واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: ادب جهان - جشني در ستايش برف
ادب جهان - جشني در ستايش برف
ترجمه: اميلي امرايي:«چارلي انگليش» در كتاب «برفنوردان» درباره بسياري از جنبههاي برف نوشته است، بخشي از آن به ستايش بهترين برفهاي روي زمين اختصاص دارد، بخشي از آن به تاريخ و بخشي از آن هم به جستوجوي بهترين پلانهاي برفي در ادبيات و سينما ميپردازد. او در بخشي از اين كتاب نوشته است: «يادم نميآيد كه اولين برف زندگيام را چه زماني ديديم، اما دانههاي برف هميشه حس و حال دنياي كودكي را برايم زنده ميكند. هيجاني را كه با كنار زدن پرده اتاق خواب دچارش شدم، من به يكباره با دنيايي روبهرو ميشوم كه بارش برف آن را دگرگون كرده است. در دنياي ادبيات خلق صحنههاي برفي هميشه مربوط به پلانهاي غمانگيز و سخت است، پلانهايي كه بارش برف در آنها خبر از نمايش صحنهاي از مرگ ميدهد. با اين حال اين صحنهها در بيشتر داستانهاي تاثيرگذار پررنگتر و ماندگارتر در ذهن باقي ميمانند. تصويري زيبا، رمانتيك و فضاي سفيد و خالي كه انعكاسي از تهي بودن است.» چارلي انگليش اين اثر را به خاطره زيباي قهرمانهاي داستان «خداحافظ گريكوپر» نوشته رومن گاري تقديم كرده است كه ميخواستند لابهلاي تل برفها و سپيدي پايانناپذيرش بدجنسي جنگ و سياست را تف كنند. 10 داستاني كه بيش از همه به خاطر صحنههاي برفيشان به داستانهاي برفي شهرت پيدا كردهاند و در اين كتاب به آنها پرداخته شده است، عبارتند از:
1- آواي وحش اثر جك لندن
اولينباري كه خواندن داستاني از جك لندن را شروع كردم برميگردد به روزگار كودكيهايم. بدون آنكه بدانم داستاني كه او شرح ميدهد در كدام از يك برهههاي زماني ميگذرد يا حتي اينكه چقدر فضا و بستري كه براي داستانش خلق كرده، واقعي است؟ تنها اينكه در همان حال و هواي كودكي ميدانستم كه داستان در جايي در دوردستها و نزديك شمال ميگذرد. با اين وجود داستان «آواي وحش» او درست مانند هر خواننده ديگر آثار اين نويسنده، تاثيري شگرف بر من گذاشت. باك، سگ قهرماني است كه يكباره از زندگي آرام و نرم خود به دنيايي وحشي پرتاب ميشود. او از همراهي قاضي صاحبنام كاليفرنيايي به ميانه دنياي بيرحم مردماني ميافتد كه در آرزوي رسيدن به روياهاي طلاييشان راهي جستوجوي طلا شدهاند. كلوانديك، خشن، بيرحم و سرد در ايالت يوكان برفي دارد كه تا پوست و استخوان خوانندهاش را ميلرزاند. باك حالا بايد غذايش را از ميان برفها و يخها پيدا كند. شايد اين نوشتن رمان «سپيد دندان» بود كه جك لندن را به خالق رمانهاي سگي مشهوركرد، اما سرما و برف آواي وحش و رويارويي سگي كه برف او را به اصل و طبيعت واقعي گرگگونهاش نزديك ميكند، بينظير است.
2- سرود كريسمس اثر چارلز ديكنز
اولين تصوير كريسمس براي هر مسيحي لابد همان بارش برف است، برفي كه در روياهاي كودكيمان همراه آن منتظر سورتمه پاپانوئل و گوزنهايش بوديم. با اين حال اين چارلز ديكنز است كه پرترهاي پوشيده از برف، كريسمس و لندن را جانبخشي ميكند. پرتره برفي لندن در اين مجموعه فراموشنشدني است، او روزگار سخت مردم جامعه متوسط را در فضايي برفآلود و پر از فقر و تنگدستي به تصوير ميكشد. اما چه كسي ميتواند از خواندن داستان ششم اين مجموعه سردش نشود؟
3- بدترين سفر در دنيا اثر آپسلي چري گاراد
من عاشق داستانهايي هستم كه پر از صحنههاي پيشبيني نشده است، هرقدر داستانها ناگوارتر هستند بيشتر به ياد ميمانند. داستان بدترين سفر دنيا هم از اين دسته است، شرح سفر گروهي از جوانان انگليسي به دوردستترين نقطه جهان. داستان از زبان يكي از اعضاي گروه «اسكات» روايت ميشود، جواني كه هميشه از سرما گريزان است، اما سر پرشورش سبب ميشود كه او از قطب سر در بياورد. در واقع چري 24 ساله جوانترين عضو تيم اسكات است كه براي ماجراجويي راهي قطب شدهاند. جذابترين و نمايشيترين صحنههاي اين سفرنامه به روزهايي برميگردد كه چري را براي يك ماموريت فرعي انتخاب كردهاند، او بايد به تنهايي تخمهاي نوعي از پنگوئن امپراتور را ميان برف و يخ بيابد. چري كه روزها و روزها تا چشم كار ميكند، در اين سفر جز سپيدي برف چيزي نديده است، مينويسد: «اين بدترين سفر در جهان است.» دنياي يخي كه چري از آن روايت ميكند، رويارويي انساني قرار گرفته است كه در ميان اين سپيدي پايانناپذير تنهاست، كمي بعد او مينويسد: «قطب و برفهايش روزگاري بهترين و دورافتادهترين جايي بود كه يك نفر ميتوانست خودش را لابهلاي سپيديهاي آن گم كند.»
4- بارش برف بر سروها اثر ديويد گاترسون
اين عنوان به تنهايي يادآور اقيانوس شمال است، جايي كه بلندترين و كهنترين درختان جهان در هواي نمناكش قد ميكشند. نقطهاي از زمين كه برف هميشه در آنجا رونق دارد و به قول ديويد گاترسون برف ميهمان هميشگي زمين آنجاست. ديويد گاترسون با اولين رمانش تصويري بينظير را پيشروي مخاطبانش خلق كرد، توصيف عجيبي از كولاك در جايي كه دانههاي برف خود را به پنجرههاي بسته ميكوبند، درست پشت اين پنجرههاي بسته كه كولاك نميگذارد كورسوي نوري از آن بيرون بتابد داستاني پليسي و جنايي ميگذرد. ديويد گاترسون به مدد برف داستاني را خلق كرده است كه هرگز در داستانهاي بعدي او همچون «كتاب ديگران» و «بانوي جنگل ما» موفق به آفرينش آن نشد. داستان او آنقدر گيراست كه هاليوود هم در مقابل وسوسه آن تسليم شد و بازي اتان هاوك در اين اثر مورد توجه قرار گرفت. او به روايت داستان ماهيگير آمريكايي- ژاپني ميپردازد كه شاهد قتل بسياري از همسايههايش است، داستان در فضايي سرشار از تقابلهاي نژادي و ماجراهاي جنايي ميگذرد، اما ما همه چيز را از پشت لايههاي برف و كولاك ميبينيم.
5- والدن (يا زندگي در جنگلها)اثر هنري ديويد تروا
والدن در واقع شرح بازگشت به اصل و طبيعت است. تروا تصميم ميگيرد براي دو سال زندگي در كلبه كوچكي در ساحل درياچه ماساچوست را امتحان كند، او در اين بين به شرح زندگي مردي ميپردازد كه در اوايل سال 1845 زندگي در طبيعت و جنگل را انتخاب كرده است. والدن تصويري متفاوت از رويارويي مردي با زمستان و سرما را در دل جنگلها روبهروي خوانندهاش قرار ميدهد، يك زمستان متفاوت.
6- دانههاي برف؛ راز زيبايي زمستان نوشته كنت ليبرشت و پاتريشيا راسموس
كتاب دانههاي برف اثري است كه به جرات ميتوان آن را نشانهشناسي بلورهاي يخ و برف ناميد. داستان يك محقق كه در آستانه ورود به قرن بيستويكم از منظري تازه به كنكاش در بلورهاي يخ و برف ميپردازد. در عين حال تصاوير بينظيري از بلورهاي يخ و دانههاي برف زينتبخش جزئيات تازهاي است كه درباره اين دانههاي شگفتانگيز افشا شده است.
7- فرانكنستين اثر مريشلي
مريشلي، يكي از مشهورترين رمانهاي «گوتيك» جهان را زماني نوشت كه در خانه «لردبايرن» در ساحل درياچه «ژنو» زندگي ميكرد. اما توصيف او از صحنههاي زيباي انجماد و سرمايي كه در اين اثر حكمفرماست حاصل سفر او به همراه همسر آيندهاش به «شامونيكس»است. زن و شوهر از كف درههاي عميق حركت ميكنند تا به گسترهاي از يخچالهاي سرد و بلورهاي يخي ميرسند و اين تصوير منجمد «مونبلان»است كه داستان او را تبديل به ماندگارترين اثر گوتيك در دنياي زنان ادبيات وحشت ميكند.
8- حال و هواي برفي دوشيزه سمييلا اثر پيترهويك
رمان «حال و هواي برفي دوشيزه سمييلا» يكي از مشهورترين رمانهاي برفي است كه تا امروز خواندهام. قهرمان نيمه اسكيموي اين اثر شرحي دردناك از مرگ يك كودك را روايت ميكند. با خواندن اين رمان بيش از هر چيز ثابت ميكند كه همه دانستههايم درباره دنياي برفي را بايد دور بريزم، من كه هميشه فكر ميكردم در عالم اسكي روي برفها با اين دانههاي شگفتانگيز عالمي داشتهام، با خواندن اين اثر مطمئن شدم كه هنوز دنياي برف حرفهاي بسياري براي گفتن دارد. حال و هواي دوشيزه سمييلا ما را با دنياي اسكيموها و رفيق ديرينهشان «برف» به شدت آشنا ميكند.
9- روايتي از دنياي قطب اثر ويليام اسكورسبي پسر
اسكورسبي شايد اولين دريانوردي باشد كه پا جاي كاپيتان كوك گذاشت. پدرش يك شكارچي وال بود و خودش از كودكي با دنياي ناشناخته برف و سرماي قطب آشنا بود. آنقدر كه «هرمانمنويل» شخصيت او را الهامبخش اصلي براي نوشتن رمان «موبيديك» ميداند. در واقع او تفاوت چنداني با كاپيتان آهاب داستان موبيديك ندارد. روشنفكري كه در تجارت بيرحمانهاي شريك شده است. اسكورسبي، يكي از اولين چهرههايي است كه درباره قطب تحقيق كرد. او حتي روي عرشه كشتي روزهايش را به نقاشي دانههاي برف گذراند، هرچند كه هرگز مانند دانههاي برف نرم و مهربان نبود.
10- برف نوشته راثكيرك
كيرك در جايي زندگي ميكند كه جز آفرينش چنين اثري نميتوان انتظار ديگري از او داشت. مونت رينر در نزديكي واشنگتن تنها نقطهاي است كه ميتواند يك نويسنده را وادارد تا چنين تصويري از زمستان، برف و شكوه آن بسازد. به نظر ميرسد دكمههاي كيبورد دستيار آقاي نويسنده هم از جنس برف بوده.
دوشنبه 4 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 403]