تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين سخن، كتاب خدا و بهترين روش، روش پيامبر صلى‏لله‏ عليه ‏و ‏آله و بدترين ام...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837601881




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سينما - ابعاد پيچيده انسان


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: سينما - ابعاد پيچيده انسان
سينما - ابعاد پيچيده انسان

احمدمير احسان :نويسنده مي‌گويد اثر پيروز كلانتري، بيش و كم توانسته با عطف به تحقيقاتي چند (اتفاقا تهران چند درجه ريشتر، آميزه‌اي از پژوهش زيسته شده و پژوهش كتابخانه‌اي و ميداني است) به شرح و بررسي ايده مركزي خود يعني مقوله زلزله در شهر تهران بپردازد. پس مشكل او از كجا ظهور مي‌كند: «نگرش يك‌سويه و رهيافت تك‌آواي فيلمساز به موضوع مورد بحث.»

در واقع انتقاد بر 1- فرآيند تحليل و استنباط 2- منبع و مأخذشناسي است. دقيقا در همين نقد ما متوجه دگماتيزم نوشته در مورد همذات‌پنداري پژوهش تهران چند درجه ريشتر با روند پوزيتيويستي پژوهش آكادميك و «علمي» مي‌شويم. گويي ما با اثري زلزله‌شناختي روبه‌رو هستيم كه فرآيند تحليل و استنباط آن بايد طبق فرمول‌هاي متون تحقيقي، روند قالبي‌اش را به پايان برساند. اشتباه در همين عدم آشنايي و توجه به امر جداگانه استنباط در اثر با دنياي شخصي و متفاوت با متن تحقيقي است. زيرا در اينجا، عنصر روح، آگاهي زنده فردي، تحليل كاملا پيوند خورده با ذهنيت آفرينشگرانه انساني درگير و باور و نگاه و جهانش است كه ارزش دارد. ترس‌ها، دغدغه‌ها، گفت‌وگوي دروني‌اش كه گاه مي‌تواند كاملا متن علمي، پژوهش‌ها و داده‌ها و يافته‌هاي آكادميك را دور بريزد به سود دركي كاملا خلاق و پويا و فردي و ديدن آنچه علم نمي‌بيند و عقل متعارف درك نمي‌كند. پس اگر آنيس واردا يا گدار به استنباطي متفاوت با داده‌هاي آماري مي‌رسند و هانيگمان يا كلوزو و بسياري ديگر مي‌رسند و وقعي به رعايت مأخذشناسي چندسويه نمي‌گذارند و ديدگاه خود را چون يك منبع و مأخذ جداگانه مطرح مي‌سازند، اين به معناي آن نيست كه منبع‌شناسي وقوف به منابع و آراي «علما» و اساتيد و محققان و متخصصان‌‌شان ضعيف است و يا راه استنباط علمي را نمي‌دانند، بلكه بدان دليل است كه شق جايگزين و آلترناتيو ديدگاه و گفتمان مستند، مستقل و آميزه‌اي از حس و عقل است و نه استدلال علمي. البته به نظر من مطلقا اين حرف درباره آثار گزارشي كه قرارداد تحقيق علمي را با مخاطب طرح و چنين مدعايي دارند صادق نيست. مشكل نويسنده همان كليت‌بخشي دگماتيك علمي و سيطره آن بر مستند است كه با بخش بزرگي از آثار مستند جهان كه حاوي جست‌وجوهاي حسي‌ـ عاطفي و پويا و خلاق است در حول‌وحوش سوژه نمي‌خواند. مي‌بينيم آن صفات پويا و خلاقانه‌اي كه نويسنده استفاده كرده بود چه نابجا استفاده شده است و اتفاقا اثر خلاق و پوياي پژوهشي متفاوت با تحقيق اثر مستند علمي دارد. به نمونه‌هايي كه نويسنده از تهران چند درجه ريشتر به عنوان ضعف پژوهشي اشاره كرده برگرديم: «در اين مرحله از تحقيق (مرحله گذار از توصيف به تحليل و در نهايت نتيجه‌گيري) همواره احساس اين خطر وجود دارد كه نتيجه‌گيري‌ها و تفسيرهاي مطروحه از سوي محقق حاصل برآيند روند خلاقانه توصيف و تحقيق نبوده و به عكس متأثر از رويكردي آشفته‌وار توأم با قضاوت‌هاي شخصي گردند. حال به منظور بسط مصنوعي و قياسي گزاره نخست و وضوح بخشيدن هر چه بيشتر آن در ارتباط با مستند مورد بحث (تهران چند درجه ريشتر)، به چند نمونه از گفتار متن فيلم دقت مي‌كنيم.» آن سوء‌فهم درباره فيلم مستند و مبتني بر مراحل تحقيق كليشه‌اي علمي (شهرشناختي) و عدم توجه به تمايز ماهوي فيلم مستند درباره پديده‌هاي زندگي مشخص شهري بنا به روايت و نگاه مستند‌ساز با فيلم گزارشگر راه‌حل‌هاي شهرسازانه، درست در همين پاراگراف فوق‌الذكر نمود كامل دارد. اتفاقا آن‌خطر نتيجه‌گيري‌ها و تفسيرها كه نويسنده بر مي‌شمرد درخصوص تحقيق علمي و مستند علمي گزارشگر كاملا درست و درخصوص مستند ثبت‌كننده نگاه پويايي مستندساز خلاق، يكسر غلط است، چون آنچه براي ما در چنين مستندي اهميت دارد، همان تاثيرهاي دروني شهر و پديده‌هاي آن در اعماق وجود مستندساز درگير با مسائل شهري از منظر يك انسان حساس با قضاوت‌هاي باطني و شخصي و فردي ولو «رويكرد آشفته‌وار» اوست و نه تحليل آماري و مرده بي‌روح و داده‌هاي كلي كه هر نمود‌ار آماري و هر نوشته تحليلي گزارشگر به‌وسيله هر گروه محققا حاوي آن است! نمونه‌اي كه نويسنده مي‌آورد دقيقا نشان‌دهنده بيگانگي او در سينماي مستند يا بي‌اهميت شمردن حس دروني مستندساز است. راوي در فيلم درباره حجره‌هاي تنگ قديمي و كوچه‌هاي باريك خيابان هاشمي در بافت فرسوده جنوب غرب تهران حرف مي‌زند و مي‌پرسد: «اگر زلزله بيايد چطور مي‌توان از اين كوچه‌ها گذشت و از اين منطقه دور شد يا از آنها گذشت و به زخمي‌ها و زير آوارمانده‌ها رسيد؟...» منتقد كه انباشته از مفاهيم كلاس‌هاي درسي و گفتار اساتيد هويت‌گرا در شهرسازي است اصلا به دغدغه مستند‌ساز كه پرسشي است كه با آن مي‌زيد كار ندارد بلكه از منظر دانشجوي شهرسازي اعتراض مي‌كند كه چرا مستندساز سويه‌هاي «متعدد و متكثر» ابعاد پيچيده پديدار اصلي‌ـ كلا شهر تهران‌ـ مورد ملاحظه قرار نمي‌دهد! تو گويي دغدغه، اضطراب و پرسش‌انساني و نگاه مستندساز نه امري متعلق به خود او بلكه مبتني است
بر ابعاد و آراي پيچيده‌ عالمان شهرشناس! اشتباه نويسنده دقيقا عدم درك اهميت همين وجه روايت هنرمند به‌جاي تحليل عالم است: «عبارت فوق مبين آن است كه فيلمساز‌ـ محقق با مشاهده وضعيت بافت شهري در دو منطقه از تهران - محدوده بازار و خيابان هاشمي- و عطف به مقوله زلزله در ذهن خويش، به سادگي يا بهتر، ساده‌انگاري مسئله و معضل در اين نقاط را، با انتقال حجره‌هاي قديمي به پاساژهاي تجاري در نمونه اول و تخريب و نوسازي بافت فرسوده در نمونه دوم، حل شده تلقي مي‌كند. به ديگر سخن، مسئله زلزله و تلاش براي نيل به ايمني در برابر آن چنان فكر و ذهن محقق‌ـ فيلمساز را معطوف به خود داشته كه در قاب حكمي جزمي و خشك و بدون ملحوظ داشتن ابعاد پيچيده پديدار اصلي‌ ـ كلان‌شهر تهران ـ و سويه‌هاي متعدد و متكثر آن و البته در سنتزي غيرتحليلي به بيان حقيقت و منطق شهرسازي پرداخته است. در واقع چنين شيوه برخورد و نتيجه‌گيري از مشاهده بافت‌هاي قديمي يا حتي فرسوده به معناي تقليل دادن تمام سويه‌هاي چند وجهي يك كلان‌شهر به مقوله‌اي تك‌بعدي همچون زلزله است. بر اساس اين روش و با اتخاذ نگرش و رويكردي تقليل‌گرا در ارتباط با تهران و هر انگاره ديگري نظير ترافيك، هويت اجتماع و ده‌ها مورد ديگر مي‌توان به صدور احكام و نظريه‌هايي پرداخت كه بي‌گمان ميان آنها تناقض‌هاي بنيادين وجود خواهد داشت.» ايراد متن از همان سطرهاي اول، شروع مي‌شود: چرا دغدغه و پرسش مستندساز «ساده‌انگاري»، حكمي جزمي و خشك است؟ اگر مستندسازي بر لبه مرگ و پيش‌بيني‌هاي مكرر از زلزله‌اي مهلك، بپرسد، از اين كوچه‌هاي تنگ در بافت فرسوده غرب تهران چگونه مي‌توان نجات يافت و قبل از فاجعه در پي راه‌حل برآيد، حكمي جزمي و خشك داده است؟ اگر براي او زندگي انسان‌ها مهم‌تر از حفظ بافت فرسوده باشد، خيلي عقب‌مانده‌تر از دانشجوي متخصص شهرسازي ما مي‌انديشد كه حتي پرسش درباره فاجعه را اشتباه مي‌خواند و نشانه جهالت و نديدن ابعاد پيچيده! اگر يك بافت واقعا مبين هويت يك شهر باشد (كه بافت‌هاي كوچه هاشمي مسلما چنين نيستند و همه مي‌دانند اين خانه‌ها در چه شرايطي متولد شده‌اند و از نظر معماري چه ارزشي دارند!) و شهر بر لبه مرگ و زلزله باشد، آيا عقل حكم نمي‌كند، كه ما بالاخره راه‌حلي بينديشيم؟ و پرسش‌مان را مطرح كنيم؟ اين دغدغه‌هاي غيرمتخصصانه داستايفسكي بود كه شالوده‌هاي روان‌شناسي و برتر از ده‌ها نظريه‌پرداز و روان‌شناس راه نفوذ در آسيب‌ها و روح انسان‌ها را زمينه‌چيني كرده و اين بيان و خودبيانگري و كيفيت حسي و دروني برخورد و دغدغه‌هاي مستندساز است كه در آميخته با پژوهش و به صورت تركيبي از امر عيني و ذهني‌ـ مي‌تواند ما را مواجه به فاجعه‌اي كند كه در اذهان و درون‌هاي مضطرب رخ مي‌دهد و مهم‌تر از آن به اين نتيجه نادر و كمياب برسد كه ما مدام خود بس مرگبارتر از زلزله در حال كشتن خوديم! ضمنا فراموش كرده كه اساسا فيلم درباره زلزله است نه ابعاد پيچيده مسائل تهران.
 چهارشنبه 13 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن