واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: محيا فيلمي متفاوت
اگر به خاطر داشته باشيد، قرار بود با اكران فيلم هاي سينمايي در كشور، ما نيز به آن ها بپردازيم، زيرا با اين روند كند در اكران تنها سينماي شهر مطمئنا ما و دانسته هايمان فرسنگ ها با اين صنعت به روز فاصله خواهد داشت و اگر بخواهيم منتظر اكران فيلم در سينماي بيرجند و يا ديگر شهرهاي استان باشيم، بايد از خير گذر لحظه اي اتفاقات گذشت.
اما به علت اين كه ما نمي توانيم چنين ضرري را به شما تحميل كنيم پس به معرفي بعضي از آثار روز مي پردازيم؛ شما هم بايد متوجه تيزرها و تبليغات تلويزيوني محيا شده باشيد، گريم متفاوت شهاب حسيني چنان جذب كننده است كه بيننده را وادار به حدس زدن مي كند.
حدس در مورد نقش و چگونگي داستان فيلم.
محيا در ميان فيلم هاي روز كشور كه صرفا به عشق هاي فانتزي مي پردازد، فيلم متفاوت و قابل توجهي است.
در ميان فيلم هاي روي پرده، شايد محيا از همه كليشه اي تر و نزديك تر به سينماي بدنه به نظر بيايد، اما اين گونه نيست.
هر چه باشد عشق و علاقه آن قدر در سينماي ما روايت شده كه به امري هميشگي و پيش و پا افتاده بدل شده است.
داستان فيلم كمي متفاوت تر و بهتر از ديگر فيلم هاي دختر، پسري روايت شده است، اما به طور كلي باز هم بر مي گردد به مسئله عشق و ازدواج (پايان و نهايت همه فيلم هاي ايراني و به نوعي تنها حلقه پاياني داستان ها) اكبر خواجويي كارگردان اين فيلم متفاوت در تلويزيون با پدرسالار و كهنه سوار شناخته شده است.
سريال هاي جذابي كه بارها و بارها از تلويزيون پخش شده و هم چنان دوست داشتني و ماندگار است.
پدرسالار چندي پيش براي بار چندم از شبكه دوم پخش شد و مورد استقبال قرار گرفت.
خواجويي علاقه زيادي به قصه گويي دارد و اين كاملا در كهنه سوار مشهود است.
به گفته خود خواجويي در مصاحبه با مجله فيلم ؛ قصه اين سينمايي در سال 1381 نوشته شده و بارها مورد بازنويسي قرار گرفته است.
اين فيلم سر و ته مشخصي دارد و به موقع شروع مي شود و سر وقت نيز به پايان مي رسد.
او از تجربه هاي تلويزيوني اش در اين امر به خوبي استفاده كرده و با هوشمندي مي داند كه مخاطب حوصله كش و قوس هاي بي خود و الكي را ندارد، به همين دليل صحنه هاي عاشقانه فيلم را زيادي برجسته و معلوم نكرده است.
قصه فيلم؛ قصه اي ساده و روان مي باشد كه با طرح موقعيتي جديد جذاب تر ظاهر شده است.(الهام حميدي) در خانواده اي بزرگ شده كه همه مرده شور بوده اند و خودش هم مرده شور است.در اين ميان جاويد (شهاب حسيني) كه دانشجوي رشته پزشكي است و متعلق به طبقه متوسط جامعه، به او علاقه مند مي شود.اما محيا براي ازدواج با جاويد شرط هايي دارد و جاويد را مجبور به گذراندن مراحل سختي مي كند كه از همه عجيب تر شستن هفت مرده است.برگ برنده اين سينمايي ايده بكري است كه خواجويي با ديدي متفاوت به آن پرداخته است، مسئله مرده و مرده شور از مضاميني مي باشد كه در عين ترس نوعي كنجكاوي نيز در انسان ايجاد مي كند.خواجويي با اطلاع از اين مسئله جامعه شناختي سراغ اين موضوع رفته و آن را به تصوير كشيده است، اما خان رستم و هفت شرط محيا موضوعي نخ نما و كهنه در سينماي ماست كه علاوه بر غيرمنطقي بودن تكراري نيز مي باشد.
محيا خواستگاري لات و بي پروا دارد (كرم پسر دايي اش) و البته جاويد نيز يك دلباخته ديگر دارد (دختر خاله اش) كه البته مادر و خواهر جاويد هم به اين وصلت علاقه مند هستند.
اما كرم به شدت تهديدگر و سمج است و پاي عشقش ايستاده است.
ماجراي رقيب عشقي نيز موضوعاتي كاملا كليشه اي و تكراري است كه مخاطب را به ياد فيلم فارسي هاي پيش از انقلاب مي اندازد، رقيب هايي كه هميشه به همين گونه خلق مي شود؛ كرم شخصيتي است كه در تمام مدت فيلم وجودش آرامش و سلامتي كاراكتر و عاشق واقعي را تهديد مي كند، شخصيت و كاراكتر كرم در تمامي فيلم هاي اين چنيني موجود است و يا دختري كه پدر و مادر جاويد اصرار بر ازدواج آن ها دارند، كاراكتري است معمولي و تكراري.
حال تصور كنيد اين فيلم با مشخصه هاي گفته شده به سمت پاياني معناگرا برود و سعي كند مفهومي ماورائي را انتقال دهد، شايد اگر خواجويي همان روند دختر، پسري فيلمش را ادامه مي داد موفق تر بود و به جايي مي رسيد.
او با اين كارش خواسته عشق حقيقي را با عاشق زميني پيوند دهد و به نوعي به عشق از زاويه جديدي نگاه كند.
جالب ترين قسمت اين است در روستايي كه جاويد مي رود دچار تحولات معنوي مي شود در يك لحظه 7 نفر مي ميرند تا جاويد بتواند به شرط و عهدش عمل كند.
اين سكانس اغراق آميز به تعبيري مي خواهد جاويد متحول شده و رسيده به عرفان را به عشق زميني اش نيز برساند.
در اين فيلم خواجويي در ابتدا با خلق موضوعي جديد و متفاوت خوب و قدرتمند شروع مي كند، اما در امتداد ماجرا با خلق موقعيت ها و كاراكترهايي تكراري موجب دلزدگي بيننده مي شود و در ادامه با پايان معناگراي فيلمش ذهن بيننده را دستمايه نوعي آرمان گرايي و نصيحت گويي مي كند كه براي مخاطب غير قابل تحمل است به طور كلي فيلم خواجويي تكليفش مشخص نيست و گاهي قوي و تازه است، گاهي كليشه اي و گاهي معناگرا.
بازي برجسته شهاب الدين حسيني يكي از نكات قابل توجه و زيباي فيلم مي باشد.
حسيني كه اين روزها به يكي از بازيگران مطرح سينما بدل شده است،ثابت كرده مي تواند متفاوت نيز بازي كند.
خواجويي خوب توانسته روي اين كاراكتر و بازي حسيني وقت بگذارد.
به همين دليل مي توان اظهار داشت اين بازيگر جوان يكي از بازي هاي برجسته خود را ايفا كرده است.
او ديپلم افتخار جشنواره فجر را براي ايفاي نقش جاويد دريافت كرده است.
الهام حميدي نقش مقابل شهاب الدين حسيني به دليل كاراكتر هميشه خوب و تكرار تجربه بازي كنار شهاب الدين حسيني بعد از بچه هاي ابدي در مظان اتهام تكراري شدن و كليشه شدن است.
درست است كه او در اين فيلم كاراكتري متفاوت است اما در ايفاي نقش و شخصيت كاملا شبيه ديگر كارهايش مي باشد.
او در زير تيغ همان شخصيتي بود كه در بچه هاي ابدي و يا خيلي دور خيلي نزديك .
به طور اجمالي محيا فيلمي است عاشقانه كه سعي دارد متفاوت باشد به همين علت در روند ماجرا دچار نوعي معناگرايي و ماورايي مي شود كه موجب شكستن شده است.
خواجويي با ايده اي بكر به سينما آمد و نسبت به اولين كارش خوب ظاهر شد، اميدواريم با نگاه متفاوتش دوباره نيز دست به توليد بزند و قدرتمند تر عمل كند.
پنجشنبه 14 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 288]