واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
آنتونی هاپكینز از بازیگران كهنه.كار دنیای سینماست كه پس از چند دهه بازی در فیلم.های سینمایی، با «سكوت بره.ها» (1990). به شهرت بین.المللی رسید و اسكار بهترین بازیگر مرد را نیز گرفت.
موفقیت در میانسالی، او را ذوق.زده نكرد و پس از آن در فیلم.های غیرمتعارف زیادی ظاهر شد. از كارهای مطرح این بازیگر انگلیسی.تبار می.توان به دراكولا، چاپلین، سرزمین سایه.ها، لبه، آمیستاد و نقاب زورو اشاره كرد. هاپكینز در طول این سال.ها با اكثر فیلمسازان سرشناس و غیرمتعارف سینما كار كرده و همزمان در نمایش.های صحنه.ای هم بازی داشته است. او ازجمله بازیگرانی است كه با وجود سن بالا، هنوز حضوری فعال در رشته سینما دارد و از هنرمندان پركار به شمار می.آید. اوایل سال جاری میلادی درام دلهره.آور «مراسم مذهبی» از هاپكینز روی پرده سینماها رفت و پس.از آن درام تاریخی و ماجراجویانه «تور» به نمایش عمومی درآمد كه فروش بالایی در سینماها در سطح بین.المللی داشت. آنتونی هاپكینز در گفت.وگوی جدید اینترنتی از كارنامه كاری خود می.گوید. بخش.هایی از دو گفت.وگوی هاپكینز با مجلات سینما بلیند و توتال فیلم را با هم می.خوانیم.
بیشتر به عنوان یك بازیگر شناخته شده.اید تا یك فیلمنامه.نویس یا كارگردان، اما فیلم «رود اسلیپ» (2007). را براساس فیلمنامه.ای از خودتان بازی و كارگردانی كردید. چه عاملی باعث شد تصمیم بگیرید به كار نگارش فیلمنامه هم بپردازید؟
لحظه.ای در زندگی.ام توقف كردم و به خودم گفتم برای مدتی كار نكنم. به خودتان نگاهی می.اندازید و می.بینید كه همه.اش مشغول كار بوده.اید. كار و كار و كار و معلوم نیست چه وقتی این كار بازیگری به انتها می.رسد. در یكی از همین روزها بود كه همسرم گفت: «به جای این.كه فیلمنامه.های دیگران را بازی كنی، چرا خودت فیلمنامه نمی.نویسی؟» به او جواب رد دادم، چون طبیعت و روحیه.ای تنبل دارم. می.دانید، ما درسن و سال عجیبی زندگی می.كنیم و تاثیرات عجیبی از آن می.گیریم. در سن و سال آدمی مثل من، همیشه این احساس وجود دارد كه زمان در حال تلف شدن است و وقت دارد بسرعت می.گذرد. واقعیت این است كه من از خیلی وقت قبل می.نوشتم و ربطی به دیروز و امروز ندارد. هیچ.وقت تصمیم آگاهانه.ای برای این كار نگرفتم و نمی.توان گفت همه.چیز از قبل حساب.شده بود. كلمات و ایده.ها خودشان می.آیند و پس از پر كردن ذهن شما، تبدیل به یك سری نوشته می.شوند. هیچ.وقت ترتیبی به آن ندادم كه یك داستان یا فیلمنامه بنویسم، زیرا من نویسنده نیستم، هیچ.وقت یك شاعر یا نوول.نویس نبوده.ام. خب، می.توانم یك نامه بنویسم، ولی نویسندگی چیز دیگری است. به همین خاطر، وقتی فیلمنامه را نوشتم به دنبال خلق یك نوشته بزرگ نبودم و نمی.خواستم پیام یا بیانیه.ای را در معرض دید عموم قرار دهم.
دوست دارید بیشتر چه چیزی بنویسید؟
به درام علاقه.مندم. بویژه درام.هایی كه زندگی روزمره را مورد بحث و بررسی قرار می.دهند و از كیفیت بالایی برخوردارند. این زندگی روزمره شامل تمام واقعیت.های تلخ و شیرین آن می.شود و آرزوها، ناكامی.ها، موفقیت.ها و كابوس.های آدمی را به نمایش می.گذارند. البته از نوشته.هایی كه شعار می.دهند و با خطابه.های پرطمطراق خود سعی در ارائه راه.حل قاطع و بیانیه.های جورواجور دارند، خوشم نمی.آید. فیلم.های سینمایی برای من استعاره.ای از زندگی هستند و وقتی به تماشای آنها می.نشینم یا در آنها بازی می.كنم، لذت می.برم. سینما وهمی است كه واقعیت.های زندگی را به ما گوشزد می.كند، وقتی فیلمی به پایان می.رسد، هر كسی راهی خانه خودش می.شود و این راه.ها و مكان.ها متفاوت هستند. در اینجا زندگی روی پرده سینما تمام و واقعیت زندگی روزمره آدم.ها دوباره شروع می.شود، ولی تمام بینندگان مشغول فكر كردن به قصه.ای هستند كه چند دقیقه قبل داخل سالن تاریك سینما دیده.اند. درام.ها تماشاچی را با زندگی واقعی آشتی می.دهند و نكاتی را در مورد نحوه زندگی به آنها می.آموزند.
بهترین توضیح در ارتباط با بازی در فیلم.های سینمایی توسط شما چه می.تواند باشد؟
همه ما آدم.ها رویاپردازی می.كنیم و سینما وسیله.ای است كه این رویاها را به صورتی تصویری به نمایش می.گذارد. من بازیگر هم این رویاها را بازی می.كنم. هریك از ما براساس روحیه و خلق و خویی كه داریم، رویا می.بافیم. یك بازیگر این امكان را دارد كه خالق این رویاها در یك دنیای به ظاهر واقعی باشد. من بازیگر فقط در رویاهایم نیست كه می.توانم تبدیل به هر كاراكتری كه دوست دارم بشوم یا به مكان.ها و زمان.هایی سفر كنم كه آرزوی آنها را داشته.ام. بازیگر شدن كمك می.كند تا یك روز هانیبال آدمخوار شوم و روز دیگر به دوران برده.داری آمریكا بروم. بازیگری حتی مرا به كهكشان.های دور هم می.برد. به جز بازیگران، شما نمی.توانید كس دیگری را پیدا كنید كه اینچنین آزاد و بی.پروا توانایی سفر در زمان، مكان و ذهن آدم.های مختلف را داشته باشد.
در فیلم.های مختلف در قالب شخصیت.های متفاوتی ایفای نقش كرده.اید. چه عناصری از این كاراكترها در ضمیر ناخودآگاه شما جای گرفته و ذهن.تان را اشغال می.كنند؟
خیلی وقت.ها دانشجویان رشته بازیگری از من می.پرسند چگونه وارد روح و روان كاراكترهای مورد نظر می.شوم. جوابی كه به آنها می.دهم خیلی ساده است و آنها را متعجب می.كند. به آنها می.گویم شما نمی.توانید چنین كاری كنید و انجام آن غیرممكن است. بازیگری یك كار خیالی است. حتی وقتی قرار باشد در نقش یك كاراكتر واقعی مثل نیكس هم بازی كنید، نمی.توانید وارد روح و روان آن شخصیت شوید. علتش هم این است كه همیشه این خود شما هستید كه جلوی دوربین ظاهر شده و در قالب كاراكترهای مختلف می.روید. بازیگری فقط یك پروسه آرامبخش است. شما زمان بازی در یك نقش باید با متن فیلمنامه كاملا آشنا باشید و به صورت غریزی به آن اعتماد كنید و در ضمیر ناخودآگاه.تان آن را بپذیرید. شاید بتوانم بگویم بازیگری چیزی شبیه غریزه قدم.زنی یا اتومبیلرانی است.
یك بچه به آرامی راه رفتن را یاد می.گیرد، ولی همه ما صبح.ها پس از بیدار شدن از خواب راه می.رویم. بازیگری برای من چنین چیزی است. من می.دانم سر صحنه فیلمبرداری، دوربین وجود دارد و آن را حس می.كنم. استانیسلافسكی همیشه می.گفت وقتی شما در حال بازی كردن هستید نمی.توانید فكر كنید كه هیچ تماشاچی.ای در سالن نمایش روبه.رو شما ننشسته و همیشه یك چشم ناظر (تماشاچی تئاتر یا دوربین سینما). وجود دارد و شما مجبورید نسبت به آن آگاه باشید. خود استانیسلافسكی هم می.گفت این بازیگری یك واقعیت نیست و شما مجبورید تكنیك كار را بلد باشید. شما برای كاراكتر یك نوع ظرف و مجرا می.شوید و این همه آن اتفاقی است كه باید بیفتد. ما در دنیایی زندگی و كار می.كنیم كه باید به نوعی خودباوری برسیم، ما در دنیای نقاب.ها زندگی می.كنیم و هر روز نقاب تازه.ای به چهره.مان می.زنیم.
از آنجا كه بازیگر تعدادی فیلم غیرمتعارف هم بوده.اید، خواندن فیلمنامه.های هالیوودی شما را خسته نمی.كند؟
خیر، برخی از آنها اصلا فیلمنامه.های خوبی نیستند. واقعیت این است كه من از قصه.های كلیشه.ای با آن فرمول.های كهنه خسته شده..ام. بعضی وقت.ها از خودم می.پرسم قرار است تماشاچی چند فیلم اكشن، گنگستری یا كمدی رومانتیك دیگر باشیم. این فیلم.ها تماشاچی خود را از دنیای واقعی دور می.كند و زمینه را برای فرار او از واقعیت.های روزمره فراهم می.كند، اما من به دنبال چیزی هستم كه حقیقتا جسارت.آمیز، عصبانی.كننده و برانگیزاننده باشد. شاید این فیلم.ها تماشاچی را آزرده خاطر و مضطرب. كند، ولی این حس را دارند كه كلیشه..ای نیستند و حرف تازه.ای را مطرح می.كنند.
نقش كاراكتری را كه سوزناک باشد و در عین حال برای مردم دوست داشتنی است و با .آن احساس همدردی می.كنند چگونه بازی می.كنید؟ تماشاچی هنگام دیدن شما در این جور نقش.ها می.خواهد به آن كاراكتر كمك كند. آیا بازی در چنین نقش.هایی كار مشكلی است؟
خیر، دلیلش هم این است كه من یك بازیگرم. فیلمنامه این.جور كاراكترها را معرفی كرده و من در آن نقش بازی می.كنم. هیچ.وقت به. آنچه گفتید فكر نمی.كنم. وقتی بازی در نقشی را قبول می.كنید، می.دانید چه كارهایی باید انجام دهید؟ اگر كاراكتر مورد نظر یك آدم واقعی باشد، سعی می.كنم چند فیلم مستند درباره او تماشا كنم، اما مردم سوال دیگری می.پرسند و می.خواهند بدانند من درباره پیام این یا آن فیلم چه فكر می.كنم. به. آنها می.گویم مسائل را بیش از حد جدی نگیرند و فكر خود را بیش از اندازه درگیر آن فیلم یا كاراكتر نكنند.
شما هیچ وقت نمی.توانید به ذهن آدمی اطمینان كنید. این یك تله مرگبار است و به همین دلیل هیچ وقت بیش از حد و اندازه به مسائل مختلف فكر نمی.كنم. سعی می.كنم نقشم را درك كنم و دیالوگ.هایم را به خوبی حفظ كنم. بعد می.روم سر صحنه فیلمبرداری و تمریناتم را هر چه باشد انجام می.دهم. یك قهوه می.خورم و پس از خوش. و بش با همكاران و فرمان اكشن كارگردان، بازی.ام را انجام می.دهم!
ورود از دنیای تئاتر به سینما در دهه 70 میلادی چگونه بود؟
راحت بود، زیرا من همه كارها را راحت و آسان می.گرفتم. خودم می.خواستم این كار راحت باشد و به خودم گفتم در فیلم.ها اغراق.آمیز بازی نكن. «شیر در زمستان» اولین فیلمم بود. همان روزهای اول كار، كاترین هپبورن به من گفت: «بازی نكن و ادا در نیاور. فقط دیالوگ.هایت را درست ادا كن.» بعد از پایان فیلمبرداری گفت خوب و راحت بازی كرده.ام و همه مساله هم همین است. برایم اسپنسر تریسی را مثال زد و گفت: «نگاهش كن، بازی نمی.كند. می.آید جلوی دوربین و دیالوگ.هایش را می.گوید.» این یك نصیحت خیلی خوب از طرف یك بازیگر قدیمی و كهنه.كار بود. فكر می.كنم تمام بازیگران آن نسل (مثل بوگارت) هنرمندان فوق.العاده.ای بودند.
دلیل خاصی داشت كه بازیگر شدید؟
خیر. نمی.دانستم چه كار دیگری می.توانم انجام دهم. ریچار برتن از همان شهری راهی دنیای بازیگری شد كه من در آن زندگی می.كردم. پس به خودم گفتم پا جای پای او بگذارم و بختم را امتحان كنم. فكر می.كنم آدم خیلی خوش.شانسی بودم كه توانستم موفق بشوم.
فكر می.كنید كلاس.ها و درس.های بازیگری می.تواند به بازیگران كمك كند تا بهتر شوند؟
مطمئنم مثل هر كلاس درس دیگری می.تواند كمك زیادی به دانشجویان رشته بازیگری كند. شما وقتی چیزی را تمرین می.كنید و یاد می.گیرید، تبدیل به آدم بهتری می.شوید. برای بهتر شدن باید تلاش كرد و هر روز چیزهای تازه.ای یاد گرفت.
اسكار بهترین بازیگر مردی را كه گرفته.اید كجا نگه می.دارید؟
در خانه.ام و نزدیك تلویزیون. هر مهمانی كه به خانه.ام می.آید آن را لمس می.كند و با آن عكس می.گیرد. خیلی بانمك است.
--------------------------
منبع : جام جم آنلاین
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 259]