محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840564036
مشروح/ سردبير آفتابيزد در گفتگوي تفصيلي با فارس: ضعف برنامهريزي يكي از دلايل شكست اصلاحطلبان بود
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مشروح/ سردبير آفتابيزد در گفتگوي تفصيلي با فارس: ضعف برنامهريزي يكي از دلايل شكست اصلاحطلبان بود
خبرگزاري فارس: سيد مجتبي واحدي گفت: يكي از عوامل شكست اصلاحطلبان، ضعف برنامهريزي و ضعف اولويتبندي مسائل در بين آنان بود. مردم انتظار دارند گروهي را كه برگزيدند به امورات رسيدگي كند در غير اين صورت ديگر انگيزهاي براي انتخاب آنها ندارند.
سيد مجتبي واحدي فعال سياسي و سردبير روزنامه «آفتاب يزد» در گفتگوي تفصيلي با خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس در فضايي صريح و بيپرده به بيان ديدگاههاي خود پيرامون مسائل سياسي كشور از دولت ميرحسين موسوي تا دولتهاي سهگانه سازندگي، اصلاحات و كابينه نهم پرداخت كه مشروح آن در پي خواهد آمد:
*خبرگزاري فارس: آقاي واحدي! شما آفتاب يزد هستيد؛ چرا از آفتاب لرستان حمايت ميكنيد؟ معمولاً انتظار ميرود كه يزديها به سمت آقاي خاتمي گرايش داشته باشند تا آقاي كروبي؟
واحدي: سئوال شما دو اشكال داشت؛ اينطوري نيست كه همه يزديها از آقاي خاتمي حمايت كنند. اتفاقا جديترين منتقدان آقاي خاتمي، يزدي هستند مثل آقاي مصباح يزدي و آقاي نقدي و اشكال دوم اين است كه ما به ويژه در اين مقطع سعي ميكنيم كه خيلي بيطرف باشيم و در روزنامه آفتاب يزد فعلاً و به طور رسمي از كسي حمايت نكنيم. قصه حمايت ما از آقاي كروبي به انتخابات رياست جمهوري سال 84 برميگردد. در سال 84، برداشت خود من اين بود كه در بين كانديداهاي موجود، آقاي كروبي ميتواند از همه بهتر باشد. ما تمايلي به حمايت از دكتر معين نداشتيم با اينكه شخصا به ايشان ارادت دارم. از طرفي بر اساس يك تحليل مبنايي معتقد بودم كه آقاي هاشمي با توجه به اينكه دو دوره رئيس جمهور بوده، ديگر به مصلحت نيست كه بيايد. اين بحث كاملاً مبنايي بود و از سر دشمني با آقاي هاشمي نبود، هرچند انتقاداتي هم به ايشان داشتم و دارم و حتي در دور دوم انتخابات زماني كه به سمت آقاي هاشمي تمايل پيدا كرديم در سر مقاله آفتاب يزد، يادداشتي نوشتم با عنوان "حمايت متفاوت" و در كنار حمايت از آقاي هاشمي، حدود 30 درصد آغازين سرمقاله به انتقاد از ايشان اختصاص داده شد. به بيان ديگر، نه مثل بعضيها از آقاي هاشمي مجسمه اميركبير ساختم و نه حاضر شدم نقاط مثبت ايشان را ناديده بگيرم. در مورد آقاي معين هم معتقد بودم حتما كفايت ايشان از آقاي كروبي بيشتر نيست هرچند منكر كفايت شخصي ايشان نبوده و نيستم. آقاي احمدينژاد را هم اصلاً در حد و اندازه رياست جمهوري نميديدم. در آن مقطع، به طور علني و خيلي پُرداد از آقاي كروبي حمايت كرديم و هنوز هم از آن دفاع پشيمان نيستيم.
*فارس: آيا باز هم از آقاي كروبي حمايت ميكنيد؟
واحدي: حمايت دوباره ما از آقاي كروبي منوط به شرايطي است كه پيش خواهد آمد و قطعاً خود آقاي كروبي هم اين حق را براي ما محفوظ ميداند. بر همين اساس، درحال حاضر، موضع آفتاب يزد حمايت از هيچكس نيست. ما همان قدر افكار آقاي خاتمي را پوشش ميدهيم كه انديشههاي آقاي كروبي و آقاي روحاني را پوشش ميدهيم و به همان ميزان از برخي دوستان انتقاد ميكنيم كه از آقاي احمدينژاد انتقاد ميكنيم. تمام تلاش ما اين بوده كه تعادل را حفظ كنيم.
*فارس: شما گفتيد حمايت شما از كانديداهاي رياست جمهوري به شرايط و اتفاقاتي كه ميافتد بستگي دارد. برحسب شرايط آيا اين امكان هست كه آفتاب يزد در انتخابات پيشرو از آقاي احمدينژاد حمايت كند؟
واحدي: قطعاً آفتاب يزد از آقاي احمدينژاد حمايت نخواهد كرد؛ اين قطعي است. اما حمايت ما از ديگر گزينهها منوط به شرايط است. حتي اگر حضور آقاي كروبي در انتخابات هم قطعي شود باز هم آفتاب يزد اين حق را براي خود محفوظ ميداند كه تمام گزينهها به غير از آقاي احمدينژاد را مورد بررسي و تامل قرار دهد. من حدود 26 سال است كه آقاي كروبي را ميشناسم و با ايشان ارتباط دارم، 5 سال رئيس دفتر ايشان در بنياد شهيد و 4 سال هم مشاور ايشان در مجلس ششم بودم و الان هم جزو ارادتمندان آقاي كروبي هستم. اما حتماً ايشان اين آزادمنشي را دارند كه توقع نداشته باشند همه چشم بسته از ايشان حمايت كنند. اقتضاي يك انتخابات باشكوه و آزاد اين است كه تصميمگيري در شرايطي انجام شود كه همه كانديداها مشخص شده باشند و شرايط روشن باشد.
*فارس: آقاي واحدي! شما اصولگرا هستيد يا اصلاحطلب؟ به عبارت ديگر، ميخواهم تعريفتان را از اصولگرايي و اصلحطلبي براي ما بگوييد.
واحدي: من دنبال كلمهاي ميگردم كه نه اصولگرا باشد نه اصلاحطلب؛ زيرا هرچقدر هم كه من تلاش كنم تعريفي از اصولگرايي و اصلاحطلبي ارائه كنم به دليل اينكه اين واژهها در ذهن مردم با تعاريف مشخصي حك شده، حاضر نيستم اين نامها را بر خودم بگذارم. من نه شبيه كساني هستم كه خودشان را اصولگرا ميدانند و نه به كساني كه خودشان را اصلاحطلب ميدانند شباهتي دارم.
*فارس: با آنها كه خودشان را اصولگراي اصلاحطلب مينامند چطور؟ شباهتي داريد؟
واحدي: اصلاً اصولگراهاي اصلاحطلب را نميشناسم. مدتها پيش مقام رهبري فرمايشاتي داشتند كه عدهاي از متن سخنان ايشان، اصطلاح "اصولگراي اصلاحطلب" را استخراج كردند. اما كساني كه يك شبه تصميم ميگيرند اصولگراي اصلاحطلب باشند خيلي قابل اعتماد نيستند. من "آفتاب يزدي" هستم؛ اين خط مشي كه اگر سرمقالههاي سال 79 ما را در كنار سرمقالههاي امروز بگذاريد از نظر مباني تغيير چنداني در آن نخواهيد ديد؛ روزي كه آقاي خاتمي گفت بيكاري را كاهش داده است همانقدر به او انتقاد كرديم كه امروز وقتي آقاي احمدينژاد ميگويد بيكاري را كاهش داده، به او انتقاد ميكنيم. سعي ما هميشه بر اين بوده كه بر اساس آمار و ارقام حرف بزنيم. زماني كه آقاي رمضانزاده، گراني را تكذيب ميكرد به همان اندازه به او حمله ميكرديم كه امروز به آقاي الهام حمله ميكنيم. بنابراين من نه اصولگرا هستم نه اصلاحطلب بلكه من "آفتاب يزدي"ام.
*فارس: اگر بخواهيم ريشهاي بحث كنيم، موضوعاتي همچون عدالت، دفاع از حقوق محرومين و مستضعفين، استكبارستيزي و مسائلي از اين دست جزء اصول انكارناپذير انقلاب اسلامي ايران و از دغدغههاي نظام هستند. با اين وضع و با وجود اصول مسلمي مثل اصولي كه ذكر كردم ما نميتوانيم پيروي از اصول يا همان اصولگرايي را نفي كنيم. بر اين اساس، شما كجاها خودتان را اصولگرا و پيرو اصول ميدانيد؟ از ديگر سو، اصلاحطلبي هم يكي از بالهاي انقلاب است و حتي قيام امام حسين (ع) يك قيام مبتني بر "اصلاحطلبي" بود. با اين اوصاف، شما كجاها خودتان را اصلاحطلب ميدانيد؟
واحدي: آقاي احمدينژاد بابي را باز كرده و آن اين است كه به بيشتر سئوالات با سئوال جواب ميدهد. من هم اين سئوال شما را با سئوال جواب ميدهم؛ شما كسي را سراغ داريد كه وابسته به يكي از جناحهاي سياسي كشور باشد و بگويد استكبارستيزي را قبول ندارد؟ يا بگويد حقوق مردم و عدالت برايش مهم نيست؟ همانطور كه شما گفتيد موضوعاتي مثل عدالت، استكبارستيزي و دفاع از حقوق محرومين جزء اصول مسلم انقلاب اسلامي هستند. بنابراين كمتر كسي هست كه اين اصول را تكذيب كند و يا آنها را شايسته اولويت نداند. من با اين مخالفم كه عدهاي بگويند شرايط بحراني است بايد فلان كار را انجام دهيم، يا بگويند خطر استكبار در اين مقطع بيشتر شده؛ زيرا معتقدم كشورهاي مستكبر برخلاف ما كه شب ميخوابيم و صبح تصميم ميگيريم، تصميمات پنجاه و شصت ساله ميگيرند. مستكبران رد انقلاب را گرفتهاند و از سالهاي بسيار دور براي تفكرات انقلاب و كشور ما برنامهريزي كردهاند و چيزي براي آنها عوض نشده كه ما بگوئيم در اين مقطع استكبارستيزتر شدهايم. معتقدم هيچ "مقطع خاصي" براي كشور وجود ندارد كه ما بگوئيم امروز اصولگرايي ارحج است يا بگوييم الان اصلاحطلبي اولويت دارد. ما اگر واقعا دنبال موفقيت هستيم بايد براي بلند مدت برنامهريزي داشته باشيم. حكايت ما نبايد مثل اين ماجرا باشد كه مردي در حال كتك زدن شخص ديگري بود؛ پرسيدند چرا ميزني؟ گفت دو سال است از او طلب دارم پس نميدهد. به مرد بدهكار گفتند چرا بدهيات را پس نميدهي؟ گفت بابا الان دو سال است به اين آقا التماس ميكنم 3 ماه به من فرصت بدهد اما نميدهد! ما هم ميآئيم و ميگوئيم شرايط بحراني است بايد فلان كار را انجام بدهيم. به هشت سال پيش اگر برگرديم ميبينيم چه اولويتهايي كه آقايان تعيين كرده بودند كه مورد رسيدگي قرار دهند اما هيچگاه رسيدگي نكردهاند. ما بايد حكومت را جدي بگيريم اما متاسفانه هيچكدام از احزاب سياسي كشور و دولتمردان ما حكومت را جدي نگرفتهاند. وقتي حرفهاي آقايان را ميشنويم كاملاً معلوم است كه باور نكردهاند حاكم هستند؛ چپ و راست در اين قصه همداستانند. كسي كه حكومت را جدي بگيرد هيچ وقت نميگويد فلان دولت، ضعيف است و من اگر بيايم دوساله بيكاري را برطرف ميكنم. چنين شخصي معلوم است كه نه حكومت را جدي گرفته و نه حكومت كردن را ميفهمد. به نظر من از آنجا كه ايران يك كشور مطرح است و ما با انقلاب اسلامي يك پيام بزرگ را در دنيا مطرح كرديم، دشمنان از سالها پيش براي ما برنامهريزي كردهاند و اگر ما در مقابله با آنها ضعف داشتهايم به اين خاطر بوده كه برنامهريزي نكردهايم و حتي نميدانيم چكار بايد كنيم!
*فارس: با توجه به اينكه روزنامه آفتاب يزد در همان ساختمان روزنامه سلام مستقر است. سئوال من اين است كه آيا بين آفتاب يزد و سلام ارتباط و قرابتي وجود دارد؟ با توجه به اينكه شما سعي كردهايد در بعضي بخشهاي آفتاب يزد مثل ستون " الوسلام" از روزنامه سلام الگو بگيريد. آيا آفتاب يزد تداوم سلام است؟
واحدي: من اگر بگويم كه هيچ الگويي از روزنامه سلام نگرفتهام اشتباه گفتهام. زماني كه قصد راه اندازي روزنامه را داشتم نقاط مثبت روزنامه سلام را مدنظر قرار دادم كه يكي از آنها ستون پيامهاي مردمي است. اما امروز ادعا ميكنم كه سطح ستون پيامهاي مردمي آفتاب يزد بسيار بالاتر از ستون پيامهاي مردمي روزنامه سلام است و با مقايسه آخرين شماره روزنامه سلام با آفتاب يزد اين صحبت من اثبات ميشود. در اين كه ما از سلام الگو گرفتهايم شكي نيست اما از عناصر اصلي روزنامه سلام هيچ وقت در آفتاب يزد حضور نداشتهاند. از مجموع 2400 شماره منتشر شده آفتاب يزد، بيشتر از 4/2 درصد مقاله توسط عناصر روزنامه سلام نوشته نشده است. قرار گرفتن آفتاب يزد در محل روزنامه سلام كاملا يك امر اتفاقي بود. زماني كه قصد راهاندازي آفتاب يزد را داشتيم چون از نظر مكان با مشكل مواجه بوديم با آقاي خوئينيها صحبت كرديم كه با توجه به بلاتكليفي وضعيت سلام، 3 ماه به ما اجازه بدهند كه آفتاب يزد را در ساختمان سلام منتشر كنيم. آقاي خوئينيها قبول كرد و بعد از مدتي ما با مالك ساختمان وارد مذاكره شديم و اينجا را اجاره كرديم.
*فارس: بعضي از افرادي كه در روزنامه سلام بودند و به عنوان "حلقه سلام" شناخته ميشدند طي اين سالها دچار دگرديسي و دگرانديشي معرفتي شدهاند. فكر ميكنيد چرا اينگونه شده و چه شده كه همانهايي كه روزي شديدترين اعتراضها را به سياستهاي تعديل اقتصادي داشتند امروز طرفدار سياستهاي باز اقتصادي شدهاند و چرا كساني كه خودشان را "خط امامي" ميناميدند در رفتار سياسيشان اثر چنداني از انديشه و منش امام خميني(ره) ديده نميشود؟
واحدي: من به صغرا و كبراي شما ايراد دارم؛ اينكه اصلاً دگرديسي صورت گرفته يا نه، بايد به صورت مصداقي بررسي شود. اما طرح يك موضوع كلي را در اينجا خالي از فايده نميدانم. امروز 19 سال و 5 ماه از رحلت امام خميني(ره) گذشته و شرايط كشور كاملاً تغيير كرده است. امام روزي فرمودند اگر ما با صدام هم صلح كنيم با حجاز و آل سعود صلح نخواهيم كرد؛ سئوال من اين است كه آيا امروز ما با آل سعود صلح كردهايم يا نه؟ اتفاقاً صلح و ارتباط با سعوديها توسط راستيها يا همان اصولگراها انجام شد. بنابراين شرايط كشور كاملاً تغيير كرده و يقين دارم اگر خود امام(ره) هم زنده بودند آن صحبتشان درباره آل سعود و حجاز را تكرار نميكردند. كمي وسيعتر بايد جريانات را بررسي كنيم. آنهائي كه اين سخن امام را كه فرمود "ملتي كه قدرت داشت انقلاب را راه بيندازد قطعا قدرت تشخيص كانديداي صالح را هم دارد"، زيرپا گذشته و مدام با قرائت سختگيرانه از نظارت استصوابي دم ميزنند چه توجيهي براي اين دگرانديشي، دگرديسي و تحريف انديشه امام دارند؟ چه طور ميشود ملتي كه شاه تربيت كرده بود به فرموده امام(ره) قدرت تشخيص كانديداي صالح را دارد، اما همين ملت در نظام اسلامي اين قدرت را ندارد؟ كساني كه اينگونه انديشههاي امام را تحريف ميكنند آيا دچار دگرديسي و دگرانديشي نشدهاند؟ البته انكار نميكنم كه انسانها به مرور زمان دچار تغيير ميشوند و آرمانخواهيهاي جواني در آنان جاي خودش را با محافظهكاري عوض ميكند. خود من زماني كه كارمند بنياد شهيد بودم از خودكار بنياد شهيد براي امورات شخصي استفاده نميكردم، اما قطعاً من امروز ديگر آن سيد مجتباي دوران جواني با آن آرمانخواهيهاي ويژه نيستم. خيليها عوض شدهاند و خواهند شد. هرچقدر سن بالاتر ميرود تعلقات دنيايي هم بيشتر ميشود. به نظر من محافظهكاران بيشتر از اصلاحطلبها از انديشههاي امام فاصله گرفته و دچار دگرانديشي شدهاند.
*فارس: خود شما چطور؟ از نظر مبنايي و انديشهاي نسبت به گذشته دچار دگرديسي شدهايد يا نه؟
واحدي: تغيير در شخص خيلي نبايد براي كسي اهميت داشته باشد. من يك بروز و ظهور بيروني بنام "آفتاب يزد" دارم و اين ديگران هستند كه بايد درباره شخص من قضاوت كنند كه آيا دچار دگرديسي شدهام يا نه؟ اما همانطور كه در پاسخ به سئوال قبل شما اعتراف كردم به هيچوجه آن سادهزيستي گذشته را ندارم و حاضر هم نيستم كه به گذشته برگردم.
*فارس: چرا حاضر نيستيد به سادهزيستي گذشته برگرديد؟
واحدي: چونكه خوشيهاي زندگي زير دندانم مزه كرده همانطور كه زير دندان خيليها مزه كرده. از طرفي، يك فرد متاهل حتي اگر تصميم بگيرد در يك خانه 20 متري زندگي كند خيلي هم كه هنر كند تنها 50 درصد ميتواند تصميم بگيرد چرا كه 50 درصد ديگر از تصميمگيري در اختيار همسرش است.
*فارس: آقاي كروبي، دوم خرداد 76 را محصول تلاش "ريش سفيدها" ارزيابي كرد و عدهاي ديگر، دوم خرداد را حاصل كاريزماي آقاي خاتمي و محصول تلاش ايشان ميدانند. تحليل شما از دوم خرداد چيست؟ چه شد كه پديدهاي بنام دوم خرداد اتفاق افتاد؟
واحدي: برداشت من از حرف آقاي كروبي اين نبود كه حرف حصري زده باشد و تنها دليل وقوع دوم خرداد را "ريش سفيدها" بداند. به نظرم اين حرف آقاي كروبي پاسخ به آنهائي بود كه ريش سفيدي را امر مطلوبي نميدانستند. منظور ايشان اين بود كه اگر ريش سفيدي نبود شرايط وقوع دوم خرداد حاصل نميشد. اما خود من معتقدم اگر خود آقاي خاتمي ميگفت كه قبل از دوم خرداد ميدانسته كه اين اتفاق ميافتد آن وقت ميتوانيم بگوئيم دوم خرداد حاصل كاريزما و محبوبيت آقاي خاتمي بوده. به نظر من دوم خرداد به تنهايي نه محصول ريش سفيدي بود و نه به تنهايي محصول كاريزماي آقاي خاتمي بلكه دوم خرداد محصول تصميم مردم براي پاسخ منفي به كساني بود كه ميخواستند رقيب آقاي خاتمي را به هر نحو بر مردم تحميل كنند. البته دور دوم رياست جمهوري آقاي خاتمي محصول كاريزما و صداقت ايشان بود اما دور اول انتخاب ايشان در دوم خرداد 76 محصول تصميم مردم براي ندادن راي به ناطق نوري و "نه" گفتن به تحميلي بود كه عدهاي ميخواستند آن را به مردم بقبولانند.
*فارس: آقاي واحدي! دولت آقاي خاتمي از نظر مباني تئوريك، تضادهاي زيادي با دولت هاشمي رفسنجاني داشت. چه شد كه دولت اصلاحات در عمل بخش اعظمي از سياستها و اهداف كارگزاران و آقاي هاشمي را پيگيري و اجرائي كرد؟
واحدي: من از شما سئوال ميكنم چه شده كه بسياري از گزارشهاي آماري آقايان هاشمي، خاتمي و احمدينژاد خيلي با هم تفاوت ندارد؟! يعني اگر تاريخ و گوينده گزارش را ناديده بگيريم، محتوا و آمار تفاوت چنداني با هم ندارد. به نظر من عدهاي به عنوان كارشناس در دستگاههاي دولتي رسوخ كردهاند كه گزارشات را تنظيم ميكنند و چون اين گزارشها براي مسئولان شيرين است به همان استناد ميكنند. هم آقاي هاشمي هميشه از كاهش تورم و بيكاري در دولت سازندگي صحبت ميكرد و هم آقايان خاتمي و احمدينژاد از كاهش تورم و بيكاري در دولتهاي خودشان حرف زدهاند. هر سه نفر اين دولتمردان از افزايش رشد اقتصادي، توسعه صادرات غيرنفتي و بهتر شدن شرايط ايران در دنيا در دولتهايشان صحبت كردهاند و جالب است كه اكثر اوقات گزارشهاي آنها با حس عمومي جامعه مطابقت نداشته. اگر تحليل درستي براي اين موضوع پيدا كرديم آن وقت ميتوانيم بگوييم چرا دولت اصلاحات بخش قابل توجهي از سياستهاي كارگزاران سازندگي را پيگيري و اجرايي كرد.
متاسفانه دولتمرداني مثل هاشمي رفسنجاني، خاتمي و احمدينژاد، يك مشت آدم سياسي اطراف خودشان جمع ميكنند و اين آدمهاي سياسي بعد از مدتي فراموش ميكنند كه وظايف اجرايي دارند. به طور مثال؛ وزير بهداشت دولت نهم در مورد انفعال در سياست خارجي دولت قبل صحبت ميكند و اصلاً يادش ميرود كه در بيمارستانهاي ما چه خبر است. در دولت خاتمي هم، آقاي صفدر حسيني وزير كار بيشتر يك سياستمدار بود تا مهره اجرايي. در دولت آقاي هاشمي هم من همينطور. مشكل همان جدي نگرفتن حكومت است و اينكه باور نكردهاند حاكم هستند. اما در دولتي مثل دولت آقاي ميرحسين موسوي بسيار انگشتشمار ميتوانيم از وزراي كابينه اظهار نظرهاي سياسي و غيرمرتبط با مسئوليت اجرايي ببينيم.
*فارس: در مجلس ششم ما به طور مشخص شاهد ايجاد شكافي بوديم بين طيف موسوم به "اصلاحطلبان پيشرو" مثل سازمان مجاهدين و حزب مشاركت با طيف ديگري از اصلاحطلبان با محوريت آقاي كروبي. چه دلايلي منجر به ايجاد اين شكاف شد كه تا به امروز هم آثار وعوارض آن باقي است؟ اين اختلافات مبنايي و تئوريك است يا شخصي؟
واحدي: ببينيد؛ ما يك اشكال عمده در عرصه سياسي داخلي داريم كه من آن را "ائتلافهاي رقيب محور" مينامم و اين اشكال از اول انقلاب وجود داشته و تنها مخصوص مجلس ششم هم نيست. جناحهاي اصولگرايان نوگرا، اصولگراهاي سنتي، اصلاحطلبان پيشرو، اصلاحطلبهاي سنتي، خط 3 ، خط2، خط يك به اضافه جريان بنيصدر همگي جمع شدند و گفتند ريشه مشكلات به خاطر وجود شيطان بزرگ يعني آمريكاست و اگر آمريكا نباشد همه چيز حل ميشود. بعد از مدتي همه جناحها گفتند اگر بنيصدر برود مشكلات حل ميشود در دوران مجلس اول و دوم گفتند اگر ته مانده ليبرالهايي مثل مهندس بازرگان و امثالهم اگر بروند همه چيز روبه راه ميشود. مهندس بازرگان، دكتر سحابي، صباغيان و ... همه رفتند اما مشكل حل نشد. علت چيست؟ علت اين است كه ما هميشه به دنبال پيدا كردن يك رقيب هستيم كه از او ديوسازي كنيم و مشكلات را بر گردن اين رقيب بيندازيم. اين اتفاق هم براي اصولگراها افتاده و هم براي اصلاحطلبها.
*فارس: يعني شكافي كه بين طيف آقاي كروبي و طيف حزب مشاركت و سازمان مجاهدين به وجود آمده به همان "ائتلاف رقيب محور" برميگردد؟
واحدي: بله، در اصل ائتلاف اينها از همان اول سوراخ داشته است همانطوري كه ائتلاف آبادگران و محافظهكاران سنتي سوراخ بزرگتري داشت.
*فارس: آقاي واحدي، چرا اصلاحطلبها بعد از استقبالي كه در دوم خرداد 76 از آنها شد و همين استقبال در 4 سال بعد از دوم خرداد هم تكرار شد، با بحران مقبوليت و عدم استقبال عمومي مواجه شدند؟
واحدي: من تصور ميكنم كه اصلاحطلبها در كشاندن هواداران خود به پاي صندوقهاي رأي مدتي دچار بحران خواهند بود. اما اين را هم نبايد ناديده گرفت كه حتي يك رأي از آراي اصلاح طلبها در صندوق حمايت از اصولگراها ريخته نشده و نخواهد شد. آقاي ناطق نوري كه رأي اول اصولگراها در مجلس پنجم (زمستان 74) بود 800 هزار راي كسب كرد، انتخابات مجلس هفتم در زمستان 82 انجام شد كه راي آقاي حداد عادل در اين دوره از راي آقاي ناطق نوري در زمستان 74 كمتر بود، در حالي كه آقاي ناطق نوري تابلوي كامل و تمام عيار محافظهكاري را داشت اما حداد عادل اين تابلو را هم نداشت و ممكن است افراد نخبه، بيطرف و دانشگاهي هم به او رأي داده باشند. پس از سبد اصلاحطلبها، چيزي به صندوق اصولگراها اضافه نشده.
*فارس: خوب آقاي واحدي برگرديم به سئوال. فكر ميكنيد چه عامل يا عواملي باعث شكست اصلاحطلبها و عدم اقبال عمومي از آنها شد؟
واحدي: يكي از اين عوامل، ضعف برنامهريزي و ضعف اولويتبندي مسائل در بين اصلاحطلبان بود. از طرفي مردم انتظار دارند وقتي گروهي را برگزيدند اين گروه برگزيده به امورات مردم رسيدگي كند و اگر رسيدگي نكند مردم ديگر انگيزهاي براي انتخاب آنها ندارند. يكي ديگر از اين عوامل اين بود كه عدهاي مردم را از كارآمدي اصلاحطلبها نااميد كردند. بنابراين بخشي از رويگرداني مردم از اصلاحطلبها به خاطر "ائتلاف رقيب محور" در جريان اصلاحات بود و بخش عمده آن به اين دليل بود كه مردم به اين نتيجه رسيدند كه نخواهد گذاشت كه اصلاحطلبها كار كنند.
*فارس: عدهاي بر اين باورند كه اين حرفي كه شما هم گفتيد "نميگذارند و نگذاشتند اصلاحطلبها كار كنند"، تنها يك توجيه براي در حاشيه قرار دادن ناكارآمدي اصلاحطلبها است. شما اين نظر را قبول داريد؟
واحدي: خير؛ قبول ندارم.
*فارس: يعني شما معتقديد اصلاحطلبها صد در صد كارآمد بودند؟
واحدي: نخير من نميگويم كه اصلاحطلبها كارآمد بودهاند. حرف من اين است كه در سبد عوامل عدم اقبال عمومي مردم از اصلاحطلبها عواملي مثل ضعف كارآمدي اصلاحطلبها، عدم هماهنگي درون جرياني و ضعف در اولويتبندي مسائل وجود دارد اما عوامل ديگري هم مثل اين كه مردم به اين نتيجه رسيدند كه مجلسِ اصلاحات مختار نيست در عدم استقبال آنها از اصلاحطلبان دخيل بود.
*فارس: در دهه شصت، تندترين حملات و انتقادات به نهضت آزادي و جريان ليبرال از سوي طيف موسوم به چپ صورت ميگرفت اما امروز ميبينيم كه همين طيف چپ بويژه سازمان مجاهدين و حزب مشاركت با نهضت آزادي كه به قول آقاي ابراهيم يزدي هيچ تغييري در ماهيت آن رخ نداده به تعامل و ائتلاف رسيدهاند و اين در حالي است كه چند سال پيش، سازمان مجاهدين با طرح مرزبندي خودي و غيرخودي، نهضت آزادي را در مرزبندي غيرخودي قرار داد. فكر ميكنيد چه اتفاقي افتاده؟ آيا مشاركت و سازمان مجاهدين از نظر ماهيتي به نهضت آزادي نزديك شدهاند يا بر عكس؟
واحدي: ببينيد، يك اتفاق در كشور ما افتاده و آن اين است كه سياست عرفي شده است، يعني اصول و ارزشها در حاشيه قرار گرفته. كساني كه اوايل دولت آقاي هاشمي اگر حرفي درباره ارتباط با آمريكا زده ميشد سينه چاك ميكردند همانها به جايي رسيدند كه گفتند اگر منافع ما ايجاب كند حتي در قعر جهنم با شيطان هم مذاكره ميكنيم و اين يعني عرفي شدن سياست. اين عرفي شدن سياست همه جناحها را در برميگيرد. شما ببينيد در مراسم سالگرد دكتر سحابي چه افراد و شخصيتهايي خم شدهاند و با آقاي دكتر يزدي دست ميدهند. اگر واقعاً اين افراد معتقدند كه آقاي يزدي جاسوس آمريكاست پس نبايد حتي با او حرف بزنند چه برسد به مصافحه و دست دادن! و اين معلوم ميكند كه دروغ ميگوييم و سياست برايمان عرفي شده.
*فارس: دليل نزديك شدن سازمان مجاهدين و مشاركت به نهضت آزادي را در چه ميبينيد؟
واحدي: من واقعاً نميدانم اينها چقدر به هم نزديك شدهاند.
*فارس: آنقدر به هم نزديك شدهاند كه امسال، سازمان مجاهدين، نهضت آزادي را به كنگره خودش دعوت كرده و آقاي يزدي هم در كنگره حاضر شد و اين در حالي بود كه سالهاي قبل بنا به گفته خود آقاي يزدي، نهضت آزادي درخواست حضور در كنگره را ميكرد اما سازمان مجاهدين درخواست را رد ميكرد.
واحدي: نزديك شدن سازمان مجاهدين و مشاركت به نهضت آزادي بر اساس همان ديدگاه "ائتلاف رقيب محور است" مثل اين ميماند كه من بگويم هر چند آقاي X بد است اما چون Y بدتر است فعلا با X هستم براي مقابله با Y بعداً نوبت X هم ميرسد كه پوستش را بكنم. سازمان مجاهدين و نهضت آزادي به اهداف مشتركي رسيدهاند كه اختلافات خودشان را تحت الشعاع قرار داده است و اگر اين روند ادامه پيدا كند بعضي از اصولگراها هم با آقاي يزدي طرح رفاقت خواهند ريخت.
*فارس: براي پديده سوم تير و پيروزي آقاي احمدينژاد، دو تحليل وجود دارد؛ امثال آقاي كروبي و هاشمي رفسنجاني كه گفت "من به خدا شكايت ميكنم"، معتقد به تقلب در انتخابات هستند اما خود آقاي خاتمي و موسوي لاري اعلام كردند كه انتخابات سوم تير يكي از سالمترين انتخابات برگزار شده در جمهوري اسلامي است. تحليل شما چيست؟ به نظر شما چه اتفاقي افتاد كه شخصي بنام محمود احمدينژاد پيروز ميدان رقابت سوم تير شد؟
واحدي: آقاي احمدينژاد در شرايطي كه با 6 كانديداي ديگر در انتخابات حضور داشت به قيمت تخريب تمام 26 سال گذشته انقلاب از طريق طرح مسائلي همچون وجود مافيا در اركان حكومت و زير سئوال بردن همه مديريتهاي بعد از انقلاب راي آورد. بخش ديگري از دليل راي آوردن آقاي احمدينژاد به اين برميگردد كه عدهاي انگيزه داشتند به آقاي هاشمي "راي ندهند". مردم در دور دوم چارهاي جز مقايسه نداشتند و طبيعي بود كه در اين مقايسه كسي بازنده باشد كه مردم مديريت او را تجربه كرده و عليه او موضع دارند. رأي به احمدينژاد حاصل "نه، هاشمي" بود اما آقاي احمدينژاد تا به امروز موفق نشده كه "بله، احمدينژاد" را از مردم بگيرد.
*فارس: آقاي واحدي! ميگويند شما مشاور آقاي كروبي هستيد، در چه زمينهاي به ايشان مشاوره ميدهيد؟
واحدي: من تنها زماني كه آقاي كروبي رئيس مجلس بود، مشاور ايشان بودم و الان ديگر نيستم و ارتباطم با ايشان يك ارتباط ارادتي است.
*فارس: زمان دستگيري ملي مذهبيها، آقاي كروبي تلاش زيادي براي آزادي آنها انجام داد، اما در عوض آقاي عزتالله سحابي گفتند يكي از بازجواهاي من سيد مجتبي واحدي بوده، فكر ميكنيد دليل اين صحبت آقاي سحابي چه بود؟
واحدي: روز چهاردهم خرداد 1380 بود كه آقاي كروبي حدود 11 شب با من تماس گرفت و گفت خبر رسيده كه آقاي سحابي در زندان فوت كردهاند شما كه با آقاي...آشنا هستي تماس بگير و ببين حقيقت دارد يا نه؟ بنده هم با آقاي...تماس گرفتم و ايشان گفت همين امشب پيش آقاي سحابي بودهام و حالشان كاملا مساعد است و چون فردا تعطيل است پس فردا شما را به عنوان نماينده رئيس مجلس (آقاي كروبي) ميبرم تا با ايشان ملاقات كنيد. دو روز بعد با آقاي... به ملاقات دكتر سحابي رفتيم. تا آن روز اصلاً آقاي سحابي را از نزديك نديده بودم اتفاقا فرزند آقاي سحابي هم آنجا بود. احتمالاً چون آقاي سحابي من را نشناخته اين حرف را زده است.
* گفتگو از محمد صادق زماني
انتهاي پيام/
سه شنبه 5 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]
-
گوناگون
پربازدیدترینها