تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):عدالت نيكو است اما از دولتمردان نيكوتر، سخاوت نيكو است اما از ثروتمندان نيكوتر؛...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821217752




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مناظره رسايي و ابطحي درباره اصولگرايي و اصلاح‌طلبي


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مناظره رسايي و ابطحي درباره اصولگرايي و اصلاح‌طلبي


روز شنبه نهم آذر به دعوت انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران پرديس قم برنامه مناظره اي بين حميد رسايي نماينده تهران در مجلس شوراي اسلامي و محمد علي ابطحي -مسئول دفتر رئيس جمهور سابق- با موضوع "اصلاح طلبي و اصولگرايي" برگزار شد.

به گزارش رجانيوز، حميد رسايي، متن كامل اين مناظره و حواشي آن را در سايت شخصي خود منتشر كرده است. وي مي نويسد:

با درخواست رييس دانشگاه جناب آقاي دكتر برنجكار قرار شد كمي زودتر در دفتر ايشان حضور يابيم كه در وقت مقرر رسيدم. آقاي ابطحي هم آمدند و آشنايي اجمالي ايجاد شد. جناب آقاي دكتر رحماندوست مشاور ايثارگران آقاي خاتمي و احمدي نژاد هم كه عضو هيأت علمي اين دانشگاه است، در جلسه حضور داشت كه به دليل حضور ايشان در 2 كابينه، وجودشان در جلسه مغتنم بود. جلسه در ساعت مقرر آغاز شد و ابتدا نمايندگان 3 تشكل دانشجويي پشت تريبون آزاد رفتند. نمايندگان تشكل هاي هم جهت با اصولگرايان بيش از اصلاح طلبان، اصولگرايان را كيسه كشيدند! نماينده تشكل جريان اصلاح طلب كه مجري و برنامه ريز جلسه بود هم فقط به اصولگرايان پرخاش كرد البته با همان سوژه ها ويژگي اي كه معمولاً بزرگ ترهايشان در روزنامه هاي خودشان دارند.

البته جلسه حاشيه هاي جالبي هم داشت كه توسط همان دوست خبرنگار اين چنين روايت شده:

1. سالن برگزاري جلسه مملواز جمعيت دانشجو بود. حدود 60 ميهمان با دعوت دو انجمن اسلامي و هماهنگي دانشگاه از بيرون دانشگاه در جلسه حضور داشتند.

2. پرديس قم 2 انجمن اسلامي دارد كه جهت گيري متفاوت سياسي دارند ولي با هم رفيقند.

3. آقاي ابطحي پيشنهاد داد كه چون هر دو مدعو طلبه هستند، به جاي مناظره از واژه مباحثه استفاده شود.

4. نيم ساعت اول جلسه هيچ گونه تشويقي را به همراه نداشت اما در دور دوم سخن گفتن، سخنان هر طرف تشويق هاي زيادي را به همراه داشت. در بيشتر موارد، تشويق ها از سوي غالب دانشجويان صورت مي گرفت.

5. در طول جلسه، 12 بار سخنان ابطحي و 16 بار سخنان رسايي تشويق حاضران را به دنبال داشت.

6. رسايي در قسمتي از صحبتش با اشاره به آقاي دكتر رحماندوست گفت: ما در جلسه يك داور داريم كه هم در دولت اصلاح طلبان و هم در دولت اصولگرايان حضور داشته، اي كاش جاي هر 2 نفر ما سخن مي گفت.

7. ابطحي در طول برنامه با اشاره به سخنان رسايي گفت: فضاي سخن شما صادقانه بود.

8. وقتي رسايي با اشاره به مستنداتي كه در دست داشت، مطالبي عنوان مي كرد، ابطحي گفت: من فقط با اين يك برگه اي كه دارم، در جلسه آمدم كه رسايي هم به شوخي گفت: آقاي ابطحي شما وقتي در قدرت هم بوديد، كارتان را جدي نگرفتيد!

9. مجري جلسه كه دبير انجمن اسلامي بود، جلسه را به خوبي و با عدالت اداره كرد.

10. در پايان جلسه با اهداي لوح تقديري توسط رييس دانشگاه از 2 ميهمان جلسه تقدير شد.

ابطحي نيز در وبلاگ خود درخصوص اين مناظره نوشته است: ديروز در دانشگاه پرديس قم با آقاي رسايي نماينده تهران جلسه­ي گفت­وگو و مناظره داشتم. مسئولان انجمن اسلامي به خاطر مجوز سخنراني به من در قم متعجب بودند؛ ولي براي من اين كه مي توانستم با كسي كه در اين شرايط هم مدافع همه جانبه آقاي احمدي نژاد تلقي مي­شود هم­صحبت شوم جالب بود. مناظره ما ۲ ساعت طول كشيد. سالن اجتماعات دانشگاه پر بود و در راهروها هم ايستاده بودند. آقاي رسايي را از طريق مصاحبه­ها و نوشته­هاي تند و تيزش مي­شناختم ولي در رفتار شخصي انسان مؤدب و مخترم و باظرفيتي بود. خيلي براي اين مناظره تلاش كرده بود. دهها ورقه پرينت و چندين كتاب به همراه آورده بود تا در مناظره از آنان بهره بگيرد؛ نشانهي جدي گرفتن مناظره بود. قرار بود مناظره در مورد اصول گرايي و اصلاح طلبي باشد. هر كدام يك ربع صحبت مي­كرديم. به دوستان برگزاركننده خيلي اصرار كردم كه متن آن را پياده كنند و يا فايل صوتي آن را در جايي بگذارند كه بتوانم به آن لينك بدهم.

مجري: با تقدير و تشكر از 2 ميهمان محترم از اين كه دعوت ما را پذيرفتند، طبق حروف الفبا از آقاي ابطحي درخواست مي كنم تا بحث را آغاز كنند.

ابطحي: بسم الله الرحمن الرحيم. قبل از آغاز سخن، شهادت حضرت امام جواد عليه السلام را تسليت عرض مي كنم، همچنين هفته بسيج را گرامي مي دارم. موضوع بحث تبيين اصلاح طلبي و اصولگرايي است. قاعدتاً در دور اول بحث به عموميات خواهيم پرداخت و ان شاءالله در دور دوم، كمي به مصاديق و حوزه هاي قابل نقد اصولگرايي و اصلاح طلبي به تناسب عمرشان خواهيم پرداخت. شايد در موارد كلي خيلي اختلاف نظرها مشخص نشود ولي در مصاديق معلوم مي شود كه چه ديدگاهي به نفع مردم است و ان شاء الله در آخر هم بحث شيرين انتخابات را داشته باشيم، چون امروز هر جا كه مي رويم، همه مي پرسند چه كسي مي آيد يا نمي آيد؟

اما اين تبار اصلاح طلبي با اصولگرايي يك ريشه مشترك داشته كه به قبل از انقلاب برمي گردد كه مجموعه علاقمندان به انديشه ديني امام در جريان روحانيت را شامل مي شود و در بعد از انقلاب در قالب مرزبندي چپ و راست نامگذاري شدند. اينها مجموعه اي بودند كه ديدگاه هاي امام در راه اندازي آنها جدي تر بود. در حوزه هاي اجتماعي اين جبهه در برابر جريان متحجر شكل گرفت. انقلاب اسلامي حتي بر اساس انديشه غالب حوزه هاي علميه شكل نگرفت. انديشه غالب انديشه اي نبود كه امام محور آن باشد، انديشه غالب اين بود كه ليوان آب آقا مصطفي را آب مي كشيد. امام در اين باره بيانيه داد، چون مي خواست انديشه اي را بنا بگذارد كه بعد از انقلاب به شكل متفاوتي در جريان اجرايي ظاهر شد و به نوعي چپ در برابر راست شكل گرفت. اين جريان چپ، در چند جا مورد بي مهري قرار گرفت يكي در انتخابات مجلس سوم با محوريت آقاي هاشمي و بعد جريان ادامه يافت تا فضاي عمومي جامعه يك فضاي متفاوتي را مي طلبيد.

تمام حاكميت و روحانيت براي رأي آوري آقاي ناطق بسيج شد، براي گرم كردن تنور بدشان نمي آمد يك نفر ديگر هم در انتخابات نام نويسي كند كه خاتمي آمد ولي جو جامعه آن قدر ملتهب بود كه آن رأي زياد را براي خاتمي جمع كرد. اين اقبال عمومي چيزي نبود جز طلب اصلاح در جريان انقلاب. دوم خرداد يك "نه" به سليقه حاكم در حكومت بود. دوم خرداد براي حذف انقلاب نبود بلكه براي نفي آن سلايقي بود كه به نام امام، انقلاب جامعه را به سمت ديگري مي برد. سلايقي كه مبتني بر فشار و زور بود. اين اصلاحات بود كه از درون انقلاب بود شكل گرفت. اصلاح طلبي منافع كساني را كه بايد اصلاح مي شدند، در خطر قرار داد. به همين دليل، قبل از كانديداتوري خاتمي، مسئول عالي امنيتي كشور اعلام كرد كه اگر ما به انديشه اصلاح طلبي تن دهيم، امنيت كشور مورد آسيب قرار مي گيرد! همين افراد از فرداي دوم خرداد شروع كردند به مخالفت. اما امروز دولتي سر كار است كه تمام دستگاه هاي امنيتي آرام شده اند ولي آن روز در برابر خواست عمومي مردم بودند. البته اصلاحات راهش را ادامه داد و نتايجي داشت از جمله اين كه مردم با حقوقشان آشنا شدند.

مجري: وقت شما تمام است. من از آقاي رسايي مي خواهم كه بياناتشان را بفرمايند.

رسايي: بسم الله الرحمن الرحيم. من هم شهادت امام نهم را تسليت مي گويم و هفته بسيج را گرامي دارم. از دوستان انجمن اسلامي متشكرم كه فضايي فراهم كردند تا به ارتقاي سطح فكري جامعه بينجامد.

ما در كشورمان فرصت هايي داشته ايم و تهديدهايي. اگر فرصت ها خوب مديريت نشود، مي شود تهديد و اگر مديريت شود، فرصت باقي مي ماند. تهديدها هم اگر مديريت شود، مي شود فرصت و الا تهديد باقي مي ماند. مثال اين موضوع مشروطه است، مشروطه يك حركت اصلاحي و فرصت بود ولي چون توسط رهبران آن خوب مديريت نشد، در اختيار دشمن قرار گرفت و به تهديد تبديل شد. علي رغم آن كه بسياري از مفاهيم مانند آزادي، مجلس، مطبوعات و... از مشروطه وارد ادبيات سياسي اين كشور شد، اما نتيجه مشروطه شد حكومت رضا ميرپنج قلدر!

مثال ديگر آن در هفته بسيج، همين دوره جنگ 8 ساله بود كه يك تهديد بود اما چون مديريت شد، تبديل به فرصت شد و بسياري از خبرهاي خوش اين ايام در موضوع هسته اي يا موارد علمي ديگر حاصل دوره دفاع مقدس است.

به نظر بنده اصلاحات و دوم خرداد يك فرصت بود اما چون مثل مشروطه مديريت نشد، تبديل به تهديد شد. برخلاف آن كادويي كه آقاي ابطحي از اصلاحات ارائه دادند، اصلاحات چيز ديگري شد. چون اگر اصلاحات اين بود كه ايشان فرمودند، پس چرا امريكايي ها به اين اصلاحات طمع كردند، چرا نيروهاي انقلاب از آن نگران شدند، چرا همين الآن برخي از شيوخ اصلاح طلب از برخي اقداماتش اعلام برائت مي كنند. وقتي فرصت به تهديد تبديل شد، يك عده از درون انقلاب نگران شدند و البته آنهايي كه از يك سوراخ كوچك به جامعه نگاه نمي كردند، بلكه وسيع تر مي ديدند و دامنه بيشتري را مي ديدند، خيلي زودتر اعلام خطر كردند.

واقعيت آن است كه اصلاحات و اصولگرايي مانند برخي مفاهيم ديگر ما حسن و قبحشان عقلي نيست. ظلم بد است، اين ذاتي است يا مثلاً عدل خوب است، اين هم ذاتي است ولي اصلاحات 2 وجهي است، بستگي دارد چه طور تعريفش كنيم. با اين نگاه بايد گفت كه متأسفانه به دليل عدم تعريف اصلاحات، اين فرصت تبديل به تهديد و مايه اميد دشمنان انقلاب شد. حتي من كه در سايت آقاي ابطحي جستجوكردم، ديدم ايشان اصلاحات را تعريف نكرده، حتي همين الآن هم ايشان اصلاحات را تعريف نكرد بلكه مصاديق هواداران و كساني را كه به عنوان اصلاح طلب مشهور شده اند، تبيين كرد. حتي اخيراً هم آقاي خاتمي وقتي از آمدن يا نيامدنش سخن گفت، تأكيد كرد كه اگر بيايد، حتماً بايد اصلاحات را تعريف كند. خب چيزي كه بزرگان و سردمداران آن هنوز در تعريفش به يك معناي مشترك نرسيده اند، چه طور مدعي هستند كه مردم دنبال آن بودند و امروز هم تشنه آن هستند؟!

اصلاحات يعني اصلاح در روش ها نه اصلاح مباني و هدف ها. شما عملاً در اين جلسه تعريف اصولگرايي و اصلاح طلبي حقيقي را ديديد. 3 تشكل دانشجويي آمدند پشت تريبون بيانيه خواندند، 2 تشكل منصوب به اصولگرايان بود و شما شنيديد كه ابتدا به جريان اصولگرايي انتقاد كردند و سپس به اصلاحات پرداختند، ولي تشكل اصلاح طلب وقتي آمد پشت تريبون، فقط به اصولگرايان حمله كرد انگار كه جبهه اصلاحات هيچ انتقادي ندارد؟ در حالي كه همين آقاي ابطحي كلي ايراد به اين جبهه دارد.

اصلاحات چون تعريف نشد، يك جبهه گشادي درست شد به نام جبهه دوم خرداد كه از مجمع روحانيون مبارز تا نهضت آزادي تا ضد انقلاب خارج از كشور در آن جا گرفت! يك سر اين جبهه كساني بودند كه ولايت فقيه را آنها در گوشت و پوست و خون ما كردند و يك سر ديگر، كساني قرار گرفتند كه تمام تلاش را براي حذف ولايت فقيه كردند و امام رحمت الله عليه آنها را نامشروع ناميد!

البته در بيانات آقاي ابطحي اين بود كه اصلاحات يك "نه" بود به جريان حاكم، خب سئوال اين است كه جريان حاكم قبل از دوم خرداد چه كساني بودند، دولت سازندگي و كارگزاران الآن در كدام جبهه هستند؟ اكثر وزراي آقاي خاتمي از چه طيفي و كساني بودند؟ همين الآن هم آقاي هاشمي معتقد است كه متولي دوم خرداد ايشان بوده. پس اين "نه" در دوم خرداد به چه بوده، به چه كسي بوده؟

مجري: وقت شما تمام است. آقاي ابطحي بفرماييد.

ابطحي: من فاميلم چون با الف است، معمولاً در دفترچه تلفن ها اسمم اول قرار مي گيرد. براي همين هر كس هر وقت فشاري به جيبش يا جاي ديگرش وارد مي شود، ناخودآگاه ابطحي را مي گيرد (خنده حضار) حالا اينجا هم ما طبق دستور جلسه شروع كرديم و از اصلاحات گفتيم ولي آقاي رسايي كه نقض سخنان من را كردند، فرصت نكردند در مرحله اول اصولگرايي را تعريف كنند تا ببينيم اين جبهه چقدر گشاد است (تشويق دانشجويان)

رسايي: ان شاءالله در مرحله دوم. نشنيده ايد كه مي گويند اللهم بير بير، يعني يكي يكي (خنده حضار)

ابطحي: اميدوارم ايشان توضيح دهد كه وضعيت اين جبهه متحد چقدر متحد است؟ چقدر اصولش روشن است؟ وضعيتش پس از 3 سال چطور است؟ خب من با اين نظرات آقاي رسايي موافقم كه اگر مسئولان ملتي، فرصت ها را خوب بشناسند، مي توانند يك كشور رابه خوبي اداره كنند. البته بنده از اين كه گفتند آقاي رسايي در جلسه حاضر مي شود، خيلي خوشحال شدم. چون در اين شرايط كه غنيمت شده كساني از آقاي احمدي نژاد حمايت كنند و واقعاً اين نادرالوجود است، يك نفر پيدا شده كه خيلي شفاف حالا از دولت نه ولي از احمدي نژاد حمايت مطلق مي كند. خب اين فرصتي است تا ما كه دسترسي نداريم به آقاي احمدي نژاد، حداقل اين ديدگاه ها شنيده شود.

اما آيا اصلاح طلبي واقعاً فرصت را تبديل به تهديد كرد يا نكرد؟ يكي از بهترين فرصت هايي كه براي كشور به وجود آمد، دوران رياست جمهور آقاي احمدي نژاد بود. البته من معتقدم كه يك تصادف ايشان را رييس جمهور كرد نه خواست عمومي مردم. دلايلي از جمله اينكه اختلاف كانديداهاي اصلاح طلبان كه 4 نفر بودند، رقيب احمدي نژاد در مرحله دوم كسي بود كه هر كس در برابرش قرار مي گرفت، رأي مي آورد. جريانات غيبي همه گرايش به احمدي نژاد داشتند. البته آقاي كلهر گفته كه 4 ميليون راي احمدي نژاد خوانده نشده، اگر اينطور است، پس رأي بقيه چقدر خوانده نشده است؟!

بالاخره ايشان به رياست جمهوري رسيد، خب شانس هاي زيادي به ايشان رو كرد. اولاً همه حاكميت از ايشان حمايت مي كند. مجلس هفتم همسو با احمدي نژاد بود، در جو جامعه آن برخوردها صورت گرفته بود و همه چيز آماده بود، در سطح اقتصادي دوراني كه احمدي نژاد آمده بود، تاريخي ترين وضعيت اقتصادي در اختيار ايشان بوده. در شرايطي ايشان آمد كه 3 جريان خطرناك منطقه از بين رفته بود: طالبان، صدام و منافقين. اتحاديه اروپا تا پشت مرزهاي ما آمده بود. ايشان هم شعارهاي عدالت طلبانه اشان را رساندند به كوره دهات ها. خب از اين فرصت ها چه استفاده اي شد؟ تورم قيمت ها -به جز چند محله خاص- در چه وضعيتي است (تشويق دانشجويان) بي حرمتي اي كه الآن به مردم ايران در خارج مي شود، همه اش به خاطر مقاومت نيست، بله انرژي هسته اي حق ماست ولي مي شود اين حق را با ادبيات ديگري گرفت. ادبيات ايشان باعث نمي شود تا دنيا به سمت ما جذب شود. هنر اين است كه با ديپلماسي قدرتمند عزتمان را حفظ كنيم.

بسياري از دوستان شما، اصلاحات را از ابتدا يك تهديد دانستند و نگذاشتند كار كند، ولي شما كه فرصت مي دانستيد، چقدركمكش كرديد؟ شما چقدر بيانيه داديد عليه كساني كه دينداران را عليه ما بسيج كرده بودند؟ من چقدر ايميل دارم كه مي گويند اگر اين اتفاقات الآن، در دوره خاتمي بود، چقدر اعتراض مي كردند؟ اگر يك مرد 160 ميليارد توماني را خاتمي وزير مي كرد، چه مي شد؟ آيا اين عدالت است؟ چطور يك نفر مي تواند در 10 سال ميلياردر شود (تشويق دانشجويان)

مجري: آقاي ابطحي وقت شما تمام است. آقاي رسايي بفرماييد.

رسايي: من درخواستم از آقاي ابطحي اين است كه درفضاي مناظره يا مباحثه، بايد مستند صحبت كرد و الا فضاي مطبوعاتي و مقاله اي مي شود، هرطور حرف زد ولي تأثيرگذاري آن خيلي كم است.

اما بنده تعريف مشخصي از اصلاح طلبي و اصولگرايي دارم. اصلاح طلبي يعني همان كه رهبري در نماز جمعه فرمودند: اصلاحات يعني مبارزه با فقر و فساد و تبعيض و ظاهراً اصلاح طلبان اين تعريف را قبول ندارند و دنبال اصلاح چيز ديگري هستند، چون هنوز هم مي گويند ما بايد اصلاحات را تعريف كنيم! و اين ما را به شك وا مي دارد.

اصولگرايي را هم من تعريف كردم و نحوه برخورد 3 تشكل دانشجويي را در اينجا يادآور شدم. ما نبايد مطلق گرا باشيم، چه من، چه شما، چه كسي گفته كه ما به صورت مطلق آقاي احمدي نژاد را تأييد مي كنيم، ايشان هم خطاها و اشتباهاتي دارد، معصوم كه نيست. مثلاً در جريان اظهارات آقاي مشايي، بنده چند مصاحبه و انتقاد جدي كردم تا البته رهبري در نماز جمعه فرمودند اين قضيه دنبال نشود.

اما اصولگرايي يعني چه؟ يعني پيروي از اصولي كه مبتني بر آرمان هايي است كه امام بر آنها تصريح كرده. رهبري اصولگرايي را تعريف كردند: اصولگرايي يعني پايبندي به ايمان، عدالت طلبي، محافظت از استقلال سياسي، فرهنگي واقتصادي، معتقد به خودباوري و اهل جهاد علمي، معتقد به آزاد انديشي البته نه به معناي براندازي و در نهايت هم يكي از لوازم اصولگرايي، اصلاح طلب بودن است. اصولگرا بايد به اصلاح روش ها معتقد باشد.

حالا اين ادبيات طعنه اي آقاي ابطحي كه آيا اصولگرا ها جبهه متحد شدند، اختلافاتشان حل شده يا نه و...؟ اينطور اگر بخواهيم حرف بزنيم، من هم خواهم گفت شما خودتان جواب خودتان را داديد، چون ايشان گفت يك دليل پيروزي احمدي نژاد، اختلاف 4 اصلاح طلب باهم بود كه ما هم مي پرسيم آقاي ابطحي چرا اصلاح طلبان اين قدر قدرت طلبند؟ (تشويق دانشجويان) من از حضار محترم خواهشم اين است كه اجازه دهيد از وقت استفاده كنيم و حرف هايمان را بزنيم تشويق ان شاءالله آخرش.

اين كه فرموديد حاميان مطلق دولت نادرالوجودند، بله ما چنين چيزي در اصولگرايي نداريم، بنده هم حامي مطلق دولت نيستم، من هم انتقاداتي دارم ولي انتقاداتم را با چنگ و دندان و گاز گرفتن نشان نمي دهم. احمدي نژاد هم مديري است كه اشتباهاتي دارد، بله من معتقدم كه احمدي نژاد در پايبندي به اصول و مباني مشكلي ندارد ولي در روش ها اشتباهات واشكالاتي دارد و براي همين بايد اصلاح شود. هرجا ببينيم كه احمدي نژاد از اصول منحرف شده و قدم كج برداشته، بنده اگر خودم سالم باشم، به نمايندگي از اين ملت مي زنم روي پايش ولي من نديدم (تشويق دانشجويان)

بله، ايشان در روش ها اشتباهاتي دارد، من جمله در همين موضوع كردان يا مشايي. البته ايشان در اين موضوعات هم حرف هايي براي گفتن دارد كه شنيدني است، هر چند من خودم قانع نشدم، براي همين روز اول رأي ندادم. اما آقاي ابطحي، اشتباهات آقاي احمدي نژاد در روش ها قابل مقايسه نيست با اشتباهات اصلاح طلبان در اصول. آيا احمدي نژاد از مطرودين امام حمايت كرده؟ از معاندين و هتاكان به مقدسات حمايت كرده؟ آيا عدالت احمدي نژاد مورد حمايت بوش قرار گرفته؟ ما يك داور در جلسه داريم، همين آقاي رحماندوست كه مشاور 2 رييس جمهور بوده، قضاوت كنند.

اين كه احمدي نژاد حامي ندارد، پس اين جمعيتي كه در رشت و خراسان و ديگر استان ها مي آيند، چه كساني هستند. البته همين مردم در انتخابات سال بعد بهتر خودشان را نشان خواهند داد (تشويق دانشجويان) ولي دوستان شما در روزنامه هاي اصلاح طلب اين مردم را دلفين ناميدند كه بالا و پايين مي پرند!

آقاي ابطحي اصولگرايي يعني اين روايت امام معصوم كه در سفر حج بود -امام باقر يا امام صادق عليه السلام بودند- كه معلي بن خنيس از ياران ايشان گفت: يابن رسوالله! اي كاش نعمت هاي بني العباس در اختيار شما بود تا ما هم با شما در عيش و خوشي بوديم. امام فرمود: هيهات اي معلي، والله اگر چنين بود، براي ما جز برنامه ريزي و دعا در شب و تلاش در روز و پوشاك زبر و درشت و خوراك سخت و بي خورشت چيزي نبود! اصولگرايي يعني اين شيوه مديريتي. آيا واقعاً احمدي نژاد اين گونه براي مردم كار نمي كند؟ آيا واقعاً احمدي نژاد اينطور نبوده و نيست؟ يعني برنامه ريزي در شب و تلاش در روز يعني پركاري ندارد؟ آيا واقعاً خوراك سخت و بي خورشت و پوشاك زبر و درشت ندارد؟

شما عزيزان دانشجو هستيد و به فوتبال علاقمند. برويد در سايت آقاي ابطحي واژه هاي سوئد يا فوتبال را سرچ كنيد، ببينيد چه پيدا مي كنيد. همين آقاي ابطحي در سايتش نوشته كه امروز صبح آقاي خاتمي آمد نهاد رياست جمهوري، ديدم كه چشمانش ورم كرده و قرمزاست، با خودم گفتم كه احتمالاً ايشان هم مثل من ديشب فينال آرژانتين و سوئد را تماشا مي كرده و بي خوابي كشيده، چشماش پف كرده، پرسيدم ديدم درست است (همهمه دانشجويان با حالت تعجب) خب حالا مقايسه كنيد اين چشمان را با چشم آقاي احمدي نژاد (تشويق دانشجويان) كه به خاطر طرح هاي نيمه كاره، به خاطر سفرهاي استاني و مشكلات مردم قرمز مي شود و بي خوابي مي كشد. برخي از اين طرح ها كه در اين دولت تكميل شده، 16 سال نيمه كاره بوده!

ما يك جاهايي اعتماد كرديم به دشمن. متأسفانه ويژگي شخصيتي آقاي خاتمي به شكلي است كه همه را دور خودش جمع مي كند و زمينه اعتماد دشمن را فراهم مي كند.

فرمودند كه هر كس در برابر هاشمي قرار مي گرفت، رأي مي آورد! من اين را قبول ندارم چون در انتخابات نهم گزينه هاي مختلفي بودند كه مردم مي توانستند آن طعم ها را انتخاب كنند، چرا اعتماد نكردند؟!

ايشان درباره رأي غيبي فرمودند كه شنيده شده كه اطرفيان احمدي نژاد مي گويند 4 ميليون رأي آقاي احمدي نژاد شمارش نشده، اگر اين راست است، پس رأي رقيبش چقدر شمرده نشده؟ در پاسخ به ايشان بايد بگويم كه برادر من، مجري انتخابات شما بوديد، اگر خوانديد شما خوانديد، اگر هم نخوانديد باز هم شما بوديد! شما بايد جواب بدهيد، ما كه نبايد جواب بدهيم (تشويق دانشجويان) ايشان گفتند كه احمدي نژاد در دوره اي سر كار آمد كه برخي مشكلات مثل حضور طالبان در منطقه را نداشت، خب مگر ما يادمان رفته كه همين اصلاح طلبان محترم مثل سازمان مجاهدين بيانيه دادند در حمايت از طالبان! آن وقت شما اين رامي نويسيد به نام خودتان؟

گفتند كه چرا ديگر كسي براي اهانت به مقدسات كفن نمي پوشد، جناب آقاي ابطحي دليل روشن است: به خاطر اين كه در دوره اصلاح طلبان، شما از اهانت كنند گان حمايت مي كرديد حتي مدال مي داديد! شما برويد ملاحظه كنيد اعتراضات به دوم خرداد و اصلاح طلبان عمدتاً از پايان سال 77 و اوايل 78 شروع شد. الآن چه كسي از توهين به مقدسات حمايت مي كند، هر كس توهين كرد با او برخورد شود، چه كسي حامي است؟!

مجري: آقاي رسايي وقت شما تمام است.

رسايي: اميدوارم آقاي ابطحي مستند سخن بگويد.

ابطحي: از سخنان مستند آقاي رسايي تشكر مي كنم. چون ايشان يك سري برگه هايي را خودش نوشته بود و از رويش مي خواند (تشويق دانشجويان)

رسايي: اينها نوشته هاي من نيست، پرينت هايي است كه از سايت شما گرفتم (تشويق دانشجويان)

ابطحي: اين كه ايشان يك سري عبارات و مفاهيم عالي را ليست كردند و روايتي را هم ضميمه كردند كه اصولگرايي يعني اين، خب بنده هم مي توانم اين كار را انجام دهم. مثلاً بگوييم كه آن روايت تعريف اصلاح طلبي است. واقعيت آن است كه وقتي ما در باره جرياني صحبت مي كنيم، آن جريان پرونده دارد، عملكرد دارد، اصولگرايي را بر اساس اينها بايد تعريف بكنيم. الآن وجود آقاي محصولي با اين ثروت در كابينه، اصولگرايي است يا نه؟ چرا رييس جمهور به اين همه نيروهاي موجود در بسيج و سپاه كه با آقاي محصولي در جنگ بودند، نمي شود اعتماد كرد؟ اين كه بازي با الفاظ است. سال ها مديريت كشور در اختيار جريان اصولگرايي بوده، همين طور نبوده كه يك باره در اختيار دوم خرداد آمده باشد، آقاي احمدي نژاد بسياري از اين امور را تغيير داده و بسياري از مخالفت ها كه بيشتر از درون جريان اصلاح طلبي از سوي جريان اصولگرايي متوجه آقاي احمدي نژاد است و البته همه اينها براي در اختيار گرفتن قدرت است (تشويق دانشجويان) بله من هم معتقدم كه بايد اصولگرايي روشن شود، الآن ما نمي دانيم مفهوم رايج اصولگرايي چيست؟

آيا شما كه در جريان كردان مخالفت كرديد، در جريان محصولي هم مخالفت كرديد؟ آيا وزارت آقاي محصولي همان پوشاك زبر و درشت است؟ با اين همه سرمايه چطور مي شود.

در مسئله كردان هم شما شخص خودتان را مي خواهيد تبرئه كنيد، بله درست، ما هم قبول داريم، در سايت ها هم ديديم. بالاخره آبروي يك نفر، آبروي يك كشور، يك تاريخ را نجات داديد، ولي آقاي رييس جمهور باز هم از ايشان دفاع كرد (تشويق دانشجويان) آقاي رسايي حالا شما بهتر خبر داريد، من شنيدم كه آقاي احمدي نژاد غذايش را از خانه اش مي آورد، ولي آقاي رسايي ملت ما ايشان را انتخاب نكرد تا غذايش را از خانه بياورد يا من شنيدم كه آن قدر در جلسات از دادن ميوه و قند و چاي پرهيز كردند كه حال برخي از آنها بد شده، بردند سرم زدند!

به نظر من رييس جمهور هرچقدر مي خواهد بخورد ولي برنامه ريزي براي كشور كند. يك سخنراني نكند كه 4 تا بيانيه عليه ما صادر بشود (تشويق دانشجويان) حالا شما مي چسبيد به اين كه خاتمي فوتبال ديده چشمش پف كرده! شما مي فرماييد كه اعتراض ها به دولت اصلاحات از سال 78 شروع شد، در حالي كه از همان ابتدا از سال 76 نگذاشتند دولت كار كند، از همان مصاحبه اي كه آقاي خاتمي با خبرنگار CNN خانم كريستين امانپور كرد و باعث آبرو براي ما شد تا جايي كه خانم امانپور مي گفت همه من را مي شناسند، من با شخصيت هاي زيادي مصاحبه كرده ام اما بعد از مصاحبه با خاتمي، وقتي مردم من را در فرودگاه مي بينند، مي گويند خاتمي خاتمي! (خنده حضار)

آقاي رسايي فرمودند كه مردم حامي دولتند و در انتخابات سال آينده معلوم مي شود. من شماره ام را مي دهم به آقاي رسايي فقط از ايشان مي خواهم يك كاري بكنند و گروهي را معلوم كنند تا انتخابات خوبي برگزار شود (تشويق دانشجويان) شما گفتيد كه مردم در انتخابات دهم به احمدي نژاد رأي مي دهند، خب اگر اين طور شد، ما مخلص ايشان هستيم، اما من در نمايشگاه مطبوعات كه رفته بودم همه مي آمدند براي مصاحبه، در غرفه رجانيوز كه مال هواداران دولت و دوستان آقاي رسايي است، آمدند گفتند كه آقا مردم به احمدي نژاد رأي مي دهند، شما چرا بي خود خاتمي را مطرح مي كنيد! گفتم در پايان دور اول رياست جمهوري خاتمي كه 9 تا رقيب براي ايشان تراشيده بودند، هيچ كس نمي پرسيد كه رقيب خاتمي چه كسي است، ولي الآن از غرفه اول تا آخر همه مي پرسند آيا خاتمي مي آيد؟ پس معلوم مي شود كه مردم انتظارتشان برآورده نشده (تشويق دانشجويان)

مجري: آقاي ابطحي وقت شما تمام است.

رسايي: خب آقاي ابطحي علت اين كه مردم مي پرسيدند به خاطر اين است كه نگران آينده خودشان هستند، مي خواهند خيالشان راحت شود كه خاتمي نمي آيد (تشويق و خنده دانشجويان) البته ما با آقاي ابطحي مزاح مي كنيم، براي همين مي گويم اين نكته كه فرموديد خانم كريستين امانپور گفته كه مردم در فرودگاه ها من را كه مي بينند مي گويند خاتمي خاتمي، اين مدح شبيه به ذم است، جاي ديگر نگوييد. (تشويق و خنده دانشجويان)

ببينيد بنده با نگاهي كه شما به اصلاح طلبي و اصولگرايي داريد، به اين مفاهيم نگاه نمي كنم. براي همين هم درگير تعيين مصاديق و افراد نمي شوم بلكه تعريف مشخص دارم و بر همين اساس ما اصلاح طلباني را مي بينيم كه اصولگرا هستند و اصولگراياني هم داريم كه در مسير اصلاح طلبي حركت مي كنند. بعضي ها از نظر فكري چپ هستند ولي در عمل راست مي زنند و برخي هم به عكس هستند (تشويق دانشجويان) بنابراين تعريف ما از اصولگرايي و اصلاح طلبي همان نكاتي است كه نقل كردم كه هر دوي اين تعاريف راهم از بيانات رهبري داريم. اگر مشخص تر مي خواهيد، بايد بگويم كه اصولگرايي يعني تكليف گرايي، تكليف را هم هيچ كس براي اصولگرايان واقعي تبيين نمي كند الا در زمان حضور امام معصوم توسط ايشان است و در زمان غيبت امام معصوم با همان متد تعريف شده توسط امام راح.، تكليف توسط رهبري تبيين مي شود و البته رهبري يك فرد نيست، مجموعه اي از شرايط مانند عدالت، اجتهاد، عدم تمايل به دنيا و سياستمدار بودن است. فكر مي كنم آقاي ابطحي هم اين را قبول دارد.

در باره بحث ثروت آقاي محصولي يا دروغ و برخي نكات ديگر، ببينيد آقاي احمدي نژاد كردان را به عنوان دكتر معرفي نكرد. مباحث حاشيه اي كردان هم كامل در صحن مطرح شد، نمايندگان محترم بايد حواسشان را جمع مي كردند، رأي نمي دادند، كما اين كه يكي مثل من و برخي ديگر رأي ندادند، اما همين نمايندگان وقتي فهميدند اينجا اشكالي است، استيضاح كردند، اصولگرايي يعني همين. مخالفين روز رأي اعتماد كردان چه كساني بودند؟ نمايندگان طيف منصوب به دولت، در حالي كه شما مي بينيد آقاي حاجي دكتراي خود را از دانشگاه جعلي هاوايي داشت، در كدام مجلس سؤال شد، آيا كسي استيضاح كرد؟ رييس جمهور وقت يا رييس دفترش چه كردند؟

در مورد آقاي محصولي اينطور كه شما مي گوييد، نيست! اولاً آقاي ابطحي ما بايد مستند حرف بزنيم. اين رقم 160 ميليارد سرمايه آقاي محصولي را شما از كجا آورديد؟ به نقل از روزنامه ها مي گوييد، آخر اين معيار است كه شما خودتان يك چيز را بنويسيد، بعد به همان استناد كنيد؟ آقاي محصولي در دوره اي كه كار دولتي داشته، فعاليت اقتصادي نداشته، الآن هم كه در كار وزارت است، نه خودش كار اقتصادي مي كند و نه رييس دولت و نه ما چنين اجازه اي را مي دهيم. ايشان در مجلس هم توضيح داد، حتي در جلسه فراكسيون براي اولين بار نحوه هزينه كرد مالش را هم توضيح داد كه چه بخش هايي در كارهاي افراد بي سرپرست و يا كمك به نيروهاي انقلاب و يا امور ديگر است. به قول امام برخي افراد به يك تسبيحشان آن قدر وابسته اند كه مي بينيد يك نفر ديگر به چند ميلياردش آن قدر وابسته نيست.

آقاي ابطحي آن كاري كه بد است و بايد جلويش گرفته شود، اين است كه يك عده در كشور ما در اين سال ها در مسئوليت ها بوده اند و از رانت اطلاعاتي و قدرت استفاده كرده اند و هفت پشت خودشان را بسته اند كه اين طور آدم ها هم توي چپ هستند و هم در راست، هم در اصولگرايان پيدا مي شوند هم در اصلاح طلبان. براي همين هم برخي در جبهه اصولگرايي زيرآب احمدي نژاد را مي زنند و شعار دولت وحدت ملي را كوك مي كنند ومعتقدند هر كس باشد جز احمدي نژاد!

در موضوع آقاي كردان هم آقاي احمدي نژاد منطقي براي دفاع خودش داشت و مي گفت من ايشان را به خاطر مدركش معرفي نكردم، مجلس رأي داده، رأيش را پس بگيرد. در باره موضوع كردان زياده روي هايي شد كه سخنان رهبري را هم به دنبال داشت. كردان تقصيري داشت، بايد مجازات مي شد كه همان استيضاح بود ولي نبايد بي انصافانه هم سخن گفت.

اين كه با طعنه مي فرماييد كه ملت رييس جمهور انتخاب نكرد تا غذايش را از خانه بياورد، خب بله ولي رييس جمهور هم انتخاب نكرده تا خودش و هفت پشت جد و آبادش را ببندد و تمام احزاب و گروه هاي منسوب به خودش را سير كند (تشويق دانشجويان) آقاي ابطحي اين منصفانه نيست كه ما با فرهنگ سازي سالم در اين امور كه برگرفته از همان بيانات اهلبيت است كه مقام را طعمه نبينيد، اين طور برخورد تخريبي داشته باشيم.

من از آقاي احمدي نژاد پرسيدم كه چرا اين قدر سخت مي گيريد؟ گفت به دليل اين كه متأسفانه درجه انحراف در اين امور آن قدر زياد شده كه اگر ما سخت نگيريم، به اين راحتي به همان مسير خودش يعني مدل مديريتي دولت مكتبي شهيد رجايي برنمي گردد.

بله، ايشان گفتند كه رييس جمهور نبايد طوري حرف بزند كه 10 تا قطعنامه عليه ما صادر شود، خب آقاي ابطحي چطور حرف بزند؟ اين طور حرف بزند كه دوستان شما زدند: تمام كساني كه با حمله امريكا به هر نقطه جهان مخالفند، در صورت رخداد آن از هر كاري عاجزند. در واقع هيچ عقل سليمي حكم نمي كند كه يك كشور جهان سومي حتي اگر همه ملت پشتيبان حكومتش باشد و آن ملت مسلح هم باشد، به جنگ با امريكا برود. اين سخنان را كه مي گويم، شايد جبهه بگيرند كه فلاني از امريكا مي ترسد، بله به خاطر كشورم از امريكاي تا بن داندان مسلح مي ترسم. كيست كه از امريكاي تا بن دندان مسلح در عراق كه خودش را چنين نشان داد، نترسد. اينها سخنان نايب رييس مجلس ششم، آقاي بهزاد نبوي است كه در روزنامه هاي شما هم چاپ شده!؟ بله با اين ادبيات كشورهاي استكباري براي ما خم هم مي شوند (تشويق دانشجويان) همين افراد نامه نوشتند به رهبري كه جام زهر رابطه با امريكا را سر بكشيد!

عزيزان امروز اگر شما مي بينيد كه احمدي نژاد يقه بوش را مي گيرد و به اوباما نامه مي نويسد، چون با ادبيات ذلت نيست، از موضع بازخواست و تهاجم است (تشويق دانشجويان) البته رهبري هم در ديدار با مجلس ششم جوابشان را داد و فرمود كه با آدم ترسو نبايد مشورت كرد. آقاي ابطحي متأسفانه دوستان اصلاح طلب ذائقه شان عوض شده.

يك سند ديگر: من بيانيه اي را مي خوانم دررابطه با توقيف حدود 40 نشريه كه ادبيات اين بيانيه شبيه به ادبيات و مواضع اصولگرايان امروز است. در اين بيانيه آمده كه عده اي مي خواهند قانون را بهانه كنند براي استبداد جديد خودشان! اين بيانيه توسط 36 نفر از نمايندگان مجلس اول صادر شده در كيهان 26 ارديبهشت سال 60 آمده و آقايان خاتمي، مهاجراني، موسوي لاري، خوئيني ها و... آن را امضا كرده اند.

آقاي ابطحي! چرا بوش از اصلاح طلبان حمايت مي كند؟ چرا بسياري از آنها اعلام برائت نمي كنند از مواضعي كه بوش و مثل بوش روي آن سرمايه گذاري كرده اند! نتيجه اين مي شود كه جبهه گشادي به نام اصلاح طلبي شكل مي گيرد.

من فكر مي كنم ما بايد براي اصولگرايي و اصلاح طلبي تعريف مشخص داشته باشيم و روي آن هم محكم بمانيم وفقط هم بايد پشت سر ولايت فقيه بود، چون دشمن هدف اصلي اش ولايت فقيه است نه احمدي نژاد (تشويق دانشجويان) ببينيد استانلي روم معاون امنيت ملي امريكا در سال1380 چه مي گويد: «آنچه تا كنون همه تحركات ما را براي براندازي جمهوري اسلامي با ناكامي مواجه كرده، اعتقاد مردم ايران به ولايت فقيه است. ولايت فقيه و ميزان برد احكام آن براي ما و گنجينه هاي اطلاعاتي ما ناشناخته مانده! ما نا اميد نيستيم، خوشبختانه احزاب و آدم هاي تازه نفسي در ايران در يك حركت جمعي با ظرافت اين خار را از چشم ما بيرون مي كشند.»

در جاي ديگري اينها مي گويند كه از اين پس نبايد از براندازي حرف زد. بايد از تشكيل جبهه ضد ديكتاتوري و ضد ولايت فقيه استقبال كنيم. يعني تلاش براي جذب نيروهايي كه جمهوري اسلامي را مي خواهند اما ولايت فقيه را نمي خواهند.

خب اين همان طرح حاكميت دوگانه بود كه اصلاح طلبان طرح كردند، يعني نفي حاكميت دوگانه، حاكميت انتخابي و انتصابي، اينها ولايت فقيه و نهادهاي مرتبط با آن را همان جايگاه هاي انتصابي معرفي مي كردند كه بايد حذف شوند.

دوستان دانشجو! مهم تر از شناخت دشمن، شناخت دشمني دشمن است. همه ما حتي آقاي ابطحي دشمن را مي شناسيم، ولي دشمني دشمن را نه! ببينيد همين الآن كه من گفتم هدف دشمن زدن ولايت فقيه است، همه شما تشويق كرديد، در حالي كه همين افراد در مواقعي كه آقاي ابطحي نكته اي يا كنايه اي به من مي زد، يا من به ايشان، شما تشويق مي كرديد، اگر كسي نداند، فكر مي كند كه اين جمعيت مثلاً اصلاح طلب است در حالي كه شما اصولگراي حقيقي و اصلاح طلب واقعي هستيد، چون پشت سر رهبري هستيد.

مجري: وقت شما تمام است. تاالآن وقت برنامه ما تمام شده...

ابطحي: البته من 5 دقيقه وقت مي خواهم تا بحثم را تكميل كنم...

مجري: بالاخره، الكلام يجر الكلام است، شما وقت بگيريد بعد باز ايشان هم بايد صحبت كند...

رسايي: فرصت داد ه شود بهتر است.

مجري: آقاي ابطحي بفرماييد.

ابطحي: باز هم براي من روشن نشد كه آقاي محصولي ثروتش را از كجا آورده؟ حداقل چنين فردي نبايد وزير باشد. آقاي رسايي در فضاي صادقانه اي سخن گفتند ولي نگوييد كه احمدي نژاد رأي نداده بود تا رأيش را پس بگيرد، همين پريروز ايشان كردان را به عنوان سمبل بسيج معرفي كرد. من نمي توانم اين را بپذيرم، شما هم نمي توانيد.

رسايي: آقاي احمدي نژاد سكوت ايشان در برابر اتهامات روزنامه ها را سكوت بسيجي دانستند.

ابطحي: البته اين هم يك راهي است كه ما بگوييم روزنامه ها اشتباه نوشته اند (خنده حضار) و اما در باره دكتراي هاوايي آقاي حاجي حرف شما درست است ولي كسي ادعايي نداشت. تازه دانشگاه هاوايي را هم چه كسي ممنوع كرد، وزارت علوم دولت اصلاحات.

رسايي: البته با فشار روزنامه كيهان!

ابطحي: درباره بحث حمايت امريكا از اصلاح طلبان هم شما مي دانيد كه همه دنيا از امريكا متنفرند، در ايران هم متنفرند، چطور ممكن است كه در شب انتخابات بيايد يكباره مدافع اصلاح طلبان شود تا اصولگرايان رأي بياورند. بله دشمن مي داند كه چه وقت بايد حمايت كند و دشمني كند. ضمن اين كه شما زحمت كشيديد مداركي با خودتان آورديد، من فقط توي يك برگه چيزهايي نوشتم و آوردم.

رسايي: مشكل اصلاح طلبانه همين است كه جدي نمي گيريد، حكومت را هم كه داشتيد جدي نگرفتيد (تشويق دانشجويان)

ابطحي: البته مطالب درباره اصولگرايان آن قدر فراهم است كه به حافظه هم مراجعه كنم، كافي است (تشويق دانشجويان)

ببينيد آن بيانيه اي كه آقاي خاتمي آن را امضا كرده، فرق دارد با آن روزنامه اي كه از داخل انقلاب است و آن را مي بندند. به نظرم در آينده يك جريان جدي اصولگرا و يك جريان جدي اصلاح طلب كانديدا خواهند شد و آقاي خاتمي يكي از آنهاست و من اميدوارم آقاي رسايي و دوستانش بروند پشت سر آقاي احمدي نژآد و يك دست شوند (تشويق دانشجويان)

مجري: وقت شما تمام است.

رسايي: من فكر مي كنم برخي از نكات را توضيح دادم و نياز مجددي نيست. فقط جمله اي از رهبري را مي خوانم.

ابطحي: آقاي رسايي شما صحبت هاي خودت را بكن.

رسايي: اين چه حرفي است آقاي ابطحي، اين جمعيت براي حرف من اينجا ننشسته، رهبري هم اين حرف ها را براي در و ديوار نزده، براي ما زده است (تشويق دانشجويان) رهبري مي فرمايد: متأسفانه عده اي امروز حساسيت پيدا كرده اند تا ميگويي دشمن لجشان مي گيرد، دشمن هست، نمي شود بگوييم نيست. هيچ كس، يك ملت و جماعت را به خاطر اين كه اسلحه دشمن را نديده، خاكريز و اسلحه اش را نديده، تشويق نمي كند.

آقاي ابطحي! بحث سر اين است كه ايده توهم توطئه و رفتارهاي شخصيتي مثل آقاي خاتمي باعث شده تا يك عده اطراف ايشان جمع شوند و دشمن به آنها دل خوش كند. مستندات من 4 تا ورق نيست، آقاي ابطحي بنده يك محقق هستم كه ساعت ها روي اين مباحث كار كردم. اينها كتاب هايي است كه دلايل و مستندات اين حرف ها در آن آمده است. در كتاب "پايان داستان غم انگيز ما"، شباهت هاي روزنامه هاي سال هاي اول انقلاب با روزنامه هاي بعداز دوم خرداد را آورده ام. متأسفانه دوستان شما گرفتار ائتلاف ضد رقيب شده اند و با كساني دست دادند كه اينها دشمن بودند. (تشويق دانشجويان)

مجري: بنده از هر دو برادرمان تشكر مي كنم كه دعوت ما را پذيرفتند.

نظرات كاربران:

ازدانشجويان پرديس هستم حقيقتااقاي رسايي پيروزاين ميدان بودند

در يك زماني يك سفره اي بهن شد و يك عده هم براي اينكه از غافله عقب نماننداز خدا ناخواسته سر اين سفره نشستند. حال اين عده نمك گير شده اند. نمك گير شده اند و شكستن نمك دان برايشان دشوار است . از اول نبايد نمك گير ميشديد. سر سفره غذا ميخورديداگر هم ميخواستيد شكمتان را سير كنيد سير ميكرديد ولي نمك گير نميشديد كه الان اگر هم بخواهيد نمي توانيد نمكدان را بشكنيد .

احمد

واقعا رسايي گل كاشته

مصطفي

باسلام من به عنوان برادر3شهيدازبيان متين استادرسايي دردفاع ازمباني حضرت امام رهتشكرميكنم خداي متعال جزاي خيردهد منطق توام بااخلاق درفرمايشات ايشان موج ميزند.ازايشان التماس دعا دارم وبداند كه دعاي دلسوختگان انقلاب بدرقه راهشان خواهد بود.

ياسري

سلام . من در جلسه حاضر بودم بيشتردانشجويان از طيف جريان منتقد اصولگرايان بودند و اولش هم شروع كردند به تشويق آقاي ابطحي اما در ادامه جلسه استدلالها و مستندسخن گفتن آقايرسايي باعث شد تا توجهها جلب شود. براي مادانشجويان جلسهمفيدي بود

شايان

من از جواب هاي آقاي رسايي حيرت كردم، بسيار متين و خوب جواب داده بود و بدون اينكه بخواهد حرف را بپيچاند يا از زير جواب فرار كند، به اصل موضوع اشاره كرده بود. كساني كه تجربه يك بجث ساده را هم دارند مي دانند كه اين عمل، هم شجاعت مي خواهد و هم آگاهي بالا. اين مباحثه تاريخي، براي حافظه نسل ها بسيار گويا و روشن كننده خواهد بود.

آقاي ابطحي به سه نكته اذعان و اعتراف مي كند كه جالب است : 1 . اين كه رسايي با آمادگي در جلسه مناظره شركت كرده 2. اين كه رسايي در جلسه صادقانه سخن گفته (معلوم مي شود كه صحبتهاي رسايي روي خود آقاي ابطحي هم اثر گذاشته) 3 . اين كه در سايت خودش نوشته كه رسايي را فردي محترم ، با ادب و باظرفيت يافته است. دقت كنيد اين اعترافات درباره كساني شده كه تا به حال آنها را شاگردان يك فرد غيرمنطقي و تئوريسين خشونت معرفي مي كردند، يعني حضرت آيت الله مصباح . جالبه ، نه ! واقعا بچه هاي حزب الله مظلومند.

حسين

نام خدا از جناب آقاي رسايي تشكر ميكنم كه از آرمانهاي امام راحل دفاع نمودند و براي آقاي ابطحي هم از خداوند آرزوي هدايت و ... دارم

عباس محمدي

تشكر ميكنم از همه دست اندر كاران كه چنين برنامه را تشكيل دادند - اگه اين مناظره به سود آقايان اصلاح طلبي تمام ميشد كه نميشود توي روزنامه هاشون پدر ملت و در مياوردند حالا چرا ساكت نشسته اند خدا مي داند

مهدي

منطق و استدلال آقاي رسايي خيلي قوي تر و عالمانه تر بود.

حسين

كساني كه در طول ساليان قبل شب و روز براي نظام زحمت كشيده اند، امروز مستند و واقعي صحبت خواهند كرد. دست آقاي رسايي درد نكند

اقاي ابطحي بسيار زيبا سخن گفتن

فاطمه

در اين مناظره براي من سوالهاي زيادي پيش اومد كه دلم ميخواست از آقاي ابطحي بپرسم...شايد نظر ايشون اين بوده كه حتما حرفهاي امام علي هم براي در وديوار بوده و بايد حرف خودمان را بزنيم.چرا كه ايشان در حرفهايشان با لحن بدي از ايراد روايتي از سختي لباس و غذاي كم مسول جامعه جبهه گرفتند؟؟؟؟ كجا مسولي كه خوب غذا بخورد و خوب بخوابد و خوش باشد ميتواند بفهمد كسي كه ناني در سفره ندارد چگونه زندگي ميكند؟؟!!!واضح است كه چنين مسولي به فكر افزايش سرمايه ثروتمندان است نه اجراي عدالت.

درود بر رسايي وتمام ياران صديق احمدي نژادعزيز

جمشيدي

اگر اين گونه مباحثات ادامه يابد بسيار مفيد است.

موزوني

بنده از اينكه به جناب رسايي راي دادم افتخار ميكنم...اما منفعل پيروزي ايشان نميشوم...چون شايسته بود با حريفي در وزن خودشان به ميدان ميرفتند...حتي قبل از خواندن اين مناظره اگر ميشنيدم ميگفتم كه ابطحي بهيچوجه در وزن و اندازه آقاي رسايي نيست ( ضمن احترام به آقاي ابطحي )..... البته آناني هم كه در حد و اندازه هاي آقاي رسايي هستند قدرت ريسك مقابل ايشان را ندارند. بر اين اساس حداقل تشكري كه به جناب ابطحي بدهكارم بابت شجاعت ايشان در روبرو شدن با آقاي رسايي.
 سه شنبه 12 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 623]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن