واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده:سميه دروديان آثار تربيتى نماز
خبرگزاري فارس: فلسفه، فايده و آثار، شرايط و آداب و اوصاف نماز در آيات و روايـات بسيارى آمده كه پرداختن به همه آنها در اين جا ممكن نيست، لكن به طور مختصر قطرهاى از درياى معارف اسلامى را درباره نماز بازگو مىكنيم.
معنا و مفهوم نماز
نماز در لغت به معناى پرستش، نياز، سجود، بندگى و اطاعت، خم شـدن براى اظهار بندگى و اطاعت و يكى از فرايض دين و عبادت مخصوصى است كه مسلمانان پنج بار در شبانهروز به جا مىآورند. نماز يعنى خدمت و بندگى، فرمانبردارى، سر فرود آوردن و تعظيم كردن به نشانه احترام.
نماز، داروى نسيان و وسيله ذكر خداوند است. نـمـاز، رابطه معنوى مخلوق با خالق است. نماز يعنى دل كندن از ماديات و پرواز دادن روح؛ يعنى پا را فراتر از ديدنىها و شنيدنىها نهادن.
نماز در قرآن و حديث
فلسفه، فايده و آثار، شرايط و آداب و اوصاف نماز در آيات و روايـات بسيارى آمده كه پرداختن به همه آنها در اين جا ممكن نيست، لكن به طور مختصر قطرهاى از درياى معارف اسلامى را درباره نماز بازگو مىكنيم.
نماز، بزرگترين عبادت و مهمترين سفارش انبيا است. لقمان حكيم پسرش را به نماز توصيه مىكند.
حضرت عيسى(ع) در گهواره فـرمـود: خـدايـم مـرا بـه نـماز و زكات سفارش كرده است.
حضرت ابـراهـيـم(ع) هـمـسر و كودك خويش را در بيابان هاى داغ مكه آن هـنـگـام كه هيچ آب و گياهى نداشت، براى به پا داشتن نماز مسكن داد. پيشوايـان معصوم ـ عليهمالسلام ـ هنگام نماز رنگ مىباختند. گـرچـه بـعـضـى نـمـاز را به خاطر بهشت يا ترس از عذاب جهنم مىخـوانند، اما حضرت على(ع) نه براى تجارت و ترس از آتش، بلكه به خاطر شايستگى خدا براى عبادت نماز مى خواند.
نماز، اهرم استعانت در غمها و مشكلات است. خداوند مىفرمايد: از صبر و نماز در مشكلات كمك بگيريد و بر آنها پيروز شويد. نماز به منزله پرچم و نشانه مكتب اسلام است. پيامبر اكرم مىفرمايد: (علم الاسلام الصلوه).
نماز به منزله سر نسبت به تن است. پيامبر(ص) مىفرمايد: (موضع الصلوه من الدين كموضع الراس من الجسد).
نماز براى اولياى خدا شيرين و براى غير آنان دشوار و سنگين است. قرآن مىفرمايد: (وانها لكبيره الا على الخاشعين).
در اهميت نماز همين بس كه حضرت على(ع) در جنگ صفين و امام حسين(ع) در ظهر عاشورا دست از جنگ كشيدند و به نماز ايستادند. و آنگـاه كـه بـه عـلى(ع) ايراد گرفتند كه چه هنگام نماز است؟ ايـشـان فرمود: ما براى همين مىجنگيم تا مردم اهل نماز باشند.
در زيـارتنـامـه وارث مـىخـوانيم: (اشهد انك قد اقمت الصلوه؛ شهادت مىدهم كه تو نماز را برپا داشتى.)
حضرت على(ع) درباره نماز بارها سخن به ميان آورده كه در اينجا به چند نمونه اشاره مىكنيم.
الـف) درباره بركات نماز مى فرمايد: فرشتگان، آنان را در بر مىگيرند و آرامش بر آنان نازل مىشود، درهاى آسمان بر آنان گشوده و جايگاه خوبى برايشان آماده مىشود.
ب) در خـطـبـه 196 نهجالبلاغه گوشههايى از مفاسد اخلاقى همچون كـبر و سركشى و ظلم را برمىشمارد و آنگاه مىفرمايد: نماز به هـمـه وجـود انـسـان آرامـش مىبخشد، چشمها را خاضع و خاشع مىگـردانـد، نـفس سركش را رام و دلها را نرم و تكبر و بزرگمنشى را محو مىكند.
ج) هـمچـنين در نامهاى به محمد بن ابىبكر مىنويسد: نماز را در وقـت مـعين آن به جاى آر و به خاطر آسوده بودن از كار نماز، پيش از وقت معين آن را برپاى مدار و آن را واپس مينداز.
آداب نماز و آثار تربيتى آن
شرايط و آداب نماز به قدرى زياد است كه تمام نظامها و روابط انـسـانـى را بـه طور خودكار تنظيم و اصلاح مىكند. توجه به همه آثـار تربيتى نماز كار مشكلى است ولى ما چند نمونه آن را بيان مى كنيم:
1. ادب در بـرابـر سـخـن امـام جماعت؛ در نماز جماعت وقتى امام مشغول خواندن حمد و سوره است بايد ساكت باشيم.
2. مراعات حقوق ديگران؛ آب وضو، مكان نمازگزار و لباس او بايد حـلال و از مـال ديگران و غصبى نباشد؛ حتى اگر از مال خمس نداده لباس تهيه كند, نمازش باطل است.
3. تغذيـه و بهداشت نمازگزار؛ اگر نمازگزار از مشروبات الكلى استفاده كـرده باشد، تا چهل روز نمازش مورد قبول نيست. لباس نمازگـزار نيز بايد پاك باشد و بهتر است به هنگام نماز عطر و مسواك زد و موها را شانه كرد.
4. همسردارى؛ كسىكه به همسر خود نيش بزند، نمازش قبول نيست.
5. ولايت؛ كسى كه اهل نماز است ولى تسليم طاغوتها است و ولايت و حـكـومـت رهـبـران اسلامى را پذيرا نيست، نمازش قبول نيست؛ گرچه تمام عمر در كنار كعبه باشد.
6. نظم و ترتيب؛ در تمام كلمات و كارهاى نماز نظم و ترتيب به چشم مىخورد.
7. انعطاف و همآهنگى؛ امام جماعت بايد با مردم هم آهنگ باشد؛ بـه ايـن معنا كه مراعات ضعيفترين افراد را بكند. اگر كسى دير بـه جماعت رسيد، امام بايد كمى ركوع خود را طول بدهد تا او نيز بـه نـمـاز بـرسد. مردم نيز بايد خود را با امام هم آهنگ كنند؛ مـثـلا كسانىكه يك ركعت از نماز جماعت عقب هستند و در ركعت دوم بـه جـمـاعـت پيوستهاند، مىتوانند با نوعى انعطاف و تغيير در نماز جماعت شركت كنند.
8. اعـتـماد؛ اگر هريك از امام يا مردم در انجام قسمتى از نماز شـك كـردنـد، بـايـد بـه يكديگر اعتماد كنند؛ يعنى با توجه به رفتار ديگرى تصميم بگيرند.
9. ورزش؛ اگـرچه نماز براى انجام وظيفه الهى است، ولى طراحى آن طـورى اسـت كه در لابهلاى نماز و حركات ركوع و سجود يك نوع حركت ورزشى نيز نهفته است.
10. آمـوزش اجبارى؛ نمازگزار بايد مسائل و احكام مورد نياز خود را فرا گيرد.
11. آگـاهـى از اخـبـار؛ مـردم با شركت در نماز جمعه و جماعت با اخبار و مسائل دينى و مشكلات مسلمانان آشنا مىشوند.
12. امـر به معروف و نهى از منكر؛ (حى على الصلوه) در اذان يكى از بزرگترين معروفها است.
معانى بلند عبارات و الفاظ نماز
نـمازگزار با گفتن (الله اكبر) ابهت همه ابرقدرتها را مىشكند و خـطـ بـطلان بر همه قدرتهاى طاغوتى، وسوسههاى ابليس و جاذبههاى مادى مىكشد.
بـا گفتن (بسم الله) به كار خود قداست و كرامت مىدهد و در خود تـوكـل و وابستگى به قدرت غيبى را ايجاد مىكند و به دنيا اعلام مـىكـنـد قدرتى كه من به او پناه آوردهام، سرچشمه مهربانىها است.
بـا (الـحـمـدلله) گفتن خود را از اطاعت كردن و بله قربان گفتن انسانهاى سفله و پست رها مىكند.
بـا (رب العالمين) قدرت لايزال خداوندى را بر تمام جهانيان حاكم مىداند.
با (الرحمن الرحيم) تمام هستى را از آن خدا معرفى مىكند.
بـا ايـن جمله بيان مىكند كه نه تنها نعمتهاى مادى خداوند ما را احـاطه كرده بلكه نعمتهاى معنوى خداوند نيز ما را فراگرفته است.
بـا گـفتن (مالك يوم الدين) مسير و آينده را مشخص مىكند و ياد روز سخت دادرسى را در دل زنده مىكند.
تـا ايـنجـا، نمازگزار زمينه براى اظهار بندگى و ابراز نياز و مـددخـواهـى از خدا را فراهم مىكند و بعد از اين مرحله با درك عـظـمـت خـدا و رحـمـتش و ابراز نياز خويش مىگويد: (اياك نعبد وايـاك نـسـتـعـين) تنها مطيع امر تو هستيم نه غلام حلقه به گوش جباران و تنها از تو يارى مىطلبيم.
با گفتن (اهدنا الصراط المستقيم) از خدا طلب هدايت مىكند، چرا كـه با پيمودن اين راه او به تمام هوسها و افراط و تفريطها و وسوسههاى شيطانى پشت پا مىزند.
با گفتن (صراط الذين انعمت عليهم) الگوها را مشخص مىكند.
بـا (غـيـر الـمغضوب عليهم ولا الضالين) به گروههاى انحرافى كه انسانهاى پاك را اغفال مىكنند، هشدار مىدهد.
بـا ركوع در برابر عظمت پرورگار، اظهار بندگى و اطاعت مىكند و فـروتنى و تواضع و خضوع خود را در برابر عظمت پروردگار نشان مىدهد.
با سجده، تذلل و اظهار كوچكى و خاكسارى در برابر خدا را نمايان مىسازد.
ذكـر مـقـدس (سبحان الله) كه در تمام عبادتها به چشم مىخورد، حـقـيـقـتـى را در بر دارد كه ريشه در همه عقايد و تفكرات صحيح اسـلامـى دوانده است و زيربناى ارتباط انسان با خدا و صفات كمال او اسـت؛ روح تعبد و مغز عبادت، همان تسبيح است. توحيد و عدل و نـبـوت و امـامـت و معاد براساس تسبيح خدا و منزه دانستن او از عـيـوب و كـمبودها است. توحيد خالص جز با منزه دانستن پروردگار از شريك و شبيه و عيب و عجز محقق نمى شود.
آثار فردى و اجتماعى نماز
نـمـاز تأثير بسزايى در زندگى فردى و اجتماعى فرد دارد. در اينجا برخى از آنها را فهرستوار بيان مىكنيم.
نمازگزار در مقايسه با كسى كه نماز نمىخواند، احساس آرامش بيشترى دارد.
هـنـگـامى كه از طريق نماز، روح خود را به معراج مىفرستد و با خـدا و نام او پيوند مىدهد، احساس عزت و قدرت مىكند و از هيچكس و هيچ قدرتى نمىترسد.
نـمازگزار هيچگاه چشمش را به چيزهاى حرام آلوده نمىكند و نمىگـذارد هوسهاى زودگذر و وسوسههاى شيطانى روح و ذهنش را مشغول كـنـد. در مـقـابل، دامنگيرى مفاسد، جاذبههاى آلوده موجود در اجـتـمـاع، زلـفهـا و بدنهاى عريان، صحنههاى بدآموز و تحريككـنـنده، موسيقى و نغمههاى حرام چنان پردهاى بر دلهاى افراد بـىنـماز مىكشند كه آنان را توان مشاهده و ارتباط با ظرايف و لطايف و معنويت نيست.
در جـهان امروز كه لجام گسيختگى فرهنگى به طور فزايندهاى سلامت و امـنيت جانى بسيارى از جوامع را به مخاطره انداخته است و همه روزه شاهد طغيان و عصيان گروههاى مختلف مردم به ويژه نوجوانان و جـوانان هستيم، كيست كه فريادرس اين مردم باشد؟! آيا چيزى جز نـماز و توكل و امدادهاى غيبى خداوندى مىتواند ناجى اين افراد از مـنـجـلاب ايـن گـنـاهان عظيم شود و آنها را از سقوط به دره نيستى و فلاكت باز دارد؟
آثار و عواقب ترك نماز
تـرك نماز در دنيا و آخرت عواقب تلخى دارد. در قيامت، اهل بهشت از دوزخـيـان مىپرسند: چه چيزى شما را روانه جهنم كرد؟ يكى از پـاسـخهايشان اين است كه ما پاىبند به نماز نبوديم.
در جايى ديگر به نمازگزارانى كه در نمازشان سهلانگاراند؛ يعنى گاهى مىخوانند و گاهى نمىخوانند، مىگويد: واى بر آنان.
رسـول خدا(ص) فرموده است: (من ترك الصلوه متعمدا فقد كفر؛ هركه عمداً نماز را ترك كند، از اسلام خارج شده و كافر است.)
در جـايـى ديـگر مىفرمايد: (بين العبد وبين الكفر ترك الصلوه؛ مرز بين بنده خدا و كفر، ترك نماز است.)
هيچ انسان با وجدان و متفكرى نيست كه از ابعاد و اسرار و ظرايف نـماز آگاه باشد ولى از كنار آنها بىاعتنا رد شود، مگر كسانى كـه بـه خـاطر غفلت و بىخبرى، توفيق سخن گفتن با خداوند را از خود سلب كردهاند.
پي نوشت:
1 ـ لقمان (31) آيه 17.
2 ـ مريم (19) آيه31.
3 ـ ابراهيم (14) آيه37.
4 ـ نهج البلاغه, حكمت 237.
5 ـ نهج الفصاحه, روايت 3075.
6 ـ طه (20) آيه14.
7 ـ نهج البلاغه فيض الاسلام, خطبه 213.
8 ـ همان, نامه 27.
9 ـ مدثر (74) آيه43.
10 ـ ماعون (107) آيه4.
11 ـ نهج الفصاحه, روايت 1098.
12ـ ثمرات الحيوه, ج3, به نقل از :بحارالانوار, ج9.
13ـ وسائل الشيعه, كتاب الصلوه.
14ـ مفاتيح الجنان, زيارت امام حسين(ع).
15ـ وقعه الطف, ص232.
16ـ مدثر(74) آيه 43ـ42.
17ـ سفينه البحار, ج2, ص44.
18ـ قاموس المحيط, ج4, ص329.
19ـ يونس (10) آيه 25.
20ـ غافر (40) آيه 41.
21ـ بقره(2) آيه 186.
22ـ نمل(27) آيه 62.
23ـ نيايش, ترجمه و مقدمه به ضميمه دعا از دكتر على شريعتى و مهندس مهدى بازرگان, ص43.
24ـ مفاتيح الجنان, ترجمه فارسى مرحوم الهى قمشه اى, مناجات خمسه عشر, مناجات مريدين, ص228.
25ـ دعا بزرگ ترين نيروهاى جهان (انتشارات نور جهان, بى تا) ص9.
26ـ علينقى فيض الاسلام, ترجمه و شرح صحيفه سجاديه, دعاى 27, ص180.
27ـ سفينه البحار, ماده دعا.
28ـ سيد يوسف ابراهيمان آملى, آفتاب عرفان, ج3, ص231.
29ـ بقره(2) آيه 182.
30ـ اعراف(7) آيه 24.
31ـ تفسير ادبى و عرفانى كشف الاسرار, سوره اعراف (7) جزء8, ج1, ص4.
32ـ اعراف(7) آيه 54.
33ـ تفسير الميزان, ج3, ص77, ذيل آيه 186, سوره بقره.
34ـ تفسير الميزان, ج3, سوره بقره, بحث روايى از كتاب عده الداعى.
35ـ همان.
36ـ اصول كافى, ج4, باب الدعا سلاح المومن, ص214.
37ـ بقره(2) آيه 40.
............................................................................
منبع: سايت سازمان تبليغات اسلامي
انتهاي پيام/
يکشنبه 3 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 728]