واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه - گفت و گوی خبرآنلاین با مهدی هادوی تهرانی، عضو هیئت امنای انجمن حکمت و فلسفه ایران آیت الله مهدی هادوی تهرانی، مبدع نظریه «اندیشه مدون اسلامی» در گفتگو با «خبرآنلاین» درباره رویکردهای این نظریه نسبت به مبانی علوم اسلامی سخن گفت و اظهار داشت: «اسلامی سازی علوم انسانی به معنای حذف علوم غیر اسلامی در سیر مطالعاتی و اندیشهای نیست.»وی معتقد است که اسلام به عنوان آخرین دین مُرسَل براى هدایت آدمیان تا قیام قیامت آمده است و خاتمیت آن اقتضا مىکند که کاملترین دین مُرسَل باشد و تمامى آنچه را که باید از دین نفس الامرى به وحى و نقل بیان گردد، در برداشته باشد.هادوی تهرانی ادامه داد: «دین اسلام در زمان و مکان خاصى نازل شده و با مخاطبان اولیه خاصى مواجه بوده است، گاه عناصر دینى در آن با توجه به موقعیت ارائه شده است، و این امر به ویژه در سنّت معصومان(ع) و بهخصوص در رفتار آنها، باید مورد توجه قرار گیرد. گنجینه معارف اسلامى مملوّ از عناصر جهانشمولی است که از زمان بعثت رسول اکرم(ص) تا غیبت کبرى امام زمان(عج) بیان شده است.»به اعتقاد رئیس مؤسسه رواق حکمت، نحوه تأثیر زمان و مکان در عناصر دینى و چگونگى نقش موقعیت در آنها به وضوح تبیین نشده و ارتباط عناصر موقعیتى با عناصر جهانشمول به گونهاى منطقى واضح نشده است؛ لذا «نظریه اندیشه مدوّن نظاممند در اسلام» یک تئورى براى پاسخ به چنین پرسشهایى براساس مبانى مذکور در بحثهاى قبلى است.این عضو خبرگان رهبری پیرامون چگونگی رویکرد این نظریه به مبانی علوم اسلامی، همانند فلسفه، اظهار داشت: «برای آنکه بتوان این جایگاه را بهتر در مقام فهم تثبیت کرد، میتوان به عنوان مثال مبانی پدیدارشناسی را با مبانی فلسفه اسلامی در رویارویی با واقعیت مقایسه کرد. هنگامی که شما در پدیدارشناسی سخن میگویید، صرفا پدیده را بررسی میکنید که این بر پیش فرضی استوار است؛ پیش فرض این است که آنچه وجود دارد و آنچه که برای شما از این پدیده آشکار است، دو امر متفاوت است.»وی ادامه داد: «حال اگر این را بخواهیم در مقایسه با مبانی فلسفه اسلامی مورد نظر قرار دهیم، یا باید واقعیت بیرونی را انکار کنیم، یا اینکه علم به آن را نپذیریم. همانطوری که دکارت نیز با این بحران مواجه شد و به این سوال رسید که از کجا میتواند بین واقعیتهای عالم خواب و بیداری تمایز قائل شود. دکارت در رساله تاملاتش در این باره بحث مفصلی دارد تا به جمله معروف خود «میاندیشم پس هستم» میرسد.»هادوی در مقام مقایسه بین این دو فراز از دو فلسفه متفاوت، برای رسیدن به آنچه اسلامی سازی علوم انسانی نامیده میشود، افزود: «اما ما در فلسفه اسلامی معتقدیم که واقعیاتی در خارج وجود دارد که ذهن از آن واقعیات، صورتی میسازد. بخشی از آنچه که ذهن میسازد، منطبق با واقعیت هایی است که در بیرون وجود دارد، که به آن معقول اولی میگوییم. بخشی هم ذهن روی آن کاری انجام میدهد و بر اساس آن فعالیت، یک سری مفاهیم تولید میکند که آن مفاهیم به اصطلاح فلسفه اسلامی، ما به ازاء ندارد، اما منشاء انتزاع دارد.»عضو هیئت امنای انجمن حکمت و فلسفه ایران، اضافه کرد: «بر اساس این نظریه در فلسفه اسلامی، ما به یک رئالیسم خواهیم رسید که هم واقعیت را میپذیریم و هم راه را برای رسیدن و فهمیدن آن واقعیت را باز میدانیم. اصولا اگر ما راه رسیدن به واقعیت را مسدود بدانیم، عملا راه ایمان را هم خواهیم بست. چون شما هیچ واقعیت و علم بیرونی را نمیتوانید اثبات کنید.»وی در ادامه به رویکرد نظریه «اندیشه مدون اسلامی» نسبت به فلسفه اشاره کرد و گفت: «مقوله فلسفه از مقوله علوم دیگری که در این نظریه «اندیشه مدون اسلامی» بحث شده است، جداست. آنچه ما در این نظریه بیشتر بر آن تاکید میکنیم، علومی است که در اصطلاح به science socials معروفاند. اما علوم انسانی به معنای گسترده اش، که فلسفه و زبان و ادبیات را هم شامل شود، این نظریه ناظر به آنها نیست.»وی در پاسخ به پرسش از چگونگی اسلامی سازی در علومی که در مبانی با اندیشههای اسلامی در تضادند، اظهار داشت: «اسلامی سازی در اینجا به این معناست که هر چند این علوم باید مورد مطالعه قرار گیرد، اما در نهایت نقد خواهند شد و زوایای اختلاف آن را با مبانی اسلامی مشخص خواهیم کرد.»وی در همین رابطه افزود: «اسلامی کردن در اینجا به معنی حذف علوم نیست. علوم انسانی بر خلاف ادعاهایی که برخی دارند و میگویند ربطی به ارزشها ندارد و طرفدار هر آیین و مکتبی که باشید، باید همانند علم با آنها برخورد کرد، اصلا اینطور نیست و کاملا تابع ارزشهاست. علاوه بر این برخی از این علوم انسانی بر اساس مبانی اسلامی مردود است.»رئیس گروه فقه و حقوق شورای بررسی متون درسی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، به مطالعه گسترده همه علوم و مبانی و نقادی آنها اشاره کرد و گفت: «به جای اینکه دنبال جامعه شناسی مبتنی بر پدیدارشناسی برویم، به جامعه شناسی مبتنی بر حکمت متعالیه میپردازیم. البته این معنای تعطیل کردن، رویکرد اول نیست، اما باید نقد و بررسی شود، این نقادی مانند فرآیند است که در اصول فقه مورد مداقه نظر واقع می شود. اصول فقه همه نظریات را بحث می کند و برخی را معتبر نمی داند، اما بالاخره به عنوان یک بحث اصولی حتما از آن بحث به میان خواهد آمد.» /62
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]