تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):با احمق مشورت نکن و از دروغگو یارى مجو و به دوستى زمامداران اعتماد مکن.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815317686




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: باقر طالبي‌ دارابي چرايي‌ و چيستي‌ اديان‌ جديد


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: باقر طالبي‌ دارابي چرايي‌ و چيستي‌ اديان‌ جديد
خبرگزاري فارس:اديان و فرقه هاي نوظهور از جمله ويژگي هاي عصر غيبت و دوران معاصر برشمرده شده است كه دور افتادن از تزريق معارف ناب ديني و مهدوي به جامعه و نيز عدم شناخت اين آيين هاي نوظهور، باعث ترويج اين گونه اعتقادات انحرافي در بخش وسيعي از جامعه شده است.


اديان و فرقه هاي نوظهور از جمله ويژگي هاي عصر غيبت و دوران معاصر برشمرده شده است كه دور افتادن از تزريق معارف ناب ديني و مهدوي به جامعه و نيز عدم شناخت اين آيين هاي نوظهور، باعث ترويج اين گونه اعتقادات انحرافي در بخش وسيعي از جامعه شده است. از اين رو، بر آنيم تا با نشر، بازنشر و گردآوري پاره اي از مقالات در توضيح اين اديان و آيين هاي جديد، محققان و پژوهشگران و علاقه مندان را در شناخت بهتر اوضاع جامعه و افكار نوپديد ياري دهيم.
نوآوري‌ها در حوزه‌ دين‌ را اغلب‌ اصلاح‌ ديني، تفسيري‌ نو از سنت‌ و يا نوانديشي‌ ديني‌ مي‌خوانند كه‌ بر محور اصول‌ و مباني‌ دين‌ اصيل‌ يا سنتي‌ كه‌ از آن‌ ناشي‌ مي‌شود، قرار دارند، اما پديده‌ دنياي‌ معاصر غرب‌ يعني‌ اديان‌ جديد يا جنبش‌هاي‌ نو پديد ديني‌ كه‌ در ظاهر نمونه‌اي‌ از نوآوري‌ها به‌ حساب‌ مي‌آيند، توجهي‌ فوق‌العاده‌ را به‌ خود جلب‌ كرد و چونان‌ بديلي‌ در كنار ديگر اديان‌ بزرگ‌ قرار گرفته‌ و در فضاي‌ دين‌ پژوهي‌ دنياي‌ غرب‌ از دهه‌ 1960 به‌ اين‌ سو جايگاهي‌ ويژه‌ يافته‌ است‌.

رشد فزاينده‌ مطالعه‌ و تحقيق‌ در اين‌باره، انتشار حجم‌ زيادي‌ از نوشته‌ها در قالب‌ كتاب، مقاله‌ و گزارش‌هاي‌ تفصيلي‌ و كنفرانس‌هايي‌ كه‌ در خصوص‌ اين‌ موضوع‌ برگزار شده‌ و مي‌شوند، حاكي‌ از دلمشغولي‌ آكادميك‌ به‌ اين‌ موضوع‌ است‌. در مقابل‌، واكنش‌هاي‌ ديني، دولتي‌ و فرهنگي‌ افراد، نهادها و گروه‌ها، چه‌ به‌ شكل‌ كيش‌ستيزانه‌ و با تكيه‌ بر آموزه‌هاي‌ سنت‌ ديني‌ مانند بدعت، ارتداد و خروج‌ از دين‌ و چه‌ در قالب‌ عكس‌العمل‌ قانوني‌ و اجتماعي‌ مانند آنچه‌ در كشورهايي‌ مثل‌ فرانسه، چين‌ و نهادهاي‌ ديني‌ سنتي‌ و حتي‌ بسياري‌ از نهادهاي‌ فرهنگي‌ ارتكاب‌ يافته‌ و نمي‌يابد، همه‌ و همه‌ نشانه‌هايي‌ هستند بر بروز پديده‌اي‌ مهم‌ كه‌ برخي‌ از آن‌ به‌ «پيدايي‌ رقيبان‌ جديد اديان‌ بزرگ‌» ياد مي‌كنند.

اما به‌ واقع‌ چرا اين‌ پديده‌ را اديان‌ جديد يا جنبش‌هاي‌ نو پديد ديني‌ مي‌نامند؟ آيا ويژگي‌ يا مميزه‌هاي‌ معيني‌ در آن‌ هست‌ كه‌ مي‌تواند هويت‌ مستقل‌ به‌ آن‌ بدهد؟ پرسش‌هايي‌ از اين‌ دست‌ كه‌ به‌ چرايي‌ و چيستي‌ اين‌ مساله‌ برمي‌گردد، بايسته‌ توجه‌ و پاسخگويي‌ است‌. در اين‌ نوشتار كوتاه‌ توضيحاتي‌ ارائه‌ مي‌شود كه‌ شايد بتواند به‌ طور ضمني‌ پاسخي‌ را در ذهن‌ خواننده‌ ترسيم‌ كند. بي‌شك‌ ذهن‌هاي‌ فعال‌ و نقاد چه‌ بسا چالش‌هاي‌ جديدي‌ را پيش‌ كشند كه‌ پاسخ‌هاي‌ نويني‌ را بطلبد.

نگاه‌ دين‌ پژوهانه‌:
در مصاحبه‌اي‌ از پروفسور هيوستن‌ اسميت، از دين‌ شناسان‌ معروف‌ دنيا، مي‌پرسند: «گفته‌ايد دانشجويان‌ شما بيشتر به‌ معنويت‌ علاقه‌مندند تا دين ‌؛ تفاوت‌ چيست‌؟ چرا فكر مي‌كنيد قشر جوان‌ امروزه‌ از اديان‌ سازمان‌ يافته‌ گريزانند». وي‌ در پاسخ‌ چنين‌ مي‌گويد: «چون‌ دين‌، معنويت‌ نهادينه‌ است‌. علت‌ چنين‌ وضعي‌ در جوانان‌ يكي‌ گرايش‌هاي‌ خودكامگي‌ ستيز در درون‌ آنهاست‌ و ديگري‌ جذابيت‌هاي‌ نهادهاي‌ ديني‌ جديد، شما به‌ من‌ يك‌ دولت‌ جذاب‌ و خوب‌ نشان‌ بدهيد! شفا بخشي‌ جالب‌ است‌، اما آيا فلان‌ مؤسسه‌ درماني‌ در فلان‌ كشور و شهر هم‌ به‌ همان‌ اندازه‌ جالب‌ است‌؟! آموختن‌ جالب‌ است‌، اما آيا مراكز آموزشي‌ به‌ همان‌ اندازه‌ جذابيت‌ دارند؟ همين‌ قضيه‌ درباره‌ دين‌ نيز صادق‌ است، معنويت‌ جالب‌ است، اما فلان‌ كليسا و نهاد ديني‌ هم‌ به‌ همان‌ اندازه‌ جذابيت‌ دارد؟»
وي‌ در بخشي‌ ديگر از اين‌ مصاحبه‌ با اشاره‌ به‌ گزينه‌هاي‌ سه‌گانه‌ مردم‌ آن‌ را چنين‌ شرح‌ مي‌دهد:
«چنين‌ نيست‌ كه‌ مردم‌ در حال‌ از دست‌ دادن‌ دين‌ و نيازمندي‌هاي‌ ديني‌ باشند، بلكه‌ آنان‌ براي‌ يافتن‌ پاسخي‌ براي‌ نيازمندي‌هاي‌ خويش‌ در دنياي‌ كنوني‌ به‌ سه‌ سمت‌ حركت‌ مي‌كنند:
1- دسته‌اي‌ به‌ سوي‌ نهادهاي‌ ديني‌ محافظه‌ كار مي‌روند كه‌ با تمام‌ غفلت‌هاي‌ عقلاني‌ و اجتماعي، هيچ‌گاه‌ اجازه‌ ورود ديدگاه‌هاي‌ مختلف‌ به‌ درون‌ جوامع‌ ديني‌ را نداده‌ و نمي‌دهند.
2- دومين‌ مكان‌، اديان‌ آسيايي‌ يا شرقي‌ است‌. امروزه‌ آمريكا بستري‌ براي‌ تبليغ‌ بوديسم، هندوئيسم‌ و ديگر اديان‌ شرقي‌ شده‌ است‌. (شايد بتوان‌ ازآن‌ به‌ شرقي‌ شدن‌ غرب‌ تعبير كرد).
3- سومين‌ مكان، اديان‌ جديد يا جنبش‌هاي‌ عصر جديد است‌ كه‌ من‌ در بدبينانه‌ترين‌ حالت‌ از آن‌ها به‌ «سبك‌ سري‌هاي‌ عصر جديد ياد مي‌كنم‌». من‌ آن‌ را رويكرد سلف‌ سرويسي‌ به‌ معنويت‌ مي‌خوانم‌ كه‌ در بدترين‌ شكل‌ به‌ نوعي‌ واقعيت‌ گريزي‌ شخصي‌ مي‌انجامد. پرسش‌هايي‌ نيز از منظر اثر بخشي‌ و سازندگي‌ مطرح‌اند، از جمله‌ اين‌ كه‌ آيا اديان‌ جديد مي‌توانند مادر ترزا يا دالايي‌ لاما توليد كنند؟»
اسميت‌ نگاهي‌ واقع‌ بينانه‌ دارد و جايگاهي‌ كه‌ براي‌ اديان‌ جديد ترسيم‌ كرد به‌ رغم‌ نقدهايي‌ كه‌ به‌ آنان‌ دارد جايگاهي‌ در عرض‌ محافظه‌ كاري‌ ديني‌ و شرقي‌ شدن‌ ديني‌ است‌. اگر چه‌ اين‌ ملاحظات‌ نسبت‌ به‌ جهان‌ غرب‌ و به‌ ويژه‌ بستر مسيحي‌ ارائه‌ شده، اما نسبت‌ به‌ همه‌ اديان‌ ديگر مناطق‌ جغرافيايي‌ و فرهنگي‌ - ديني‌ صادق‌ است‌. بنابراين‌ مي‌توان‌ گفت‌ مطالعه‌ اديان‌ جديد مطالعه‌ مكان‌ سومي‌ است‌ كه‌ آدميان‌ به‌ هر دليلي‌ امروزه‌ براي‌ يافتن‌ پاسخ‌هاي‌ ديني‌ به‌ نيازهاي‌ معنوي‌ و ديني‌شان‌ به‌ آنها روي‌ مي‌آورند. اين‌ استدلال‌ را با اندكي‌ مسامحه، استدلال‌ دين‌ پژوهانه‌ براي‌ چرايي‌ مطالعه‌ اديان‌ جديد به‌ حساب‌ مي‌آوريم‌ و در ادامه‌ به‌ سراغ‌ استدلالي‌ ديگر در حوزه‌ جامعه‌شناسي‌ دين‌ مي‌رويم‌.

نگاه‌ جامعه‌ شناسان‌ دين‌:
در ميان‌ جامعه‌ شناسان‌ و انسان‌شناسان‌ دين، معروف‌ است‌ كه‌ دوران‌ تحولات‌ سريع‌ اجتماعي‌ در بسياري‌ از جوامع‌ با جنبش‌هاي‌ موعودگرا (Messianism Movements) آغاز شده‌ است‌. اين‌ جنبش‌ها به‌ گفته‌ همين‌ جامعه‌ شناسان، در اروپاي‌ پيش‌ از انقلاب‌ صنعتي‌ و در كشورهاي‌ مستعمره‌ متاثر از دو عامل‌ حاكميت‌ استعمار و تحولات‌ فني‌ و فرقه‌ها يا جنبش‌هاي‌ نوپديد ديني‌ اغلب‌ با نوعي‌ موعود گرايي (Messianism) سنتي‌ در جوامع‌ رو به‌ رشد صنعتي‌ همراه‌ بوده‌اند.
دليل‌ جامعه‌ شناختي‌ ديگري‌ نيز مطرح‌ است‌. رشد اديان‌ جديد از پيوند سنتي‌ و تاريخي‌ دين‌ فرهنگ‌ حكايت‌ دارد. اديان‌ جديد تحولات‌ اجتماعي‌ ژرفي‌ را در اعمال‌ و مناسك‌ مذهبي، توليدات‌ اقتصادي‌ و سازمان‌هاي‌ اجتماعي‌ و نيز در ساختارهاي‌ خانواده‌ و روابط‌ ميان‌ آنها، ساختمان‌ جوامع‌ و در اهميت‌ مفهوم‌ مرگ‌ و زندگي‌ ايجاد كرده‌اند. در واقع‌ اين‌ پديده‌ از اديان‌ جديد نيز گذر كرده‌ است‌ و به‌ سمتي‌ پيش‌ مي‌رود كه‌ گويي‌ در حال‌ ايجاد يك‌ نوع‌ تد‌ين‌ جديد (New Religiosity) در درون‌ اديان‌ سازمان‌ يافته‌ است‌.
كاركردهاي‌ اين‌ اديان‌ نيز بسيار مهم‌ هستند. جنبش‌هاي‌ نوپديد ديني‌ در تلاشند توجه‌ مردم‌ و افكار عمومي‌ را به‌ سمت‌ عقايد يا اعمال‌ تبليغي‌ خود جلب‌ كنند كه‌ ادعا مي‌شود بسيار ويژه‌ شده‌ (Specialized) يا راز وارتر (Esotric) از عقايد و اعمالي‌ هستند كه‌ اديان‌ سازمان‌ يافته‌ با قدمت‌ بسيار ارائه‌ مي‌كنند. اين‌ جنبش‌ها ظرفيت‌ بسيار بالايي‌ براي‌ فعال‌ كردن‌ و به‌ صحنه‌ آوردن‌ مردم‌ عادي‌ دارند و به‌ آنها فرصت‌ و فراغتي‌ به‌ مراتب‌ بيشتر از اديان‌ سنتي‌ در به‌ دست‌ گرفتن‌ ابتكار عمل‌ در زندگي‌ و تصميم‌گيري‌ خصوصي‌ مي‌دهند.

نگاه‌ معنويت‌ گرا
«منظور از دين‌ چيست‌؟ به‌ يك‌ معنا بازگشت‌ به‌ دين‌ نيست ؛ اما به‌ يك‌ معناي‌ ديگر، نوعي‌ اعاده‌ حيثيت‌ فرهنگي‌ دين‌ در دنياست‌. در اينجا بايد به‌ تفاوت‌هاي‌ رويكرد سنتي‌ به‌ دين‌ با رويكرد پساتجدد توجه‌ داشت‌:
1- رويكردهاي‌ پسا تجدد بيشتر تجربه‌گرا هستند تا تعبدگرا.
2- رويكردهاي‌ پساتجدد به‌ دين‌ هيچ‌ كدام‌ ارتدوكسي‌ نيستند يعني‌ از نوعي‌ چيدن‌ عناصر تبعيت‌ مي‌كنند كه‌ كاملا التقاطي‌اند، اما رويكرد سنتي‌ به‌ كلي‌ ارتدوكسي‌ است‌.
3- رويكردهاي‌ پساتجدد به‌ دين‌ به‌ نوعي‌ خاص‌ از امور معنوي‌ يا ارتباط‌ انسان‌ با خدايابا خود توجه‌ نشان‌ مي‌دهند و هيچ‌ كدام‌ نيامدند تا تمامي‌ مناسبات‌ زندگي‌ را سامان‌ دهند.
4- اين‌ تفاوت‌ تا حدودي‌ در طول‌ تفاوت‌ سوم‌ است‌. در رويكردهاي‌ پساتجدد يك‌ سلسله‌ نرم‌هاي‌ جهاني‌ مانند حقوق‌ بشر و اخلاق‌ جهاني‌ پذيرفته‌ شده‌ است‌. اما در رويكردهاي‌ سنتي‌ ارتدوكسي‌ چنين‌ نيست‌. اگر چهار موردي‌ را كه‌ در مقابل‌ رويكردهاي‌ سنتي‌ است‌ گوهر دين‌ بدانيم، بايد بگوييم‌ كه‌ اديان‌ جديد دين‌ نيستند و در نتيجه‌ رشد آنها بازگشت‌ به‌ دين‌ محسوب‌ نمي‌شود و به‌ معناي‌ احياي‌ دين‌ تلقي‌ نمي‌شوند.
اما به‌ سه‌ دليل‌ اين‌ رويكردها، رويكردهاي‌ معنوي‌اند:
الف) در تمامي‌ آنها نوعي‌ سير و سلوك‌ دروني‌ وجود دارد. تقريبا مي‌توان‌ گفت‌ هيچ‌ كدام‌ از آنها جوارحي، نيستند بلكه‌ بيشتر به‌ جوانح‌ كار دارند و از اين‌ نظر نمي‌توانند رساله‌اي‌ يا توضيح‌ المسائلي‌ باشند.
ب‌) رجوع‌ به‌ اين‌ آيين‌هاي‌ جديد براي‌ امور مادي‌ نيست‌. مثلا كاتارها مي‌گفتند ما به‌ دنبال‌ كماليم‌ نه‌ به‌ دنبال‌ نجات‌ كه‌ البته‌ مسيحيت، به‌ كسي‌ كه‌ آنها را قتل‌ عام‌ كرد تقدس‌ داد.
ج‌) معمولا به‌ وجوه‌ اشتراك‌ تمامي‌ اديان‌ توجه‌ دارند. به‌ عبارت‌ ديگر رويكرد آنها بيشتر به‌ گوهراديان‌ است‌.»
اين‌ متفكر با ذكر اين‌ نكته‌ كه‌ «اين‌ رويكردها بار متافيزيكي‌ تعاليم‌ ديني‌ را به‌ شدت‌ كاهش‌ داده‌اند»، نظر خود را در قالب‌ هشدار نسبت‌ به‌ دو خطر احتمالي‌ كه‌ در اين‌ نوع‌ رويكردها مشاهده‌ مي‌شود چنين‌ بيان‌ مي‌كند: «من‌ معتقدم‌ كه‌ هيچ‌ رشد معنوي‌ بدون‌ رياضت‌ و صرف‌ نظر كردن‌ از لذت‌ها به‌ دست‌ نمي‌آيد و بسياري‌ از اين‌ رويكردهاي‌ ديني‌ معنويت‌ راحت‌ را تبليغ‌ مي‌كنند كه‌ خود نوعي‌ خطر است‌ و دوم‌ اينكه‌ اين‌ رويكردها بيش‌ از حد احساسي‌ و عاطفي‌ و بي‌بهره‌ از بعد معرفتي‌اند. البته‌ نمي‌توان‌ انكار كرد كه‌ گاه‌ در ميان‌ اين‌ها گروه‌هايي‌ نيز پيدا مي‌شوند كه‌ ابعاد معرفتي‌ در آنها برجسته‌ است‌.» (1)
با اشاراتي‌ كه‌ به‌ نگاه‌هاي‌ دين‌ پژوهانه‌ دكتر اسميت، جامعه‌شناختي‌ جامعه‌شناسان‌ و در نهايت‌ معنويت‌ گرايي‌ ملكيان‌ داشته‌ايم، چنين‌ نتيجه‌ مي‌گيريم‌ كه‌ چه‌ از منظر دين‌ پژوهي‌ و چه‌ از نگاه‌ جامعه‌شناسي‌ دين‌ و چه‌ بر پايه‌ رويكرد معنويت، مطالعه‌ و شناخت‌ اين‌ پديده‌ ضروري‌ و پرداختن‌ به‌ آن‌ در مراكز علمي‌ ايران‌ رسالتي‌ مهم‌ است‌.
از دهه‌ 1960 به‌ اين‌ سو بحث‌هاي‌ زيادي‌ درباره‌ جنبش‌هاي‌ نوپديد ديني (New Religious Movements) در جوامع‌ غربي‌ مطرح‌ شد. اصطلاح NRMs محور مباحثي‌ قرار گرفت‌ كه‌ انديشمندان‌ غربي، پيرامون‌ عقايد و اعمال‌ بديل‌ و در عين‌ حال‌ متجلي‌ در گونه‌هاي‌ مختلف‌ اجتماعي‌ انجام‌ مي‌دادند. در اين‌ نوشتار به‌ شناخت‌ ويژگي‌ها و تبيين‌ مفهوم‌ اين‌ پديده‌ مهم‌ قرن‌ بيستم‌ كه‌ برخي‌ از آن‌ به (Alternative Religions) نيز ياد كرده‌اند همت‌ مي‌گماريم‌. صرف‌ نظر از اين‌كه‌ پديده‌ به‌ چه‌ مفهومي‌ است‌، ارزش‌ فرهنگي‌ و ديني‌ بررسي‌ آن‌ بر كسي‌ پوشيده‌ نيست‌. به‌ ويژه‌ وقتي‌ پاي‌ عقايد و اعمالي‌ فراگير و رايج‌ كه‌ در پوشش‌ اين‌ برچسب‌ هستند، به‌ ميان‌ مي‌آيد مدعاي‌ ما بر اين‌ كه‌ اين‌ مساله‌ در قالب‌ دين‌ مردمي‌ يا «دين‌ عامه‌ پسند (Popular Religion)» پديده‌اي‌ مهم‌ را مطرح‌ ساخته‌ است، كتاب‌ها، تحقيقات‌ و مقالات‌ بسياري‌ است‌ كه‌ در سال‌هاي‌ اخير درباره‌ آن‌ نوشته‌ شده‌ است‌. اين‌ نوشته‌ها به‌ چند دسته‌ تقسيم‌ مي‌شوند:

1- مطالب‌ ژورناليستي‌:
اين‌ مساله‌ پيش‌ از همه‌ نظر مطبوعات‌ و رسانه‌ها را به‌ خود جلب‌ كرده‌ است‌. در نتيجه‌ اين‌ توجه‌ مطالب‌ سطحي‌ اما گسترده‌اي‌ درباره‌ آنها به‌ جامعه‌ عرضه‌ شد. آنچه‌ در ذهن‌ عموم‌ افراد است‌، همين‌ تصويري‌ است‌ كه‌ در اين‌ نوشته‌ها عرضه‌ شده‌اند. اغلب‌ اين‌ مطالب‌ سطحي‌ هستند. البته‌ اين‌ دسته‌ از مطالب‌ درباره‌ رشد، گسترش، جايگاه‌ و وجود اين‌ اديان‌ سخن‌ مي‌گويند، اما هرگز به‌ فهم‌ و درك‌ عميق‌تر سرشت‌ اين‌ جريانات‌ ديني‌ نوين‌ منتهي‌ نمي‌شوند.

2- مطالب‌ نوشته‌ شده‌ از سوي‌ جمعيت‌ها و اشخاصي‌ با رويكرد سنتي‌:
اين‌ طبقه‌ از مطالب‌ نيز بسيار زيادند و به‌ لحاظ‌ كيفيت‌ و رويكرد عام‌ قابل‌ طبقه‌بندي‌ هستند. در ميان‌ اين‌ مطالب‌ ما با طيفي‌ گسترده‌ از نوشته‌ها روبرو هستيم‌ كه‌ از تلاش‌ الهيون‌ براي‌ برقراري‌ گفت‌وگو ميان‌ نهادهاي‌ سنتي‌ ديني‌ با اديان‌ جديد گرفته‌ تا نوشته‌هاي‌ افراطي‌ كه‌ تمامي‌ اين‌ گرايش‌هاي‌ مدرن‌ را شيطاني‌ (Satanic) توصيف‌ مي‌كنند، طبقه‌بندي‌ شده‌اند. اين‌ نوشته‌ها اگر چه‌ اطلاعات‌ زيادي‌ به‌ دست‌ مي‌دهند، اما اغلب‌ چون‌ جانبدارانه‌ هستند چندان‌ به‌ كشف‌ حقيقت‌ در اين‌ عرصه‌ كمكي‌ نمي‌كنند.

3- نوشته‌هايي‌ با نگاه‌ «ترديد و نقد»:
اين‌ رويكرد از سال‌ 1976 در آمريكا سر لوحه‌ كارهاي‌ پژوهشي‌ در اين‌ حوزه‌ قرار گرفت‌ و بر مطبوعات‌ و رسانه‌ها نيز اثر گذاشت‌ و موجب‌ شد كه‌ نگاه‌ رسانه‌ها و مطبوعات‌ نسبت‌ به‌ جنبش‌هاي‌ نوپديد ديني‌ تغيير يابد و از آن‌ پس، به‌ جاي‌ آنكه‌ آنها را ناهنجار و غير عادي‌ بخوانند از واژه‌ و اصطلاح‌ اديان‌ بديل (Alternative Religions) استفاده‌ كردند. در اين‌ نوع‌ نوشته‌ ها به‌ نقد دين‌ و سنت‌ پرداخته‌ و به‌ اين‌ پديده‌ جديد به‌ عنوان‌ ثمره‌ و نتيجه‌ نقد گذشته‌ نگاه‌ شده‌ است‌. از نيمه‌ دوم‌ دهه‌ 1980 نهضت‌هاي‌ ديني‌ نوين‌ محور و مركز ثقل‌ اين‌ نوع‌ مباحث‌ قرار گرفتند.

4- نوشته‌هايي‌ با نگاه‌ جامعه‌ شناسانه‌:
در اين‌ طبقه‌ با نوشته‌هايي‌ مواجه‌ هستيم‌ كه‌ بيش‌ از پرداختن‌ به‌ ابعاد الهياتي‌ و كلامي‌ جنبش‌هاي‌ نوپديد ديني، به‌ كاركردها، آثار و رويكردهاي‌ اجتماعي‌ آنها مي‌پردازند و داراي‌ رويكردي‌ كاملا جامعه‌ شناختي‌ اما از نوع‌ جامعه‌شناسي‌ دين‌ هستند.

5- نوشته‌هاي‌ خود اين‌ جنبش‌هاي‌ نوپديد ديني‌:
اين‌ دست‌ نوشته‌ها كه‌ در قالب‌ بروشور، مقاله، كتاب‌ و به‌ ويژه‌ مطالب‌ سايت‌هاي‌ اينترنتي‌ ارائه‌ مي‌شود، در تبيين‌ ديدگاه‌هاي‌ آنها بسيار مهم‌ است‌. در همين‌ دسته‌ بايد از متون‌ مقدس‌ نام‌ برد كه‌ از نظرآنها جايگزين‌ كتاب‌ مقدس‌ اديان‌ بزرگ‌تر و قديمي‌ و يا دست‌ كم‌ تفسيرهاي‌ جديد، اما اغلب‌ مبتني‌ بر دريافت‌هاي‌ كشف‌ و شهودي‌ بنيانگذاران‌ است‌.
با توجه‌ به‌ آنچه‌ گفته‌ شد تقريبا روش‌هاي‌ تحقيق‌ در اين‌ عرصه‌ را مي‌توان‌ به‌ شرح‌ زير بيان‌ داشت‌:

1) روش‌ بررسي‌ تاريخي‌/ متني
تقريبا تمامي‌ تحقيقات‌ در اين‌ زمينه‌ در قالب‌ تحقيق‌ كلي‌ درباره‌ جنبش‌هاي‌ نوپديد ديني‌ انجام‌ شده‌ است‌. نتيجه‌اي‌ كه‌ از اين‌ تحقيقات‌ به‌ دست‌ مي‌آيد آن‌ است‌ كه‌ همان‌ تاكيدي‌ كه‌ بر ابعاد اجتماعي‌ جنبش‌هاي‌ ديني‌ جديد در ديگر انواع‌ پژوهش‌ها مي‌شد در اينجا تصديق‌ مي‌شود. با وجود اين، چند نكته‌ در اين‌ روش‌ بايسته‌ توجه‌ است‌:
الف‌) تحليل‌ عميق‌ جهان‌ بيني‌ و الهيات‌ اديان‌ بديل‌
ب) نگاه‌ تاريخي‌ به‌ خاستگاه‌ و زمينه‌هاي‌ تاريخي‌ پيدايش‌ آنها
بسياري‌ از منابع‌ موجود فاقد تحقيق‌ جامعي‌ در اين‌ دو مورد هستند. بنابراين‌ در بررسي‌ها بايد به‌ اين‌ دو نكته‌ محوري‌ توجه‌ شود. نگاه‌ به‌ اديان‌ بديل‌ يا جنبش‌هاي‌ ديني‌ جديد نگاه‌ به‌ تاريخ‌ و عقايد ديني‌ است‌ و با نگاهي‌ تاريخي‌ به‌ تحليل‌ جهان‌ بيني‌ و جنبه‌هاي‌ الهياتي‌ آنها نيز پرداخته‌ شده‌ و در اين‌ مسير توجه‌ خاصي‌ به‌ اديان‌ غربي‌ كه‌ در بسياري‌ از تحقيقات‌ مورد غفلت‌ واقع‌ شده‌اند، خواهد شد.

2) تحقيقي‌ در محدوده‌ منابع‌ مكتوب‌:
اين‌ روش‌، عقايد ديني‌ و مذهبي‌ گرايش‌هاي‌ نوين‌ ديني‌ را در حد منابع‌ مكتوب‌ بررسي‌ مي‌كند. مقصود اين‌ است‌ كه‌ در درجه‌ اول‌ از روش‌هاي‌ جامعه‌شناختي‌ و انسان‌ شناختي‌ تحقيق، نظير مصاحبه‌ و يا فنون‌ مشاركت‌ و تحقيق‌ ميداني‌ استفاده‌ نمي‌شود. البته‌ اين‌ به‌ معناي‌ بي‌فايده‌ بودن‌ اين‌ روش‌ها نيست ؛ به‌ عكس‌ بسيار هم‌ مفيدند. براي‌ تكميل‌ پروژه‌ بررسي‌ اين‌ گرايش‌ها، ناگزير از بررسي‌هاي‌ ميداني‌ و حضور در ميان‌ آنان‌ هستيم‌. تحقيق‌ در اين‌ حوزه‌ دامنه‌ وسيعي‌ دارد و هر بخشي‌ از آن‌ چه‌ بسا به‌ روشي‌ نيازمند باشد كه‌ با تعيين‌ اولويت‌هاي‌ پژوهشي‌ روش‌ مناسب‌ انتخاب‌ و تقدم‌ و تاخر آنها معين‌ مي‌شود. البته‌ تعيين‌ يك‌ روش‌ تحقيق‌ مبنا هرگز مانع‌ آن‌ نخواهد شد كه‌ محقق‌ يا محققان‌ در ضمن‌ انجام‌ پروژه‌ به‌ ديگر ابزار و روش‌هاي‌ مفيد دست‌ نزنند. برقراري‌ ارتباط‌ با پيروان‌ اين‌ گرايش‌ها از جمله‌ كارهايي‌ است‌ كه‌ بايد در كنار تحقيقات‌ كتابخانه‌اي‌ صورت‌ داد.

3) روش‌ تجربي‌:
مطالعه‌ اديان‌ و عقايد ديني‌ به‌ روش‌ تجربي‌ را بايد از بررسي‌هاي‌ كلامي‌ يا رويكردهاي‌ پوزيتويستي‌ يا دين‌ گرايانه‌ متمايز كرد. براساس‌ ديدگاه‌ پوزيتويستي‌ همه‌ ديدگاه‌ها و بينش‌هاي‌ ديني‌ مورد تحقيق‌ تخيلاتند. اين‌ ديدگاه‌ بر اين‌ اصل‌ كلامي‌ استوار است‌ كه‌ نفي‌ و اثبات‌ حقيقت‌ به‌ روش‌ استثنايي‌ ممكن‌ نيست، همين‌ وضع‌ در مورد رويكرد دين‌ باورانه‌ كه‌ پيش‌ فرض‌ آن‌ حقيقت‌ بودن‌ دين‌ و اعتبار آن‌ است‌ نيز وجود دارد. برخلاف‌ تمامي‌ اين‌ رويكردها، رويكرد تجربي‌ در مطالعه‌ دين‌، بر اين‌ اصل‌ مبتني‌ است‌ كه‌ پاسخ‌ دادن‌ به‌ اينكه‌ «دين‌ متعالي‌ كدام‌ است‌ و حقيقت‌ متافيزيكي‌ چيست‌؟»، با تكيه‌ بر ادله‌ و براهين‌ علمي‌ امكان‌پذير نيست‌. از اين‌ رو وظيفه‌ محقق‌ اين‌ نيست‌ كه‌ روي‌ اعتبار و ارزش‌ حقيقتي‌ كه‌ دين‌ باوران‌ باور دارند، به‌ قضاوت‌ بنشيند. در روش‌ تجربي‌ اولا مطالعه‌ دين‌ محدود به‌ مطالعه‌ درون‌ ديني‌ نيست‌ و مي‌توان‌ آن‌ را از بيرون‌ نگاه‌ كرد و ثانيا مطالعه‌ تجربي‌ از بررسي‌ عقايد، اعمال‌ مذهبي‌ و ديگر رفتارهاي‌ دين‌ باوران‌ به‌ دست‌ مي‌آيد. جنبه‌هاي‌ فوق‌ تجربي‌ و استنباطي‌ اديان‌ از محدوده‌ بررسي‌هاي‌ يك‌ تحقيق‌ كه‌ با روش‌ استنباطات‌ علمي‌ صرف‌ به‌ پيش‌ مي‌رود، خارج‌ است‌ و محقق‌ نمي‌تواند در اين‌ زمينه‌ نفي‌ يا اثباتي‌ داشته‌ باشد.

نتيجه‌:
بررسي‌هاي‌ روش‌ شناختي‌ ثابت‌ كرده‌ است‌ كه‌ كار مطالعه‌ اديان‌ به‌ روش‌ واحد به‌ انجامي‌ نيك‌ منتهي‌ نمي‌شود. بر اين‌ اساس‌ نگاه‌ ابژكتيو و بررسي‌هاي‌ كتابخانه‌اي‌ و روش‌هاي‌ محتمل‌ ديگر همه‌ در كنار هم‌ اما در جاي‌ خود بهترين‌ روش‌ تحقيق‌ است‌ كه‌ در اين‌ حوزه‌ بايد بر آن‌ پاي‌ فشرد.
بنابراين‌ به‌ عنوان‌ يك‌ اصل‌ اساسي‌ ميان‌ روش Emic و Etic فرق‌ مي‌گذاريم‌ و در عين‌ حال‌ در محدوده‌ خودشان‌ از آنها استفاده‌ مي‌كنيم‌. Emic يعني‌ بررسي‌ به‌ روش‌ عيني‌ (Inter Subjective) و مبتني‌ بر بررسي‌ پيوندهاي‌ سمبليك‌ دين‌ باوران‌ يا به‌ بيان‌ ساده‌تر بررسي‌ دين‌ از زاويه‌ نگاه‌ دين‌ باوران‌. مطابق‌ اين‌ روش‌ ارائه‌ تصويري‌ درست‌ از دين‌ مورد تحقيق‌ بايد بر گونه‌شناسي‌ و رفتار ديني‌ دين‌ باوران‌ مبتني‌ باشد. در سوي‌ ديگر بررسي‌هاي‌ آكادميك‌ و كتابخانه‌اي‌ قرار دارد كه‌ از آن‌ به‌ روش‌ Emic ياد مي‌كنند. اين‌ روش‌ به‌ اين‌ معناست‌ كه‌ در مطالعه‌ و پژوهش‌ گونه‌هاي‌ زبان، تمايزات‌، نظريه‌ها و روش‌هاي‌ تفسيري‌ كه‌ از سوي‌ محقق‌ براي‌ انجام‌ تحقيق‌ مناسب‌ تشخيص داده‌ مي‌شود به‌ صلاحديد خود او خواهد بود. محققان‌ چه‌ بسا واژه‌شناسي‌ خاص‌ خود را اختيار كنند و دست‌ به‌ تمايزات‌ و جداسازي‌هاي‌ نظري‌ و مبنايي‌ بزنند كه‌ با آنچه‌ در ميان‌ دين‌باوران‌ رايج‌ است، تفاوت‌ دارد دستاورد نهايي‌ تحقيقات‌ كتابخانه‌اي‌ علمي‌ بايد به‌ زبان Emic بيان‌ و در عين‌ حال‌ به‌ نحوي‌ تقرير شود كه‌ امكان‌ نقد و بررسي‌ آن‌ از طريق‌ مراجعه‌ به‌ دستاوردهاي‌ روش Emic فراهم‌ باشد. بر اين‌ اساس‌ بسياري‌ از پژوهش‌ها با رويكردي‌ امتزاجي‌ از Etic و Emic انجام‌ مي‌گيرند و در تحقيق‌ از اديان‌ جديد نيز از هر دو روش‌ استفاده‌ و در نتيجه، بر دستاوردهاي‌ هر دو روش‌ تكيه‌ مي‌شود.

گام‌ اول‌:
تعيين‌ حدود و مرزبندي‌هاي‌ پژوهش‌ در زمينه‌ اديان‌ جديد از امور مهم‌ در اين‌ حوزه‌ مطالعاتي‌ است‌. سه‌ كار پيش‌ روي‌ هر پژوهشگري‌ است‌ كه‌ پاي‌ در اين‌ عرصه‌ مي‌نهد:
الف) فرض‌ را بر اين‌ بگذارد كه‌ مي‌داند به‌ چه‌ موضوعي‌ مي‌پردازد و با دسته‌بندي‌ مطالب‌ وارد تحقيق‌ شود.
ب) نمونه‌اي‌ از يك‌ دين‌ جديد يا جنبش‌هاي‌ نوين‌ ديني‌ را به‌ تحليل‌ بنشيند تا به‌ مفاهيم‌ كلي‌ و عام‌ برسد.
ج‌) با تعريف‌ آغاز كند و سپس‌ به‌ مفاهيم‌ و مصاديق‌ بپردازد.
به‌ نظر مي‌رسد با توجه‌ به‌ نو بودن‌ و نا آشنا بودن‌ مخاطبان‌ ايراني‌ با موضوع‌ در اين‌ تحقيق‌ گزينه‌ ج‌ را بايد انتخاب‌ و ابتدا تعريفي‌ از موضوع‌ اصلي‌ ارائه‌ كرد تا حدود و ثغور آن‌ تعيين‌ شود. چون‌ اين‌ تحقيق‌ در كشور ما پيشينه‌اي‌ ندارد و منابع‌ فارسي‌ نداريم‌، بنابراين‌ ناچار از تعريف‌ شروع‌ و به‌ عنوان‌ يك‌ روش‌ ديالكتيكي‌ از اين‌ مبنا و پايه‌ آغاز مي‌كنيم، سپس‌ به‌ شاخ‌ و برگ‌هاي‌ ديگر بحث‌ مي‌پردازيم‌. ارائه‌ تعريف‌ ما را قادر مي‌كند كه‌ بتوانيم‌ به‌ آساني‌ آنچه‌ در ذهن‌ داريم‌ را به‌ بهترين‌ شكل‌ به‌ تصوير بكشيم‌.

تعيين‌ دوره‌ زماني‌:
در موضوع‌ اصلي‌ تحقيق‌ يعني‌ اديان‌ جديد يا جنبش‌هاي‌ نوپديد ديني‌ از عنصر نوين، نوپديد يا جديد سخن‌ به‌ ميان‌ آمده‌ است‌ كه‌ از زمان‌ حكايت‌ دارد: محدوده‌ اين‌ دوره‌ زماني‌ از كجا تا به‌ كجاست‌؟ آنچه‌ از تحقيقات‌ به‌ دست‌ آمده‌ اين‌ است‌ كه‌ مفهوم‌ رايج‌ و دقيق‌ «جديد بودن‌» يعني‌ موضوع‌ به‌ بعد از جنگ‌ جهاني‌ دوم‌ مربوط‌ باشد. برخي‌ نيز از يك‌ دوره‌ 150 يا 200 ساله‌ به‌ عنوان‌ معيار جديد ياد كرده‌اند. البته‌ آغاز توجه‌ مطالعاتي‌ به‌ اين‌ پديده‌ به‌ دهه‌ 1960، همزمان‌ با «رويارويي‌ بزرگ‌ فرهنگي‌ در غرب‌» بر مي‌گردد. در واقع‌ بسياري‌ از ملاحظات‌ و دلمشغولي‌هاي‌ دهه‌هاي‌ 80 و 90 نيز به‌ همان‌ دهه‌ 60 باز مي‌گردد. البته‌ به‌ لحاظ‌ ماهيت، شكل‌ و محتوا بسياري‌ از اين‌ گرايش‌هاي‌ ديني‌ نوين، در دهه‌هاي‌ مختلف‌، با هم‌ متفاوتند ؛ مثلا گرايش‌هاي‌ دهه‌ 80 از گرايش‌هاي‌ دهه‌هاي‌ 70 و 60 متمايز است‌.
در بررسي‌هاي‌ تاريخي‌ و در زمينه‌ پيدايش‌ اين‌ نوع‌ گرايش‌ها به‌ متغيرهاي‌ مختلفي‌ مي‌رسيم‌. در ابتدايي‌ترين‌ گرايش‌هاي‌ دهه‌ 60 ما با عضو پذيري‌ مبتني‌ بر سن‌ مواجه‌ هستيم‌. جمله‌ معروف‌ باب‌ ديلاو سر كرده‌ يكي‌ از اين‌ فرقه‌ها حاكي‌ از يك‌ تقابل‌ فرهنگي‌ در اجتماع‌ است‌. بيان‌ او در واقع‌ شعار اين‌ گرايش‌ است‌: «به‌ كساني‌ كه‌ از 30 سالگي‌ فراتر نهاده‌اند، اعتماد نكنيد». اين‌ جمله‌ حاكي‌ از تزلزل‌ موقعيت‌ اجتماعي‌ افرادي‌ خاص‌ در اجتماع‌ است، اما نهضت‌هاي‌ ديني‌ دهه‌ 80 متفاوتند، آنان‌ ديگر بر سن‌ تاكيد ندارند و همه‌ را بدون‌ توجه‌ به‌ سن‌ فرا مي‌خوانند. بنابراين‌ در تحقيق‌ اين‌ موضوع‌ ضمن‌ در نظر گرفتن‌ تفاوت‌ ميان‌ آنها در گام‌ نخست‌ به‌ گرايش‌هاي‌ ميان‌ دهه‌ 60 تاكنون‌ يعني‌ 40 سال‌ اخير كه‌ پر حادثه‌ترين‌ سال‌ها در عرصه‌ دين‌ پژوهي‌ و به‌ ويژه‌ دينداري‌ بوده‌ است، پرداخته‌ مي‌شود.

- محدوده‌ فرهنگي‌ و جغرافيايي
نهضت‌هاي‌ نوين‌ ديني‌ حاصل‌ جامعه‌ مدرن‌ غربي‌ و جامعه‌ صنعتي‌ است‌. به‌ لحاظ‌ مكاني‌ محل‌ تولد اين‌ گرايش‌ها، ايالات‌ متحده‌ آمريكا و اروپاي‌ غربي‌ است‌. بر اين‌ اساس‌ بيشتر پژوهش‌هاي‌ انجام‌ شده‌ به‌ اين‌ دو حوزه‌ فرهنگي‌ و جغرافيايي‌ پرداخته‌ و مطالعات‌ ميداني‌ را ابتدا دراين‌ دو محيط‌ انجام‌ داده‌اند. منابع‌ نيز اغلب‌ به‌ زبان‌ انگليسي‌ نوشته‌ شده‌اند. پديده‌ نهضت‌هاي‌ ديني‌ نوين‌ يك‌ مساله‌ كاملا آمريكايي‌ - انگليسي‌ است‌ و با اين‌ نگاه‌ بايد توجه‌ را به‌ اين‌ دو خاستگاه‌ مبذول‌ داشت‌.
گسترش‌ اين‌ پديده‌ در آمريكاي‌ جنوبي، آفريقا، آسياي‌ جنوب‌ شرقي‌، روسيه‌ و جمهوري‌هاي‌ تازه‌ استقلال‌ يافته‌، كشورهاي‌ عربي‌ و اسلامي‌ و از همه‌ مهمتر در ايران‌ از جمله‌ امور مهمي‌ است‌ كه‌ بايد در تحقيقات‌ به‌ آنها توجه‌ شود.

منابع‌ تحقيق‌:
با توضيحاتي‌ كه‌ در ابتدا درباره‌ تنوع‌ نوشته‌هاي‌ موجود در اين‌ موضوع‌ ارائه‌ كرده‌ايم، در واقع‌ تنوع‌ محتوايي‌ منابع‌ نيز ترسيم‌ شده‌ است، اما منابع‌ نوشتاري‌ در قالب‌ كتاب‌، مقاله‌ و مصاحبه‌هاي‌ مكتوب‌ و نيز منابع‌ نرم‌افزاري‌ در قالب‌ لوح‌هاي‌ فشرده‌ و گاه‌كاست‌هاي‌ ويديويي، كاست‌هاي‌ صوتي‌ و تصويري‌ براي‌ انجام‌ تحقيق‌ فراگير و جامع‌ در اين‌ موضوع‌ بايد مد نظر باشند.

شخصيت‌شناسي‌:
در ميان‌ كساني‌ كه‌ در سراسر جهان‌ در حوزه‌ مطالعات‌ اديان، جامعه‌شناسي‌ دين‌ و روانشناسي‌ دين‌ فعاليت‌ دارند، افرادي‌ را مي‌توان‌ يافت‌ كه‌ گاه‌ زماني‌ 30 ساله‌ را در زمينه‌ اديان‌ صرف‌ كرده، به‌ تحقيق‌ و تعليم‌ پرداخته‌اند و حاصل‌ كار آنها نوشته‌هايي‌ است‌ كه‌ با شناخت‌ هر چه‌ بيشتر آنها، تحقيقات‌ روند درست‌تري‌ پيش‌ مي‌گيرد، اما شناخت‌ شيوه‌هاي‌ پژوهشي‌ دلمشغولي‌هاي‌ اصلي‌ و حتي‌ زندگي‌ خصوصي‌ اين‌ افراد براي‌ كساني‌ كه‌ پاي‌ در اين‌ حوزه‌ پژوهشي‌ مي‌نهند بايستگي‌ ويژه‌اي‌ دارد. بر اين‌ اساس‌ بايد فهرستي‌ از نام‌ اين‌ افراد تهيه‌ و پرونده‌هاي‌ جداگانه‌اي‌ از بيوگرافي‌ علمي‌ و پژوهشي‌ همراه‌ با توضيحاتي‌ اجمالي‌ درباره‌ زندگي‌ عادي‌ آنها تشكيل‌ و راه‌هاي‌ تماس‌ و ارتباط‌ با آنها مشخص شود.

شخصيت‌هاي‌ دين‌ پژوه‌ در زمينه‌ اديان‌ جديد
1- آيلين‌ باركر (Eileen Barker) ؛ استاد اديان‌ و جامعه‌ شناسي‌ دين‌ با گرايش‌ خاص‌ به‌ مطالعات‌ اديان‌ جديد در مدرسه‌ علم‌ اقتصاد لندن‌.(LSE)
2- جيمز بكفورد (James A. Beck ford) ؛ استاد جامعه‌شناسي‌ دانشگاه‌ وارويك‌.
3- آنتوني‌ برداني‌ (Anthony Bradney) ؛ استاد حقوق‌ دانشگاه‌ لستر.
4- كولين‌ كمپيل‌ (Collin Campbell) ؛ دانشيار جامعه‌شناسي‌ و رئيس‌ دانشكده‌ در دانشگاه‌ يورك‌.
5- جرج‌ كريسيدز (George D. Chryssides) ؛ استاد مطالعات‌ اديان‌ در دانشگاه‌ ولورهامتون‌.
6- پيتر كلارك (Peter B. Clarke) ؛ استاد تاريخ‌ و جامعه‌شناسي‌ دين‌ در كينگزكالج‌ دانشگاه‌ لندن‌.
7- جيم‌ كرسول (Jamie Creswell) ؛ مدير مؤسسه‌ مطالعات‌ فلسفه‌ شرق‌ (مركز اروپا).
8- پل‌ هيلاس (Paul Heelas) ؛ استاد مطالعات‌ اديان‌ در دپارتمان‌ مطالعات‌ اديان‌ دانشگاه‌ لستر.
9- ماسيمواينتر وويگنه‌ (Massimo Introvigne) ؛ مدير مركز مطالعات‌ اديان‌ جديد در تورين‌ ايتاليا.
10- لورنس‌ ليليستون ‌؛ (Lawrence Lilliston) ؛ استاد روانشناسي‌ در دانشگاه‌ اوكلند (Oakland) ؛ ميشيگان‌.
11- گاردون‌ ملتون‌ (Gordon Melton) ؛ مدير مؤسسه‌ مطالعه‌ اديان‌ آمريكا در سانتابار بارا، كاليفرنيا.
12- اليزابت‌ پوتيك (Elizabeth Puttick) ؛ جامعه‌ شناس‌ دين‌ با گرايش‌ ويژه‌ به‌ جنبش‌هاي‌ نوپديد ديني‌.
13- گري‌ شفرد (Gary Shepherd) ؛ رياست‌ دپارتمان‌ جامعه‌شناسي‌ و انسان‌شناسي‌ دانشگاه‌ اوكلند ميشيگان‌.
14- كولين‌ اسلي‌ (Collin Slee) ؛ رئيس‌ كليساي‌ جامع‌ جنوب‌ لندن‌.
15- فرانك‌ يوسارسكي (Frank Usarski) ؛ استاد اديان‌ دانشگاه‌هاي‌ مختلف‌ دنيا و استاد ثابت‌ دانشگاه‌ پونتيفيكا سائوپائولوي‌ برزيل‌.
16- بريان‌ ويلسون (Bryan Wilson) ؛ دانشيار جامعه‌شناسي‌ دانشگاه‌ اكسفورد.
17- لورن‌ داوسون (Lorne L. Dawson) ؛ استاد جامعه‌شناسي‌ دين‌ دانشگاه‌ واترلوكانادا.

واژه‌شناسي، اعلام‌ مراكز و اسامي‌ اديان
با توجه‌ به‌ اينكه‌ تقريبا تمامي‌ منابع‌ در اين‌ بخش‌ به‌ زبان‌ انگليسي‌ و زبان‌هاي‌ ديگري‌ غير از فارسي‌ است‌ و نيز به‌ اين‌ دليل‌ مهم‌ كه‌ اسامي‌ بسيار زياد جنبش‌هاي‌ نوپديد ديني‌ در بسياري‌ مواقع‌ «انگليسي‌ شده»اند ؛ به‌ اين‌ معنا كه‌ ريشه‌اي‌ غير انگليسي‌ دارند و معادل‌ سازي‌ آنها با دشواري‌ بسياري‌ مواجه‌ است‌ و ترجمه، مطالعه‌ و حتي‌ مرور اجمالي‌ نوشته‌هاي‌ موجود در اين‌ موضوع‌ را با مشكل‌ مواجه‌ مي‌كنند، پيش‌ از آغاز به‌ كار تحقيق‌ كلان‌ چند كار مقدماتي‌ بايد مورد توجه‌ محقق‌ قرار گيرد. از جمله‌ اين‌ كارها تهيه‌ واژه‌ نامه‌ تخصصي‌ اديان‌ جديد و جنبش‌هاي‌ نوپديد ديني‌ است‌. در گام‌ نخست‌ مي‌توان‌ براي‌ نمونه‌ فهرستي‌ شامل‌ اسامي‌ حدود 200 جنبش‌ يا دين‌ جديد را انتخاب‌ و با بررسي‌هاي‌ محتوايي‌ معادل‌هاي‌ فارسي‌ مناسبي‌ براي‌ آنها وضع‌ كرد.
نمونه‌اي‌ از واژه‌هاي‌ متداول‌ در حوزه‌ اديان‌ جديد
يكي‌ از مسائل‌ مهم‌ تحقيق‌ در اين‌ راستا تبيين‌ تفاوت‌ ميان‌ جنبش‌هاي‌ نوپديد ديني‌ يا اديان‌ جديد و جنبش‌ عصر جديد (New Age Movement) است‌.
به‌ لحاظ‌ تاريخي ‌؛ پيدايش‌ جنبش‌هاي‌ نوپديد ديني‌ به‌ قرن‌ 19 و نيمه‌ اول‌ قرن‌ بيستم‌ برمي‌گردد به‌ همين‌ دليل‌ گاه‌ از آنها به‌ اديان‌ جديد قديم (Old New Religion) نام‌ برده‌ مي‌شود. البته‌ برخي New Ageو NRMS را مترادف‌ مي‌گيرند و برخي‌ ديگر New Age را جزئي‌ از NRMS مي‌شمارند.
به‌ نظر مي‌رسد در مطالعات‌ اديان‌ جديد به‌ دو موضوع‌ محوري‌ كمتر توجه‌ شده‌ است‌:
1- جهان‌ بيني‌ و الهيات‌ اديان‌ جديد.
2- نگاهي‌ تاريخي‌ به‌ خاستگاه‌ و زمينه‌هاي‌ فرهنگي‌ پيدايش‌ آنها.
بنابراين‌ در تحقيق‌ از اين‌ پديده‌ بايد از روش‌هاي‌ مختلف‌ سود برد:
1- روش‌ تاريخي‌ و پيشينه‌ شناختي، تا خاستگاه‌ و زمينه‌هاي‌ پيدايش‌ آنها را به‌ دست‌ آورد.
2- روش‌ تحقيقات‌ كتابخانه‌اي‌ و مطالعات‌ ميداني، تا در حوزه‌ تحقيقات‌ اديان‌ جديد به‌ لحاظ‌ ويژگي‌ خاصي‌ كه‌ دارد تحقيقي‌ دوگانه، نظري‌ و عملي‌ (كه‌ مكمل‌ يكديگرند) انجام‌ گيرد. بررسي‌ آثار تاليفي‌ و ترجمه‌ شده‌ در اين‌ زمينه‌ به‌ همراه‌ تماس‌ مستمر و گفت‌وگو با هواداران‌ و ملحق‌ شدگان‌ به‌ اين‌ اديان‌ دو باند از يك‌ بزرگراه‌ تحقيقي‌ است‌ كه‌ بايد به‌ تناسب‌ و بسته‌ به‌ شرايط‌ طي‌ شود.
3- روش‌ مطالعات‌ تجربي ؛ مقصود اين‌ است‌ كه‌ مطالعه‌ اديان‌ جديد يك‌ مطالعه‌ الهياتي‌ با رويكردي‌ پوزيتويستي‌ نيست‌ كه‌ ديدگاه‌هاي‌ ديني‌ مورد مطالعه‌ را تخيلاتي‌ بيش‌ ندانسته‌ و ثمره‌ اين‌ نوع‌ تحقيق‌ قابل‌ نقض‌ و ابرام‌ نيست‌. از اين‌ رو در اين‌ تحقيق‌ از رويكردي‌ تجربي‌ كه‌ برخوردار از دو حوزه‌ مطالعه‌ نظري‌ و عملي‌ است، استفاده‌ مي‌كنيم‌.
از آنجا كه‌ در اين‌ عرصه‌ با موضوعي‌ كه‌ داراي‌ حد و حدود معيني‌ باشد، مواجه‌ نيستيم‌ و حد و مرزهاي‌ بحث‌ در اين‌ حوزه‌ براساس‌ متغيرهايي‌ مانند آموزه‌هاي‌ اصلي، رهبران‌ رسمي، ساختارهاي‌ سازماني‌ و يا اعمال‌ مشترك‌ است، قبل‌ از هر كار نيازمند گزينش‌ و انتخاب‌ هستيم‌. انتخاب‌ اينكه‌ چه‌ چيزي‌ در بحث‌ ما وارد و چه‌ چيزي‌ از آن‌ خارج‌ است‌. براي‌ اين‌ كار بايد ابتدا به‌ تعريف‌ موضوعي‌ پرداخت‌ كه‌ سرشت‌ ديالكتيكي‌ تحقيق‌ اقتضا دارد و چون‌ تعريف‌ جزء فرآيند تحقيق‌ نيست‌ بلكه‌ يك‌ پروسه‌ ديالكتيكي‌ است‌ پس‌ با تعريف‌ موضوع‌، جامعيت‌ و مانعيت‌ تعريف‌ و در نتيجه‌ دامنه‌ تحقيق‌ روشن‌ خواهد شد.

شكل‌ تعريف‌:
از مشكلات‌ عمده‌ فراروي‌ ارائه‌ تعريف‌ از اديان‌ جديد تعيين‌ عنصر زمان‌ است‌. مقصود از «نو» چيست‌؟ آغازين‌ زمان‌ پيدايش‌ كه‌ جديد نيز محسوب‌ شود كدام‌ است‌ و چگونه‌ تعيين‌ مي‌شود؟ همچنين‌ به‌ لحاظ‌ زمينه‌هاي‌ پيدايش‌ و جغرافياي‌ پيدايي‌ اين‌ اديان‌ در تعريف‌ دچار مشكل‌ خواهيم‌ بود. از مشكلات‌ ديگر تعريف، نامگذاري‌ مناسب‌ و خالي‌ از پيشداوري‌ است‌. در اين‌ حيطه‌ بايد به‌ تفاوت‌هاي‌ ميان‌ واژگاني‌ همچون‌ فرقه، كيش‌ و مذهب‌ توجه‌ كافي‌ داشت‌.

نكته‌ اول‌: مشكل‌ بودن‌ تعريف‌:
الف‌) آيا تعريف‌ بايد براساس‌ زمان‌ صورت‌ گيرد؟ چنين‌ تعريفي‌ داراي‌ چه‌ مشكلاتي‌ است‌؟
ب) اگر تعريف‌ براساس‌ زمان‌ «كيش‌» پنداشته‌ شدن‌ باشد چه‌ مشكلي‌ پديد مي‌آيد؟
ج‌) اگر فرض‌ تعريف‌ را براساس‌ سرشت‌ «ساختار شكنانه» آنها بگيريم‌ چه‌ مشكلاتي‌ طرح‌ مي‌شود؟

نكته‌ دوم‌: منافع‌ تعريف‌:
الف‌) تحقيق‌ مسير درست‌تري‌ را طي‌ مي‌كند.
ب‌) محققان‌، دانش‌پژوهان‌ و محققان‌ به‌ درك‌ درست‌تري‌ از آنچه‌ داخل‌ در موضوع‌ و آنچه‌ خارج‌ از آن‌ است، نايل‌ مي‌شوند.
ج) كساني‌ كه‌ در مقام‌ طراحي‌ و برنامه‌ريزي‌ آموزشي‌ يا پژوهشي‌ در اين‌ حوزه‌ هستند با دانستن‌ تعريف‌ دقيق‌ قادر خواهند بود واحدهاي‌ درسي‌ و عناوين‌ پژوهشي‌ در اين‌باره‌ را بهتر تنظيم‌ كنند.
در مجموع‌ شاگرد، استاد محقق، مدير و همه‌ خوانندگان‌ عادي‌ از تعريف‌ دقيق‌ اين‌ پديده‌ سود خواهند برد.
د) از خواص‌ و منافع‌ تعريف‌ درست‌ و محققانه‌ اين‌ پديده‌ تاثيري‌ است‌ كه‌ در ميان‌ خود اعضا و رهبران‌ اين‌ جنبش‌ها و اديان‌ به‌ جا مي‌گذارد پرهيز از نگاه‌ جانبدارانه‌ و پيشداوري‌ و نيز ارائه‌ تعريفي‌ منطبق‌ با واقع‌ موجب‌ اعتماد آنان‌ شده، فرآيند تحقيقات‌ مراكز و افراد با پديد آمدن‌ زمينه‌هاي‌ همكاري‌ تسهيل‌ مي‌شود و منابع‌ درون‌ گروهي‌ به‌ راحتي‌ در دسترس‌ قرار مي‌گيرد.

نكته‌ سوم‌: انواع‌ تعريف‌:
الف‌) تعريفي‌ كه‌ گروهاي‌ كيش‌ ستيز يا به‌ عبارت‌ ديگر كساني‌ كه‌ موضع‌ مخالف‌ نسبت‌ به‌ اين‌ جنبش‌ها دارند، ارائه‌ مي‌دهند، اصطلاح‌ انگليسي Anti Cultist Definition ناميده‌ مي‌شود اين‌ تعريف‌ اصولا مبتني‌ بر بندهاي‌ ب‌ و يا ج‌ فوق‌ است‌. اينان‌ در ارائه‌ تعريف‌ از اين‌ جنبش‌هاي‌ نوپديد ديني‌ از واژه‌ «كيش (Cult)» و يا «كيش‌هاي‌ مخرب (Cults Destructive)» استفاده‌ مي‌كنند كه‌ هر دو بار منفي‌ دارد. اين‌ نوع‌ تعريف‌ اغلب‌ از سوي‌ اربابان‌ اديان‌ سنتي‌ و اصيل‌ ارائه‌ مي‌شود.

ب) تعريف‌ آكادميك‌:
چهره‌هاي‌ علمي‌ اغلب‌ به‌ دليل‌ بار منفي‌ واژه‌ كيش‌ (Cult) از استفاده‌ آن‌ در تعريف‌ اين‌ پديده‌ پرهيز دارند. در عوض‌ آنان‌ از اصطلاح‌ جنبش‌هاي‌ نوپديد ديني (New Religious Movements) استفاده‌ مي‌كنند و براي‌ اين‌ انتخاب‌ دو دليل‌ مي‌آورند:
1- واژه‌كيش (Cult) يك‌ لفظ‌ توهين‌ آميز است‌ و پرسش‌ها و مشكلات‌ را درباره‌ هويت‌ اين‌ جنبش‌ها به‌ وجود مي‌آورد.
2- نهضت‌هاي‌ كيش‌ ستيز از اين‌ واژه‌ در تعريف‌ اين‌ پديده‌ استفاده‌ مي‌كنند تا حتي‌ بر فرض‌ وجود يك‌ مفهوم‌ ديني‌ در اين‌ پديده‌، جنبه‌ منفي، بدعت‌ آميز و ناپسند آنها القا شود.

ج‌) تعريف‌ جامعه‌ شناسان‌:
با آنكه‌ برخي‌ جامعه‌ شناسان‌ درتعريف‌ و نامگذاري‌ اين‌ جنبش‌ها از واژه‌ كيش‌ (Cult) استفاده‌ كرده‌اند اما به‌ دليل‌ نارسايي‌ و جامع‌ نبودن‌ تعريف‌ ارائه‌ شده‌ بيشتر جامعه‌ شناسان‌ و استادان‌ علوم‌ اجتماعي‌ در تعريف‌ و نامگذاري‌ از مفهوم‌ بدعت‌ گذار (Heterodoxy) يا «انحراف‌ از فرهنگ‌ غالب‌ و حاكم‌» كمك‌ گرفته‌اند.

د) تعريف‌ الهياتي‌:
كيش (Cult) گروهي‌ از مردم‌ هستند كه‌ اعتقادات‌شان‌ بر جهان‌ بيني‌ رهبري‌ انحصاري، اغلب‌ تعاليم‌ و آموزه‌ هاي‌ اصلي‌ و كانون‌ مسيحيت‌ را كه‌ از كتاب‌ مقدس‌ بيرون‌ مي‌آيد، رد مي‌كند.
اين‌ تعريف‌ مشكلات‌ خاص‌ خود را دارد. در نظر گرفتن‌ فاكتور رد كردن‌ آموزه‌هاي‌ اصلي‌ مسيحيت‌ ديگر اديان‌ بزرگ‌ را خارج‌ مي‌كند. با اين‌ قيد اسلام، يهوديت، بوديسم‌ و هندوئيسم‌ فرقه‌هايي‌ منحرف‌ محسوب‌ مي‌شوند.

معيارهاي‌ تعريف‌:

1) معيار زمان‌::
الف) ملاك‌ برخي‌ از نوپديد، زمان‌ بعد از جنگ‌ جهاني‌ دوم‌ است‌. در نظر گرفتن‌ اين‌ محدوده‌ زماني‌ در تعريف، مشكلاتي‌ پديد مي‌آورد:
ب) نوپديد را به‌ معناني‌ «متاخر (Recent)» بگيريم‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ پيدايش‌ به‌ معناي‌ زمان‌ ورود به‌ يك‌ كشور يا جامعه‌ است‌.

2- معيار نسبت‌ آنها با اديان‌ اصيل‌ و سنتي‌ (Mainstream Religions):
الف‌) اديان‌ جديد خارج‌ از اديان‌ اصيل‌ هستند. با در نظر گرفتن‌ اين‌ فاكتور هم‌ آن‌ گروه‌هايي‌ كه‌ خود را داخل‌ اديان‌ بزرگ‌ مي‌دانند اما دليلي‌ مناسب‌ براي‌ اثبات‌ آن‌ ندارند و هم‌ آنها كه‌ خارج‌ هستند و به‌ راحتي‌ نمي‌توان‌ آنها را با اديان‌ بزرگ‌ پيوند داد، در تعريف‌ مي‌گنجند.

3- معيار عضوگيري‌ يا تعريف‌ از نگاه‌ دعوت‌ به‌ دين‌ (Proselytizing):
الف‌) اديان‌ جديدي‌ كه‌ از ميان‌ افراد بومي‌ عضو مي‌گيرند. پروفسور آيلين‌ باركر مي‌گويد: «يكي‌ از خصوصيات‌ جنبش‌هاي‌ نوپديد ديني‌ گرويدن‌ نسل‌ اول‌ به‌ آنهاست‌. آنچه‌ آنها فاقد آن‌ هستند گرايش‌هاي‌ خانوادگي‌ و گرايش‌ افراد بزرگسال‌ است‌ چون‌ تك‌تك‌ افراد نسل‌ اول‌ به‌ طور انتخابي‌ به‌ آنها مي‌پيوندند. به‌ بيان‌ ديگر عضويت‌ در اين‌ گروه‌ها بر آمده‌ از سنت‌ خانوادگي‌ نيست‌ چه‌ بسا عضوي‌ از يك‌ خانواده‌ به‌ عضويت‌ گروهي‌ درآيد كه‌ بقيه‌ اعضاي‌ خانواده‌ مخالف‌ آنند. البته‌ همين‌ نسل‌ اول‌ هم‌ وقتي‌ بزرگ‌ شوند از خانواده‌ و فرزندان‌ خود انتظار دارند به‌ عضويت‌ اين‌ گروه‌ در آيند. بنابراين‌ يكي‌ از برچسب‌هاي‌ اين‌ گروه‌ها مبني‌ بر اينكه‌ خانواده‌ها را متلاشي‌ مي‌كند، با گذشت‌ زمان‌ منتفي‌ است‌».

مشكلات‌ تعريف‌ بر مبناي‌ اين‌ سه‌ فاكتور:
1- موارد بينابيني‌- سرمرزي‌
هر تعريفي‌ بايد جامع‌ و مانع‌ باشد اما برخي‌ مواقع‌ مصاديقي‌ در ميانه‌ مي‌مانند كه‌ به‌ نظر مي‌رسد جامعيت‌ تعريف‌ آنها را در برنمي‌گيرد و مانعيت‌ هم‌ آنها را خارج‌ نمي‌كند.
2- مشكل‌ همانندي‌ و شباهت‌
تعريفي‌ كه‌ براساس‌ اين‌ سه‌ فاكتور ارائه‌ شده‌ است‌ به‌ واقع‌ ناتوان‌ از پاسخگويي‌ به‌ اين‌ مشكل‌ است‌. البته‌ برخي‌ از اين‌ مشكلات‌ به‌ تعريفي‌ كه‌ از خود «دين‌» ارائه‌ مي‌شود، برمي‌گردد. بسته‌ به‌ نوع‌ تعريف‌ «كاركردي (Functional)» يا «فوق‌ طبيعي‌» كه‌ ارائه‌ مي‌كنيم‌، آيا مي‌توان‌ خط‌ خاكستري‌ ميان‌ سياه‌ و سفيد يافت‌.
3- تعريف‌هاي‌ عالمان‌ و «تعريف‌هاي‌ خودي‌»
اختلاف‌ نظر در تعريف‌ از جنبش‌هاي‌ نوپديد ديني‌ در ميان‌ طرفداران‌ آن‌ دين‌ و عالماني‌ كه‌ پديدار شناسانه‌ تعريف‌ ارائه‌ مي‌كنند، مشكل‌ ديگري‌ است‌ كه‌ با آن‌ مواجه‌ هستيم‌. مثلا برخي‌ از گروه‌هاي‌ نوپديد مانند «مراقبت‌ تعالي‌ بخش‌» از اينكه‌ آنها را دين‌ يا ديني‌ نام‌ نهند پرهيز دارند، در حالي‌ كه‌ «بهائيت‌» خود را ديني‌ بسيار فراگير معرفي‌ مي‌كند.
منابع‌:
1- بخش‌ عمده‌اي‌ از نوشته‌ حاضر برگرفته‌ از مقدمه‌ كتاب‌ بسيار ارزشمند (New Age Religion and Western Culture) از Wouter.J Hanegraaffاست‌ كه‌ نويسنده‌ كار ترجمه‌ آن‌ را به‌ زودي‌ آغاز مي‌كند.
2-New Religious Movements Ed. Bryan Wilson
3-Exploring New Religions George D. Chryssides
4- تعريف‌ معنويت‌ گرايي‌ جديد، جرج‌، كريسايدز، باقر طالبي‌ دارابي، هفت‌ آسمان، شماره‌ 19، سال‌ 5، پاييز 1382
5- اديان‌ جديد، آيلين‌ باركر و ملتون‌ گاردون، ترجمه‌ باقر طالبي‌ دارابي، هفت‌ آسمان، شماره‌ 7، سال‌ 4
پي‌ نوشت‌:
1- برگرفته‌ از يادداشت‌هاي‌ شخصي‌ از سلسله‌ نشست‌هاي‌ علمي‌ استاد ملكيان‌ در مركز مطالعات‌ و تحقيقات‌ اديان‌ و مذاهب‌ قم‌. 1382
...........................................................................................
منبع:اخبار اديان، شماره 7
انتهاي پيام/
 يکشنبه 10 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 156]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن