محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831316112
در پشت صحنه فيلم سينمايي «عقرب» چه ميگذرد؟ دور دنيا با «عقرب»
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: در پشت صحنه فيلم سينمايي «عقرب» چه ميگذرد؟ دور دنيا با «عقرب»
جام جم آنلاين: مجيد جوانمرد، كارگردان نام آشناي سينماي ايران اين روزها مشغول ساخت فيلم سينمايي جديد خود «عقرب» براي شبكه جهاني سحر است. آنطور كه خودش ميگويد دعوت شبكه جهاني سحر براي ساخت اين فيلم، اولين تجربه عملي او پس از سالها دوري از سينما است و او و گروهش بايد انرژي زيادي را براي به تصوير كشيدن يك اكشن پليسي جاسوسي صرف كنند.
اين گزارش، ترسيم كننده تلاش اين گروه براي چند ساعت در يك روز گرم تابستاني در تهران است. تلاش و تكاپويي كه در تهران آغاز شد، در ارمنستان ادامه يافت و مجددا در ايران و در شهر نصفجهان اصفهان پيگرفته شد و همچنين تصويرگر تعليق، هيجان و پيچيدگيهايي است كه از همان ابتداي فيلم با اسم عجيب عقرب در ذهن بيننده نقش ميبندد:
چند روز قبل از عزيمت گروه سازنده عقرب به لوكيشني كه محل استقرار نهايي گروه سازنده اين فيلم سينمايي براي فيلمبرداري است، يعني شركت بهره برداري برق نيروگاه طرشت واقع در خيابان ستارخان، مراجعه ميكنم. طبق هماهنگيهاي به عمل آمده با مدير توليد و برنامهريز پروژه، حدود ساعت 30/10 در محل حاضر ميشوم.
مقابل در ورودي از يكي از نگهبانان سيار نيروگاه در حالي كه سوار بر موتور است، محل استقرار گروه را جويا ميشوم: «مستقيم، دست چپ» با راهنمايي او وارد محوطه ميشوم و پس از پشت سر گذاردن چند خيابان فرعي به محل مورد نظر ميرسم. منظره چنان جذاب و ديدني است كه براي چند ثانيه مرا به اين فكر مياندازد كه شايد مكان را اشتباه آمده باشم؛ درختان كاج يكدستي كه همگي در يك رديف مشخص قرار گرفتهاند در دو طرف حوضچههاي قد و نيم قدي كه با اتصال به يكديگر به حوضچه بزرگتري منتهي شده و از هريك از آنها، فوارههايي رو به آسمان قد كشيده، خودنمايي ميكنند و آلاچيقهاي قهوهاي رنگ چوبي كه هر كدام به فواصل مشخص بنا شدهاند در كنار درياچه بزرگي چشم را نوازش ميدهد و مرا چنان مجذوب خود ميكند كه مجبور ميشوم چند دقيقهاي مكث كنم و به مشاهده منظره بايستم.
پس از پرس و جوي مجدد متوجه ميشوم گروه در ساختمان كوچك هلالي شكلي كه ظاهرا اتاق دكور نيز در آنجا قرار دارد، مستقر است. براي رسيدن به ساختمان ناچار پلههاي زيادي را طي ميكنم و وقتي به پايين پلهها ميرسم، صداي چند نفر كه به نظر ميرسد جزو گروه باشند، توجهم را به خود جلب ميكند، نزديكتر ميروم و از آنها درباره گروه ميپرسم و با شنيدن اين پاسخ كه بچهها در حال حاضر براي گرفتن سكانس فينال فيلم در پشت درياچه مستقر شدهاند، به ناچار راه آمده را به سمت درياچه باز ميگردم.
در راه پانتهآ حسيني، منشي صحنه گروه كه عقرب اولين تجربه كاري او با مجيد جوانمرد است، مرا همراهي ميكند. با اطلاعاتي كه او در اختيارم ميگذارد، متوجه ميشوم كه امروز قرار است سكانسهاي پاياني و اكشن فيلم عقرب با حضور بازيگران اصلي فيلم يعني دانيال حكيمي، فرهاد قائميان و مليسا مهربان البته به استثناي سام درخشاني كه ظاهرا در سكانسهاي پاياني نقشي ندارد گرفته شود و ديگر اينكه گروه از ساعت 9 در نيروگاه مستقر شده و قرار است ضبط تا ساعت 19 ادامه داشته باشد به اين دليل كه سكانسهاي فينال در روز اتفاق ميافتد و گروه مجبور است تا وقتي كه آخرين آثار نور در فضا باقي است به فيلمبرداري ادامه دهد.
به سمت يكي از آلاچيقهاي كنار درياچه كه جوانمرد در خلوت و سكوت آن مشغول به كار است و دكوپاژ سكانسهاي امروز را كه شامل چندين پلان مختلف است مشخص و تنظيم ميكند، ميروم.
از كار خوشم آمد
از جوانمرد درباره پروسه جايگزيني او با امير قويدل كه قبلا قرار بود كارگرداني اين كار به او سپرده شود ميپرسم، پاسخ ميدهد: من به هيچوجه در جريان اين پروژه نبودم و در واقع به دنبال گرفتن پروانه ساخت براي فيلم سينمايي خودم با نام «يك چكه باران» بودم كه موفق هم شدم و درصدد بودم كه پيش توليد آن را شروع كنم كه از طريق سيد محسن جاهد، تهيه كننده پروژه عقرب، اين كار به من پيشنهاد شد. با مطالعه فيلمنامه فهميدم نشانههايي از ژانر مورد علاقه من در آن به چشم ميخورد و پس از آن با صحبتهايي كه با تهيهكننده و مسوولان شبكه سحر داشتم، پيشنهادهايي را براي بهبود فيلمنامه هم از نظر محتوايي و هم از نظر اجرايي ارائه كردم كه خوشبختانه مورد موافقت شبكه نيز قرار گرفت و كار را شروع كردم. در وهله اول هم فيلمنامه را براساس كدهايي كه مديران شبكه مدنظرشان بود و البته با زاويه ديد خودم براي كار بازنويسي مجدد كردم و حدود 25 روز پس از آن، پروژه وارد مرحله پيش توليد شد تا الان كه حدود 30 تا 40درصد فيلمبرداري سكانسهاي مربوط به تهران به پايان رسيده و 15 10 درصد باقيمانده از صحنههاي تهران نيز تا آخر شهريور در اين مكان( نيروگاه طرشت) و حومه شهر تهران ضبط خواهد شد و پس از آن گروه براي برداشت بقيه كار راهي ارمنستان خواهد شد.
در مورد صحنههاي مربوط به اصفهان و اينكه آيا امكان گرفتن اين سكانسها در تهران نبود، سوال ميكنم كه ميگويد: هم شخصيتهاي اصلي كار به نوعي اهل اصفهان هستند و هم اينكه بخشهايي از سناريو براي ضبط در فضاهاي تاريخي و اماكن توريستي اصفهان نگاشته شده بود كه ايجاب ميكرد اين سكانسها را حتما در اصفهان بگيرم. لذا امكانپذير نبود آنها را در تهران بازسازي كنيم و از آنجا كه برنامهريزي اوليه عملا بر روند كار منطبق نشد، پس از بازگشت از ارمنستان كه احتمالا حدود 20 تا 25 روز طول خواهد كشيد براي گرفتن صحنههاي مورد نظر راهي اصفهان خواهيم شد.
جوانمرد از چينش گروه و انتخاب بازيگران راضي است و ميگويد: زماني كه من وارد پروژه شدم، با چند نفر از بچهها قرارداد بسته شده بود كه با انتخاب آنها مشكلي نداشتم. ميماند انتخاب بقيه عوامل كه زيرنظر خودم و تهيه كننده انجام شد. اما آنچه در اين ميان برايم از همه مهمتر بود، خود فيلمنامه بود يعني خود فيلمنامه بايد از نظر قصه و شخصيتها و سير دراماتيك فيلمنامه به صورتي ميبود كه هم مورد پسند خودم واقع ميشد و هم موردپسند شبكه.
تجربه كارهاي اكشن
وقتي از جوانمرد كه در كارنامه كارياش تجربه كارهاي اكشن هم دارد، ميپرسم «عقرب» چه وجه تمايزي با ديگر آثار شما در ژانر اكشن دارد، او جواب ميدهد: اكثر فيلمهاي سينمايي كه تاكنون ساختهام آخرين آن هم فيلم «عروسي خون» محصول سال 1372 بود در قالب حادثهاي بوده و به عبارتي ميشود آنها را در ژانر اجتماعي حادثهاي به شمار آورد. ولي قصه «عقرب» به نوعي در ژانر سياسي حادثهاي اتفاق ميافتد و از اين نظر با ديگر كارهاي من متفاوت است و سعي دارم با رعايت تمام الگوها و المانهاي يك فيلم سينمايي در چنين ژانري فيلمي ارائه كنم كه براي مخاطب امروز سينما باورپذير و قابل قبول باشد.
با خلوت شدن كامل صحنه از افراد گروه و تجهيزات، همراه جاهد به سمت مكان ضبط پلان اوليه فيلم كه ظاهرا يك زمين فوتبال است، حركت ميكنيم. حضور مليسا مهربان در صحنه البته با پوشش و گريم كاملا متفاوت كه نشان دهنده اكشن بودن اين بخش از سكانسهاي فيلم است، توجه مرا به خود جلب ميكند. ابتدا با اين تصور كه او بخوبي زبان فارسي را نميداند، از گفتگو با او پرهيز ميكنم اما با خوش و بش كوتاهي كه ميان ما رد و بدل ميشود، متوجه ميشوم او نه تنها با زبان فارسي كاملا آشناست كه به چند زبان ديگر دنيا مثل انگليسي، دانماركي، آلماني و اسپانيولي و مهارتهايي همچون موتور سواري، تيراندازي، رانندگي و فنون رزمينيز كاملا مسلط است.
فيلمنامه به زبان فينگليش!
«ورونيكا» كاراكتر اصلياي است كه مليسا مهربان به ايفاي نقش او ميپردازد؛ دختري كه خود را يك دورگه ايراني انگليسي معرفي ميكند و با ورودش به زندگي سهراب (با بازي سام درخشاني) كه يك دانشمند ايراني است، ماجراهاي زيادي ميآفريند كه در اين ميان جادوي گريم و دستان هنرمند مهين نويدي طراح گريم پروژه، زمينه مناسبي را براي مليسا فراهم كرده تا بتواند قدرت بازيگرياش را به بوته قضاوت و سنجش حرفه اي بسپارد.
او در سفري كه به ايران داشته از طريق يكي از دوستانش به عليرضا امينيان كارگردان تله فيلم «همان روز» معرفي شده و در يك نقش كوچك بازي كرده است. خودش ميگويد: پس از «همان روز» كه از شبكه يك سيما پخش خواهد شد، پروژه عقرب به من پيشنهاد شد و از آنجا كه من با فنوني مثل كاراته، تيراندازي، موتورسواري، رانندگي و ... آشنا هستم و نقش ورونيكا يا سلين در عقرب هم چنين ويژگيهايي را ميطلبيد، فكر كردم از پس اجراي نقش برميآيم و قبول كردم.
از او ميپرسم: آيا اجازه داشتي سناريو را براي خودت به زبان ساده تر و قابل فهمتر تبديل كني، او جواب ميدهد: كارگردان اين پيشنهاد را به من دادند كه بخشهايي از سناريو را كه به نقش من مربوط ميشود، به زبان ساده قابل فهم براي خودم تبديل كنم اما از آنجا كه من اساسا موفقيت در كارهاي سخت را دوست دارم تمام سناريو را بدون هيچگونه تغيير در متن اجرا كردم. به او ميگويم حالا بايد منتظر ماند و ديد حاصل كار او در كنار ديگر بازيگران ايراني و خارجي مثل دانيال حكيمي، سام درخشاني، فرهاد قائميان، پوراندخت مهيمن، سيمون باغداساريان، واروژ خاچاطوريان، حامد آقايي و ... چه نمرهاي را دركارنامه او ثبت خواهد كرد كه با صداي يكي از عوامل كه مليسا مهربان را به جمع عوامل فرا ميخواند، گفتگوي ما به پايان ميرسد و گروه آماده ميشود براي ضبط پلان اوليه.
يك كولهپشتي براي ورونيكا
همه چيز آماده است و جوانمرد با تكيه بر صندلي خود، ناظر بر جميع جوانب است و مدام نكاتي را درباره صحنه و چگونگي ورود ورونيكا به داخل محوطه به او گوشزد ميكند. از طرفي مهرداد اميني دستيار 2 كارگردان نيز كوله پشتي بزرگي را كه سنگين هم به نظر ميرسد و بايد در اين پلان همراه ورونيكا باشد، بر دوش او قرار ميدهد ولي ظاهرا كوله پشتي سنگينتر از آن است كه تصورش را ميكرد. لذا با درخواست او كوله پشتي پايين آورده ميشود و پس از رفع مشكل، مجددا بر دوش او قرار داده ميشود.
حالا ديگر صحنه براي برداشت آماده است و صداي افشين رضايي، دستيار يك كارگردان را ميشنوم كه بلند فرياد ميزند: همگي آماده/ بريم/ صدا/ دوربين/ حركت.
برداشت اول: ورونيكا بسرعت با يك يونيفورم كماندويي شكلاتي رنگ و عينك دودي بر چشم از پلهها بالا ميآيد و با ديدن خودرويي كه در حال عبور از محوطه است، پشت درختي كه همان نزديكي است، مخفي ميشود و بعد از مطمئن شدن از اطرافش از پشت درخت بيرون آمده از كادر خارج ميشود و كات.
ظاهرا پلان گرفته شده زياد مورد توجه كارگردان واقع نشده. به همين خاطر ميگويد: «يكبار ديگه ميگيريم. ورود ورونيكا بايد با عبور ماشين در صحنه كاملا سينك باشد.»
آخرين نفري كه محوطه را ترك ميكند، رضا اردلان معروف، مدير صدابرداري گروه است. او به قول خودش از 10 سالگي در سينماي ايران حضور داشته و صدابرداري و بعضا آهنگسازي كارهاي معروفي مثل محاكمه، كارآگاه علوي، آژانس دوستي و ... بخشي از كارنامه شلوغ كاري اوست. اردلان علت حضورش در پروژه عقرب را، آشنايي او با جوامع بلوك شرق و لوكيشنهاي فيلم در ايران و ارمنستان ميداند كه به نظر خود او فاكتور مهميبه حساب ميآيد اما مشكلاتي كه اردلان در خصوص صدابرداري كار با آن مواجه است، بسيار است كه از زبان خودش خواندنيتر است: همانطور كه ميدانيد صدابرداري سر صحنه و همزمان با فيلم گرفته ميشود اما با توجه به آنكه اتمسفر تهران به لحاظ پارازيتهاي صوتي و ... بشدت آلوده است، اين موضوع مشكلات ما را دو چندان كرده است.
مثلا در همين پلاني كه لحظاتي قبل گرفتيم، آمبيانس محيط و صداي كارخانه آنقدر نزديك و بالاست كه من مجبور شدم براي حفظ كيفيت و وضوح، صداي قدمهاي مليسا مهربان را خودم شبيهسازي و با نفسهاي او سينك كنم تا كار با شارپ و كيفيت بالا ضبط شود، سپس در مرحله صداگذاري و ميكس و... مشكل را به حداقل برسانم و افكتهاي مدنظرم را بر كار حاكم كنم.
با اينكه مدت زمان زيادي از حضورم در صحنه فيلمبرداري «عقرب» ميگذرد، ظاهرا از پيوستن دانيال حكيمي و فرهاد قائميان به گروه كه در سكانسهاي برنامهريزي شده براي امروز حضور خواهند داشت، خبري نيست. اما درست در لحظات خداحافظي با عوامل كار، صداي رساي فرهاد قائميان كه از دور شنيده ميشود، حكايت از حضور او در صحنه دارد و ظاهرا حالا نوبت اوست كه توانايي حرفهاياش را با بازي در نقش حميدرضا كمالي كه يك مامور امنيتي ايراني و دوست خانوادگي علي (دانيال حكيمي) و سهراب آزاد (سام درخشاني) است و پايان پيروزمندانه فيلم در گرو زيركي و ذكاوت اوست، به رخ دوربين بكشد.
جنب و جوش و تكاپوي گروه توليد يكبار ديگر و اينبار براي آماده كردن صحنههاي بازي قائميان، حكيمي (كه بزودي خواهد آمد) و مليسا مهربان آغاز ميشود؛ تكاپو براي جان بخشيدن به داستاني كه جاري و پيچيده است؛ به پيچيدگي زندگي در جريان لحظهها. داستان «عقرب» و ماجراي باور نكردني پايان زندگي او وقتي از همه جا نااميد ميشود.
ليلا حسينياروچان
پنجشنبه 14 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 354]
-
گوناگون
پربازدیدترینها