تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زبان مؤمن، در پشت دل اوست و دل منافق، در پشت زبان او، زيرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816379780




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

می خواهی یکی از معلم هایم را به تو معرفی کنم؟


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: معلم های زیادی داشته ام كه هركدام چیزی را به من آموختند و مرا تا همیشه قدرشناس خود كردند. چطور است آن معلمی كه به من قدر شناسی آموخت را به تو معرفی كنم ؟! سالها پیش مدتی را در جایی بیابان گونه به سربردم و عزیزی چهار دیواری خود را در آن بیابان در اختیار من قرار داد. یك محوطه بزرگ با یك سرپناه و یك سگ. سگ پیر و قوی هیكلی كه برای بودن در آن محیط خلوت و ناامن دوست مناسبی به نظر می رسید. ما مدتی با هم بودیم و من بخشی از غذای خود را با او سهیم می شدم و او مرا از دزدان شب محافظت می كرد تا روزی كه آن سگ بیمار شد. به دلیل نامعلومی بدن او زخم بزرگی برداشت و هر روز عود كرد تا كرم برداشت. دامپزشك، درمان او را بی اثر دانست و گفت كه نگهداری او بسیار خطرناك است و باید كشته شود! صاحب سگ نتوانست این كار بكند. از من خواست كه او را از ملك بیرون كنم تا خود در بیابان بمیرد و من او را بیرون كردم! ابتدا مقاومت می كرد ولی وقتی دید اصرار دارم رفت و هیچ نشانی از خود باقی نگذاشت. مدتها او را ندیدم. تا اینكه روزی برگشت! از سوراخی مخفی وارد شده بود، این راه اختصاصی او بود. بدون آن زخم وحشتناك. او زنده مانده بود و برخلاف همه قواعد علمی هیچ اثری از آن زخم باقی نمانده بود!! نمی دانم چكار كرده بود و یا غذا از كجا تهیه كرده بود. اما فهمیده بود كه چرا باید آنجارا ترك می كرده و اكنون كه دیگر بیمار و خطرناكنبود و بازگشته بود. در آن نزدیكی چهار دیواری دیگری بود كه نگهبانی داشت و چند روز بعد از بازگشت سگ، آن نگهبان را ملاقات كردم و او چیزی به من گفت كه تا عمق وجودم را لرزاند : او گفت كه سگ در آن اوقاتی كه بیرون شده بود هر شب می آمده پشت در و تا صبح نگهبانی می داده و صبح پیش از اینكه كسی متوجه حضورش بشود از آنجا می رفته. هرشب ...! من نتوانستم از سكوت آن بیابان چیزی بیاموزم اما عشق و قدرشناسی آن سگ و بیكرانگیقلبش مرا در خود خرد كرد و فروریخت. آن سگ همیشه از معلم های من خواهد بود! معلم من آن كسی است كه به من آموخت كه چگونه از همه بیاموزم











این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 100]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن