تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هرگاه از رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله چيزى تقاضا مى‏شد، اگر ايشان آن را مى‏خواستن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827842987




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقد و بررسی فیلم Taxi Driver (راننده تاکسی) شاهکار جاویدان مارتین اسکورسیزی


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:

ژانر :درام، هیجانی

کارگردان : Martin Scorsese
نویسنده : Paul Schrader


تاریخ اکران : 1976


زمان فیلم : 113 دقیقه
زبان : انگلیسی

درجه سنی : R






بازیگران :
Robert De Niro

Jodie Foster Albert Brooks نقد و بررسی کامل فیلم Taxi Driver (راننده تاکسی)






مدتهاي زيادي از ادبيات قهرمان.پرور مي.گذرد و همين ادبيات به سرعت جاي خود را در سينما باز كرد. هرچه تعجيل و ترغيب براي خلق قهرمانهاي مردم.پسند، خارق.العاده و داراي قدرتهاي ماورايي زياد بود به همين سرعت نيز تبديل به كليشه، تكرار و يكنواختي شد. قهرمانها تبديل به آدمهاي خوب و مقابل آنها تبديل به «آدم بدها» مي.شدند و كم.كم حتي بر نحوه همذات.پنداري مخاطبين نيز تاثير منفي گذاشتند. سينماي امروز رابين.هودها، پيتر پن.ها، سوپرمن.ها و حتي اسپايدرمن.هاي مدرن را نمي.پسندد. اكنون ضدقهرمانهاي «پالپ فيكشن» و «سين سيتي» باب شده.اند. شخصيتهايي كه فاسد، گنهكار، قاتل، سارق و فاسق هستند اما در عين حال به آنها علاقمند مي.شويم. اما اين همه چيز نيست چون سينما همواره تحول را تجربه كرده است. يكي از نقاط قله موج سينوسي اين تحول ظهور سينماي نوآر و موج نوي دهه 60 الي 70 بود. آنجا كه «فورد كاپولا» پدرخوانده را آفريد و «مارتين اسكورسيزي» فراي قهرمان.پروري و گانگستريسم سينمايي دست به خلق آثاري چون راننده تاكسي، گاو خشمگين و در ادامه رفقاي خوب زد.


موج نو از اروپا آغاز شده بود اما هاليوود با تمام بزرگي كاذبش متاثر از اروپا و آسيا (به خصوص كوروساوا) بوده است. اسكورسيزي تعليق افكني و داستان.گويي كلاسيك را كنار گذاشت و دست به توليد سبكي زد كه اگر آن را «مارتين.ايسم» بنامم اغراق نيست. سبك جديد او سينما را متحول كرد و به خصوص راننده تاكسي نشان داد كه به جز جذابيت.هاي هفت.تيركشي در سينما چيزهاي ديگري نيز وجود دارد. انديشه.اي كه پشت هفت.تير كشي نهفته است.
راننده تاكسي درباره كسي است كه در بيروني.ترين لايه اجتماع زندگي مي.كند و اما قلبش، ذهنش و وجودش به قشرهاي عميق تعلق دارد چون او يك «راننده تاكسي» است. او كسي است كه هر لحظه با يك شهروند در ارتباط است. خاص و عام سوار ماشين او مي.شوند و او همه چيز را مي.بيند. به نظر مي.رسد تراويس بيكل راننده (با نقش.آفريني رابرت دنيرو) چشم ريابين و كاشف.العيوب و در عين حال وجدان.زده جامعه باشد. چرا تراويس بيكل راننده تاكسي است؟ مگر نمي.توانست يك وكيل، يك سناتور، يك پزشك، يك معلم و يا يك كشيش باشد؟ او نمي..تواند هيچ.كدام از اين اصناف باشد چون تاكسي زبان مشترك حركت اجتماعي است. اين تنها يك نماد نيست. يك اظهاريه است. نوعي تقابل و رخنه كردن است.


تراويس در دل جامعه است اما تنهاست. دليل اين تنهايي كه به درستي در قالب كار نشسته آمال فنا شده چشم بيدار جامعه است. آمالي كه زير پاي قاچاقچي.ها، فاحشه.ها، هم.جنس.بازها و فاسقين لگدمال شده.اند و آدمهاي ظاهراصلاح چون سناتورها، رئيس جمهور و دولتمردان ديگر هم به زعم او «هيچ غلطي نمي.كنند». او مي.خواهد در يك مدينه فاضله زندگي كند اما هرچه پيش مي.رود مدينه او به مدينه فاضلاب بيشتر شبيه مي.گردد و اين است دليل طغيان و لبريز شدن كاسه صبر.


فيلم از نظر روايي سه بخش عمده دارد. بخش اول آشنايي ما با تراويس و آشنايي تراويس با جامعه كه اين مرحله قبل از شروع فيلم آغاز شده است. او در مي.يابد كه در چه جامعه فاسدي زيست مي.كند و اين فساد بعضاً دلايل سياسي نيز دارد. او به عقيم نگه داشتن مردم خرده.پا براي جلوگيري كردن از فضوليهاي ناخواسته و آشوبهاي سرسري توسط قدرتهاي دست.اندر كار پي برده است. بخش دوم كه از نظر ساختار سينمايي بي.نظير است و مرحله طولاني.تر فيلم نيز هست بخش درون.ريزي و تعليقهاي رواني تراويس از پيرامون خود است. او زجر مي.كشد و خودخوري مي.كند. خشم اندك.اندك همچون قطره.هايي كه در يك كوزه جمع مي.شوند در كوزه وجودش مملو مي.گردد. بخش سوم و نهايي فيلم مرحله برون.ريزي، طغيان و شكستن كوزه وجود و تهي كردن خشم نهفته است. اين قسمت هرچند ممكن است شبيه انتقام باشد و نمونه.هاي بصري آن در سينماي امروز فراوان باشند اما به سال ساخت آن و شرايط سينماي آن روز نيز دقت كنيد. سكانسهاي پاياني بديع و منقلب كننده هستند.


فيلم يك داستان نيست، روايت يك عصيان است. عصياني كه هيچ عامل ماورايي و اعتقادي را در خود نگنجانده است. هرچه هست از جامعه مي.تراود و به جامعه بازخورد پيدا مي.كند. اما با توجه به اقتباس شرايدر از رمان «تهوع» نوشته ژان پل سارتر جنبه.هاي فلسفي فيلم قابل تامل است. با توجه به اينكه سارتر اگزيستانسياليست است توجه كنيد به ناجي بودن تراويس قبل از راننده تاكسي بودن كه ناخودآگاه قدم وجود بر ماهيت را متذكر شده است. او راننده تاكسي است اما اين تنها هويت اوست. وجدان او به عنوان وجود مقدم بر چيستي.اش (تراويس بودن يا راننده بودن) است. به هر جهت فلسفه اگزيستانس يا همان فلسفه وجود هم متذكر مقدم بودن وجود بر ماهيت است. البته راننده تاكسي فيلمي فلسفي نيست و از اين لحاظ چندان قابل تبيين نمي.باشد اما به هرجهت عصيان و انقلابي كه در فيلم تصوير شده از رمان تهوع آمده است. سارتر هم به اين انقلاب و دگرديسي و برون.ريزي نهايي علاقمند بود.


اسكورسيزي با راننده تاكسي كار را تمام كرده است. دنيرو نيز دست او را در همكاري اين فيلم به گرمي فشرده است. تراويس يك رابين.هود، سوپرمن يا اسپايدر من نيست. يك بيماري است كه دوره كمونش تمام شده و حالا سر باز مي.زند. آدمكشي او جنبه درماني دارد و نه صرف خشونت. خشونتي كه در اين فيلم نمايش داده مي.شود متناسب با فطرت است، خشونتي است كه ذات منتقد جوامع بشري آن را مي.پسندد. «راننده تاكسي» نمايش يك كودتا و انقلاب يك نفره است، انقلابي كه رهبرش وجدان، كاتاليزورش جامعه و انجام دهنده.اش غريزه است. اين فيلم نمايشگر فريادي است بي.صدا. آنچه تنها گوش آنهايي را كر مي.كند كه مي خواهند كر بشوند. بازي دنيرو در اين فيلم به ياد ماندني است و دكوپاژ اسكورسيزي نيز بي نقص است. به شخصه اميدوارم امثال اين فيلم در سينما تكرار بشود.

درباره پل شرايدر (فيلم.نامه نويس):


وقتي اولين ايده راننده تاكسي در ذهن پل شرايدر.، فيلمنامه.نويس جوياي نام شكل گرفت.، زندگي وي بشدت نابسامان بود.. او نه تنها كارش را به عنوان محقق در انستیتو فيلم آمريكايي از دست داده بود.، بلكه همسرش هم او را از خانه بيرون انداخته بود.. بي خانماني و بيكاري.، براي شرايدر الكليسم و افسردگي را به همراه آورده بود.. وضع روحي او آنقدر خراب بود كه به فكر خودكشي افتاد.؛ اما به جاي اينكار داستاني شهري از تنهايي و انزوا نوشت كه شرح خشونت زندگي در آمريكا بود. راننده تاكسي داستان تراويس بيكل است.، يك منزوي ساده دل كه از ثبات رواني برخوردار نيست.. نفرت تراويس از خلافكاران.، او را وادار مي.كند تا بر روي پا اندازها و سياستمدارها اسلحه بكشد.. فيلمنامه سياه و بي رحم شرايدر از ميان انگشتان برايان دي پالما و تهيه كنندگاني چون جوليا و مايكل فيليپس گذشت تا به دست مارتين اسكورسيزي برسد. كارگرداني از گروه راجر كورمن كه به تازگي نظر مثبت منتقدان را با فيلم "خيابانهاي پايين شهر" جلب كرده بود. اسكورسيزي فيلمنامه را بسيار پسنديد و اعتقاد داشت رابرت دنيرو ستاره فيلم خيابانهاي پائين شهر تنها كسي است كه بايد نقش تراويس بيكل را بازي كند.



درباره مارتين اسكورسيزي:
مارتين اسكورسيزي در 17 نوامبر 1942 در نيويورك از پدر و مادري ايتاليايي- آمريكايي متولد شد. او اولين بار در 21 سالگي يك فيلم كوتاه ساخت و تا سه سال بعد كه دومين فيلم كوتاهش را كارگرداني كرد، مشغول ادامه تحصيل بود. فيلم دومش با اينكه توانست در جشنواره فيلم شيكاگو شركت كند، سرمايه گذار برايش پيدا نشد. همان سال، سرانجام يك كارگردان حاضر شد روي فيلمهاي او سرمايه گذاري كند، اما با اين شرط كه صحنه.هايي به فيلمش اضافه شود. پس از آن بود كه كارگرداني چند فيلم به او پيشنهاد شد.
اسكورسيزي اولين فيلم مهمش را بعد از آشنايي با «رابرت دنيرو» بازيگر بزرگ هاليوود ساخت. او از همان نخستين فيلم قابل اعتنايش، «خيابان اشرار» كه در سال 1973 ساخته شد، تا 18 سال بعد در فيلم «تنگه وحشت»، در 8 فيلمش به قدرت بازيگري دنيرو تكيه كرد و در اين مدت توانست فيلمهاي بسيار مطرح و زيبايي را كارگرداني كند. هويت آمريكايي- ايتاليايي و مفاهيم كاتوليك مثل گناه و رستگاري، رفاقت و خشونت مردانه در آدمهايي اغلب ضد جامعه، جزو اساسي آثار او شناخته مي.شوند.
اسكورسيزي تا به حال فقط كارگرداني، بازيگري، نويسندگي، تهيه كنندگي و تدوينگري در فيلمها را تجربه كرده است! او 32 فيلم را كارگرداني كرده و در 37 فيلم تهيه كننده بوده (كه 10 فيلم آن در سال 2004 بود!) و در 34 فيلم بازي كرده است. در 13 فيلم نقش خودش را بازي كرده و نقشهاي ديگرش هم نقشهاي بي.اهميت و كوچكي بوده.اند. مثلاً در «راننده تاكسي» به خاطر بيماري بازيگرش مجبور شد نقش او را خودش بازي كند- نقش مردي كه زنش را كشته بود- و بعد از اين تجربه اعتراف كرد كه جلوي دوربين جاي خيلي نا.راحتي است!

حرفهاي عوامل فيلم در باره راننده تاكسي:
اسكورسيزي: فيلم.ها آدم.كش نيستند، آدمها همديگر را مي.كشند. اصلاً متاسف نيستم كه راننده تاكسي را ساخته.ام. اين را هم قبول ندارم كه فيلمي غيرمسئولانه است – كاملاً برعكس.
من از برخورد تماشاگران با مسئله خشونت شوكه شده بودم. يكبار راننده تاكسي را در شب افتتاحيه ديدم و همه در آخرين صحنه تيراندازي فرياد مي.زدند و جيغ مي.كشيدند . وقتي فيلم را مي.ساختم اصلاً قصدم اين نبود كه تماشاگران را به واكنش.هاي احساساتي بكشانم - «آفرين،برو بيرون و همه شان را بكش!»
راننده تاكسي به نوعي براي ما يك ماموريت بود. باب (رابرت دنيرو) بازيگر بود من كارگردان و پل هم فيلمنامه را نوشته بود. ما سه تا همديگر را پيدا كرده بوديم. درست همان چيزي بود كه مي.خواستيم. يكي از عجيب.ترين اتفاق.هاي زندگي.مان.
شريدر: در زمان ساخته شدن فيلم همه احساس خوبي داشتيم و همه چيز درست از آب در مي.آمد. يادم است شب قبل از افتتاحيه براي شام دور هم جمع شديم و همه ميگفتيم: «مهم نيست فردا چه پيش مي آيد ما فيلم معركه.اي ساختيم و به آن افتخار مي.كنيم حالا اگر بيندازنش توي توالت» و روز بعد بلند شدم رفتم سالن سينما براي نمايش ظهر. صفي طولاني تشكيل شده بود كه دور ساختمان چرخيده بود بعد تازه متوجه شدم اين صف طولاني براي سانس ساعت دو است نه سانس ظهر!! پس دويدم تو و فيلم را ديدم.، خيلي.ها ته سالن ايستاده بودند. هيجان شديدي داشتم همه مي.دانستيم كه ديگر آن را تجربه تكرار نخواهد شد.
دنيرو: احتمالاً اين قضيه «از خود بيگانگي» روي مردم تاثير گذاشت. فيلم هاي سينمايي اينطوريند، آدم آنها را به شكلي كاملاً مشخص آنرا مي.سازد ولي مردم شديداً تحت تاثير قرار مي.گيرند و نمي.دانيد چرا.
جودي فاستر: فكر كنم راننده تاكسي يكي از بهترين فيلمهاي تاريخ سينماي آمريكا باشد. بياينه.اي است در مورد آمريكا. در مورد خشونت. درباره تنهايي، گمنامي. بسياري از كارهاي خوبي كه بعداً ساخته شد.، تلاشي در جهت تقليد از راننده تاكسي بوده، تلاشي در جهت تقليد از سبك آن. در طول مدت فيلمبرداري، هر روز كه به خانه بر مي.گشتم احساسم اين بود كه واقعاً كار مهمي انجام داده.ام.
چهار ساعت با يك روانكاو كلنجار رفتم تا ثابت كنم به اندازه كافي آدم نرمالي هستم كه بتوان نقش يك زن فاحشه را بازي كنم. اين نقشي بود كه كاملاً زندگي.ام را متحول كرد. براي اولين بار بود كه نقش كاملاً متفاوتي را بازي مي.كردم. امام من شخصيت آيريس را كاملاً مي.شناختم – من سه خيابان آن طرف تر از بولوار هاليوود بزرگ شده بودم – و دخترهاي مانند آيريس را هر روز مي.ديدم.



منابع : art7.ir و magiran.com تهیه عکس و تنظیم : سایت نقد فارسی






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1877]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن