تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):روزه براى من است و من پاداش آن را مى‏دهم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815495596




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دو تحليلگر برجسته امور افغانستان: آمريكا و انگليس در صفحه شطرنج افغانستان مات شده‌اند


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: دو تحليلگر برجسته امور افغانستان: آمريكا و انگليس در صفحه شطرنج افغانستان مات شده‌اند
خبرگزاري فارس: دو تحليلگر برجسته افغانستان تأكيد كردند كه "بازي بزرگ" قرن نوزدهم انگليس و قرن بيست آمريكا در صفحه شطرنج افغانستان با شكست مواجه شده و باعث رسوايي آنها در سطح بين‌الملل در قرن كنوني شده است.


به گزارش خبرنگار خبرگزاري فارس در كابل، پس از تحولات اخير افغانستان و شكست تلاش‌هاي آمريكا و متحدان اين كشور در برقراري امنيت و در مقابل گسترش نفوذ طالبان در بخش‌هاي بيشتري از افغانستان و شروع آتش جنگ در پاكستان، مقامات آمريكايي و متحدان غربي اين كشور به دنبال چاره‌اي براي خروح از اين بن‌بست بودند كه باعث رسوايي آنها در سطح بين‌المللي شده ‌است.
آمريكا و هم پيمانان غربي اين كشور چاره خود را در گفت‌و‌گو با گروه طالبان ديدند و اين بار هم واشنگتن و متحدان آن بدون ارزيابي عواقب با رويكردي عجولانه اين راه را براي فرار از بن بست خود در افغانستان انتخاب كردند.
مسئولان غربي به عنوان نخستين قدم در اين راه بمب‌هاي تبليغاتي خود را منفجر كردند و از موثر نبودن جنگ در افغانستان و پيروز نشدن در آن سخن گفتند و سپس ملاقات مخفيانه نمايندگان دولت افغانستان و گروه طالبان در شهر "مكه" مكرمه به ميزباني عربستان و حضور مقامات پاكستاني برملا شد و چند روز پيش نيز مقامات كاخ سفيد اعلام كردند كه واشنگتن درصدد تغيير استراتژي خود در افغانستان است و در پيش نويس اين طرح خود، عفو مقامات بلندپايه گروه طالبان و مذاكره با برخي از عناصر اين گروه را گنجانده شده‌است.
پروفسور "بارنت.ر.روبين" رئيس مركز مطالعات و عضو ارشد مركز همكاري‌هاي بين‌المللي دانشگاه نيويورك و نويسنده مقاله "تكه تكه شدن افغانستان" و "خون در آستانه درب" و همچنين "احمد رشيد" نويسنده و تحليلگر پاكستاني و نويسنده كتاب "طالبان" و "جهاد" در مقاله مشتركي با عنوان "از بازي بزرگ تا معامله بزرگ" كه در مجله "فارن افيرز" منتشر شد، به بررسي اوضاع افغانستان پرداختند.
روزنامه "واشنگتن پست" در توصيف اين دو تحليلگر گفته‌است كه نظريات آنها نقش مهمي در تصميم‌گيري ها و سياست‌هاي استراتژيك آمريكا در افغانستان و پاكستان دارد.
اين نويسندگان در مقاله مشترك خود راهكارهايي را براي پايان دادن به معضل افغانستان بيان مي‌كنند كه نه تنها افغانستان بلكه كشورهاي منطقه از جمله پاكستان و ايران در اين راهكارها دخيل هستند.
"بارنت.ر.روبين" و "احمد رشيد" در اين مقاله با ارايه تحليل‌ها و راهكارهاي پيشنهاي خود درباره افغانستان اعلام كردند: زمان "بازي بزرگ" به پايان رسيده است، "بازي بزرگ" در قرن نوزدهم كه شوروي و انگليس در صفحه شطرنج افغانستان براي شكست دادن يكديگر تلاش مي‌كردند، توسط دولت امپرياليستي انگليس به كار برده مي‌شد.
به عقيده اين نويسندگان،"بازي بزرگ" ديگر كار آمد نيست و زمان آن فرا رسيده‌است تا درباره قوانين جديدي توافق شود.
اين مقاله مي‌افزايد: 7 سال پيش نيروهاي ائتلاف به رهبري آمريكا و فرماندهان محلي افغانستان شبه‌نظاميان گروه طالبان و شبكه "القاعده" را از خاك افغانستان به درون خاك پاكستان راندند، اما اكنون اين شبه‌نظاميان كه شامل شبه‌نظاميان طالبان، القاعده و ساير گروه‌ها هستند درحال پيشروي در مرزهاي افغانستان و پاكستان هستند.
به نوشته اين مقاله،دولت "حامد كرزي" رئيس جمهوري افغانستان پس از اولين انتخابات رياست جمهوري اين كشور در چهار سال پيش اعتبار خود را روز به روز در داخل و خارج كشور از دست مي‌دهد و القاعده بهشت امني را در مناطق قبايلي پاكستان ايجاد كرده‌است و در آنجا توسط گروه جديد التاسيسي به نام طالبان پاكستان حمايت مي‌شود.
اين مقاله افزود: رهبران منتخب پاكستان قادر به كنترل حاكميت و حفاظت از مردم خود نيستند و سرويس اطلاعاتي پاكستان به حمايت از تروريسم در افغانستان متهم است و كشمير را به ميدان اصلي خصومت بين هند و پاكستان تبديل كرده‌است.
اين نويسندگان گفتند: دولت "جرج بوش" رئيس جمهوري آمريكا و نامزدهاي انتخابات آينده رياست جمهوري وعده داده‌اند كه نيروهاي بيشتري را به افغانستان اعزام مي‌كنند.
به نوشته اين مقاله، آنها همچنين متعهد شده اند كه سياست هايي را براي حفظ دستاوردهاي نظامي در افغانستان انجام دهند كه از آن جمله آموزش ارتش و پليس ملي افغانستان، بازسازي بهتر و صرف هزينه بيشتر در اين كشور، حمايت از دولت افغانستان، حمايت از دولت پاكستان و در عين حال فشار بر اين كشور، انجام عمليات در درون خاك پاكستان بدون هماهنگي با اين كشور به منظور از بين بردن بهشت امن شبه‌نظاميان، حمايت از دموكراسي در پاكستان، تحت كنترل درآوردن سازمان اطلاعات پاكستان و نابودي صنعت مواد مخدر افغانستان است.
روبين و رشيد درمقاله خود مي افزايند كه حملات مرزي به درون خاك پاكستان باعث ايجاد امنيت نخواهد شد و روند بازسازي، رشد و توسعه اقتصادي، حكومتداري درست، كنترل مواد مخدر و ايجاد نيروي پليس موثر و سيستم قضايي در افغانستان نيازمند سالهاي زيادي همراه با صلح و امنيت در اين كشور است و با غفلت كردن از اين مسائل آنطور كه دولت بوش از آنها غافل شد و همچينن عدم برنامه ريزي با اهداف سياسي كسب موفقيت ناممكن خواهد بود.
اين نويسندگان گفتند: افغانستان نيازمند نيروهاي امنيتي بيشتر و موثرتري است خواه اين نيروها ملي باشند يا بين المللي، اما حمايت از گسترش نيروهاي آمريكايي و ناتو در منطقه و همچنين در خود افغانستان رو به كاهش است.
اين مقاله افزود: افغانستان كه فقيرترين كشور در جهان است و ضعيف ترين دولت را پس از سومالي درجهان دارد هرگز قادر به نگهداري نيروهاي امنيتي ملي به منظور مقابله با تهديدهاي موجود نخواهد بود و كمكهاي خارجي براي نيروهاي امنيتي افغان نمي‌تواند به طور دائم تضمين شود و كمكهاي نظامي يا غيرنظامي بيشتر به پاكستان از اين احساس خطر در بين نخبگان سرويس اطلاعات پاكستان نخواهد كاست كه اين كشور توسط دشمنان محاصره شده‌است و با خطر تجزيه بويژه درمناطقي كه افغانستان از ديرباز مدعي است، روبروست.
اين نويسندگان تاكيد كرد: سياست آمريكا در "جنگ عليه تروريسم" كه براساس آن ديگران "يا با ما هستند يا با تروريسم" ديگر كار آمد نيست و فقط يك ابتكار ديپلماتيك كه مخالفان آمريكا را از تروريستهاي جهاني متمايز سازد،
مي‌تواند از تهديدي كه متوجه كشورهاي افغانستان و پاكستان است بكاهد و جامعه بين‌المللي را از خطر گروههاي تروريستي مستقر در اين منطقه مصون سازد.
روبين و رشيد درباره اين ابتكار ديپلماتيك گفتند: اين ابتكار دو ركن خواهد داشت كه ركن نخست، جستجو براي يافتن راه حل سياسي كه شبه‌نظاميان افغاني و پاكستاني به جريان سياسي و حكومت بپيوندند و عملياتهاي خصمانه نيروهاي بين‌المللي به منظور جلب حمايت مردم براي مبارزه عليه القاعده پايان يابد، است و ركن دوم نيز به كارگيري يك راه حل ديپلوماتيك به منظور نظم بخشيدن به منطقه و موضوعات جهاني كه تحت تاثير اين بحران به هم ريخته اند، مي باشد.
اين نويسندگان خاطرنشان در مقاله خود مي‌كنند: افغانستان سه دهه گرفتار جنگ بوده‌است و اكنون دامنه اين جنگ به پاكستان گسترش يافته است و ممكن است بيش از اين گسترش يافته و حتي به ديگر كشورها سرايت كند و منجر به فروپاشي يك كشور مجهز به سلاح اتمي شود.
اين مقاله افزود: دولت بعدي آمريكا بايد با گروه تماسي كه از شوراي امنيت سازمان ملل مامور مي‌شود، تلاش كند تا به اين "بازي بزرگ" در منطقه خاتمه دهد زيرا "بازي بزرگ" بسيار كشنده شده و بازيگران زيادي را به خود جذب كرده است.
نويسندگان اين مقاله هشدار داد: اين بازي از حالت شطرنج خارج شده‌است و افغانستان در ميان رقبا به گوشت قرباني تبديل شده است كه هريك مي خواهد آن را از ديگري بربايد.
اين مقاله افزود: واشنگتن بايد از فرصت استفاده كند و "بازي بزرگ" را تبديل به "معامله بزرگ" كند.
در اين مقاله آمده‌است: نيروهاي امنيتي افغانستان و پاكستان به منظور مقابله با شورشيان رو به رشد هر دو كشور و ريشه كردن القاعده از مناطق قبايلي با كمبود نيرو، مهارت و تجهيزات مواجه هستند و براي بهبود اوضاع امنيتي لازم است تا نيروهاي امنيتي بيشتري به افغانستان اعزام شود و نيروهاي امنيتي پاكستان كه فقط به منظور مقابله با هند ساخته شده‌اند، بيشتر تجهيز شوند و به امر مبارزه با تروريسم متمركز شوند و ارسال نيروهاي بين‌المللي بيشتري به افغانستان به استفاده كمتر آمريكا و ناتو از حمله‌هاي هوايي منجر مي‌شود.
اين مقاله افزود: ژنرال "بري مك كافري" و تعداد ديگري پيشنهاد "تعهد نسلي" به افغانستان را داده اند نظير آنچه كه آمريكا در آلمان و كره جنوبي انجام داد و متاسفانه هيچ دولتي در منطقه اطراف افغانستان موافق حضور طولاني مدت آمريكا و ناتو نيست و حتي پاكستان اين صف آرايي را تقويت رژيم كابل كه متحد با هند است مي‌داند و ايران نگران است تا آمريكا از افغانستان به عنوان پايگاهي براي اقدام عليه تهران استفاده كند و چين، روسيه و هند نيز نگران حضور بلندمدت ناتو در حوزه تحت نفوذشان هستند.
روبين و رشيد در مقاله خود گفتند: تامين امنيت افغانستان نيازمند سالها حضور نظامي است اما فقط يك ابتكار عمل سياسي در منطقه كه توافق كشورهاي منطقه را در پي داشته باشد، مي تواند اين حضور طولاني مدت را ممكن سازد.
به گفته اين نويسندگان، افغانستان نيازمند نيروهاي امنيتي بيشتر و موثرتري است و سال 2002 ميلادي كرزي حكمي را به امضا رساند كه مطابق آن نيروهاي ارتش ملي افغانستان بايد 70 هزار نفر باشد و "رابرت گيتس" وزير دفاع آمريكا نيز طرح افزايش ارتش افغانستان را به 122 هزار نفر و پليس ملي را به 82 هزار نفر اعلام كرده‌است كه در مجموع نيروهاي امنيتي افغانستان 204000 نفر خواهد شد اما تامين هزينه هاي چنين نيرويي از عهده افغانستان خارج است.
اين مقاله افزود: براساس ارزيابي‌هاي كنوني، هزينه ساليانه ارتش افغانستان 2 ميليارد و پانصد ميليون دلار و براي پليس ملي يك ميليارد دلار است و اين درحالي است كه درآمد دولت افغانستان در‌سال گذشته 679 ميليون دلار بوده است.
براساس اين مقاله، بنابراين حتي اگر رشد واقعي اقتصاد افغانستان كه 9 درصد در سال است، دو برابر شود و به 12 درصد برسد - در حالي كه هر دو پيش بيني غير واقعي هستند- در مدت 10 سال درآمد داخلي افغانستان سالي 2 ميليارد و پانصد هزار دلار خواهد شد و پروژه هاي خط لوله گاز و معادن در پايان اين مدت 500 ميليون دلار درآمد خواهد داشت كه به طور مشخص هزينه‌هاي ارتش و پليس بيشتر از درآمد افغانستان خواهد بود.
نويسندگان اين مقاله افزوند: بنابراين بسياري پيشنهاد كمك مالي طولاني مدت به نيروهاي امنيتي افغان را داده اند اما حمايت نيروهاي امنيتي از طريق كمكهاي خارجي مشكلات سياسي را به بار خواهد آورد زيرا هزينه نيروهاي امنيتي افغانستان اگر از بودجه‌هاي خارجي تامين شوند، ناگزير آنها با انتظارات ملي و بين‌المللي مواجه خواهند شد و
درباره چگونگي به مصرف رساندن اعتبارات مالي، كنگره آمريكا و ديگر كشورهاي كمك كننده تصميم گيرنده خواند بود نه پارلمان افغانستان و ممكن است نيروهاي امنيتي افغانستان دست به اقداماتي بزنند كه ماليات دهندگان خارجي را نسبت به پرداخت هزينه‌ها بي ميل كنند، در نتيجه اين مداخله بين‌المللي در طولاني مدت به سادگي قابل تحمل نيست.
اين مقاله افزود: بنابراين اگر افغانستان به تنهايي قادر به تامين هزينه‌هاي نيروهاي امنيتي خود نيست و حمايت طولاني مدت بين‌المللي يا حضور دراز مدت نظامي نيز قابل تحمل نيست بايد راه ديگري انديشيد كه نيروهاي امنيتي افغان تاب تحمل آن را داشته باشند يعني شرايط در منطقه طوري تغيير يابد كه ديگر نيازي به اين ارتش بزرگ و پرهزينه نباشد كه تغيير اين شرايط نيازمند تغيير رفتار بازيگران است.
روبين و رشيد گفتند: با بيرون راندن گروه طالبان از افغانستان مرحله اول جنگ به پايان رسيد و بعد از آن دستورالعمل واشنگتن در منطقه اين بود كه ارتش پاكستان را تحت فشار قرار دهد تا با شبكه القاعده بجنگد اما درعين حال آمريكا ناآراميهاي مرزي را تا سال 2005 ناديده گرفت.
اين مقاله افزود: اين موضوع با استراتژي ارتش پاكستان همخواني داشت زيرا ضمن كمك به آمريكا در امر مبارزه با تروريسم بايد گروه طالبان افغانستان را به عنوان يك منبع فشار بر افغانستان نگهدارد اما تابستان سال 2006 ميلادي هنگامي كه تصميم آمريكا براي واگذاري فرماندهي نيروهاي ائتلاف به ناتو از سوي طالبان و پاكستان به عنوان نشانه‌هاي خروج واشنگتن از اين جنگ تفسير شد،ناآراميها شدت يافت.
براساس اين مقاله، ارتش پاكستان قادر به كنترل ناآراميها نيست اما مي‌تواند بر شدت ناآراميها تاثير گذار باشد و فشار بر پاكستان به منظور كنترل شبه‌نظاميان بدون يك استراتژي جديد توسط آمريكا بي فايده است.
روبين و رشيد تصريح كردند: بسياري از افغانها معتقدند كه آمريكا به طور مخفيانه از طالبان حمايت مي‌كند تا جنگ را ادامه دهد و توجيهي براي حضور نظامي واشنگتن وجود داشته باشد كه با اين حضور نظامي امنيت منابع انرژي را در آسياي مركزي تامين كند و به چين ضربه بزند. اين مقاله نوشت: بسياري از مردم پاكستان معتقدند كه آمريكا اسلام آباد را فريب داده است زيرا هند و افغانستاني كه توسط آمريكا حمايت مي‌شود مانند گاز انبر عمل مي‌كنند تا تنها قدرت هسته‌اي مسلمان را خلع سلاح كند و بعضي از ايرانيان فكر مي‌كنند كه در مقدمات ظهور مهدي (عج)، خداوند شيطان بزرگ را به علايق خودش گرفتار مي‌سازد به طوري كه رقيبان سني مذهب در افغانستان و عراق را محو مي‌كند راه براي استقرار مجدد شيعه هموار مي‌سازد؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!
اين مقاله افزود: پاسخ به اين مسئله آسان است و دولت بوش هيچگاه اولويتهاي استراتژيك خود را در منطقه بعد از 11 سپتامبر بازنگري نكرد و بي ارادگي نهادي و ايدئولوژيك به طور مشترك متضمن اين بود كه پاكستان به عنوان دوست، ايران به عنوان دشمن و عراق به عنوان تهديد اصلي عمل خواهند كرد و به همين دليل آمريكا كارهاي تداركاتي ارتش خود در افغانستان را انحصارا به پاكستان داد و علاوه برآن اطلاعاتي را نيز كه در مورد افغانستان داشت، در اختيار پاكستان قرار داد و بدين ترتيب 84 درصد از اقلامي كه براي نيروهاي آمريكايي مستقر در افغانستان ارسال مي‌شود، از پاكستان مي‌گذرد و اسلام آباد منبع اطلاعاتي درباره تروريسم بين‌الملل است.
به نوشته اين مقاله، مفهوم "فشار بر پاكستان" دچار خدشه شده‌است زيرا هيچ كشوري نمي‌تواند با اعمالي كه خودكشي به نظر مي‌رسد تحت فشار قرار گيرد و سازمان اطلاعات پاكستان بر اين باور است كه اتحاد ميان آمريكا، هند و افغانستان و اتحاد روسيه وايران قصد دارند تا از نفوذ پاكستان در افغانستان بكاهد و حتي درصدد تجزيه پاكستان است.
روبين و رشيد در مقاله خود گفتند: بعضي از مهره‌هاي سازمان اطلاعات پاكستان شبه‌نظاميان مسلح درون پاكستان را به عنوان تهديدي مي‌‌نگرند اما در كل اين مسئله را قابل كنترل مي‌‌دانند و فرمانده نظامي پاكستان كه ساختار امنيت ملي اين كشور را طراحي و عملي مي‌سازد به پاكستان به ديد خانه مسلمانان جنوب آسيا مي‌نگرد و همچنين در مورد الحاق كشمير به پاكستان به اين ديد نگريسته مي شود و در اين نگرش به افغانستان به عنوان دامنه امنيتي پاكستان ديده مي‌شود و علاوه برآن پاكستان نه با هند و نه با افغانستان كه خط ديورند؟؟؟ را به رسميت نشناخته اند، قرارداد مرزي ندارد.
اين مقابله افزود: مرز چيزي بيشتر از يك خط مرزي است . مرز بين افغانستان و پاكستان در جنگ هند و انگليس ساختاربندي شد و انگليس و جانشينان پاكستاني آن مشكلات حكومتداري در آن سوي خط ديورند را با تاسيس نواحي قبايلي به نفع خود حل كردند و در اين مناطق، قبايل و نه دولت پاكستان مسئول تامين امنيت هستند و اين نواحي عمدي عقب افتاده و مسلح نگه داشته مي‌شوند تا نقش سدي در برابر متجاوزان را ايفا كنند و به همين دليل هر گونه نفوذ زميني ارتش آمريكا و ناتو به اين مناطق با شكست مواجه مي‌شود.
رشيد و روبين در مقاله خود گفتند: از آنجائيكه اوضاع مناطق قبايلي احتمال هرگونه اقدام باورنكردني را امكان پذير ساخته است، ارتش پاكستان منطقه قبايلي را ناحيه تمرين شبه نظامياني ساخته است كه در جنگهاي نامنظم افغانستان و كشمير شركت مي‌كنند كه اين گونه سوء استفاده از مناطق قبايلي، پاكستان و به ويژه استان مرزي شمال غربي پاكستان را كه همجوار با مناطق قبايلي است را دچار فساد و ناآرامي كرده‌است.
براساس اين مقاله، منطقه دره "سوات" جايي كه سالهاي متمادي گروه طالبان پاكستان در حال جنگ با دولت اين كشور است كشور افغانستان و نواحي قبايلي را به كشمير وصل مي‌كند لذا استزاتژي امنيت خارجي پاكستان باعث تزلزل امنيت داخلي اين كشور شده‌است و در 19 سپتامبر 2001 ميلادي زماني كه "پرويز مشرف"رئيس جمهور پاكستان تصميم خود در حمايت از آمريكا در جنگ با طالبان را اعلام كرد، وي دليل اصلي اين همكاري را نجات پاكستان از طريق پيشگيري از همكاري هند با آمريكا اعلام كرد.
روبين و رشيد افزودند: حوادث بعدي احساس ناامني پاكستان را تشديد كرد و مشرف از آمريكا زمان خواست تا دولت طالبان "مدرن" را در افغانستان تشكيل دهد اما وي شكست خورد و پس از اين شكست وي از آمريكا خواست تا از اشغال كابل توسط نيروهاي ائتلاف شمال (گروهي از نيروهاي ضد طالبان در افغانستان) كه توسط هند، روسيه و ايران حمايت مي‌شدند جلوگيري كند كه اين درخواست هم با شكست مواجه شد و اكنون پاكستان ادعا مي‌كند كه نيروهاي ائتلاف شمال در همكاري با هند در درون سازمان اطلاعات افغانستان فعاليت دارد.
اين مقاله افزود: در همين حال، هند كنسولگريهاي خود را چندين شهر افغانستان ازجمله تعدادي را در نزديكي مرزهاي پاكستان بازگشايي كرده‌است و هند دلايل زيادي مانند جمعيت زياد سيك‌ها و سفرهاي تجاري و برنامه‌هاي كمك به افغانستان براي فعاليتهاي كنسولي در اين كشور دارد اما آنطور كه اسلام آباد ادعا مي‌كند ممكن است اين كنسولگريها عليه پاكستان استفاده شوند.
براساس اين مقاله، هند همچنين با ايران همكاري هايي دارد. تكميل بزرگراه حلقه‌اي افغانستان كه شهرهاي اصلي اين كشور را به يكديگر و به خليج فارس وصل مي كند، وابستگي افغانستان به پاكستان را براي رسيدن به دريا برطرف مي‌كند و بندر جديد پاكستان در درياي عرب را كه با صدها ميليون دلار كمك چين ساخته شده‌است را در حاشيه قرار مي‌دهد و همچنين معامله هسته‌اي هند و آمريكا، دهلي نو را كه تهديدي عليه اسلام آباد به شمار مي‌رود با گسترش توليدات اتمي خود به عنوان يك قدرت هسته‌اي مطرح مي‌كند بنابراين هرگونه فشار و يا كمك مالي به پاكستان بدون تلاش براي يافتن علل ناامني پيامد مثبتي نخواهد داشت.
اين مقاله مي‌افزايد: در بازنگري اهداف آمريكا و جامعه جهاني در منطقه افغانستان بر دو مسئله بايد تاكيد شود نخست، دلايل و اهداف اصلي جنگ در منطقه و ديگري تعيين چارچوب زماني براي اهداف مختلف است و پيشگيري از تجمع مجدد شبكه القاعده هدف فوري و تقويت دولت و اقتصاد افغانستان و پاكستان هدفي ميان مدت تا بلندمدت است.
رشيد و روبين خاطرنشان كردند: براي رسيدن به اين هدف ميان مدت تا بلند مدت يعني تقويت دولت و اقتصاد افغانستان لازم است تا با جستجوي يك توافق سياسي با شبه‌نظاميان از ميزان درگيريهاي مسلحانه در اين كشور كاسته شود و رهبران گروه طالبان و ديگر شبه‌نظاميان در گفتگو درباره شرايط چنين قراردادي اين سوالات را مطرح كرده‌اند كه اهداف آمريكا و جامعه بين‌المللي از جنگ افروزي در افغانستان چيست؟ آيا آنان مي‌خواهند مطمئن شوند كه از خاك افغانستان عليه آنان حمله صورت نگيرد؟ آيا قصد تحميل دولتي را دارند؟ يا مي‌خواهند با استفاده از جنگ پايگاه نظامي دائمي تاسيس كنند؟
اين مقاله افزود: نمايندگان شبه‌نظاميان با بسياري از سياستهاي آمريكا عليه جهان اسلام مخالف هستند اما آنها اين موضوع را حق مشروع آمريكا و ديگر كشورها مي‌دانند كه از حمله عليه كشورهاي خود از خاك افغانستان پيشگيري كنند و نمايندگان شبه‌نظاميان ادعا مي‌كنند كه آنان از يك دولت افغان كه ضمانت كند از خاك افغانستان هيچ عملياتي عليه اين كشورها صورت نمي‌گيرد حمايت مي‌كنند اما در مقابل خواهان خروج نيروهاي خارجي هستند.
روبين و رشيد در مقاله خود گفتند: چنين پرسشهايي مي‌توانند چارچوبي براي مذاكره ايجاد كند و به منظور اعتبار بخشيدن به چنين مذاكراتي لازم است تا آمريكا در اهداف مبارزه با تروريسم خود بازنگري كند كه در اين بازنگري حركتهاي اسلامي با منشا محلي و ملي بايد با ديگر حركتها مانند القاعده كه قصد حمله به آمريكا را دارد، متمايز شود.
اين مقاله تصريح كرد: دو تن از سخنگويان طالبان به طور جداگانه در گفت‌وگو با "نيويورك تايمز" اذعان كردند كه حركت‌هاي آنها با القاعده پس از حملات 11 سپتامبر به هم خورده‌است و منابع ديگر مرتبط با شبه‌نظاميان نيز نظير اين مطلب را بيان كرده‌اند و اين سخنان به سادگي نمي‌توانند ارزش پيدا كنند اما نبايد مانع تلاش بيشتر در اين زمينه شد
به گفته اين نويسندگان، قراردادي كه در آن شبه‌نظاميان متعهد شوند كه خاك افغانستان يا پاكستان توسط تروريسم بين‌المللي استفاده نمي‌شود و آمريكا و ناتو نيز متعهد شوند كه آنان اقدامات نظامي خود را پايان مي‌دهند مي‌تواند چارچوبي براي مذاكره ايجاد كند‌ و هر گونه قراردادي كه طالبان يا ديگر شبه نظاميان همكاري با شبكه القاعده را رد كنند شكست استراتژيك براي اين شبكه القاعده محسوب مي‌شود.

در اين اين مقاله آمده‌است: مذاكرات سياسي مسئوليت دولت افغانستان است اما آمريكابايد سياست توقيف و بازداشت خود را تغيير دهد و مقامات بلند‌پايه افغانستان اذغان مي‌كنند كه از سال 2004 ميلادي تاكنون آنان چندين پيشنهاد را از سوي رهبران بلندپايه طالبان دريافت كرده‌اند اما آنها به دليل ترس از بازداشت سران طالبان توسط مقامات آمريكايي و بازداشت آنان در زندان‌هاي "گوانتانامو" يا "بگرام" نتوانسته‌اند آزادي آنان را تضمين كنند و گفت‌وگو با طالبان به اين معنانيست كه قانون اساسي افغانستان به قانون امارت اسلامي طالبان تبديل شود و ممكن است ضعفهايي در دولت افغانستان و نيروهاي امنيتي وجود داشته باشد اما جامعه افغاني كه دو لويه جرگه و دو انتخابات را برگزار كرده است، به دست آوردن 5 ميليون تلفن همراه و پيدايش يك تحول در رسانه‌هاي اين كشور را طالبان نيز مي‌دانند و طرفين طالبان در اين گفت‌وگوها از حضور نيروهاي خارجي در افغانستان بسيار نگران هستند و از نظريه تقويت نيروهاي امنيتي افغانستان به منظور راهي براي خروج نيروهاي خارجي حمايت مي‌كنند و در نوامبر 2006 ميلادي يكي از حاميان طالبان به نام "مولانا فضل الرحمان" در يك اظهار علني بيان داشت كه طالبان به عنوان يك حزب مي‌توانند در انتخابات افغانستان شركت كنند، همانطور كه حزب وي در پاكستان شركت كردند.
اين نويسندگان افزودند: تا زماني كه تصميم گيرندگان پاكستاني تصميم به برقراري ثبات در افغانستان را نگيرند و اين مسئله را نسبت به تهديد هند در اولويت قرار ندهند، نظاميگري از مراكز موجود در پاكستان ادامه خواهد يافت و اهداف استراتژيك پاكستان در افغانستان نه تنها پاكستان بلكه ايران، هند، آمريكا و جامعه جهاني را با چالش‌هايي مواجه كرده است و چارچوب چند جانبه اي نيز براي مواجه شدن با اين چالش وجود ندارد و چارچوب روابط افغانستان و آمريكا براساس روابط نظامي بنا شده‌است.
براساس اين مقابله، ناتو كه نيروهاي آن روزانه جان خود را به دست شبه‌نظاميان مستقر در پاكستان از دست مي‌دهند، هنوز سياستي در قبال پاكستان ندارد و شوراي امنيت سازمان ملل متحد از طريق سه عضو اين سازمان يعني آمريكا، فرانسه و انگيس كه نظاميان آنها در افغانستان مستقر هستند و با تهديد دو عضو ديگر، نقش پاكستان را در حوادث اخير با جديت مورد بررسي قرار داده ‌است و چين بزرگترين سرمايه گذار در افغانستان است كه با سه ميليارد و پانصد ميليارد دلار سرمايه گذاري در معدن مس"عينك" بزرگ‌ترين سرمايه گذار در اين كشور محسوب مي‌شود.
اين مقاله افزود: چاره كار اين نيست كه پاكستان را "محور شرارت" بناميم بلكه چاره كار يك ابتكار ديپلماتيك است كه در اين روش با در نظر داشتن ثبات افغانستان، مراكز ناامني در پاكستان زير فشار قرار گيرند و چين به عنوان دوست پاكستان و بزرگترين سرمايه گذار در افغانستان و پاكستان مي‌تواند، نقش مهمي بازي كند و عربستان به عنوان سرمايه گذار در پاكستان و حامي سابق گروه طالبان و نماد مذهبي هر دو كشور مي‌تواند نقش مهمي داشته باشد.
اين نويسندگان گفتند: نخستين گام، تأسيس يك گروه تماس در منطقه است كه توسط شوراي امنيت مجوز فعاليت دريافت كرده‌ باشد و اين گروه علاوه بر پنج عضو دائم شوراي امنيت مي‌تواند اعضاي ديگري نيز ناتو و عربستان داشته باشد و گروه تماس مي‌تواند گفت‌وگو بين پاكستان و هند را در مورد مسائل مورد علاقه دو طرف درباره افغانستان و يافتن راه حلي درمورد بحران كشمير را برگزار كند و به دنبال يافتن چشم اندازي بلندمدت براي آينده نواحي قبايلي پاكستان باشد و گفت‌وگوي افغانستان و پاكستان در مورد خط ديورند و ساير مسائل، وارد كردن مسكو به برقراري امنيت منطقه، ضمانت دادن به تهران درباره اين مسئله كه تعهدات ناتو و آمريكا به افغانستان تهديدي عليه تهران نخواهدبود و همچنين اطمينان دادن به چين را دربر بگيرد.
اين دو تحليلگر در ادامه مقاله خود تأكيد كرده‌اند: هدف اصلي گروه تماس اين است كه به پاكستان اطمينان دهد جامعه جهاني متعهد به حفظ يكپارچگي پاكستان و كمك به حل موضوعات كشمير و افغانستان است و جامعه بين‌الملل مجبور خواهد بود تا اين اطمينان خاطر را براي پاكستان فراهم كند كه هيچ كشوري تمايل به تجزيه اين كشور ندارد و آمريكا و اتحاديه اروپا بايد بازارهاي خود را به روي صادرات حياتي پاكستان بويژه نساجي و محصولات افغانستان باز كند و واشنگتن قراردادي با پاكستان نظير قرارداد خود با هند امضا كند تا اسلام آباد مطمئن شود كه قصد خلع سلاح اتمي اين كشور وجود ندارد.
براساس اين مقاله، گروه تماس بايد اطمينان خاطر يابد كه پاكستان توافق سياسي را در سطح ملي و بين‌الملل به پيش خواهد برد و اين گروه بايد نفوذ لازم را داشته باشد كه در صورت شكست قراردادها يا حمايت از تروريسم در نواحي قبايلي، خطر رجوع به شوراي امنيت وجود خواهد داشت و به پاكستان بايد سهم عمده‌اي در نيروهاي حافظ صلح بين‌المللي داده شود تا خود را به عنوان يك قدرت بين‌المللي مشروع ببيند.
روبين و رشيد درباره وضعيت هند نيز گفتند: لازم است كه فعاليت‌هاي هند در افغانستان بوي‍ژه درباره نقش دستگاه اطلاعاتي اين كشور شفاف شود و سازمان‌هاي اطلاعاتي هند و پاكستان به مذاكره ترغيب شوند و پس از 60 سال جنگ پنهان، هر دو كشور از قلمرو افغانستان چشم پوشي كنند و گروه تماس مي‌تواند يك كميته هندي - پاكستاني در سطح نظامي و اطلاعاتي تاسيس كند تا مشكلات دوطرف از طريق گفت‌وگو حل شود و در همين حال، بانك جهاني و بانك آسيايي مي‌توانند برنامه‌هاي مشترك بازسازي در افغانستان را اجرا كنند.
اين مقاله درباره ايران مي‌نويسد: دولت بعدي آمريكا مي‌تواند گفت‌وگوي مستقيم با تهران را درباره افغانستان كه نگراني هر دو كشور است، انجام دهد و گفت‌وگو با ايران نشان خواهد داد كه آمريكا براي دستيابي به افغانستان نياز دارد كه تنها به پاكستان وابسته نباشد.
اين نويسندگان افزودند: در حقيقت تهران و واشنگتن چنين گفتگوهايي را تا سال 2004 ميلادي داشتند كه اين همكاري تا ماه مي 2005 زماني كه افغانستان و آمريكا "اعلاميه همكاري‌هاي استراتژيك" را به امضا رساندند، ادامه داشت.
اين مقاله مي‌نويسد: گروه تماس مي‌تواند به ايران اطمينان دهد كه قلمرو افغانستان به عنوان محلي براي تضعيف نظام ايران استفاده نخواهد شد و تمام فعاليت‌هاي مخفي جاري آمريكا درافغانستان متوقف خواهد شد.
براساس اين مقاله، لازم است تا نگراني اصلي روسيه كه معتقد است آمريكا و ناتو در پي تاسيس پايگاه دائمي در افغانستان و آسياي ميانه هستند، برطرف و به مسكو اطمينان داده شود كه نيروهاي ناتو و آمريكا بيشتر نقش دفاعي دارند تا تهديدي عليه منافع روسيه در آسياي مركزي باشند و همچنين لازم است كه همكاري روسيه با سازمان همكاري‌هاي شانگ‌هاي مشروع شناخته شوند و روسيه و ديگر كشورهاي آسياي مركزي بايد از نتايج بازجويي‌هاي قانوني از نظامياني كه از كشورهاي شوروي سابق در افغانستان و پاكستان دستگير شده‌اند، اطلاع يابند.
روبين و رشيد گفتند: لازم است تا براي جلوگيري از رقابت ميان كشورها، گروه‌هاي قومي و مخالفان يك سود متقابل كه از همكاري نشأت مي‌گيرد، بيابيم و چين با توسعه منابع معدني خود و جاده‌هاي قابل دسترس در افغانستان و پاكستان، حمايت مالي از ساخت بندر "جي وادار" و توسعه بزرگراه "كاراكرام" كه چين را به شمال پاكستان وصل مي‌كند، مي تواند منبع سود متقابل باشد.
به نوشته اين مقاله، چين همچنين تامين كننده عمده سلاح و تجهيزات هسته‌اي به پاكستان است و علاقه وافري به صلح و توسعه در اين منطقه دارد زيرا پكن به ايجاد كانال انرژي و تجارت شمال به جنوب تمايل دارد تا كالاهاي چيني را از "سيانجيانگ"به بنادر درياي عرب پاكستان برساند و خطوط لوله گاز و نفت چين بتوانند انرژي را از خليج فارس و ايران به غرب چين حمل كنند و درمقابل چين برق و حتي آب به دو كشور تحويل مي‌دهد كه چنين كانالي اقتصادي، افغانستان و پاكستان را زنده مي‌كند.
به نظر نويسندگان مقاله، كاهش سطح خشونت در منطقه و حركت جامعه جهاني به سوي اهداف بلندمدت فضايي براي دولتمردان افغان ايجاد مي‌كند تا اشتغال‌زايي و كشورداري بهتري كنند و با فساد اداري و مواد مخدر مبارزه و بر گسترش اختلافات قومي غلبه كنند و كاهش تنش‌هاي منطقه‌اي به دولت افغانستان اجازه خواهد داد تا گفت‌وگوهاي معنا داري با شبه نظامياني كه قصد ترك شبكه القاعده را دارند، داشته باشند و اين گروه‌ها در جريان‌هاي سياسي شركت كنند و كليد تمام كارها پيشنهادهاي امنيتي است كه گروه تماس به پاكستان ارائه مي‌دهد و در نتيجه ارتش پاكستان براي فشار يا حداقل اجازه دادن طالبان و ديگر رهبران شبه‌نظامي مستقر در پاكستان براي گفتگو با كابل تشويق شوند.
در بخش پاياني اين مقاله آمده است: هدف رئيس جمهور جديد آمريكا بايد كنار گذاشتن گذشته باشد و يك ابتكار موفق گفتگوهاي وسيعي را مي‌طلبد و امروز چنين پيشنهادي ممكن است بي باكانه، ساده لوحانه و غيرممكن به نظر برسند اما بدون بي باكي، اميد اندكي براي افغانستان و پاكستان باقي مانده‌است.
انتهاي پيام/ق
 چهارشنبه 6 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 199]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن