واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: در ایران پس از فتح اسلام، خطاطی به شیوه نسخ وجود داشت. با حمایت «ابوبکربن سعد زنگی» (حاکم فارس در زمان سعدی)، ده ها نسخه قرآن خطی به نگارش درآمد. در زمان فرمانروایی ایلخانیان، به خاطر نفوذ هنر و فرهنگ چین...
● خط، کهن ترین عامل انتقال فرهنگ و هنر است
در کشور ما ایران که فرهنگ و هنر، ریشه ای چندهزار ساله دارد خط از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در بررسی هنر دوره های گوناگون، مورخین و باستان شناسان، خط را کهن ترین عامل انتقال میراث معنوی، فرهنگ و دانش گذشتگان دانسته اند. خط به مرور زمان و با توجه به کاربردهای گوناگونش، در قالب های تزیینی، در سنگ نبشته ها و ابنیه های تاریخی، بر روی ظروف سفالی، چوب و پارچه، نقش ارزنده و تأثیرگذار خود را ایفا نموده است.
اهمیت این هنر، همراه با طبع لطیف و نقش سلیم ایرانی رواج بیشتری پیدا کرد و در هر دوره ای، به تناسب نیاز جامعه و تحولات فرهنگی، هنری؛ طرحی نو و صورتی تازه در آن به وجود آمد. از زمانی که در قالب کوفی نگاری به نوشتن آیات الهی قرآن مجید، متبرک گشت، یا در تزیین کتیبه ها، محراب مساجد و ابنیه های تاریخی، الگوی زیبایی و معرفت شد تا سده های بعد که با دستان توانا و قدرتمند خوشنویسان چیره دست با تحولات اساسی در قالب خطوط هفت گانه، پدیدار گشت که هرکدام به موازات استمرار فرهنگ و هنرهای اسلامی در نشر اندیشه های تابناک بزرگان علم و ادب به اوج کمال و شکوفایی راه یافت. پس می توان نتیجه گرفت که خوشنویسی ایرانی، بخشی از خوشنویسی اسلامی بوده است که در ایران و سرزمین های وابسته یا تحت نفوذ آن، مانند کشورهای آسیای میانه، افغانستان و شبه قاره هند به تدریج حول محور فرهنگ و هنر ایران شکل گرفته است.
درحالی که تقریبا تبدیل نگارش معمولی کلمات به خوشنویسی هنرمندانه در جهان اسلام بر دوش هنرمندان ایرانی بوده است به مرور، این هنرمندان شیوه و روش های مختص به خود را ابداع کردند. این قلم ها و شیوه های ابداع شده، در دیگر کشورهای اسلامی هم علاقمندانی دارد، مانند کشورهای آسیای میانه، افغانستان، هند و پاکستان.
در ایران پس از فتح اسلام، خطاطی به شیوه نسخ وجود داشت. با حمایت «ابوبکربن سعد زنگی» (حاکم فارس در زمان سعدی)، ده ها نسخه قرآن خطی به نگارش درآمد. در زمان فرمانروایی ایلخانیان، به خاطر نفوذ هنر و فرهنگ چین و سلطه مغول ها، اوراق مذهبی کتاب ها، برای اولین بار با نقش های تزیینی، زینت یافت. در زمان تیموریان، خوشنویسی در ایران به اوج شکوفایی خود رسید.
نام آورترین خطاط قرآن مجید در این دوره، بایسنقر میرزا بود. چیزی که به عنوان شیوه یا قلم خطاطی و خوشنویسی ایران وجود دارد و برای دوستداران هنر، آشنا است بیشتر برای نوشتن متون غیرمذهبی، مثل دیوان شعرا، قطعه های ظریف هنری و یا حتی برای مکاتبات و مراسلات اداری ابداع و استفاده شده است. ولی این درحالی است که خط در نزد اعراب و ترکان عثمانی، بیشتر گونه دینی و مقدس داشته است. البته آنها هم برای امور غیرمذهبی، این گونه قلم ها را به کار می برند، ولی اوج هنر آنها برخلاف ایرانیان، در خط ثلث و نسخ و کتابت قرآن مجید و احادیث، قابل مشاهده است.
در ایران هم البته برای امور مذهبی مثل کتابت قرآن، احادیث و روایات، کتیبه نویسی مساجد و مدارس مذهبی؛ بیشتر از خطوط ثلث و نسخ استفاده می کردند که نزد اعراب، رواج بیشتری دارد. هرچند خوشنویسان چیره دست ایرانی هم در این گونه قلم ها، شیوه های مختص به خود را خلق کرده اند، مانند خط نستعلیق امروزی که به خط اصیل ایرانی شهرت یافته، توسط میرعلی تبریزی در اوایل قرن هشتم هجری قمری، با تلفیق خط نسخ و تعلیق پایه ریزی شد و پس از آن این خط، توسط اساتید چیره دست دیگری، به سوی زیبایی، راه تکامل خود را طی کرد.
خط تعلیق، اولین گونه خط از خطوط عربی خاص ایرانیان است که در اواسط قرن هفتم هجری قمری، از ترکیب دو خط توقیع و رقاع به وجود آمد. تعلیق، اولین نوع خوشنویسی بود که برای خط پارسی ابداع شد. عده ای وضع آن را به خواجه تاج سلمانی اصفهانی نسبت می دهند. خط تعلیق تا سده دهم هجری قمری در ایران متداول بود ولی با پیدایش خطوط نستعلیق و شکسته نستعلیق از رونق افتاد. این خط، یکی از پایه های مهم این دو خط می باشد.
در اوایل قرن هشتم هجری قمری، میرعلی تبریزی با تلفیق نسخ و تعلیق پایه و اساس خط نستعلیق را گذاشت و پسرش میرعبدالله آن را کامل کرد. خط نستعلیق، دومین خط خاص ایرانیان است. این خط با توجه به حرکات و گردش های حروف، جایگاهش را در هنر خوشنویسی جهان گشود. حتی برخی، این خط را عروس خطوط اسلامی می نامند.
اظهر تبریزی، جعفر تبریزی، سلطانعلی مشهدی، محمد نور، سلطان محمد خندان، میرعلی هروی، میرعلی تبریزی (ثانی)، میرعماد قزوینی و علیرضا عباسی از لحاظ زیبایی، این خط را به جایی رساندند که موجب اعجاب و شگفتی بینندگان شد. پس از میرعماد و علیرضا عباسی، استادان دیگری این راه را ادامه دادند. این خط در دوره صفویه مورد توجه قرار گرفت. سلطانعلی مشهدی در زمان تیموریان و سپس میرعماد در زمان صفویه و معاصر شاه عباس، بزرگ ترین و نام آورترین خوشنویسان این خط بودند. در زمان صفویه، خطی به وجود آمد که به خط شکسته معروف شد. سومین خط خاص ایرانی، آخرین دستاورد ذوق خلاقانه خوشنویسان هنرمند ایرانی است که در نیمه دوم قرن یازدهم هجری قمری از خط نستعلیق پدیدار و ابداع آن را به مرتضی قلیخان شاملو حاکم هرات نسبت داده اند. خط شکسته در بدو پیدایش عمدتا به دلیل سرعت در نوشتن پدیدار گشت و با رها شدن قوس ها و سایش دندانه ها و اتصالات حروف و کلمات در خط نستعلیق به وجود آمد. این رهایی و روان شدن تا جایی رسید که پیوستگی های بی شماری را به دنبال داشت و باعث می شد که خواندن آن هم دشوار شود.
سپس خط شکسته نستعلیق به دست محمد شفیع حسینی معروف به (شفیعا) قانونمند گردید و پس از آن با ظهور نابغه بزرگی به نام عبدالمجید طالقانی، به اوج زیبایی و کمال رسید و تحولی در شکسته نویسی به وجود آمد.
درویش عبدالمجید طالقانی متخلص به مجید بزرگ ترین خوشنویس خط شکسته در تاریخ خوشنویسی ایران است. وی در روستای مهران از توابع طالقان قزوین دیده به جهان گشود. در آغاز جوانی به اصفهان آمد و در این شهر اقامت گزید.
درویش در اصفهان به مشق خط پرداخت و این خط را چنان تمرین کرد تا به جایی رسید که خط شکسته او در زیبایی و استواری بدون رقیب شد. او در شعر هم تبحر بسیار داشت و از اعضای انجمن ادبی مشتاق به شمار می رفت و از سبک بازگشت پیروی می کرد که دیوان شعری هم از او به چاپ رسیده است. درویش عبدالمجید، خط شکسته نستعلیق را به جایی رساند که میرعماد در نستعلیق انجام داده بود. پس از وی بسیاری در این راه قدم گذاشتند، ولی هیچکس هرگز نتوانست این قله را درنوردد.
درویش، شاگردان هنرمندی تربیت کرد که هرکدام از آنها در خط شکسته استاد بودند که مهمترین آنها میرزا ابوالقاسم خواجویی معروف به میرزا کوچک بود.
درویش عبدالمجید مورد توجه ادبا، شعرا و علما بود و بزرگانی چون میرزا عبدالوهاب کلانتر و محمد رشید افشار او را مورد تشویق قرار می دادند. درویش مردی عارف و منزوی بود و عمرش را در تجرد سپری کرد تا اینکه در سن ۳۵ سالگی بر اثر بیماری نوبه ربع (مالاریا)، در سال ۱۱۸۵ هجری قمری چشم از دنیا فروبست و پیکرش در گوشه ای محقر در قبرستان تخته پولاد و در جوار تکیه میر، به خاک سپرده شد. این مکان بعدها به تکیه درویش عبدالمجید شهرت یافت. از او آثار فراوانی شامل کتاب، قطعه و مرقع برجای مانده است. از جمله آثارش، کتابت گلستان سعدی است که در موزه کاخ گلستان تهران نگهداری می شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 241]