هنگامي قابل زيست است كه كاملا دگرگون شود و از اينرو افكار و اعمال آنان لزوما در جهت ايدئولوژيهاي انقلابي سوق مييابد .
نكته جالب توجه اين است كه اگرچه آرمانگرايي و آرمانخواهي از خصوصيات جنبش دانشجويي است، از مطالبات آن نيز ميباشد . آنچه جنبش دانشجويي از مسئولان جامعه و مردم انتظار دارد و مطالبه مينمايد، آرمانخواهي است; در مقابل مصلحتطلبي و حفظ وضع موجود .
«قشر دانشجوي ايران به واسطه بيداري و آگاهي، يا در پي زنده كردن آرمانهاي فراموش شده انقلاب اسلامي است و يا در پي خلق انديشه نو براي پويايي انقلاب است . گاهي به واسطه گذشت زمان، [تغيير ارزشها] و ظهور نسل جديد، آرمانهايي همچون عدالتخواهي، آزاديخواهي و مساواتطلبي كمرنگ و بعضا فراموش ميشوند . از اينرو اين جنبش دانشجويي است كه ميتواند ارزشها و باورهاي انقلاب را متذكر شده و جامعه را از حركتهاي واپسگرايانه رهايي دهد .»
لذا رهبر معظم انقلاب، دانشجويان و حركتهاي دانشجويي را به آرمانگرايي رهنمون ساخته، چنين ميفرمايد:
«طبيعت دانشجو، آرمانگرايي است; بايد هم آرمانگرا باشد . اگر آرمانگرا نباشد، اين حركت متوقف خواهد شد . در زمينه علم هم بايد آرمانگرا باشد . در زمينه جامعه و مسائل جاري خودش هم بايد آرمانگرا باشد . اصلا آرمانگرايي جوان، مايه پيشرفت است . اگر آرمانگرايي را در جوانان خفه كردند و كوبيدند و از بين بردند - يا زشتشمردند - اشكال بزرگي متوجه خواهد شد . اين نبايد باشد .»
نكتهاي كه دانشجويان و حركتهاي دانشجويي بايد نسبتبه آن اهتمام ورزند و بسيار حساس برخورد نمايند مباني فكري و انديشهاي آرمانگرايي است; يعني آرمانگرايي و آرمانخواهي بر روي چه اساسي و پايهاي بنا شده است .
حركتها و بيداري دانشجويي در مرحله آرمانگرايي، بايد مكتب اجتماعي و جهتحركت، مبارزه فعاليتها و اهداف خويش را بر پايههاي فلسفي و نظري خاصي قرار دهد و هويت تاريخي و فرهنگي جامعه را مدنظر داشته باشد . با مردم هم احساس باشد و هويتي را انتخاب نمايد كه در متن فرهنگ و تاريخ جامعه و مردم ريشه دوانيده باشد .
برابري انساني، آزادي، عدالت و مبارزه با تبعيض و انحصارطلبي و غصب و زور، حقايق عام و ارزشهاي مشترك و آرمانهاي والايي است كه هم منافع اكثريت افراد و گروهها و پيروان مكتبها و نيز اكثريت مطلق ملتهاي جهان، با هر مرحله تاريخي و فرهنگي، در آرمانها و شعارها تامين است و اين آرمانهاي مشترك انسانيت است و جنبش دانشجويي به عنوان بدنه اصلي روشنفكري و روشنگري در جامعه، بايد در مبارزه اجتماعي، خودآگاهي، جهتگيري ضد استكباري، ضد استعماري و ضد استبدادي خويش به اين خواستها و آرمانهاي هميشگي و ايدهآلهاي شورانگيز بشريت تكيه نمايد و با اتكاء بر مباني مشترك انساني و آرمانهاي متعالي همه مردم و جامعه را از حصارهاي محدود برهاند و در جبهه مشتركي عليه جبهه «مشترك مهاجمان عليه انسانيت» ، يعني حق، آزادي، رشد و آگاهي صرف نمايد و به سخن يكي از انديشمندان فرهنگي «ايمان، استقلالخواهي، آزاديطلبي، خواستن حاكميت مردم بر سرنوشتخود و علم و فناوري، آرمانها و اهدافي است كه بايد جامعه دانشگاهي ما و به خصوص جنبش دانشجويي در همه اين عرصهها پيشتاز باشد .»
نكته ديگر اينكه، جنبش دانشجويي نبايد آرمانهايش را فراموش كند و به ملاحظه هيچ كس، هيچ گروه، هيچ حزب و ارگاني كنار نگذارد; همواره به دنبال تحقق آرمانهاي خود باشد و با تلاش براي توليد علم و تكنولوژي، مجاهدت و سختكوشي براي پيشرفت كشور، حفظ آرمانهاي متعالي و تكيه بر معنويت و ايمان نقش ممتاز و پيشتاز خويش را ايفا نمايد و در اين ميان نبايد از «توليد علم و فناوري همراه با ايمان و تعهد» غافل بماند; علمي كه شرط اول استقلال و پيشرفت جامعه است و ايماني كه منجي جهان معاصر است و به سخن سيد شهيدان اهل قلم، سيد مرتضي آويني: «ايمان، منجي جهان فردا است; چنان كه منجي ايران شد و انقلاب اسلامي را به سرچشمه جوشان انقلاب معنوي و ديني در سراسر جهان مبدل كرد .»
2 . پرسشگري
پرسش، آغاز تفكر است و امتياز انسان بر ساير موجودات اين است كه كنجكاو و پرسشگر است . تا آنجا كه عدهاي معتقدند: «اگر در جامعهاي پرسش نباشد، تفكر و پويايي وجود ندارد .»
از محيط دانشگاه كه به طور طبيعي، محيط شادابي، نوگرايي، نوآوري و نوزايي است و محيط علم، تحقيق و پژوهش است و مظهر تحولخواهي و آزاديطلبي، نميتوان انتظار داشت و از آن خواست كه خواستار تحول نباشد و پرسشي يا پرسشهايي برايش مطرح نباشد . اين روحيه در روح جوان، خصوصا جوان دانشجو - كه اهل تحقيق، تعليم و پژوهش است و خود را براي مديريت آينده جامعه آماده ميكند - وجود دارد .
يكي از انديشمندان فرهنگي بسيار زيبا و رسا متذكر ميشود كه:
«نوخواهي، تحول جويي و آزاديخواهي، از خصوصيات دانشگاه و دانشگاهيان ما است و بالاتر از همه و پايه همه اينها پرسشگري است; يعني دانشگاه جاي پرسش است، جاي سؤال است .
«از آنجا كه آغاز تفكر، پرسش است، دانشگاه كه جاي تفكر است، بيش از هر جا، مكان پرسش و سؤال است . دانشگاه بدون پرسش مثل روز بدون خورشيد است; يعني روز نيست . پرسشگري از خصوصيات دانشگاه ما است .»
لذا نوخواهي، آزاديخواهي و استقلالطلبي و ريشه و اساس همه اينها، يعني پرسشگري، بانام دانشگاه، دانشجو و حركتهاي دانشجويي قرين است و طبيعي است كه دانشگاه، محل طرح پرسشهاي علمي و پاسخهاي آن، حتي مسايل سياسي و اجتماعي باشد و رمز و راز پيشرفت و ارتقاي جامعه و توسعه علمي و فرهنگي اين است كه روح پرسشگري در جامعه خصوصا در محيط دانشگاه و بين دانشجويان و حركتهاي دانشجويي، جاري و ساري باشد .
از سويي ديگر، دانشگاه محيط تتبع و كاوش و جستوجو است و به تعبير باتامور، جامعهشناس امريكايي: «دانشگاه ساحتي مختص دانش و تفكر انتقادي است .» دانشجو در دانشگاه ميآموزد كه در برابر هر چه ميشنود و ميبيند چون و چرا بگذارد . اما و اگر كند، بپرسد و علتيابي كند . هر خواسته يا نكتهاي را بيدليل نپذيرد و با شك به امور بنگرد . دانشجو در دانشگاه فراميگيرد كه در مقابل هر رويدادي، مكث و تامل كند . در پس هر حادثه، ريشهها و علل آن را ارزيابي كند و هر اتفاقي را تجزيه و تحليل نمايد . اين روحيه، كه خصيصه ارزشمند اذهان زنده و فعال است، به دانشجو هويت مستقل فكري ميبخشد و او را در زمره قشر روشنفكر و منتقد جامعه قرار ميدهد .
وجود روحيه چون و چرا كردن (ويژگي پرسشگري)، روحيه آرمانخواهي، اصولگرايي و كمالپرستي، دانشجويان و حركتهاي دانشجويي را به اذهاني پرسشگر، تحولخواه و پرخاشجو بدل ميكند و آنان را خواهان حقيقت و عدالت ميسازد .
3 . حساسيت در برابر ارزشها و مقابله با ضد ارزشها
ارزش، عبارت است از مطلوبيتها، خواستهها، علائق و جهتگيريهاي مثبت نسبتبه چيزهايي كه ملاكهاي كلي رفتار هستند و اكثريت افراد جامعه روي آن وفاق دارند و به عنوان مهمترين عنصر فرهنگي و اجتماعي، نقش كليدي را در هويتبخشي و انسجام اجتماعي به عهده دارد . علامه شهيد مطهري در اين باره ميفرمايد: «ارزشهاي انساني همه اصيل و ريشه در سرشت انسان دارند و همين ارزشها عامل اصلي حركات تاريخ به شمار ميروند» .
جوانان، چون «سليمالفطره» و «حديث العهد بالاسلام» هستند، براي پذيرش سخن حق آمادگي بيشتري دارند و بيش از ساير دورههاي زندگي، تحت تاثير كلام حق قرار ميگيرند و در مقابل مظاهري - كه از نظر فطرت انساني زشت است - مثل ظلم، زورگويي، تبعيض، بيعدالتي، فساد، استبداد و استكبار، تقلب، دورويي و نفاق، حساسيت منفي نشان ميدهند و آنها را طرد ميكنند .
«دانشگاه نمودار و نشان دهنده حساسيت در برابر پديدههاي نامطلوب است و چيزي كه از نگاه ارزشي و آرماني جوان نامطلوب باشد، بيش از همه در محيط دانشگاه نسبتبه آن حساسيتبه وجود ميآيد .» حركتهاي دانشجويي نيز بالطبع در برابر ارزشهاي فطري، حساسيت نشان ميدهند و در مقابله با ضد ارزشها، عادات و رسوم خرافاتي، موهوم و باطل ايستادگي ميكنند تا ارزشها را در جامعه حاكم نمايند و ضد ارزشها را محكوم و مطرود سازند .
براي درك حساسيتها، حاكم نمودن ارزش، طرد ضد ارزشها، حركتهاي دانشجويي و دانشجويان بايد علم و تعهد را با هم داشته باشد و در معرفتآموزي، احساس مسئوليت نمايند و در احساس مسئوليت، از دانايي و آگاهي غفلت نورزند . به تعبير زيباي امام خميني (ره): «دانشگاههاي سرتاسر جهان، اگر چنانچه موازين انساني را، اخلاق انساني را، آنچه كه در فطرت انسان است، [ارزشها را] در كنار تعليم و تعلم قرار بدهند، يك عالم، عالم نور ميشود . و اگر چنانچه تخصصها و علمها منفصل باشد از اخلاق، منفصل باشد از تهذيب، منفصل باشد از انسان آگاه انسان متعهد، اين همه مصيبتهايي كه در دنيا پيدا شده است از همان متفكرين و متخصصين دانشگاهها بوده، اين «مركز علم» هم ميتواند مركز تمام گرفتاريهاي بشر باشد و هم ميتواند مركز تمام ترقيات معنوي و مادي بشر باشد . علم و عمل، علم و تعهد به منزله دو بال هستند كه با هم ميتوانند به مراتب ترقي و تعالي برسند ... اين فاجعه است كه ابزار علم در دست اشخاصي باشد كه متعهد نيستند و اخلاق اسلامي ندارند .»
آنچه مهم است و ذكر گرديد، اين است كه در كنار معرفتآموزي، احساس مسئوليت و در مقابل ارزشها، حساسيتهاي معقول و منطقي همراه با دانايي و آگاهي نشان داده شود و با آگاهي، ضد ارزشها را طرد نموده و به كنار زده شود .
لذا انتظاري كه از دانشجويان و جنبش دانشجويي ميرود اين است كه تلاش نمايند:
«ارزشهاي اسلامي در دانشگاه ... مورد مسابقه قرار بگيرد، اسلام در دانشگاه غريب نباشد، عمل و تعهد اسلامي يك چيز انگشتنما نباشد، نماز، امانت، صدق گفتار، صفا، برادري، عمل جهادي، درس خواندن از روي علاقه و صميميت، كمك به يكديگر در فراگيري، تلاش براي تعمق در معلومات و دانشهاي مختلف، [اقامه امر به معروف و نهي از منكر، نفرت از ظلم و ظلمت و خفقان، خروشيدن بر هر ظلم، تبعيض، بيعدالتي و نفاق، مبارزه با استبداد و استكبار و . . ]. رايجباشد .»
4 . حساسيت نسبتبه جامعه
دانشگاه، مؤسسهاي علمي است، اما دانشجويان و دانشگاهيان، همانند ساير اقشار اجتماعي علاوه بر وظيفه تخصصي خود كه تحصيل و تحقيق [و توليد علم] ميباشد، به عنوان عضوي از جامعه انساني، در قبال سرنوشت جامعه و مناسبات اقتصادي، سياسي - اجتماعي و فرهنگي جامعه، حساسيت دارند و واكنش نشان ميدهند و به اين ترتيب وارد عرصه سياست ميشوند .
علاقه دانشجويان به سياست، متاثر از عواملي است كه برخي از آنها عنوان ميگردد:
- دانشگاه مظهر تحولخواهي، تحرك و پويايي يك جامعه است و ساختاري با تفكر انتقادي دارد .
- دانشجو طبقه پيشتاز، پيشرو، با انگيزه و با نشاط اجتماع است كه عمدتا معلول دوران جواني و روحيات خاص آن ميباشد .
- دانشجو خود را براي سازندگي آينده جامعه و ترسيم حركتهاي عمومي جامعه آماده ميكند .
- دانشجو عضوي از جامعه انساني است كه براي آينده خود و جامعه تلاش ميكند و نسبتبه سرنوشت و آينده جامعه خويش حساس است .
- پويايي و تحولخواهي و نقد و تحليل مسائل جامعه دانشجويان را به حساسيت و آگاهي از مسائل جامعه و بينالمللي ميكشاند .
لذا سخن ديگري نيز در اين باره ميتوان گفت:
تفكر و تامل پيرامون وضعيت عمومي جامعه به لحاظ فرهنگي، سياسي و اقتصادي، يكي از خصوصيات عمومي دانشجويان است . تجمع بخشي از نيروهاي آگاه جامعه كه از سطح تحصيلي نسبتا بالا و روحيه كنكاش و بررسي علمي برخوردارند، وضعيتسياسي، اقتصادي، فرهنگي و روند مناسبات اجتماعي را در معرض نقادي دانشجو و دانشگاه قرار ميدهد . ذهن نقاد و حساس دانشجو، وي را به تفكر و تامل نسبتبه مشكلات جامعه ميكشاند; به اين معني كه ميزان مشكلات موجود در جامعه بر ميزان شدت و يا كاهش انتقادها و اعتراضها و فعاليتسياسي دانشجويان تاثير دارد . هر چه مشكلات اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي بيشتر باشد، ميزان اعتراضها و انتقادهاي دانشجويان نيز بيشتر و راديكالتر خواهد بود و بر عكس، چنانچه ميزان مشكلات بزرگ در جامعه كمتر باشد، جنبشهاي دانشجويي نيز اصلاحات و انتقادهاي محدودتري را خواهند داشت .
امام خميني (ره) - معمار و بنيانگذار انقلاب كه ديوارها، جداييها و مرز بين گروهها را از اجتماعات مردم برداشت - ديوارهايي كه فضاي عظيم و وسيع و باز را به حفرهها و خانهها و كلبههاي كوچك تبديل كرده بودند، از ميان برد و دلها را با هم آشنا كرد و نيروي عظيم مردم انقلابي را به وجود آورد . وي از دانشجويان و دانشگاهيان انتظار داشت كه همچون ناظري بصير و آگاه، هوشمندانه و متعهدانه عملكردها و تصميمگيريها را مد نظر گيرند و با نقادي دلسوزانه خطا و لغزش احتمالي را گوشزد نمايند و همچون مشاوران و كارشناساني امين، مساعدت خويش را از دستاندركاران و مجريان امور دريغ نكنند . همچنين در رخدادها و مراحل حساس و تعيينكنندهاي همچون انتخابات، همراه با ديگر بازوان فكري جامعه، با ارائه ملاكها و معيارها مردم را براي مشاركت و حضور مؤثر در سرنوشتخويش مدد رسانند و در جهتگيريها و خلق بسترهاي اجتماعي - فرهنگي تسهيلكننده راه تحكيم مقاومت ملي و انقلابي در برابر جهانخواران، امت اسلام را حامي و هادي باشند و به مدد قدرت فني و دانش خويش در تشخيص و افشاي ترفندهاي دشمنان، لحظهاي درنگ به خود راه ندهند .
همانطوري كه ذكر گرديد، دانشجويان و حركتهاي دانشجويي بايد نقش نظارتي پويا و مسئولانه در مديريت اجرايي جامعه و رويدادهاي مسائل جامعه داشته باشند و نقصها را بيان نمايند و در صورت امكان راه حل و راهكارهايي را در جهت رفع موانع، نقايص و كاستيها ارائه نمايند و بايستي به مسائل جامعه و جهاني همراه با حضوري مسئولانه و نقادانه اهتمام نمايند و نسبتبه مسائل پيرامون خود، بياعتنا نمانند; از تحولات پيراموني خود و مشكلات مردم و مسائل فراروي جامعه فاصله نگيرند و ارتباط با مردم و حضور در مردم را حفظ نمايند و خود را جدا از جامعه ندانند; زيرا جدايي از مردم و جامعه و بياعتنا به مسائل و مشكلات فرارو، منشا مشكلاتي ميشود كه هم مردم و هم دانشگاه از آن آسيب ميبيند . به سخني ديگر:
«دانشگاهها - قلب تپنده جوامع - به عنوان محور كليه حركات و تحولات، هنگامي جامعه را در نيل به اهدافش ياري خواهند كرد كه به عنوان زيربنايي اساسي و مستحكم همچون ستونهايي باشند كه بدون اتكا به آنها، قوام جامعه ناممكن به نظر ميرسد . دانشگاه در هر جامعهاي در صورتي مفيد و مؤثر خواهد بود كه اهداف جامعه با آن كاملا هماهنگ بوده و ساختار آن با ساختارهاي مطلوب جامعه يكدست و هماهنگ باشد .»
مقام معظم رهبري نيز جنبشهاي دانشجويي و دانشجويان را بارها به حساسيت توام با آگاهي از مسائل جامعه و جهاني فرا خوانده و سياسي بودن دانشجويان را به طور اكيد خواهان و خواستار شدهاند; چنانكه در گفتاري ارزشمند انتظارات خويش را بيان ميكنند:
بارها در مجامع دانشجويي گفتهام كه در اين نظام مردمي، دانشجويان كه طبقه پيشرو و پيشاهنگ و زبده و با نشاط پيكره اجتماع هستند، بايد در سازندگي آينده و ترسيم حركت عمومي جامعه، بيش از جاهاي ديگر نقش و اثر داشته باشند . اين تاثير، با دو عاملي كه بايد در كنار هم باشند، تحقق پيدا ميكند:
عامل اول، درس و علم و تحصيل است; تا نام دانشگاه و دانشجو و استاد و معلم معنا پيدا كند و اميدهايي كه براي آينده كشور ترسيم ميشود، پوچ و واهي و باطل نباشد .
عامل دوم، جهت فكري و سياسي و انقلابي دانشگاه است; آن چيزي كه به علم هم جان و روح و جهتخواهد داد . در بيانات حضرت امام (ره)، و وصيتنامه ايشان، به اين نكته اساسي بسيار توجه شده است . دانشگاه لاابالي و بيگانه از ارزشهاي ديني و بيتفاوتي و خونسرد نسبتبه مفاهيم و جهتگيريهاي انقلابي، دانشگاهي كه در او نبض انقلاب نزند، دانشگاهي كه اعضايش - چه دانشجو و چه استاد - نسبتبه حركت انقلابي ملت ايران و براي پيشاهنگي و پيشقراولي، احساس تكليف نكند و نقش درجه يك را در كار انقلاب نداشته باشد، دانشگاهي نيست كه اميدبخش و تضمينكننده آينده و مورد نظر امام (ره) باشد .
در گفتار ديگر ميفرمايند:
«در يك جامعه زنده، همه موظف به تلاش سياسي هستند . تلاش سياسي، غير از سياستزدگي و سياستبازي است . تلاش سياسي، يعني آگاه شدن از جريان كنوني جامعه و خطراتي كه آن را تهديد ميكند و مشخص كردن جبهه دوست و دشمن و گرفتن موضع مناسب در قبال آنها . اين فهم سياسي براي همه لازم است و به دنبالش هم هست . قدرت تحليل در يكايك دانشجويان بايد وجود داشته باشد .» (26)
«محيط سياسي يعني چه؟ يعني درس نخوانند و شعار سياسي بدهند؟! يعني زنده باد و مرده باد كنند؟! سياسي بودن يعني دانشجو از آنچه در جهان و در كشور خودش ميگذرد، آگاه باشد و بينش داشته باشد . اگر اين نشد، ممكن است فردي به حد اعلاي علم هم برسد، خيلي هم متدين باشد، اما دشمن او را به قيمتبسيار ارزاني بخرد! ...»
«[لذا] دانشجو بايستي آگاهي و فهم و درك سياسي داشته باشد; مباحثسياسي را بداند; آنچه در جهان ميگذرد، بداند . امروز جمهوري اسلامي از يك دولت مردمي - صددرصد وابسته به مردم خودش - برخوردار است . خوب; اين دولت چه كار ميكند؟ در مسائل سياسي دنيا، كجاي كار است؟ هدفهايش چيست؟ اقداماتش كدام است؟ چرا در فلان جهتحركت ميكند؟ چرا در فلان جهت ديگر حركت نميكند؟ بايد اينها را بدانيد» .
اهتمام به ارتقاي فهم سياسي در نسل دانشجويي، به ويژه در جامعه انقلابي ما، ضرورتي مضاعف پيدا كرده است; زيرا در برخي از جوامع، به دليل شتاب محدود حوادث سياسي - اجتماعي، همگامي با رخدادهاي داخلي و يا خارجي، كار سخت و دشواري نيست; اما در جامعه انقلابي ايران، حوادث سياسي و اجتماعي داخلي و يا حوادث خارجي، اولا فراوان هستند و ثانيا سريع و پرشتاب رخ ميدهند و ثالثا پيامدها و دامنهاي وسيع را در برميگيرند . اين ويژگيها ايجاب ميكند كه تمامي شهروندان اين مرز و بوم و به ويژه قشر تحصيلكرده و مؤثر در بنيادسازي جامعه، در چند و چون حوادث قرار گيرد و از آبشخور و مصب وقايع اطلاع روشني بيابد و در ابهام و خلا زيست نكند .
«اين مهم ايجاب ميكند كه دانشجوي مسلمان، در جريان دقيق رخدادها و پشت صحنههاي آن در داخل و خارج از كشور باشد و تا مرز مسائل امنيتي و منافع ملي، بدون سانسور و قبض حقايق، از چيستي و چرايي وقايع و تصميمگيريها اطلاع پيدا كند تا به واسطه ابهام، دچار مسئله دروني و يا بيتفاوتي نشود» .
5 . صدق و صفا و خلوص
«در حركت دانشجويي، كلك، تقلب، حيله و شيوههاي غيرانساني كه معمولا در محيطهاي رايج زندگي به كار ميرود، كمرنگ است و يا به طور طبيعي نيست . در محيط معمولي زندگي، در محيط سياست، در محيط تجارت، در محيط بده بستانهاي اجتماعي، هر كسي هر حرفي كه ميزند مواظب استببيند از اين حرف، چه گيرش ميآيد و چه از دست ميدهد; ... اما در محيط حركت دانشجويي، نه; حرف را براي خوب بودنش، براي درستبودنش براي جاذبه داشتنش، براي خود و براي حقيقتبيان ميكنند و تعقيب ميكنند» . اين رنگ غالب در حركتهاي دانشجويي - نه همه حركتها و محيطهاي دانشجويي - است .
نفاق و دورويي، تلون مزاج، خودخواهي و حسادتهاي سياسي و گروهي، سياهنماييها، لااباليگري و اموري از اين قبيل، آفت احزاب و تشكلات و گروههاي فعال سياسي - اجتماعي در جامعه ما بوده و هست كه متاسفانه هنوز گريبان تشكلهاي سياسي و برخي نخبگان سياسي - اجتماعي ما را گرفته است و مانع از ره پيدا كردن آنها به حقايق جامعه ميشود و گاهي آن حقايق متعالي و والا را كتمان مينمايد .
«خوشبختانه عنصر صداقت، صراحت و شفافيت، در نسل دانشجو كمياب نيست . به واسطه اقتضاي سني و تكاپوي جواني، اين نسل از صداقت و خلوص مناسب برخوردار بوده و هست; هر چند اين خلوص و صداقت در اثر برخورد با سياستبازان بيرون دانشگاهي و يا گروههاي سايه، در مواردي كمرنگ شده و يا به استخدام سياستبازان حرفهاي درآمده است» .
در نقطه مقابل، جنبش دانشجويي بايد با مدركگرايي، تعلقات دنيوي، مصلحت پرستي، مال پرستي و شهرتطلبي، كسب عيش زودگذر زندگي، روحيه حق گريزي و حق ستيزي به شدت پرهيز و احساس خطر نمايد .
دو عامل مهم و سازندهاي كه به صدق، صفا و خلوص حركتهاي دانشجويي ميافزايد، كمي تعلقات دنيوي و روحيه حقپذيري و ترويج و توسعه و ترويج فرهنگ ايثار و شهادت است; فرهنگي كه توان مقابله با تهديدات زورگويان را دارد و ميتواند ريشههاي وابستگي را بخشكاند; دنيازدگي را از جان و دل انسان بزدايد و ترس، مصلحتپرستي و ذلت را به كناري نهد . چه زيبا گفته جلال آل قلم، روشنفكر گرانقدر . جلال آل احمد:
دو دسته به قلمرو روشنفكري در نميآيند:
1 . گرفتاران تن و شكم;
2 . گرفتاران تعصب و تعبد .
6 . آزادي از وابستگيهاي حزبي، سياسي و ...
«حسن محيط جوانانه دانشگاه، اين است كه اگر اطلاعات كافي و درست و تحليلهاي منطقي سياسي عرضه شود، چون در اين محيط، اغراض و اهواي سياسي ريشه ندوانده و راه ايمان سالم سياسي (و حقپذيري و عدالتخواهي) را مسدود نكرده است، لذا اطلاعات مناسب، به سرعتبه عمل صحيح سياسي تبديل خواهد شد . اين نكته، دقيقا يكي از تفاوتهاي جدي محيطهاي سياسي محض، با محيط دانشجويي است . در نسل دانشجو، كمبود اطلاعات و منابع درست تحليل، سرچشمه اصلي خطاها و انحرافهاي سياسي است; اما در نسل سياستمدار كهنهكار، موانع عمده در قدرتطلبيها، خودخواهيها، حسادتهاي سياسي و . .. است . در نتيجه نسل نخست، به سرعتبا تمهيدات درست در جهت اطلاعرساني صحيح به حقانيتحقيقت مؤمن خواهند شد و در برابر آن سرتسليم فرود خواهند آورد و نادرستي باطل را خواهند ديد و از پيروي آن سر خواهند پيچيد» .
دانشجوي تحولجو و پرسشگر - كه زهر چه رنگ تعلق پذيرد، آزاد است وبا معيارها و آرمانهاي متعالي آشنا شده - با تفكر و تامل روي پديدهها و مسائل گوناگون جامعه، ملاحظه شخص، گروه و حزب و ... را نميكند و با توجه به روحيه حقپذيري و عدالتطلبي، حقيقت را فداي مصلحت نميكند و قيود و بندهايي را كه وابستگيهاي حزبي، سياسي و قومي بر پاي انديشه و دست آرمانهاي والايش مينهند، نميپذيرد .
لذا در مجموعه حركت دانشجويي از مصلحتگرايي و مصلحتانديشي و تقيداتي كه معمولا مجموعههاي گوناگون سياسي و غيرسياسي براي اعضايشان فراهم ميكنند، خبري نيست و نبايد هم باشد .
7 . مبتني نبودن بر اشخاص
حركتهاي دانشجويي، بيش از آنكه به شخص دانشجو تكيه نمايد، به قشر آگاه دانشجو و فرهنگ دانشگاهي تكيه ميكند . اين حركتها متعلق به فضا و مجموعه دانشجويي است; يعني حركت دانشجويي يك دانشگاه، امروز هم هست، ده سال پيش هم بوده و ده سال بعد هم خواهد بود; اما نه ده سال پيش دانشجوي x بود و نه ده سال بعد دانشجوي X در آن دانشگاه حضور دارد . اما اين حركت همچنان وجود دارد .
اين مسئله از آنجا اهميت پيدا ميكند كه اگر جنبش دانشجويي، نقش ارتجاعي و منفي داشته باشد و در خلاف خواست مردم و جامعه حركت نمايد، عدهاي ديگر از دانشجويان فعال در صحنههاي اجتماع و سياست مسير آن را تغيير ميدهند و براي تحقق آرمانهاي متعالي و منافع ملي جامعه اهتمام ميورزند; چرا كه جنبش دانشجويي متكي به افراد خاص و اشخاص نيست; همانند انقلاب اسلامي كه بايستي پيوسته مواظب زايشهاي طبيعي و غيرطبيتي آن باشيم و از ريزشهاي انقلابيون سابق هراسي به دلخويش راه ندهيم . اين نكته مهم و اساسي در گفتاري از مقام معظم رهبري چنين آمده است:
«به نظر من، يكي از مهمترين حرفهاي امام بزرگوار اين بود كه ميفرمود: اين نظام، وابسته به من و زيد و عمرو نيست . او ميگفت كه اين نظام، متكي به من نيست; من هم كه نباشم، اين نظام و اين ملت هستند ... وقتي نسبتبه امام، اين طور باشد، نسبتبه همه اشخاص، اين طوري است .»
«اين نظام، متكي به اشخاص نيست; متكي به حقايق و متكي به آحاد ملت و متكي به آن معنويتي است كه در ميان اين ملت وجود دارد و لطف خدا را جلب كرده است . تا وقتي اين ملت، با همين ايمان و با همين اخلاص و با همين صفا پيش ميرود و حركت و مبارزه ميكند، هر كسي در اين دنيا و در اين نظام باشد يا نباشد، لطف خداي متعال شامل اين نظام است و اين نظام، همان قدرت و نشاط و حضور و توانايي فوقالعاده را دارد و خواهد داشت .
8 . حاكميت تلفيق منطق و انديشه با احساسات و غيرت
خصوصيت ديگر حركتهاي دانشجويي و پديده ذاتي محيط دانشگاه، اين است كه فقط بر اين حركت و اين محيط احساسات تعلق نميكند; بلكه منطق و تفكر و بينش و تحصيل و ميل به فهميدن و تدقيق هم در آن وجود دارد . ضمن اينكه غيرت و تعصب هست، آگاهي و ژرف انديشي و تحولجويي نيز وجود دارد; البته شدت و ضعيف دارد; گاهي كم و گاهي زياد . يا به سخني ديگر «دانشجويان به عنوان يك مجموعه روشنفكر و آگاه در كنار احساسات، بر اساس فكر، عقل و علم تصميم ميگيرند» .
مقام معظم رهبري در گفتاري ارزشمند، دانشجويان و حركتهاي دانشجويي را به اين نكته رهنمون ميسازند كه در كنار معرفت آموزي و انديشيدن، احساس مسئوليت نمايند و احساس بدون دانايي و منطق را مضر عنوان ميكنند و ميفرمايد:
«... در كنار معرفت آموزي، شور و عشق ناشي از احساس مسئوليت هم لازم است; شور و عشقي كه يك انسان آگاه و با معرفت را بيتاب ميكند و به سمت ماموريت صحيح خود و پيمودن صراط مستقيم به حركت در ميآورد . از اين شور و توجه و عشق به ماموريت و مسئوليت غافل نشويم . در كنار دانايي، اين احساس بايد وجود داشته باشد .»
«البته احساس بدون دانايي مضر است و به افراط و تفريط و كارهاي بيقاعده و بيرويه كشيده خواهد شد . دانايي بدون شور و احساس و نشاط هم هيچ كارايي ندارد; مثل سرمايه راكدي است كه از آن هيچ استفادهاي نميشود . اگر بخواهيم سرمايه دانايي معرفت و آگاهي و شناختبه كار بيفتد، و در خدمت هدفهاي والا قرار بگيرد، بايد با همان شور و احساس مسئوليت همراه شود . اين دو بال ميتوانند انسان را پرواز دهند و به اوج برسانند» .
رفتار جوانان و جنبش دانشجويي با غيرت و تعصب، تلاش و مجاهده، احساس مسئوليت و آگاهي و ... است كه ميتواند مملكت را در جهتشكوفايي و پيشرفتسوق دهد . رهبر معظم انقلاب در زمينه شكوفايي تمدن اسلام و پيشرفت جامعه اسلامي معتقدند كه تعصب ملي را بايد در ميان دانشجويان برانگيخت و در گفتاري ميفرمايد:
«بايد تعصب ملي را در دانشجو برانگيزانيد . بر خلاف آنچه در ذهنها ميافتد، تعصب يك معناي هميشه منفي و بد نيست . برخي تعصبها لازم است; يعني بدون آن تعصبها انسان ول است و مثل غبارهاي سبك و بيوزن در هوا حركت ميكند . پايبنديهايي براي شخصيت و هويت انسان لازم است; حال اين انسان هر كه ميخواهد باشد - عالم باشد، صنعتگر باشد، هر فعاليتي داشته باشد - بالاخره پايبندياي لازم دارد» .
پايان سخن اينكه:
«وقتي جوان مملكت هوشيارانه، با تدبير، با حلم، با توجه به موقعيتها حرف بزند و تصميم بگيرد و عمل بكند، كشور گلستان خواهد شد ...»
.....................................................................................
جمعه 15 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 160]
-
گوناگون
پربازدیدترینها