واضح آرشیو وب فارسی:مهر: نشست آهنگسازان در مهر - 7شانس پديده مهمي در رسيدن به مدارج بالاي آهنگسازي است
پديده شانس در آموزش و پيشرفت در موسيقي را نبايد ناديده گرفت ؛ بزرگترين شانس بتهوون در زندگي اين بود كه براي تحصيل موسيقي به "وين" رفت درحالي كه اگر در زادگاهش مي ماند به يك موسيقيدان دسته چندم تبديل مي شد.
فريدعمران، آهنگسازضمن بيان اين مطلب در نشست بررسي ويژگيهاي آهنگسازي كه در خبرگزاري مهر برگزار شد گفت : بتهوون اگر در "بن" مي ماند و بزرگان موسيقي وين را ملاقات نمي كرد هرگزبه جايگاهي كه دست يافت نمي رسيد و يا شايد اصلا سراغ موسيقي نمي رفت از همين رو به عقيده من تك تك هنرمندان موسيقي وهمين ميهماناني كه دراين جمع نشسته اند و حاصل تلاش آنها پس از سالها به بار نشسته عنصر شانس با همه آنها ملاقات كرده است و از لطف الهي بي نصيب نبوده اند.
وي با اشاره به اينكه يك آهنگساز استاد ابتدا بايد يك باغبان خوب براي پرورش استعدادهاي درخشان باشد نه كسي كه داراي انبوهي از داشته هاي تئوريك است گفت : هرجا كه يك استاد كاربلد باشد آنجا جاي فراگيري موسيقي است وهيچ فرقي نمي كند كه آن استاد در دانشگاه باشد يا خارج از آن؛ برخي از دانشجويان كه قصد ادامه تحصيلات تكميلي در رشته موسيقي و به خصوص آهنگسازي را دارند پيش من مي آيند و مي پرسند براي ادامه تحصيل كجا بروند بهتراست و من در پاسخ مي گويم كه بگردند و يك موسيقيدان آگاه و دلسوز به امر آهنگسازي را پيدا كنند و نزد او تحصيل كنند ؛حالا ممكن است اين استاد خوب دراتريش ،آلمان ، انگلستان و يا حتي تهران باشد.
عمران در ادامه افزود : آموزش موسيقي سينه به سينه، سنتي است كه از گذشته هاي دور در فرهنگ موسيقايي ما وجود داشته است و اين متدي است كه به نظرمن هنوز در همه جاي دنيا كاربرد دارد چراكه اين استادان هستند كه استعداهاي جوان را از ميان هنرجويان متقاضي كشف كرده و يك شاگرد را پرورش مي دهند و سينه به سينه علم و هنر موسيقي را به او آموزش مي دهند.
اين آهنگساز خاطرنشان كرد : يك دوره كوتاهي نزد زنده ياد حنانه شاگردي مي كردم در آن زمان به استاد مي گفتم كه آن نكاتي را به من ياد دهد كه در هيچ كتابي نوشته نشده باشد چراكه آنچه در كتاب نوشته شده را خودم مي توانم بخوانم و ياد بگيرم؛ حالا كه من در مقام معلم موسيقي حدود 40 سال است كه اين هنر را تدريس مي كنم، باور كنيد كه از روي هيچ جزوه و كتابي تدريس نمي كنم ؛ وقتي سر كلاس مي روم به دانشجويان چشم مي دوزم و بدون صحبت در مي يابم كه اين جمع با نگاه هاي خود به دنبال چه هستند ومن چه چيزي بايد به آنها آموزش بدهم .
فريد عمران در ادامه افزود : زماني كه يك موزيسين دانستن علوم تئوريك مانند اصول هارموني، اركستراسيون و يا كنترپوان را ياد مي گيرند ذهن خود آگاه او به سوي مرز بيداري ها كه مرز حركت در آستانه ناخودآگاه است حركت مي كند و در آنجا است كه الهامات ساطع مي شود و او به قدر تلاش خود از آنها بهره مي برد بنابراين هنرمند كسي است كه شكارچي خوبي باشد و درلحظه طعمه را شكار كند؛ ما بايد به هنرجويان ياد دهيم كه چشم ها را بايد شست و جور ديگر بايد ديد و تجربه كرد چراكه موسيقي علاوه بر علم و تكنيك عشق ودوست داشتن هم هست مگر مي توان تصوركرد كسي كه موسيقي كارمي كند ازالهامات الهي و عشق محروم باشد.
وي با انتقاد از برخي هنرمندان موسيقي رديف دستگاهي ايران گفت : برخي از استادان موسيقي سنتي معتقدند كساني كه در ايران موسيقي كلاسيك كار مي كنند غرب زده و بي ريشه اند كه به عقيده من اين نگاه در ذات خود اشكال اساسي دارد چراكه فيلتر زبان موسيقايي هنرمند موسيقي كلاسيك با موسيقي سنتي درايران هر دو يكي وهردو ايراني است ؛يك موزيسين موسيقي كلاسيك ممكن است روي فواصل موسيقي ايراني كار نكند ولي نگاه ايراني و روح عارفانه درآثاراو وجود دارد؛چه بسا كه نزديكي و موانست دو اثر موسيقي كلاسيك آهنگساز ايراني با موسيقي سنتي بيشتر از نزديكي آن اثر با يك سمفوني يايك اثر كلاسيك غربي باشد .
اين مدرس آهنگسازي در پايان گفت : ايراني بودن موسيقي به آن معني است كه هنرمند در نگاه خود زيبايي شناسي روح ايراني را بشناسد و رعايت كند،به عنوان مثال عجيب ترين و بزرگترين اثر ادبي و كهن ما كه شاهنامه است از هزاران بيت كوچك تشكيل شده است ؛ نقش اين اجزا كوچك (مصرع در شعر)درديگر هنرهاي سنتي ما مانند "مينياتور"نيز مشهود است، بنابراين يك موسيقيدان ايراني در وهله اول بايد يك منياتوريست خوب باشد و نت هاي موسيقي را با مهارت خاصي كنار هم بچيند تا اثري جاودانه بسازد.
چهارشنبه 6 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]