تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله هرگاه ميهمان داشتند، با او غذا مى‏خوردند و دست ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815360347




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

معنا و قلمرو عصمت از ديدگاه هاي مختلف


واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: معنا و قلمرو عصمت از ديدگاه هاي مختلف
پخش مجموعه حضرت يوسف(ع) كه از چندي پيش آغاز شده و هم اكنون نيز ادامه دارد پرسش هايي را براي برخي از متدينان برانگيخته است. چند روز پيش حجت الاسلام حسين انصاريان در پاسخ به پرسشي محتواي قسمتي از مجموعه را خلاف اعتقادات شيعه درباره عصمت انبيا دانسته و به آن اعتراض كرده بود. وي در اين انتقاد گفت: براساس عقيده شيعه همه انبيا از خطا و اشتباه مصون هستند تكرار اين دو كلمه، يعني خطا و اشتباه كه در اين فيلم دائما حضرت يوسف به خود نسبت مي داد خلاف صريح قرآن انجام گرفته است. در اين باره سوالات متعددي توسط خوانندگان محترم صورت گرفت كه لازم بود موضوع دقيق تر بررسي شود. حجج اسلام خسروپناه و ايازي اين مسئله را باز كردند .لازم به ذكر است كه بحث عصمت و ابعاد آن مورد اختلاف علماست و از همان گذشته در تحليل و تبيين آن ديدگاه هاي متعددي ارائه شده است. به همين دليل از ظرافت خاصي نيز برخوردار است.

مجموعه حضرت يوسف تحريفاتي داشت
حجت الاسلام خسروپناه كه در زمينه كلام اسلامي تحقيقات ارزنده اي داشته است، بخش اخير مجموعه حضرت يوسف را داراي اشكال مي داند.

عبدالحسين خسرو پناه با انتقاد از تحريفات آشكاري كه از همان ابتداي پخش مجموعه «يوسف پيامبر» مشهود بود تصريح كرد: سازندگان چنين مجموعه هاي عظيمي بايد با اهل فن و متخصص علوم ديني و تاريخي حتما مشورت داشته باشند.

حجت الاسلام عبدالحسين خسروپناه استاد حوزه و دانشگاه در گفت وگو با خبرنگار شيعه آنلاين آخرين قسمت پخش شده از سريال « يوسف پيامبر» را داراي تحريفاتي دانست كه با روايات و آيات قرآن متناقض است و افزود: آن چه كه در سوره مباركه يوسف(ع) آمده اين است كه حضرت يوسف از آن زنداني كه قرار بود آزاد شود تا جزو اقربين پادشاه مصر قرار بگيرد، خواست تا او را نزد پادشاه ياد كند و بي گناهي او را به اثبات برساند كه اين اصلا خطا يا گناه و حتي ترك اولي نيز محسوب نمي شود، زيرا حضرت آن فرد را وسيله و اسبابي براي اثبات بي گناهي خود قرار داده است.خسروپناه درخواست حضرت يوسف از زنداني نجات يافته را معقول دانست و گفت: اين درخواست نه تنها خلاف شرع نيست بلكه وظيفه شرعي يوسف(ع) است تا بي گناهي خويش را به عنوان يك پيامبر به اثبات برساند.

در نتيجه اين كه در سريال «يوسف پيامبر» مي بينيم حضرت يوسف(ع) تضرع وزاري مي كند و درخواست خود را خبط مي پندارد يك تحريف آشكار است.حجت الاسلام خسروپناه در شرح آيه ٤٢ سوره حضرت يوسف گفت: در اين آيه آمده:«فأنسه الشيطان ذكر ربه» يعني شيطان ياد يوسف را از ذهن دوستش هنگامي كه پادشاه را ملاقات كرد برد و ضمير متصل اول شخص مفرد فأنسه به دوست يوسف بر مي گردد نه خود يوسف و منظور از رب نيز پادشاه مصر است نه خداوند متعال.

خسروپناه با انتقاد از تحريفات صورت گرفته در سريال حضرت «يوسف پيامبر»، گفت: حضرت يوسف به وظيفه شرعي خود عمل كرد.

وي در ادامه با بيان اين كه پيامبر اسلام نيز در بسياري اوقات از ديگران كمك مي خواستند و آنان را وسيله انجام كارهاي خير قرار مي دادند تصريح كرد: به عنوان مثال در جنگ خيبر رسول ا...(ص) از حضرت علي(ع) خواستند قلعه خيبر را فتح كند و ايشان نيز آن حركت تاريخي را انجام دادند و در قلعه را يك تنه از جا درآوردند بنابراين چون پيامبر مي دانست علي(ع) مي تواند اين كار را انجام دهد ماموريت فتح خيبر را به ايشان دادند و يا در بسياري از مواقع افرادي را انتخاب مي كردند به عنوان كاتبان وحي يا نامه رسان هايي بودند كه نامه هاي پيامبر را به مقصد مي رساندند.

اين استاد حوزه و دانشگاه با يادآوري اهميت ساخت سريال ها و فيلم هاي تاريخي و به ويژه مذهبي گفت: سازندگان اين مجموعه ها بايد با اهل فن مشورت كنند و نظرات آنان را نيز به كار گيرند كه متاسفانه به نظر مي رسد در سريال حضرت يوسف(ع) چنين عملي صورت نگرفته است، زيرا اگرچه بايد از دست اندركاران آن به دليل ساخت چنين مجموعه اي تشكر كرد ولي تحريفات زيادي در به تصوير كشيدن زندگي حضرت يوسف ديده مي شود.

خسروپناه با عنوان اين مطلب كه همسري دو خواهر هم زمان براي حضرت يعقوب نيز جزو «اسرائيليات» است و زماني حضرت يعقوب با خواهرزنش ازدواج كرد كه همسرش يعني مادر حضرت يوسف از دنيا رفته بود، افزود: من به سازندگان مجموعه هاي تاريخي و مذهبي توصيه مي كنم قبل از شروع به ساخت اين مجموعه ها با متخصصان علوم ديني و تاريخي مشورت كنند تا هزينه هاي هنگفتي كه براي تهيه اين سريال هاي مذهبي و تاريخي مي شود هدر نرود و نتيجه بخش باشد، يعني روايات درست و صحيح براي مردم تصويرنگاري بشود.

حجت الاسلام محمدعلي ايازي قرآن پژوه و نويسنده هم در گفت وگوبا ما گزارشي از ديدگاه هاي عالمان ديني رادرباره عصمت انبيا ارائه كرد.

فلسفه عصمت پيامبران و امامان چيست و چرا در شيعه چنين نظريه اي وجود دارد؟
حجت الاسلام محمدعلي ايازي-البته اين موضوع منحصر به شيعه نيست و در ميان اهل سنت هم مي بينيم كه از گذشته تاكنون آثار زيادي در اين باره نوشته شده است. مثلا فخر رازي كتابي دارد به نام «عصمت الانبياء» يا ابن خمير اثري نوشته است به نام «تنزيه الانبياء عن المعصيه» يا كسان ديگري كه در اين گستره كتاب نوشته اند؛ ولي شيعه هم نيستند. اما آن چه ميان شيعيان و اهل سنت مايه اختلاف است، دامنه اين عصمت است. حتي در شيعه هم اين موضوع محل مناقشه است و اين گونه نيست كه همه درباره آن يك راي و نظر داشته باشند. براي نمونه اين كه آيا «نسيان» با عصمت منافات دارد يا نه مورد اختلاف شيخ صدوق و شيخ مفيد بوده است يا سيدمرتضي كتابي دارد به نام «عصمة الانبياء». در ميان علماي معاصر هم شيخ محمدحسين فضل ا... در اين مورد اثري دارد. همچنين كتابي با عنوان «مراجعات في عصمة الانبياء» منتشر شده كه يك داوري درباره نظريات مختلف درباره عصمت است.براين پايه بايد گفت كه در اين باره اتفاق نظر وجود ندارد و اين جور نيست كه در شيعه، همه يك نظر داشته باشند.

از چه زماني اين بحث در ميان متكلمين مطرح شده و آيا در دوران ائمه(ع) هم چنين مسائلي مطرح بوده است؟
بله در روايات هم آمده است و ائمه(ع) در اين باره نظر داده اند و در ذيل آيات مربوط رواياتي نقل شده است. به عبارتي آن ها درباره فلسفه عصمت هم صحبت كرده اند. عمده فلسفه عصمت انبيا اين است كه در صورت فقدان عصمت يا وجود نسيان در آنان، اعتماد به آنان كم مي شود يا از بين مي رود؛ يعني اگر كسي اهل گناه و خطا باشد، چقدر مي توان به او اعتماد كرد. از اين رو باز عصمت را به قبل و بعد از رسالت تقسيم كرده اند و گفته اند آيا كسي مي تواند قبل از اين كه به رسالت برسد، گناه كند؟ در اين مورد گفته اند كه كسي مي تواند قبل از رسالت يا امامت گناه كند به شرطي كه مخل شخصيت و قداست او نباشد.از همان قديم گفته اند كه عصمت براي اعتماد به پيامبران و امامان است. اگر پيامبر اسوه حسنه و الگوي برتر است، چگونه چنين كسي مي تواند، اهل گناه باشد. چنين كسي بايد بري از گناه باشد. البته اين موضوع به همين جا خاتمه نمي يابد و خيلي گسترده است. شايد يكي از مهم ترين آن ها داستان حضرت موسي باشد كه با ضربه اي مرد قبطي را از پا درآورد و او را كشت. در آن جا خود حضرت موسي اظهار ندامت مي كند كه «اين از عمل شيطان است».در قصه حضرت يوسف، حضرت داوود، قصه حضرت يونس و در مورد خود پيامبر هم چنين آياتي هست. مثلا در قرآن آمده كه «خدا گناهان تو را بخشيد». سيدمرتضي در كتاب «الامالي» بحث مفصلي در اين باره دارد و سرانجام هم به اين نتيجه مي رسد كه اين آيه ثابت مي كند كه پيامبر گناه كرده است.از اين رو بايد گفت بحث عصمت از ديدگاه هاي مختلفي مطرح شده و فلسفه وجودي آن بيشتر به بعد هدايت گري پيامبران برمي گردد.

يكي ديگر از مباحثي كه مطرح است، اين است كه معصومان در موارد مربوط به هدايت انسان ها معصوم هستند و نه در همه زمينه ها؟
بله اهل سنت به صراحت مي گويند كه عصمت در مورد وحي است. يعني در القا و بيان وحي پيامبران عصمت دارند و نه در همه زمينه ها. ولي شيعه مي گويد كه عصمت به القاي وحي محدود نمي شود و شخصيت پيامبر منزه از گناه است و اگر كسي باشد كه در مواردي زير سوال رفته باشد، مثل همين قضيه «غرانيق» كه با عصمت سازگار نيست، قابل پذيرش هم نيست.

حتي اين هم محل بحث است كه از چه زماني پيامبران و امامان معصوم مي شوند؟
بله برخي مي گويند كه از كودكي عصمت وجود دارد و برخي ديگر مي گويند از زمان بلوغ و يا مي گويند قبل از رسالت كه آن هم بنا به درجات پيامبران فرق مي كند .

آيا بحث نسيان و فراموش كاري هم مطرح است؟
بله اختلاف شيخ صدوق و شيخ مفيد به همين موضوع برمي گردد. شيخ صدوق معتقد به «سهوالنبي» بود ولي شيخ مفيد در تصحيح الاعتقاد اين مسئله را رد مي كند.علاوه بر اين ها، علامه شوشتري مولف قاموس الرجال هم درباره «سهوالنبي» اثري نوشته است. باز در همين حال، موضوع ديگري مطرح شده و آن اين كه آيا عصمت يعني اين كه فرد نمي تواند گناه كند و يا اين كه مي تواند و اختيار دارد ولي خودش اين كار را نمي كند و سپس اين پرسش مطرح مي شود كه گناه نكردن به چه معنايي است.آقاي ميرزاجوادآقاتهراني، در اين باره تحليل متفاوتي داشت. وي معتقد بود از امام و نبي سلب اختيار نمي شود و اين طور نيست كه آن ها نتوانند گناه كنند، چون اين جبر است و جبر ديگر فضيلت نيست. از اين رو ميرزا جوادآقا تهراني مي گفت كه اين ها به دليل آن آموزش هايي كه ديده اند از گناه متنفر مي شوند و وقتي به گناه برخورد مي كنند مشمئز مي شوند و تنفر طبع پيدا مي كنند. در غيبت كردن، در دروغ گفتن، در اذيت و آزار رساندن و در هر گناه ديگري به همين درجه مي رسند كه از انجام آن نفرت مي يابند. از اين رو تربيت مبتني بر عصمت به گونه اي است كه كار خوب لذت بخش و كار بد نفرت انگيز مي شود كه اين به معناي بي ارادگي نيست.

نظر ديگران در اين باره چيست؟
ميرزاجوادآقا در اين باره يك تحليل شخصيتي و روان شناختي ارائه داده است كه ديگران اين كار را نكرده اند. چون اين پرسش مطرح است كه چگونه يك فرد در حالي كه مي تواند گناه بكند، اين كار را انجام نمي دهد. اين تحليل

پاسخ گوي اين مسئله است و مي گويد كه فرد در اين وضعيت سرانجام كار را مي بيند.

يا به اصطلاح ملكوت اعمال خود را مي بيند؟
بله همين طور است و اين موضوع باعث مي شود كه عصمت معنادار باشد؛ ديگران همين اندازه مي گويند كه سلب اختيار نيست ولي تحليلي هم ارائه نمي دهند.

علامه طباطبايي هم ذيل آيه شريفه انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس در اين مورد بحثي دارند و عصمت را بين اراده تشريعي و اراده تكويني قرار مي دهند و از اين طريق مي خواهند مسئله اختيار و عصمت را حل كنند.

قاعدتا بايد همين گونه باشد زيرا اگر مقصود از اراده در «يريدالله» تشريعي باشد، اختصاص به اهل بيت ندارد و خداوند آن را براي همه اراده كرده است؟
بله، همين گونه است، خداوند به همه گفته و به همه دستور داده است كه كار خوب انجام دهند و اهل قسط و عدل و راستي و درستي باشند و براي هدايت مردم پيامبر و كتاب فرستاده است به همين خاطر عرفا مي گويند كه در بحث عصمت صحبت عاشق و معشوق مطرح است. عاشق نمي تواند خلاف معشوق خود عمل كند و هميشه و در همه جا سر به فرمان او دارد و از اين فرمان برداري لذت مي برد، اين نگاه، نگاهي عرفاني به عصمت است.

آيا مي توان عصمت را مرحله برتر عدالت دانست؟
بله برخي گفته اند كه عدالت داراي مراتب است و گاهي انسان به تعادل نهايي مي رسد، به آن جا كه ديگر نمي تواند گناه كند. مثل ترازويي كه خيلي خوب و دقيق كار مي كند. با اين حال بعضي ترازوها، در حد تن، بعضي در حد كيلو و بعضي در حد گرم توانايي سنجش دارند. انبيا و اوليا از كساني هستند كه سنجش و اندازه گيري شان خيلي دقيق است و كوچك ترين گناه را تشخيص مي دهند.

اگر ما عصمت را از جنس عدالت بگيريم، به اين معناست كه عصمت براي ديگران هم مي تواند محقق شود؟
بله در واقع ما از اين ديدگاه ١٤ معصوم نداريم، بلكه ما خبر داريم كه اين ١٤ نفر معصوم هستند، ما در مورد ديگران چنين اطلاعي نداريم. ما از نيت ديگران هم اطلاع نداريم. اي بسا كسي كه نماز شب مي خواند ولي نمازش براي رياكاري است. به همين دليل عده اي معتقدند خداوند در آيهتطهير خبر داده است كه اين ها معصوم اند و «يريد» را به معناي خبري گرفته اند.

در كتاب هاي كلامي آياتي از قرآن كه در آن عصيان يا ذنب و مانند آن نسبت به انبياء به كار رفته است آن ها را به ترك اولي تفسير مي كنند. آيا در واقع همين طور است؟
بله، همين گونه است البته عرفا اين را به گونه ديگري تعبير مي كنند، چون از نظر آن ها گناه براي پيامبران و براي ديگران فرق مي كند. به نظر آنان «حسنات الابرار سيئات المقربين» است يعني يك كار ممكن است انجام آن براي يكي حسنه تلقي شود و براي شخصيتي سيئه به حساب آيد. در هر صورت آيات زيادي هستند (در حدود ١٧ يا ١٨ آيه) كه در ظاهر با عصمت منافات دارند ولي در جاي خود اين طور نيستند.

ميرزاجوادآقا تهراني مي گويد كه همين آيات ثابت مي كند كه خداوند پيامبر را وانگذاشته است.ما با هدايت عامه، هدايت مي شويم ولي، پيامبر هدايت خاصه هم دارد، اين همان تربيت ويژه است.

گذشته از اين ها بحث اجتماعي هم مطرح است، چون جهان، جهان تزاحم است و گاه چيزي در اولويت است و بنابراين هر چيزي را بايد در جاي خود بررسي كرد چون پيامبر هم به عنوان حاكم وظايفي داشته است كه بايد انجام مي داده است.
بله انساني كه در تعامل با جامعه است ممكن است كه خطا و اشتباه هم انجام دهد. كسي كه ديرنشين شده است، خطا و اشتباه او هم كم مي شود عصمت يعني اين كه هم خودش بر اعمالش مواظبت داشته باشد و هم خدا از او حمايت كند.

آيا اگر تفسير خيلي ماورايي از عصمت ارائه بشود، پيامبران و امامان از دسترس انسان ها و الگو بودن خارج نمي شوند؟
چرا، به همين خاطر علامه حلي مي گويد كه تفسير جبرگرايانه از عصمت همه چيز را زير سوال مي برد و الگو بودن پيامبر را هم بي معنا مي كند. در حالي كه قرآن گفته است كه پيامبر بشري مثل شماست.

آيا به نظر شما، بحث عصمت در شرايط حاضر نياز به بازنگري ندارد؟
بله شخصيت هايي مثل علامه فضل ا... همين كار را كرده اند و بحث هاي خيلي خوبي را پيش كشيده اند كه بسيار مي تواند مفيد باشد.

نظرتان درباره مجموعه حضرت يوسف و اشكال آقاي انصاريان به اين مجموعه چيست؟
به نظر من اشكال آقاي انصاريان، خيلي وارد نيست. اشكال من اين است كه اين مجموعه دچار ضعف پردازش است و شخصيت يوسف در قالب هنري شكل نگرفته است؛ يعني ضعف، ضعف هنري است و نه محتوايي.
 يکشنبه 10 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خراسان]
[مشاهده در: www.khorasannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن