تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829493974




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نامه زال و سام


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: نامه زال به سام
زال به سام نامه نوشت كه « اي نامور، آفرين خداي بر تو باد . آنچه بر من گذشته است مي داني و از ستم هائي كه كشيده ام آگاهي: وقتي از مادرزادم بي كس و بي يار در دامن كوه افتادم و با مرغان هم زاد و توشه شدم. رنج باد و خاك و آفتاب ديدم و از مهر پدر و آغوش مادر دور ماندم . آنگاه كه تو در خز و پرنيان آسايش داشتي من در كوه كمر و در پي روزي بودم . باري فرمان يزدان بود و از آن چاره نبود. سر انجام به من باز آمدي و مرا در دامن مهر خود گرفتي ، اكنون مرا آرزوئي پيش آمده كه چاره آن به دست توست. من مهر رودابه دختر مهراب را بدل دارم و شب و روز از انديشه او آرام ندارم. دختري آزاده و نكومنش و خوب چهره است. حور بدين زيبائي و دل آرائي نيست . مي خواهم او را چنان كه كيش و آئين ماست به همسري بر گزينم . راي پدر نامدار چيست؟ بياد داري كه وقتي مرا از كوه باز آوردي در برابر گروه بزرگان و پهلوانان و موبدان پيمان كردي كه هيچ آرزوئي را از من دريغ نداري ؟ اكنون آرزوي من اينست و نيك مي داني كه پيمان شكستن، آئيمن مردان نيست.»


پاسخ سام
سام چون نامه زال را ديد و آرزوي فرزند را دانست سرد شد و خيره ماند. چگونه مي توان بر پيوندي ميان خاندان خود كه از فريدون نژاد داشت با خاندان ضحاك همداستان شود؟ دلش از آرزوي زال پر انديشه شد و با خود گفت «سر انجام زال گوهر خود را پديد آورد. كسي را كه مرغ در كوهسار پرورده باشد كام جستنش چنين است.» غمگين از شكارگاه بخانه باز آمد و خاطرش پر انديشه بود كه « اگر فرزند را باز دارم پيمان شكسته ام و اگر هم داستان باشم زهر و نوش را چگونه مي توان در هم آميخت؟ از اين مرغ پرورده و آن ديو زاده چگونه فرزندي پديد خواهد آمد و شاهي زابلستان بدست كه خواهد افتاد؟» آزرده و اندوهناك به بستر رفت . چون روز بر آمد موبدان و دانايان و اختر شناسان را پيش خواند و داستان زال و رودابه را با آنان در ميان گذاشت و گفت « چگونه مي توان دو گوهر جدا چون آتش را فراهم آورد و ميان خاندان فريدون و ضحاك پيوند انداخت؟ در ستارگان بنگريد و طالع فرزندم زال را باز نمائيد و ببينيد دست تقدير بر خاندان ما چه نوشته است.»
اختر شناسان روزي دراز در اين كار بسر بردند. سرانجام شادان و خندان پيش آمدند و مژده آوردند كه پيوند دختر مهراب و فرزند سام فرخنده است. از اين دو تن فرزندي دلاور زاده خواهد شد كه جهاني را فرمانبر دار و نگاهبان خواهد بود؛ پي بد انيشان را از خاك ايران خواهد بريد و سر تورانيان را ببند خواهد آورد. دشمنان ايرانشهر را كيفر خواهد داد و نام پهلوانان در جهان به او بلند آوازه خواهد شد:
بدو باشد ايرانيان را اميد
از او پهلوان را خرام و نويد
خنك پادشاهي بهنگام اوي
زمانه بشاهي برد نام اوي
چه روم و چه هند و چه ايران زمين
نويسند همه نام او بر نگين
سام از گفتار اختر شناسان شاد شد و آنان را درهم و دينار داد و فرستاده زال را پيش خواند و گفت « بفرزند شير افكنم بگوي كه هر چند چنين آرزوئي از تو چشم نداشتم، ليك چون با تو پيمان كرده ام كه هيچ خواهشي را از تو دريغ نگويم بخشنودي تو خشنودم. اما بايد از شهريار فرمان برسد. من هم امشب از كارزار بدرگاه شهريار خواهم شتافت و تا راي او را باز جويم.»






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن