محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831357943
نگاهي به حكومت و سياست در سيره امام جواد (ع)
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نگاهي به حكومت و سياست در سيره امام جواد (ع)
گروه خبرنگاران افتخاري / جمشيد غضنفري: شيعيان به طور عموم خصوصاً علويان كه امامان شيعه در رأس آنها بودند در عصر خلفاى بنىاميه و عصر خلافت منصور و مهدى عباسى در بدترين حالت به سر مىبردند، در اين نوشتار نگاهي داريم به حكومت و سياست در سيره امام جواد (ع) در اين عصر.
به گزارش خبرنگار افتخاري خبرگزاري قرآني ايران(ايكنا) به نقل از پايگاه بلاغ، در اين عصر قيامهاى شيعى يكى پشت سر ديگرى توسط دستگاه حاكم سركوب مىشد و به طور كلى شيعه بودن جرم بزرگى بود كه به واسطه آن، كشتن و زندان و مصادره اموال و ويرانى خانههاى شيعيان براى دستگاه خلافت امر مشروع و قانونى بود و امامان شيعه نيز در حال تقيه به سر مىبردند و ارتباطهاى سياسى با شيعيان به شكل پنهانى انجام مىگرفت.
اما بعد از امام كاظم (ع) كه فعاليتهاى سياسى زير پرده امامان (ع) كمكم به ثمر مىرسيد. شيعه توانست ابراز وجود كند و جمعيتشان رو به فزونى گرفت. پس از گذشت ساليان درازى كه شيعهها نمىتوانستند در مورد امامت امامان ابراز عقيده كنند.
هم اكنون عظمت و منزلت ائمه (ع) نزد مردم تا بدان جا رسيده بود كه خلفاى عباسى ديدند نمىتوانند به طور علنى و بىپرده عواطف مردم را برانگيزند و احساساتشان را جريحهدار سازند و به ائمه (ع) آسيب برسانند و از طرف ديگر نمىتوانستند امامان را به حال خود واگذارند تا آزادانه و مطابق خواست و اراده خود هر چه مىخواهند بكنند.
از اين رو مناسب ديدند در برابر امامان، سياست جديدى اتخاذ نمايند. سازش مأمون با امام هشتم (ع ) ـ رهبر و مقتداى شيعيان ـ ميزان نفوذ و توان اين فرقه را در صحنههاى فكرى و سياسى بالا برد، مقر حضرت رضا (ع ) به خراسان و شبكه وكلاى آن حضرت و حضرت جواد (ع) در نواحى و نقاط مختلف مملكت اسلامى موجب شد كه شيعهها بتوانند ابراز وجود كنند و ارتباطات سياسى خود را مستقيماً در مقر حج در مدينه و مكه با خود امام جواد(ع) و يا با وكلاى آن حضرت برقرار كنند.
شيعيان امام جواد (ع ) در بغداد و مداين، سواد عراق و در مصر در صحنه ظاهر شدند. خراسان و رى به صورت دو مركز بزرگ شيعى درآمد. اينان علاوه بر ارتباط با وكلاى امام (ع ) خود نيز در سفر حج در مدينه و مكه به ديدار امام (ع ) مىشتافتند. بدين ترتيب ارتباط خود را با امام حفظ مىكردند. قم يكى از مراكز اصلى شيعه بود و در دوران امامت امام جواد (ع ) ارتباط خود را با آن جناب حفظ كرده بود و در عين حال در آن زمان مردم قم با عاملان حكومتى كه از طرف مأمون مىآمدند مخالفت مىكردند و درگيرىهايى را به وجود آوردند كه موجب آن درخواست كاهش خراج و ماليات بود كه از طرف حكومت پذيرفته نشد تا اين كه با لشكركشى مأمون توسط على ابن هشام سركوب شد ولى باز هم به طور پراكنده براى مدتى ادامه داشت.
و همچنين در فارس و اهواز و خراسان و سيستان، تشكلهاى شيعى كمكم علنى و ارتباطات خود را مستقيماً با امام (ع ) در سفر حج و يا توسط وكلاى آن حضرت برقرار مىكردند. مأمون عباسى كه سياستمدارترين، زيركترين و دورانديشترين عباسيان است خود را در چهره حامى علم و مدافع آزادى بيان و احترام به عقايد ظاهر مىكرد و اين به هدف آنان براى ماندنشان بر اريكه قدرت كمك مىكرد.
اين پوشش مزورانه، نيرنگها و گمراهىهاى بسيارى را در خود نهفته داشت و نتيجه آن عبارت بود از محو بسيارى از حقايقى كه با سياست حكام و منافعشان سازگارى نداشت.
مأمون، معاصر امام جواد (ع) بود و امام (ع) بخش بزرگى از زندگانى خود را همزمان با او بسر برد. مأمون به منظور كسب پيروزى نهايى و قطعى بر انديشه شيعى امامى، چه در زمان امام هشتم(ع) و چه در زمان امام جواد كوششهاى فراوانى را به عمل آورد. او پس از آن كه اشتباه گذشتگانش را نسبت به رفتار با ائمه اهل بيت(ع) تجربه كرده بود سعى كرد كه با آنان با روش نو و در نوع خود بىنظير كه در پس آن نيرنگ سختتر و توطئه بزرگتر نفته بود رفتار كند.
تشكيل جلسات، مباحثههاى علمى و دعوت از فقها و متكلمين و عالمان نامدار براى بحث و جدل علمى، بدين منظور بود كه چه امام رضا (ع) و چه امام جواد (ع) را كه خردسال هم بود. حداقل در يك مسئله علمى شكست دهند و بدينوسيله لياقت، محبوبيت و وجهه مذهبى و مردمى آنها را زير سؤال برد و با شكست امام در مسئله امامت، مذهب تشيع از مبنا سقوط كند و براى هميشه ستاره شيعه و امامان شيعه خاموش شود و بدين ترتيب بزرگترين منبع و مصدر مشكلات و خطراتى كه مأمون و ديگر حاكمان غاصب را تهديد مىكنند از ميان بردارد و مىگفت: چيزى از اين كه منزلت او كاسته شود نزد من محبوبتر نيست. بعد از شهادت امام رضا (ع) نيز اين مرد به جهت رسيدن به مقاصد راه خود را ادامه داد و توطئه خود را عليه حركت تشيع و موقعيت اجتماعى آن كه حكومت عباسيان را تحت تأثير قرارداده بود ادامه داد.
مأمون كه بالاى سر هر كسى يك خبرچين داشت و كنيزكان خود را براى جاسوسى به هر كه مىخواست هديه مىداد و ازدواج دخترش ام حبيبه با امام رضا (ع) و دختر ديگرش امالفضل با امام جواد (ع) نيز بيشتر به منظور اطلاعيابى و جاسوسى بود. او با اين خصوصيات قطعاً از حركتهاى شيعى بعد از امام رضا (ع) و ارتباطشان با امام جواد (ع) مطلع بود و به توانايى حضرت جواد عليرغم خردسالى نسبت به پاسخ تمامى مسايل دقيق و مشكل كاملاً آگاهى داشت.
وجود اما جواد (ع ) با آن سن كم در مقام امامت كه مسؤليتهاى رهبرى را به عهده داشت، فى حد نفسه و به خودى خود براى نظام حاكم خطرناك بود. مأمون حزم و احتياط كرده و براى مقابله با هر رويداد ناگهانى احتمالى، آمادگى لازم را اتخاذ مىكرد و لذا براى فرو خواباندن خشم و اعتراض شيعيان عليه خود همانطور كه امام رضا (ع) را وليعهد خود قرار داد و به نام او سكه زد و دخترش را به عقد آن حضرت درآورد. نسبت به امام جواد (ع) نيز همان نيرنگ سياسى را به كار برد و در سال 211هجرى امام جواد (ع) را از مدينه به بغداد آورد تا فعاليتهاى فكرى و سياسى او را زير نظر بگيرد و هرگاه زيان و خطرى را از ناحيه وى احساس كند فوراً راهها را بر وى ببندد و روابط او را با شيعيانش قطع كند و هم آرزو داشت كه با نيرنگها و شيوههايش با فريب دادن امام و يا تهديد او در آينده آن حضرت را جلب و جذب كرده و داعى و مبلغ خود و دولتش بگرداند.
جلب خوشبينى شيعيان نسبت به خود و مبرا نشان دادن خود از مسموم كردن امام هشتم (ع ) يكى ديگر از هدفهاى مأمون بود كه دنبال مىكرد و مىخواست براى مردم تثبيت كند كه او هيچ گونه منافاتى بين خط امام (ع ) و روش خود به عنوان سلطان و حاكم نمىبيند.
تلاشهاى مأمون براى كاستن از وجهه و لياقت و محبوبيت امام جواد (ع) به جايى نرسيد و براى نيرنگ خواست دخترش را به عقد امام (ع) درآورد. مأمون كه در زيركى و شعور سياسى كم نظير بود با تزويج دخترش به امام جواد (ع ) همان هدفى را دنبال مىكرد كه در مورد سپردن ولايتعهدى به امام هشتم (ع ) و ازدواج دخترش با آن حضرت دنبال مىكرد. زيرا شيعيان و علويان در آن زمان نيروى عظيمى را تشكيل مىدادند و مأمون تنها از همينها مى ترسيد. از اين رو با ازدواج دختر خود با آن حضرت كه زعيم و پيشواى اهلبيت و شيعيان بود مىخواست شعلههاى انقلابها را خاموش كند.
اما امام (ع) برخلاف انتظار مأمون، فعاليتهاى خود را بسيار دقيق و حساب شده انجام مىداد و در هر زمينهاى كه فرصت فعاليت بود فعاليت مىكرد. حتى ماندن در بغداد برايش مشكل تمام مىشد و به قصد زيارت خانه خدا از بغداد بيرون شد و در برگشت در مدينه ماند تا از مراقبت و تسلط مأمون به دور باشد و نقشههاى او را خنثى كرد اما وقتى كه معتصم برادر مأمون به خلافت نشست به عبدالملك ابن زياد نوشت: تقى و ام الفضل را بسوى او بفرستد و دوباره امام جواد (ع) را به بغداد آورد تا شخصاً حركت هاى امام (ع ) را زير نظر بگيرد. اما امام (ع ) عليرغم تلاش ها و حيله هاى مأمون و معتصم روز به روز نفوذ و عظمت و محبوبيت بيشترى مىيافت و در ميان مردم ريشه مىدوانيد. به گونهاى كه براى نظام حاكم هراسآور بود با آن كه خردسال بود انگشتنما شده و موافق و مخالف و دوست و دشمن به علم و فضل او معترف شدند. مردم شيفته جمال او بودند. وقتى كه در خيابانهاى بغداد راه مىرفت مردم برفراز تپهها و بلندىها مىرفتند تا جمال او را ببينند و ديدن او براى آنان رويداد مهم به حساب مىآمد.
بدينسان نفوذ اجتماعى و محبوبيت آن حضرت عليرغم توطئههاى خلافت گسترده مىشد كه دستگاه خلافت را به وحشت انداخته بود، زيرا مىديدند امام توانسته است آن چه را كه به عقيده حكومت براى او نقطه ضعف به شمار مىرفت نقطه قوت خود قرار داده و حتى در ميان رجال دولتى نفوذ كرده است. مردى از بنىحنيفه از اهالى سيستان گويد: سالى در سفر حج همراه با امام جواد (ع ) بودم روزى كه با هم سرسفره بوديم و عدهاى از درباريان معتصم نيز حضور داشتند. عرض كردم كه حاكم ما مردى است كه دوستدار شما اهلبيت است و در ديوان او براى من مالياتى مقرر شده است به او نامه بنويسيد كه به من نيكى كند فرمود: من او را نمىشناسم، گفتم از دوستان شما است.
پس نوشت بسم الله الرحمن الرحيم رساننده اين نامه، مذهب و مرام جميل از تو ياد مىكند عمل مفيد براى تو آن است كه به مردم نيكى كنى. وقتى وارد سيستان شدم و نامه را به حاكم دادم آن را گرفته به چشم ماليد و پرسيد مشكل شما چيست ؟ گفتم: در ديوان شما مالياتى سنگينى براى من مقرر شده است، دستور داد آن ماليات را از من بردارد و گفت: تا من حاكمم ماليات پرداخت نكن.
از آن كه در آن مجلس برخى از دربارنشينان معتصم بود. امام (ع ) على الظاهر تجاهل مىكند كه او را نمىشناسم تا آسيبى به او نرسد. آنگاه با چند جملهاى موعظه گونه منظورش را مىنويسد ولى نفوذ و تأثيرش به آن اندازه است كه حاكم سيستان به عنوان يك مريد دلباخته فرمان امام را اجرا مىكند.
در مورد مبارزات ائمهمعصومين (ع) با دستگاه حاكمه مىتوان گفت: همه زندگى آنان طبيعت مبارزاتى داشته است به صورتى كه تمام كلمات و حركات و جهتگيرىها و سيره و روش زندگى آنان حتى اكل و شرب، مشى و ركوب و رنگ لباس و القاب و نقش انگشترشان، معنادار و پر از رمز و راز بوده است. حضرت امام جواد (ع ) جمله براى نقش انگشتر خود انتخاب كرده بود كه با اين انتخاب در واقع تمامى مظاهر سركشى و ستم عباسيان را محكوم مىنمايد آنان كه به آخرين آرمانهاىشان رسيده بودند كه عبارت بود از مستحكم كردن پايههاى حكومت و سلطنتشان به طورى كه ديگر هيچ نيرويى توان ايستادن در برابر جبروت و سركشى آنان نداشته باشد.
حضرت امام جواد (ع) پايههاى امامت را استوار ساخت و خط وصايت و رهبرى را در اهلبيت(ع) حفظ كرد. لياقت و برازندگى خود را براى امامت امت به اثبات رساند. مناظرات آن حضرت با متكلمين و فقها از جمله يحيى ابن اكثم كه از بزرگان فقها بود و تفوق آن حضرت بر حريفانش در رشتههاى علوم به جاى آن كه از پاسخ ناتوان بماند و منظور دستگاه خلافت برآورده شود. وسايل گسترش پيام اهل بيت (ع) و نفوذ آنان را فراهم كرد و بىلياقتى و عدم كفايت خلفاى زمانشان را براى مردم به اثبات رساند و پردههاى فريب و تزوير را از چهرههاى آنان بالا زد و اين خطر بزرگى براى آنان بود و به خصوص در زمينه سياسى اثر حتمى داشت.
دستگاه خلافت مىخواست، كرامت و فضيلت و شخصيت امام (ع) را مخفى نگه داشته و يا به كلى محو كنند تا مردم مجذوب او نگردند اما تكيه بر ترور شخصيت و مسخ تقدس و كرامت او نتيجه برعكس داد تا آن كه با خوراندن زهر بطور مخفيانه و حذف فيزيكى توانستند خود را از خطرات كه چه بسا حكومتشان نمىتوانست در برابر آن مقاومت كند نجات دهند.
--------------------------------------------------------------------------------
پىنوشتها:
1 پيشين , جعفريان , ج 2 ص 212به نقل از الغيبة: ص 212
2 پيشين , جعفريان , ج 2 ص 133و ر.ك : زندگانى سياسى امام جواد (ع ): عاملى , جعفر مرتضى , ترجمه : سيد محمد حسينى , چاپ هفتم , قم انتشارات جامعه مدرسين , 1373و ر.ك : گسترش تشيع در رى و تاريخ تشيع در ايران : ص 125ـ 124
3 پيشين , عاملى , ص 75ـ 74
4 ر.ك : پيشين , عاملى .
5 ر.ك : پيشين , عاملى , ص 7669
6 پيشين , مجلسى , ج 5 ص 73 پيشين , عاملى , ص 83به نقل از اعيان الشيعة: ج 2 ص 33
7 پيشين , شبر, ص 170به نقل از سيرة رسول الله و اهل بيته : ج 2 ص 537 پيشين , عاملى , ص 117
8 ر.ك : پيشين , عاملى .
9 پيشين , مجلسى , بحارالانوار: ج 50 ص 82به نقل از الكافى : ج 5 ص 112ـ 111
10 پيشين , مجلسى , ج 50 ص 87ـ 85
11 ارشاد: مفيد, محمد ابن نعمان , 320ـ 319 انتشارات بصيرتى , قم .
منبع : شبكه اينترنتي بلاغ
شنبه 9 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 266]
-
گوناگون
پربازدیدترینها