واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: آنچه يافت مي نشود، آنم آرزوست
صدرا خليلي
و التكن آمرهم عندك اقولهم بِمُرِّ الحق لك
يا مالك: نزديكترين افراد به تو، تلخزبانترين آنها باشد.
اين فرمايش امير مؤمنان علي(ع) به كارگزار خود در مصر كه در زمره يكي از مهمترين اسناد و مضامين حكومتداري است، از آن رو بسيار اهميت دارد كه هنگامي بيان شده كه دين اسلام با ظهور و پيدايش خود، نگرش صفر و صدي حاكم بر جوامع و به ويژه اعراب را بر هم زده آنها را در راه ترقي و عقلانيت منطقي رهنمون شده بود. از همين روي، به روشني ميتوان در جايجاي تاريخ، تفاوت فاحش اين تلخزباني صميمانه را با بدزباني مغرضانه ديد و به تفاوتهاي ماهوي اين دو آگاه شد.
در اين روزها و اين قرنها عرصه سياست نيز تفاوت فاحشي با گذشتههاي دور و نزديك نكرده است. همچنان بودند و هستند كساني كه حتي با نيتهاي خير، كوچكترين سخن تلخي را نميپسندند و از آن دلگير ميشوند و بسيارند چنين كساني كه در مرزبنديهاي شخصي و گروهي، موافقان و منتقدان خود را با دستهبندي دوست و دشمن بدرقه كرده، سياست خود را بر پايه مقابله يا معامله بنا ميكنند.
حال در چنين وانفساي سهمگيني، سخناني چون اظهارات اخير عزتالله ضرغامي، رئيس سازمان صداوسيما، در استقبال وصفناشدني از انتقادات خشن و بيرحمانه، تحفهاي است كه در نطنز نيز نميتوان آن را يافت.
ضرغامي در گفتوگوي خود با يكي از خبرگزاريهاي كشور گفته بود: «نقد بايد بيرحمانه و جدي باشد. به بعضي از منتقداني كه از بيرون آمده بودند و برنامهاي را نقد كرده بودند، گله كردهام كه جديتر برنامههاي ما را نقد كنيد. اگر حدود نقد را بدانيم و از آن استفاده درست كنيم، حتما براي پيشرفت كشور، مثبت و سازنده خواهيم بود».
سخنان رئيس رسانه ملي كه البته با كمي مسامحه در تعبير و به سبك روايتهاي باليوودي بيان شده بود، از بنمايهاي برخوردار است كه بايد نه يك بار كه هزاران بار بر شهامت و شجاعت چنين مسئولي در فضاي سياستزده و سياستديده كشور، آفرين گفته و او را ستود.
غرض از اين نوشتار، تبليغ سخنان يك شخص و مدير نيست. غرض، تبيين و تفسير روشي است كه از ديرباز به فراموشي سپرده شده و اين روزها بايد در كنج خرابهها به دنبال آن گشت. شايد جالب باشد كه بر اين نكته نيز تأكيد و تصريح شود كه الحق و الانصاف صداوسيما در سالهاي اخير بر اين رويه ناگفته طي طريق كرده و بنابراين كمترين شكايت را از رسانهها و چشم و گوشهاي مردم داشته است. هرچند اين مجموعه خود از مواردي بوده كه در صف اندك رسانههاي مورد شكايت قرار گرفته و گرفتار تير غيب شكايت صداوسيما شده است.
نقد و تخريب در فضاي رسانهاي و مطبوعاتي جهان و داخل ايران، مرز مشخصي دارند كه هيچگاه چه قصورا و چه تقصيرا يعني با علم يا جهل با يكديگر خلط نميشوند و معلوم نيست پافشاريهاي برخي در تفسير مصداقي از مرزهاي اين دو، چرا تا به اين اندازه غلظت و شدت يافته است؛ هرچند هشدارهاي رهبر انقلاب در آميخته نشدن اين دو با يكديگر از مسائلي است كه بايد آويزه گوش شده و معظمله هيچگاه در مقام تفسير موردي و مصداقي از اين دو موضوع برنيامدهاند.
«معناي اين سخن آن نيست كه ما بگوييم هيچكس حق ندارد از دولت انتقاد كند، چون انتقاد به معناي تضعيف نيست ... بنابراين من نميخواهم انتقاد را منع كنم، اما تخريب را چرا. تخريب به هيچ وجه مصلحت نيست». اين سخنان رهبري آشكارتر از آن است كه نيازي به تعبير و تفسير داشته باشد، اما برخي مسائل و رفتارها در برخورد با نقد و نقادي، موجب ميشود تا دلخوريهاي بسياري در بين مردم و رسانهها ايجاد شود.
نخستين نكتهاي كه بايد به آن توجه كرد، اين است كه مرز نقد و تخريب در حوزه دوستان و مخالفان، مرزبندي نشود؛ يعني هر آنچه دوستان ميگويند ـ كه عمدتا هم بر وفق مراد و بر مذاق خوش ميآيد ـ تعريف و با كمي مسامحه، انتقاد دانسته شود و سخنان منتقدان و جناح مقابل، هرچند راست و درست، تخريب و تضعيف قلمداد شود.
نگاهي كوتاه به اظهارات صاحبمنصبان، در رويارويي با انتقادهاي رسانهاي و حزبي، گوياي همين است و منتخبان رسانههاي منتقد نيز كه روزنامه و خبرگزاريهاي دلسوزتر از مادري در آن به عنوان منتقد برتر معرفي ميشوند، هم شاهدي گويا بر اين مدعاست.
اينكه چرا و چگونه چنين شديم و چنين كردند، پرسشي خوب ولي زيبنده اين نوشتار نيست، اما اين را كه چگونه بايد از اين تنگناي خودساخته بيرون رويم، بايد در همان سطر نخست كه فرازي از نامه اميرالمؤمنين(ع) بود، جستجو كرد.
بايد از تنگنظريها دوري جسته و روشنبيني و فضاي دمكراتيك را مهمان انديشهها و برنامههاي خود كرد. هرچند از لطايف روزگار اين است، هر كسي كه روزگاري خود از سرمداران رفتارهاي يكسويه و يكجانبه بوده و هيچ وقعي بر منتقدان نميگذاشت، به محض دوري از مناصب خود و حاشيهنشيني، يكي از مدافعان پر و پا قرص فضاي باز شده، دولت و مديران روي كار را به ضديت با آزادي بيان و آزادي رفتار متهم ميكند.
نكته ديگري كه بايد در خلال همين مطالب و گفتهها و برخوردهاي سياسي به آن توجه كرد، حرمتي است كه بايد منتقدان نگه داشته و خود را از غرضورزي و كينهتوزي به دور دارند. هرچند زماني كه مديران و مسئولان، صداي بيرون نيامده را در حنجره خفه كرده و به رگبار ميبندند، به نظر ميرسد چندان حرجي نيز بر دلخوريهاي بسيار زياد قشر فرهيخته و روزنامهنگار كشور نباشد؛ چراكه از آنان است كه بر ماست.
سه شنبه 12 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]