واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: پيرواني وارث تاج و تخت سلطان و امپراتور
افشين پيرواني ره صدساله را يك شبه رفت. او فاكتورهاي زيادي براي مربيگري داشت و امتيازهاي زيادي هم مي شد برايش تصور كرد اما اينكه پيرواني جوان به اين زودي به نفر اول نيمكت تيمي به بزرگي پرسپوليس تبديل شود بعيد به نظر مي رسيد.
به نوشته سرمايه، حضور دو برادر ديگرش روي نيمكت هاي دو تيم ليگ برتري ديگر نشان از آن دارد كه اين خانواده ژن فوتبالي دارند. اما او كه در عرصه بازيگري هم جلوتر از ديگر پيرواني ها بود در عرصه مربيگري هم از ايشان جلو زد، پيرواني سال ها براي پرسپوليس بازي كرده و حتي سابقه پوشيدن پيراهن تيم ملي را هم دارد اما تمام اين فاكتورها او را در بين مردان محبوب بزرگ پرسپوليس قرار نمي دهد؛مرداني مثل علي پروين، فرشاد پيوس يا حتي همين عابدزاده كه امروز كنار دستش روي نيمكت تيم پرسپوليس مي نشيند.
در واقع دروتخته هم به شكلي به هم خورد كه او آرام آرام پيش بيايد و در راس نيمكت بنشيند. شايد نگاهي به رنج و مشقتي كه استيلي هم قطار او در اين مسير كشيد و ناكام ماند، بيشتر و بهتر سادگي موقعيتي را كه نصيب او شده است نشان داد. حميد استيلي ابتدا با پروين از در دوستي وارد شد و نقش دستياري را پذيرفت.
بعد از جدايي پروين در حالي كه همه توقع داشتند او هم به هواخواهي سلطان برخيزد، از اردوگاه او خارج شد و در پرسپوليس ماند تا شايد موقعيتي مناسب دست دهد و خود را به عنوان سرمربي تيم مطرح كند. اين صبر چهار سال به طول انجاميد و استيلي مربيان زيادي مثل آري هان، دنيزلي و قطبي را از سر گذراند و سرآخر در حسرت يك روز سرمربيگري ماند اما همين بخت و شانسي كه به استيلي روي خوش نشان نمي داد و به هر شكل ممكن در مسير او در رسيدن به هدفش سنگ انداخت با پيرواني از سر سازش و دوستي بلند شد.
افشين قطبي در سال دوم حضورش در پرسپوليس و در حالي كه جايگاهش به مراتب مستحكم تر از فصل اول بود فقط چهارده هفته دوام آورد تا افشين پيرواني هنوز از راه نرسيده جايي بنشيند كه لشگري از بزرگان پرسپوليس سال ها در حسرت آن سوخته اند.
افشين پيرواني يكي ديگر از مردان خوشبخت دهه هفتادي فوتبال ايران است كه در شكوفايي بعد از آن سال ها فرصت خودنمايي پيدا كرده است و مورد اعتماد قرار مي گيرد. مرداني مثل دايي، خدادادعزيزي و ديگران. پرسپوليس در تاريخ خود به مراتب سرشناس تر از پيرواني دارد. به دهه شصت برگرديد. پنجعلي، محمدخاني، پيوس، مايلي كهن و... اما سايه سنگين پروين در آن سال ها اجازه نداد كه تمام ستاره هاي پرسپوليس در مخيله خود سرمربيگري در اين تيم را بپرورانند.
اين اعتمادبه نفس در آنها ايجاد نشد و كساني كه دست به امتحان هم زدند كارنامه دندانگيري از خود به جاي نگذاشتند تا امروز آلترناتيوي قوي براي افشين پيرواني وجود نداشته باشد. استيلي به عنوان نزديك ترين رقيب گزينه و مهره حبيب كاشاني مديرعامل اسبق تلقي مي شد و به همين دليل مديران فعلي حاضر نبودند دوباره سراغ او روند، چرا كه با اين كار به اشتباه خود در كنار گذاشتن وي اعتراف كرده بودند. بنابراين فايل او كنار گذاشته شد و افشين شماره دو سرمربي ماند. تمام اين حوادث با سياست جديد سازمان تربيت بدني در بهادادن به مربيان جوان وطني همراه شد تا پايه هاي حكومت او در پرسپوليس با حمايت در سطح كلان همراه شده است.
سازمان بعد از اعطاي اين حكم به پيرواني رسماً اعلام كرد پرسپوليس بايد دور مربي خارجي را خط بكشد و هيات مديره را هم ملزم به حمايت از افشين پيرواني به عنوان يك مربي وطني كرد. علي دايي در تيم ملي جواب داده بود و سازمان تربيت بدني ترجيح مي داد اين ريسك را در مورد پيرواني و پرسپوليس هم تكرار كند؛ مربي اي كه به جز مقطعي كوتاه دستياري قلعه نويي در تيم ملي و قطبي در پرسپوليس تجربه مربيگري ديگري در كارنامه نداشت.
حال سوال اينجاست كه آيا او مي تواند پست بزرگي را كه به اين راحتي به دست آورده است حفظ كند يا باد آورده را به باد خواهد سپرد؟ منتقدان اين انتخاب معتقدند كه سرمربيگري پرسپوليس براي او زود بوده است و نبايد براي آزمون خطاي يك مربي جوان تيمي به بزرگي پرسپوليس را قرباني كرد.
در واقع پيرواني به مثابه آن راننده تازه كار است كه براي آموزش و تمرين رانندگي پشت فرمان اتوبوسي نشسته، جان مسافران زيادي به نحوه عملكرد او بستگي دارد و بسياري چشم انتظار آن هستند. پيرواني موافقاني هم دارد؛ مربي جوان با بيش از 10 سال حضور در اين باشگاه بهتر از هر كس ديگري به جو اين باشگاه و حاشيه هاي آن آشناست و مي تواند تجربياتش را در جمع كردن اين تيم به كار گيرد.
پيرواني مدارج عالي مربيگري را در دوره هاي مختلف پشت سر گذاشته است و از نظر مدرك هم چيزي كم ندارد.به زعم اين گروه، پيرواني مي تواند نظر طيفي از علاقه مندان به قطبي را هم فراهم كند، كساني كه پرستيژ را هم يكي از فاكتورهاي قابل توجه در مربيگري در باشگاه بزرگ پايتخت ميدانند.
او هم مثل قطبي موهايش را آب و جارو مي كند و كارنامه اخلاقي موجهي هم دارد و مي تواند ملغمه اي از ويژگي هاي مورد نظر مخالفان و موافقان قطبي باشد.يك تساوي مقابل پيكان صدرنشين و يك بازي سراسر هجومي مقابل استقلال اهواز و بالاخره صعود در جام حذفي، شروع نسبتاً خوبي را براي او رقم زده است. تجربه ثابت كرده كه سكوها مربي اي را كه نتيجه بگيرد خواهند پذيرفت.
افشين پيرواني زماني براي آنها يك كاپيتان با تعصب بود و اين پتانسيل را دارد كه بتواند جايگاهي ويژه در قلب پرسپوليسي ها براي خود دست و پا كند اما اين به شرط برآورده كردن نظر و خواستشان در نتيجه گيري اين تيم پرستاره است در آن صورت هضم جايگاه جديد كاپيتان سابق براي آنها آسان تر مي شود. خود او نيز قطعاً متوجه شانسي كه به وي رو كرده هست؛ شانسي كه در خانه هر كس را نمي زند.
پيرواني با چشم هاي خود ديده كه ناكامي در نتيجه چه بلايي بر سر پروين، اسطوره اين باشگاه آورد و او را چگونه راندند. افشين قطبي هم درست جلوي چشم او سقوط كرد. مرد محبوب وقتي سر ناسازگاري با خبرنگاران گذاشت و پايش لغزيد چنان فشاري را تحمل كرد كه به صرافت رفتن افتاد و حالا پيرواني وارث تاج و تخت سلطان و امپراتور پرسپوليسي
پنجشنبه 14 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]