واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
من می.گویم بروید این فیلم را حتما ببینید تا تکه ای از خودتان را ببینید یا خاطره ای از خودتان را ببینید. می.گویم اگر می.خواهید یک نکات فراموش شده فرهنگی را به یاد بیاورید ا.....
اصغر همت از جنبه تئاتری فیلم می.گوید
اصغر همت را باید حتما روی صحنه تئاتر ببینید. او از سال 48 روی صحنه است، بازی می.كند و كارگردانی.
آی. با کلاه آی .بی. کلاه، ولپن، اتللو، الکترا، آهسته با گل سرخ. دندون طلا، مکبث، ملودی شهر بارانی، تنها نمونه ای از تئاتر.های اوست. فیلم.های بیخوابی، آخرین ملکه زمین، مقلد شیطان، پرونده .هاوانا، شاهزاده ایرانی، زشت و زیبا، هفت سنگ، علی و غول جنگل و فراردستان هم از جمله كارهایی است كه در آن حضور داشته و البته سریال.هایی مثل امام علی(ع) و آژانس دوستی.
فیلم یه حبه قند و بازیگران تئاتر. این چه معنایی برای شما دارد؟
همه ما نظرمان این بود که باید در خدمت یک فیلم باشیم و در واقع مثل قطعات یک پازل عمل کنیم و همه ما دنبال ساخت یک فیلم خوب بودیم و خب کسانی که در این فیلم هستند از سر اتفاق که دور هم جمع نشدند . همه استخوان خورد کرده تئاتر هستند.از جوان ترین عضو تا پیشکسوت.ترین. پس همه یک دریافتی از اثر دارند و انسان.های تحلیلگری هستند. از سوی دیگر سابقه میركریمی.هم که مشخص کننده نتیجه کار می.توانست باشد.
یه حبه قند روی كاغذ هم همین قدر جذابیت داشت؟
دقیقا در متن هم جذابیت وجود داشت و اتفاقا فکر می.کردیم مشکل است از متن به چنین اجرایی رسیدن. ببینید یک وقتی در متن از مساعی به عمل رسیدن زمین تا آسمان فاصله است اما در این متن اینگونه نبود و البته معتقدم هنوز یک چیزهایی در فیلمنامه هست که در فیلم محقق نشد و چیزهایی در فیلم هست که در فیلمنامه نبود.
مثلا؟
مثلا پایان به این شکل نبود اما شما می.بینید این پایان چقدر زیبا به دل کار نشسته است. از اول میرکریمی. می.دانست روی پایان به همان شکلی که از اول فکر کرده اصرار ندارد و به همین دلیل هم پایان عوض شد و ما حالا می.بینیم فیلم به این شکل عوض می.شود که رادیو که آخرین بار دایی امتحان می.کند و متوجه می.شود خراب است توسط امیر قاسم درست می.شود اما او تا می.آید امتحانش کند برق می.رود و در نهایت که برق.ها می.آید و پسند می.رود که چراغ.ها را خاموش کند می.بیند رادیو هم به کار افتاده است. این یک پایانی است که در فیلم انگار برایش برنامه ریزی شده بود. در فیلمنامه پایان اینگونه بود كه پسند آبی را كه در جوی آب در باغ روان است و پای درخت.ها می.رسد را با نگاه دنبال می.كند.
یه حبه قند ظاهر ساده ای دارد اما می.توان ساعت.ها فیلم را تحلیل كرد. این هم در متن مشخص بود؟
بله و این را هم اضافه كنم كه به نظرم یک فیلم خوب همین است که در پشت ظاهر ساده اش مفهومی.عمیق را تداعی کند و هم تماشاگر لذت ببرد از اثر و هم به فکر وادارش کند. خوشبختانه این اتفاق کمیاب در این فیلم رخ داد.
این روزها فیلم.هایی با تم اجتماعی انگار كمی .در سینمایمان بازار پیدا كرده است شما این را حس می.كنید؟
خب من فکر می.کنم اصل و اساس سینمای ما متاسفانه نوعی ابتذال دارد و ما امروز فقط استثناهایی داریم که در سال به تعداد انگشتان دست می.رسد. دلیلش هم این است که کلا سینمای ما مخاطب را دست کم می.گیرد و به نوعی تولید برخی فیلم.ها توهین به شعور مخاطب است و سینمای ما دست کسانی است بیشتر که به فکر جیب خود هستند و نه ارتقای سینما و فرهنگ.
وقتی فیلم را می.دیدم انگار در برخی صحنه.ها شاهد یك نمایش بودم.
یک اتفاق مثبتی که افتاده در این فیلم همین جمع شدن بچه.های تئاتری است و حالا یا نظر خود میرکریمی .از آغاز اینگونه بوده یا مشاورانش این پیشنهاد را داده اند. نمی.دانم این در فیلم برای مردم به چه صورتی تعریف می.شود اما برای خود ما یک حس و حال خاصی هنگام فیلمبرداری داشت. چون بچه.های تئاتر یکجور قرابت و قوم و خویشی با یکدیگر دارند انگار چون برای هر نمایش دو ماه با هم تمرین می.کنند و یکماه هر روز اجرا دارند و تازه اگر عضو یک گروه باشند که دیگر این هماهنگی بیشتر نمایان می.شود. در واقع ما تجلی هماهنگی را در تئاتر به بهترین شکل شاهد هستیم. در این کار هم این هماهنگی و قرابت نیاز بود.
اگر شما بخواهید چند دلیل بیاورید كه تماشاگر برود و این فیلم را ببیند چه می.گویید؟
من می.گویم بروید این فیلم را حتما ببینید تا تکه ای از خودتان را ببینید یا خاطره ای از خودتان را ببینید. می.گویم اگر می.خواهید یک نکات فراموش شده فرهنگی را به یاد بیاورید این فیلم را ببینید. اگر می.خواهید متوجه شوید که خانواده در کشور ما چه جایگاهی داشته که متاسفانه ارزش.هایش دارد از دست می.رود . حتی نسلی که متعلق به نسل ما نیست و شاید حافظه تاریخی برای چنین تصاویری نداشته باشد هم خوب است این فیلم را ببینند و بدانند در خانواده ایرانی چه صمیمیتی بوده و اگر مشکلی هم در خانواده.ها به وجود می.آمده به چه شکل آن را حل می.کردند. اما اینها شکل روی قصه است و حتما فیلم محتوا و درون مایه مهمتری دارد اما کار هنر ایهام است و این ایهام به قول مولانا به.گونه.ای است که هر کسی از ظن خود یار آن می.شود و بگذارید مخاطب خودش از آن دریافت داشته باشد و بعد از دیدن بگوید فیلم به لحاظ معنایی چه جایگاهی دارد.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 255]