واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: منم حسین!
... و چه قدر هوا توفانی است، و افق در خون نشسته، به هر سو که می نگرم من مانده ام و خیمه ها، با زنان آل
رسول، هیچ کس را نمی یابم جز آنان که یاران راستینم بودند و اینک پیشانی بر خاک ساییده اندو صدایشان را در
چاه مرگ نهاده اند.
کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی کجایی ای مسلم، ای هانی، ای حبیب، ای زهیر، ای هلال، ای حرّ، کجایی عباس، اکبر، قاسم؟ کجایید ای دلاور مردان پایدار، ای سواران عرصه پیکار؟
کجایید ای مرغان پرکشیده بر آسمان؟ این حسین است که شما را می خواند.
اینک این حسین است که تنها مانده، در میان شمشیرها وسنگ ریزه ها.
اینک این حسین است که بی یاور و لشکر مانده است و کفتاران کوفی، صف به صف بر گردش حلقه بسته اند.
اینک این حسین است که تنها مانده و یک زینب که همه مرارت عالم را بر دوش می کشد.
خواهرانم زینب، سکینه، ام کلثوم! این علی جانشین من است. سلامم را به شیعیانم برسانید. حسین می رود؛ بگویید: او را کشتند، بر او مویه کنید، بر او بگریید، بگویید که حسین تنها ماند.
وای بر شما که نه دین دارید و نه آزادگی، ننگ بر شما باد! چه روزهای سختی بر شما خواهد آمد. چه توفان ها که بر شما وزیدن خواهد گرفت. چه سیل ها که بر شما روان خواهد شد. بترسید از عذاب خدای
سکینه جان! بدان پس از مرگم فراوان مویه خواهی کرد؛ گریه مکن سکینه جان. بگذار تا زنده ام اشک حسرت بار تو مرا مسوزاند. خواهرم! جامه ای بیاور تا در آن طمع نکنند دشمنان حق و دریوزگان دون صفت.
ای بهترین زنان، صبر کن، بر این مصیبت عظما.
و شما ای امت نابکار! وای بر شما! بر چه مرامی با حسین می جنگید؟
حسین می داند که بغض و کینه بدر و حنین، تیغتان را صیقل داده است. حسین می داند که کینه صدر اسلام است که انتقام از بُرندگی ذوالفقار و حقیقت علی می گیرد.
ای نامرد مردمان کوفه! منم حسین! جدم رسول خداست و پدرم علی است و مادرم، فاطمه. پدرم آفتاب و مادرم ماه است و من ستاره و فرزند آن دو ماه تابانم.
کیست چون من باشد؟ مادرم، سیده زنان عالم، پدرم حیدر کرّار. جدّم علت آفرینش همه هستی و برادرم، سید جوانان بهشت.
وای بر شما ای پیروان لات وعزی! وای بر شما ای بندگان دنیا!
وای بر شما که نه دین دارید و نه آزادگی، ننگ بر شما باد! چه روزهای سختی بر شما خواهد آمد. چه توفان ها که بر شما وزیدن خواهد گرفت. چه سیل ها که بر شما روان خواهد شد. بترسید از عذاب خدای.
خدایا! آیا کسی هست که حرم آل پیامبرت را پاس دارد؟ آیا کسی هست که مرا یاری کند؟ آیا کسی هست که ذریه پاک پیامبر را کمک رساند؟
خدایا ببین چگونه به فرزند رسول تو سنگ می زنند.
بسم الله و بالله و علی مله رسول الله!
خدایا! این دست خونین من است که بر صورتم می نهم تا چنین دل باخته و آغشته به خون تو را دیدار کنم.
خدایا این نیایش من است در نزدیک ترین لحظه دیدار با تو. بر زینبم صبر عنایت کن، صبری ایوب وار.
بارالها! نیازمندانه تو را می خوانم و چه بی نوا به تو مشتاقم. به تو پناهنده ام و از تو یاری می طلبم، میان ما و این قوم داوری کن.
خدایا راضی ام به رضای تو و تسلیم امر تو هستم که غیر تو کسی ندارم وا غربتاه!
منم غریب! منم تشنه! منم حسین!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 262]