تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815596105




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وقتی پولاد کیمیایی از باند بازی در سینما می گوید!


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: بازيگر سينما و تلويزيون عنوان کرد: صنف خودم را دوست ندارم چراکه اين سينما پر از باند بازي است و به سختي مي.تواني انتخاب.هاي خوب داشته باشي. مصاحبه اي با پولاد کيميايي بازيگر سينما و تلويزيون در يکي از سايت هاي سينمايي منتشر شده است که متن آن به شرح زير مي باشد: ""پولاد کيميايي" بعد از "جرم" در جايگاهي قرار گرفته که شايد بتوان موقعيت او را در ابتداي اوج کارنامه هنري.اش دانست. ناآرامي و بي.قراري سرشار از دغدغه.اي که در نگاه و بيانش موج مي.زند، بي.دليل نيست. فرزند "مسعود کيميايي" براي حفظ "کيميايي" که به ارث برده مسئوليت بزرگي دارد. رضا سرچشمه اين بار قهرمان دنياي کيميايي است. از آنجا که پيش.تر قرار بوده است داستان فيلم "جرم" در دهه 90 روايت شود و به علت عدم دريافت مجوز به دهه 50 منتقل شده است، اولين سوالم اين است که آيا شخصيت رضا هم شامل اين تغييرات بوده؟ اصلا نمونه شخصيت رضا در جامعه امروز ما وجود ندارد و زماني که قرار شد داستان به دوران قبل از انقلاب برگردد، دست پدر هم در پرداخت شخصيت رضا باز.تر بود و قهرماني را طراحي کرد که مربوط به دوره خودش بود. به همين دليل فيلمنامه از نظر ديالوگ.نويسي و نظر شخصيت.پردازي خيلي تغيير کرد. شخصيت امير فيلم "محاکمه در خيابان" که پيش از "جرم" ساخته شده، فردي است که برخلاف قهرمان.هاي کيميايي آنچنان پاي اعتقادش نمي.ماند و به راحتي گول مي.خورد. جامعه امروز ما جوان.هايي مثل امير را بيشتر ديده است يا رضا سرچشمه.اي که جانش را به خاطر اعتقاداتش فدا مي.کند؟ قطعا در جامعه ما جواناني مانند امير بيشتر وجود دارند. کساني که براي ازدواجشان و براي بدوي.ترين و کوچک.ترين خواسته.هايشان مشکل دارند. کسي که فقط يک شب عروسي.اش مي.تواند شاد باشد و از فردا بايد به دنبال پرداخت قسط.هايش باشد و فقط در شب عروسي.اش هست که لباس اعياني پوشيده و اگر با تراژدي روبه.رو شود به. همان طبقه خودش بر مي.گردد. از طرفي رضا سرچشمه را داريم که در واقع ضايعه.اي است که از فقر آمده و مانند نام خانوادگي.اش زلال است ولي هيچ وقت نارو نمي.زند .رضا توسط فقر به فساد کشيده مي.شود ولي نه فساد اخلاقي و.همان که در فيلم مي.گويد آدم کشته ولي قاتل نيست. او در واقع قرباني جامعه است و درست وقتي که مي.فهمد مي.تواند روي نسل بعد از خودش تاثير بگذارد مي.ميرد. اينکه رضا سرچشمه بميرد ناشي از اين اعتقاد پدرتان است که شخصيت بايد نابود شود تا قهرمان شود؟ يا مرگ او مي.تواند نوعي تقاص پس دادن باشد؟ سر اين قضيه که بميرد يا زنده بماند خيلي بحث داشتيم ولي من از.همان ابتدا رضا را هم مثل قيصر مي.ديدم. و مي.دانستم که سرنوشت رضا سرچشمه مرگ خواهد بود چرا که وقتي رضا آن فرد خائن را مي.کشد به سراغ زن و بچه.اش مي.رود ولي پولي که مي.خواهد به زن و بچه.اش بدهد، خوني است و حلال نيست و نمي.تواند به نسل بعدش منتقل شود. پس اين آدم رفتني است و بايد مي.رفت. ولي من فکر مي.کنم رضا اسطوره نمي.شود و با مرگش تنها مورد بخشش واقع مي.شود. اگر شخصيت کاري فرا.