واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: سينما ۱۲ سال در فراق «دلشدگان»
امروز ۱۴ آذر ماه ۱۳۸۷ هجرى شمسى مصادف با دوازدهمين سالروز درگذشت على حاتمى، كارگردان مادر، دلشدگان، كمال الملك و سوته دلان است. حاتمى مى گفت: هدف من در سينما، ساختن فيلم هايى است كه داراى جنبه هاى فرهنگى باشد؛ منظور از فرهنگ، نه اينكه كارى اديبانه ارائه كنم كه قهرمانانش براى هم شاهنامه بخوانند، مطلقا چنين چيزى نيست. هدف من اين است كه در فيلم هايم بتوانم فرهنگ مردم، فرهنگ ايرانى را نشان دهم... . على حاتمى متولد ۱۳۲۳ هجرى شمسى است. او در اواخر دوره متوسطه به اداره هنرهاى دراماتيك رفت وكلاس هاى نمايشنامه نويسى را گذراند و بعد از مدتى از دانشكده هنرهاى دراماتيك فارغ التحصيل شد. كار هنرى او از سال اول تحصيل در دانشگاه با نمايش ديب آغاز شد. از ديگر نمايش هاى وى مى توان به خاتون خورشيد باف، آدم و حوا، حسن كچل و چهل گيس نام برد. حاتمى سپس به كار ساخت فيلم هاى تبليغاتى مشغول شد. بعدها شروع به همكارى با تلويزيون كرد و اولين كار مهمش در آنجا در مجموعه تلويزيونى جنگل ۱۳۴۷ به عنوان نويسنده و بازيگر بود. فعاليت در سينما را از سال ۱۳۴۹ به عنوان نويسنده و كارگردان آغاز كرد. از آثار سينمايى او مى توان به حاجى واشنگتن ۱۳۶۱ ، كمال الملك ۱۳۶۳ ، مادر ،۱۳۶۸ دلشدگان ۱۳۷۰ و... اشاره كرد. پس از طى دوران بيمارى مى گفت حالا مثل اين كه از اين سينما هم بايد بروم و يابه قول ديالوگ فيلم هايم طعمه دام و صيد صياد شدم و يا مى شوم و شايد اين پايان عشق است و يا آغاز راه و اگر مرگى هست هيچ گاه چيز ترسناكى نيست. همان طور كه در شاهنامه ما هم نبوده و يا به همان نحو كه من در فيلم هايم مرگ را ترسيم كرده ام دلشدگان، مادر و ... و حتى در فيلم مادر مرگ قبلا تمرين مى شود و من در فيلم هايم پرسوناژهايم را قبل از مرگ تطهير مى كنم. هرچند خداوند عادل است و رحمان و رحيم، ولى من كه در اين موارد يك آدم عامى و سنتى هستم يا داستان هايم را با مرگ جمع كرده ام و يا بيانيه هاى مهم. فيلم هاى من با مرگ به تماشاگر القا شده و شايد همه داستان بشر درمرگ و زندگى خلاصه شود و البته مرگ پايانى براى زندگى نيست. شما غير از اين فكر مى كنيد؟ و محمد مهدى دادگو مى گويد: دريغ، سال ها گذشته است كه سينما انتظار مى كشد كه يك حاتمى سينماشناس، ايران دوست پارسى گوى، شيرين زبان با آن عشق به ايران و سنت و اعتقاد پيدا شود و اين چند كار نوشته زمين مانده شما را بسازد. هرچند اوضاع زمانه چندان مساعد نيست ولى باور نمى كنيد در ناصيه اين جوانان مستعد مى شود كه بارقه عاشقانه هنر ايرانى را ديد. اين سرزمين عجب خاكى دارد كه اين همه عاشق مى سازد.
پنجشنبه 14 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]