تر از توان خودش انجام بدهد شايد اسطوره باشد ولي رضا تنهاست و آنقدر تنهاست که با خودش حرف مي.زند و بعد از مدتي به دو صدا درون خودش تبديل مي.شود. يکي صداي درون خودش و ديگري وجدانش که به او مي.گويد حق نداري کسي را ناراحت کني و يا با تندي حرف بزني. شايد روايت فيلم.هاي کيميايي چندان با سليقه و عادت تماشاگران متناسب نباشد، چرا که بيشتر موقعيت و فضاست که مفهوم و هدف ايشان را به بيننده مي.رساند. آيا بازيگر مي.تواند نقشي در وضوح انتقال مفاهيم به مخاطب داشته باشد؟ ببينيد من فکر مي.کنم مانيفست و دنياي فيلم.هاي ايشان خيلي واضح و ساده است. يا اين دوره و زمانه پيچيده شده است يا ما نمي.توانيم حقيقت را بپذيريم. بعضي چيز.ها هيچ وقت تغيير نمي.کند و جزو خصلت بشر است و هنوز که هنوز است فيلم.هايي در هاليوود ساخته مي.شود که به سينماي کيميايي خيلي شباهت دارد. به.رغم آنکه آنجا غرب است و به نظر من اگر دنياي سينماي کيميايي را کالبد شکافي کنيد به ريشه سينماي کلاسيک و در واقع فيلم وسترن مي.رسيم که هميشه يک تک قهرمان،دشمن و زني که داخل کلبه مراقب فرزند و خانواده است را مي.بينيد. همين طور طبيعت وحشي و مرد.هاي قوي و کساني که مي.خواهند نظم انساني را بر هم بزنند. همين.ها در سينماي کيميايي شهري و بومي شده است به اضافه اعتراض و ناموس و آن چيزي که ما را به رفتار انساني تشويق مي.کند. ولي مسئله اين است که ما تنبل شده.ايم. خود شما قبل از مصاحبه به نکته قشنگ و تکان دهنده.اي اشاره کرديد و گفتيد که مردم به بعضي از صحنه.هاي فيلم "جرم"، مثل افتادن يکي از معتاد.ها در کوچه محل زندگي رضا و لهجه بازيگران مي.خندند. چرا که عادت کردند که به سينما بروند که بخندند. فکر نمي.کنيد فيلمساز بايد تلاش کند از طريق ايجاد تاثر در تماشاگر، احساسات او را هدايت کند؟ مردم ما تنبل شده.اند. من مخاطب عام را دوست دارم چون مردم من هستند ولي بهشان اتکا نمي.کنم چون نگاه تخصصي ندارند و زرق و برق و چيز.هاي شيرين و لذت بخش را دوست دارند. مسئله اين است که جامعه ما تلخ شده است و وقتي جامعه تلخ شود تقاضا براي فيلم.هاي به اصطلاح کمدي زياد مي.شود. وقتي عصبي مي.شوي فقط مي.خندي چون توان جذب تلخي تراژدي را نداري. ولي چيزي که اين روز.ها خطر ناک است نگاه تخريب.گر ما به اين مسائل است. مثلا من بگويم پرسپوليسي.ام، پس استقلال دشمن من است يا کيميايي را دوست دارم پس دشمن فلاني.ام. جامعه بايد در حال تعامل و بده بستان فرهنگي باشد. ما در گذشته منتقداني داشتيم که امروز نيستند و اين روز.ها هر کسي مي.خواهد اسم درکند قلمش را بر مي.دارد به يک بزرگي توهين مي.کند. هر فيلمسازي فراز و نشيب دارد. چرا کار خوب او را نمي.بينند؟ چرا کسي که خودش درگير مشکلات شخصي است بايد در رسانه ملي به ميراث فرهنگي يک کشور توهين کند. يک منتقد بايد بداند که اگر خودش قرار باشد فيلم بسازد با چه چالش.ها و محدوديت.هايي روبه.رو است. اگر منتقد اينطور برخورد کند من از منتقد بيزار مي.شوم و فيلم بد مي.سازم. چرا نبايد تشويق کنند؟ کيميايي از معدود فيلمسازاني است که هميشه براي مردم فيلم ساخته است و نه براي جناح و گروه و دسته اگر مردم ما همين را درک کنند کافي است. بحث.ها درباره سينماي مسعود کيميايي تمام ناشدني است. اگر اجازه بدهيد درباره بازي خودتان صحبت کنيم. به عنوان يکي از مخاطبان جدي آثار کيميايي معتقدم مهم.ترين عامل موفقيت بازي شما اين بوده که بيش از گذشته به لحن خاص فيلم.هاي ايشان دست پيدا کرده.ايد. به ويژه در بيان ديالوگ.ها و وزني که در نوع خاص ديالوگ.نويسي ايشان وجود دارد. موافق نيستم. وقتي با نقشي مواجه مي.شويد که وسعت بيشتري دارد و هم زمان طولاني.تري را به بازيگر مي.دهد و هم ابزار.هاي بيشتري در اختيارش قرار مي.گيرد بازي بهتري هم ارائه مي.کند. شخصيت رضا تک محور بوده و شايد اولين بار است که در سينماي کيميايي يک دگرگوني و يک نوآوري را تجربه کرده است. پيش.تر در فيلمنامه.هاي ايشان جدال وجود داشت ولي خود کيميايي تک صدا و تک محور است مثل قيصر. اگر دقت کرده باشيد وقتي قيصر در خانه را مي.زند و مي.خواهد وارد شود دوربين داخل خانه را نشان نمي.دهد و مي.خواهد پشت سر او و همراه قيصر حرکت کند. ولي در فيلم "رئيس" شخصيت.هاي زيادي وجود داشت و هر کدامشان مي.توانستند محور فيلم قرار بگيرند. در فيلم "حکم" اين طور نبود و من سعي کردم شخصيت محسن را سرد، منفي و جدا از ديگران بازي کنم. حتي با وجود آنکه قرار بود شخصيت سهند (بهرام رادان) به فروزنده (ليلا حاتمي) علاقه.مند شود ولي من و خانم حاتمي ترجيح داديم عشقي که بين محسن و فروزنده وجود دارد را حفظ کنيم. چرا که محسن کسي است که کارش آدم کشتن است و تنها نقطه اتکاي او، فرزونده است و ايجاد اين حس از طريق بازي ممکن شد. حرف من بيشتر به جنبه ظاهري بازي شما مربوط مي.شود. مثلا فکر مي.کنم لحن بازي داريوش ارجمند به گونه.اي است که خيلي با لحن جاري در فيلم.هاي کيميايي نزديک است. به همين دليل نزديک شدن لحن بازي شما را به فيلم.هاي کيميايي بسيار موفقيت.آميز مي.دانم. با اين حال يک انتقادي هم به بازيتان وارد است آن هم مربوط مي.شود به تغييرات بسيار سريع ميميک صورت شما بخصوص وقتي که قرار است دو حس متضاد را پشت سر هم نشان دهد. مثال بزنيد! اين نظر من کلي است اما براي مثال مي.توانم به پلاني که رضا و همسرش همديگر را در زندان مي.بينند و درست در لحظه.اي که همسرش مي.گويد يک بار چادرش را روي سرش کشيده و گدايي کرده است اشاره کنم. دراين پلان تغيير حالت چهره شما خيلي سريع و ناگهاني است و مي.تواند شخصيت نمايشي را متزلزل جلوه دهد. اين حالت پيش.تر در ديگر بازي.هاي شما بخصوص در فيلم "حکم" و در صحنه.هايي که مقابل حد ميثاق (خسرو شکيبايي) بازي مي.کنيد هم ديده بودم. متوجه منظورتان نشدم! ولي ببينيد گاهي اوقات بايد دو تا چيز را در نظر گرفت. يک وقت هست که کاراکتر به شما اجازه مي.دهد که فرم را وارد لحن کار کنيد ولي يک وقت اجازه نمي.دهد. من در فيلم "رئيس" کاملا بستر فرم را به خودم گرفتم. در سيامک نشست کاراکتري وجود ندارد و پر از تظاهر است ولي رضا سرچشمه مردانگي فرا.تر از سکانس دارد! بچه.اي است که در آشغال.ها زندگي مي.کرده و حالا تشکيل زندگي داده است. در حکم يک بازي سنگي و فريز شده داشتم. حتي در صحنه مرگ هم اين چهره همراه اوست. من هم نگفتم نبايد همه اين حالات را داشته باشد چرا که اگر نداشته باشد تک بعدي است. منظور من تغيير سريع اين حالت.هاست که دقيقا در قسمت.هاي خوب بازي شما به اصطلاح تو ذوق مي.زند. خب اين بار منظورتان را فهميدم ولي مخالفم! در.همان سکانس رودررويي رضا و همسرش که براي شما مرور مي.کنم که اصلا چنين اتفاقي نمي.افتد. در اين سکانس با ديالوگ.هايي که زنش مي.گويد ابتدا شرمگين مي.شود و وقتي اسم ناصر مي.آيد ناراحت مي.شود، در ذهنش ياد ناصر مي.افتد و من سعي کردم تمامي اين حالات را نشان بدهم. چقدر خوب که رضا به گونه.اي طراحي شده است که مي.توان اين اوج و فرود را در شخصيت پردازي.اش هم ديد. تمام تعريف سينما براي بازيگر همين پرداخت شخصيت فيلمنامه است اگر نقش کوچک و ضعيف باشد بازي بازيگر 180درجه تغيير مي.کند. به اينکه بتوان در فيلم.هايي با شخصيت.پردازي.هاي سطحي بازي خوبي ارائه داد اعتقاد نداريد؟ نه، نمي.شود. مثل دنياي کارگردان.هايي که شخصيت نمايشي را مثل ابزار مي.دانند و مي.خواهند از آن به يک مفهوم کل برسند. خود من قرار بود نقش منوچهر را در فيلم "درباره الي" بازي کنم. با وجود علاقه.اي که به همکاري با ايشان داشتم اما اين کاراکتر را يک کاراکتر زينتي مي.ديدم که هيچ چيز نداشت. فيلمساز به اين شخصيت نزديک نمي.شود. اگر نقش صابر ابر را به من پيشنهاد مي.دادند مي.پذيرفتم چرا که ناگفته.هاي اين شخصيت بخش عمده فيلم است و تاثير خود را در کل فيلم مي.گذارد ولي نقش منوچهر براي کارنامه يک بازيگر نمي.تواند نقش مهمي باشد. ولي بازي در نقشي که بازيگر بايد طبق توصيه فيلمساز "ديده نشود" و به "چشم نيايد" مي.تواند چالش خوبي براي بازيگر باشد. خودتان بهتر مي.دانيد که براي بازيگر تلاش در جهت "ديده نشدن" کاربسيار سختي است. بازيگر نياز به تراژدي دارد. اين چنين نقش.هايي براي من بازيگر چيزي ندارد. نقش منوچهر و همسرش هيچ نقطه اوجي ندارند و صرفا شاهد هستند. به "جرم" برگرديم. شما به عنوان بازيگر نقش اصلي در مقابل دو تا از بازيگراني قرار مي.گيرند که با وجود بازي خوبي که داشتند اما به. لحن خاص فيلم.هاي کيميايي تن ندادند. اول نيکي کريمي که در تمامي نقش.آفريني.هايش کم و بيش سرد بازي مي.کند و بعد حامد بهداد با وجود بازي فوق.العاده.اي که دارد... چطور است که به بازي بهداد مي.گوييد: فوق.العاده! و به تغييرات سريع حالت چهره و لحن بازي.اش انتقاد نمي.کنيد؟ آخر اين تغييرات سريع چهره در تمامي لحظات نقش.آفريني بهداد وجود دارد و متناسب با کليت بازي.اش است. چيزي که در بازي شما به شکل ناگهاني رخ مي.دهد و از فيلم "حکم" به عنوان اولين نقش جديتان وجود داشته است. (با خنده) خوب منم همين طورم! اگر کلِ بازي.ام شبيه بهداد شود شما راضي مي.شويد؟! نه. من در کل بازي شما را به خاطر بکر بودن و هماهنگي با لحن فيلم بيشتر مي.پسندم. مي.خواستم بپرسم که وقتي در مقابل اين دو نفر بازي مي.کرديد سعي مي.کرديد ...همان شيوه.اي که براي بازيتان در پيش گرفته.ايد را حفظ کنيد يا با بازي بازيگر مقابل هماهنگ باشيد؟ به هيچ وجه. من شخصيت اصلي فيلم بودم و ساير بازيگران بايد با بازي من هماهنگ شوند. اگر شما به عنوان بازيگر به آن اصلي که بهش ايمان داريد پايبند نباشيد روبه.روي هيچ بازيگري نمي.توانيد بازي کنيد. نمي.تواني منتظر عکس.العمل بازيگر مقابلت باشي و بعد خودت را نشان بدهي. من خيلي در بازي.ام تعامل دارم و به تمرين اعتقاد دارم. ولي اگر بازيگر مقابلت ميل به تمرين نداشته باشيد بايد کار خودت را بکني. خانم کريمي چندان به اين تعامل اعتقاد ندارند و حامد که اصلا اعتقاد ندارد. در فيلم "محاكمه در خيابان" هم هر کدام ديالوگ.هاي خودمان را مي.گفتيم. در بعضي از قسمت.هاي رودررويي شما و ايشان اين عدم تعامل به چشم مي.خورد. بازي آقاي بهداد به گونه.اي است که به شيوه خاص خودش از بازيگر مقابل تاييد و واکنش مي.طلبد ولي شما در لحظاتي صرفا سکوت مي.کنيد و نظاره.گريد. من و حامد بيرون از سينما با هم دوستيم و تا به حال سه بار نقش دوست را بازي کرديم. در اين فيلم هم حامد نقش مکمل رضا را بازي مي.کند و آدمي است که به تنهايي راه و روش ندارد و به تنهايي قهرمان نيست و هويت قهرمان را ندارد و حامد اين قضيه را به خوبي متوجه شده بود. مثال مي.زنم صحنه.اي که ناصر و رضا براي مراسم ختم رافت خان وارد مراسم مي.شوند و من در حال احوالپرسي با ديگر مهمان.ها هستم حامد پشت کت من را مي.تکاند. همين کافي است که بفهميم حامد چقدر به نقش رسيده است. به هر جهت اين دو نفر، دو انسان جدا از هم هستند. هر چند ناصر حرف از رفاقت مي.زند، رضا حتي به او نگاهي نمي.اندازد که بگويد ته دلم با تو نيست! اصولا رضا آدم ساکتي هست و بيشتر نگاه مي.کند و واکنش نشان نمي.دهد و به خاطر اين است که تيز.تر از همه است و به موقعش اگر اتفاقي بيفتد واکنش نشان مي.دهد و بين اين دو نفر فاصله زياد است. رضا سرچشمه هيچ جاي قصه گريه نمي.کند. حتي وقتي مادرش فوت مي.کند پيش خودش فکر مي.کند که خوب اين قانون طبيعت است ولي وقتي ناصر براي اثبات رفاقت دستش را درون کيسه مار مي.کند و مار دست ناصر را نمي.زند مي.فهمد که درباره رفيقش اشتباه کرده است و مي فهمد ناصر پاک است ولي اگر خودش دستش را درون کيسه مار مي.کرد اين اتفاق نمي.افتاد اينجا براي اولين بار است که فرو مي.ريزد و پشت دست.هاي دوستش قايم مي.شود. به عنوان آخرين سوال دوست دارم از علاقه.تان به کارگرداني بپرسم. خاطرم هست در يکي از مصاحبه.هاي قديمي.تان گفته بوديد که پدرتان فکر مي.کردند بازيگري براي شما ماجراجويي است و شما را بيشتر به فيلم ساختن تشويق مي.کردند. اينکه مي.خواهيد فيلمساز شويد به همين دليل است؟ نه. الان کاملا برعکس است و ايشان اصرار دارند که من بازي کنم. چندين بار مايوس شده.ام و گفته.ام که نمي.خواهم در سينما بازي کنم. صنف خودم را دوست ندارم و سخت است که تو نتواني عقيده.ات را بازي کني. اين سينما پر از باند بازي است و به سختي مي.تواني انتخاب.هاي خوب داشته باشي. شما که ديگر نبايد از باند بازي صحبت کنيد! خيلي.ها در حسرت موقعيت شما هستند. اگر جاي من باشيد مي.فهميد که چقدر سخت است. انتظار.ها از من زياد است چرا که از سينماي کيميايي آغاز کرده.ام. به اين موقعيت افتخار مي.کنم ولي...همان قدر که اين موقعيت مي.تواند کمک کننده باشد، محدود کننده است.در اين فضا حتما بايد به يک بدنه.اي وصل شوي. من اين جايگاه را به سختي به.دست آورده.ام. يعني از اين به بعد قصد داريد کارگردان شويد و ديگر بازي نکنيد؟ نه ولي سعي مي.کنم در بازيگري انتخاب.هاي بهتري داشته باشم و در کنارش رسيتال پيانو برگزار کنم، عکاسي کنم، فيلم بسازم و اينکه دوست دارم در تاريخ فرهنگ اين کشور از خودم ردي به جا بگذارم." ----------------------- منبع: خبرگزاری آریا






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 182]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن