تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 20 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن به ميل و رغبت خانواده اش غذا مى خورد ولى منافق ميل و رغبت خود را به خانواده ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827951705




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ازدواجی “شهلا ریاحی” در گینس ثبت نشد!!


واضح آرشیو وب فارسی:تهران98:
ازدواجی “شهلا ریاحی” در گینس ثبت نشد!! خیابان کریمخان به سمت حافظ شمالی را که پیاده بروی کمی بالاتر آپارتمانی است که در طبقه سوم آن دوست داشتنی ترین مادربزرگ سینمای ایران زندگی می کند. ما هم عید دیدنی مان را قبل از عید انجام دادیم تا در این ایام مزاحمشان نشویم و هم از حال روزشان برای خوانندگان تماشا بگوییم. فضای خانه اش آن قدر گرم و صمیمی است که هربار به دیدنش می روم احساس می کنم بستگان نزدیکم را ملاقات می کنم. لبخندش همیشگی است، انگار روی صورتش حک شده. اما دو سالی هست که بعد از فوت همسرش چشمانش چیز دیگری می گویند. هربار که صحبتمان به مرحوم اسماعیل ریاحی کشیده می شود حلقه اشک چشمان او را از ادامه صحبت باز می دارد. اتاق پذیرایی اش پر است از پرتره ها و عکس های زیبای خودش به همراه جوایز و افتخارات سینمایی و تابلویی که با همسرش انداخته است. هر گوشه از اتاق که نشسته باشد نگاهش به سمت همان تابلو می چرخد.
ازدواجی شهلا ریاحی در گینس ثبت نشد!!
فقط چند ماه تا گینس مانده بود از بین همه اسباب و لوازم منزل تنها تعلق خاطرش به همان عکس دو نفره با همسرش است. دکتر منوچهر ریاحی (پسرش) می گوید: «قرار بود امسال هفتادمین سالگرد ازدواجشان را جشن بگیریم و نامشان را در کتاب گینس به عنوان هنرمندانی که رکورد بیشترین عمر زندگی مشترکشان را با هم بودند ثبت کنیم. این رکورد به نام پل نیومن ثبت شده و ما می خواستیم نام شهلا و اسماعیل ریاحی را جای آن بنشانیم اما پدر ما را خیلی زود تنها گذاشت». وارد اتاق پذیرایی که می شوم اولین چیزی که توجهم را جلب می کند تابلوی بزرگی است که عرض دیوار را پوشانده و تمامی عکس های خانم شهلا را در خود جای داده است. این تابلو را عروسش که البته خواهرزاده خانم شهلا ریاحی هم هست طراحی کرده و جالب اینکه وقتی به عکس ها دقیق می شوم هرکدام نمادی از جالب ترین و خاطره انگیزترنی صحنه های هنری و خصوصی زندگی این هنرمند است. در گوشه ای از این تابلو عکسی مربوط به دوران جوانی زوج ریاحی است که خانم شهلا با کت و شلواری مردانه و همسرش با لباسی که به نظر زنانه می آید پشت سرش ایستاده است. باقی عکس ها هم هرکدام ثبت خاطراتی است که هرکدام اندازه یک کتاب قصه است. خاطرات ایران را بیشتر دوست دارد وقتی از حال و هوای این روزهای خانم شهلا می پرسم پسرش می گوید: «بهترین دوست مادر، خانم نادره خیرآبادی بود. آنها هر روز تلفنی هم که شده جویای احوال هم می شوند. بعد از فوت ایشان، چون دیگر فعالیتی هم در سینما و تلویزیون نداشتند، ارتباطشان با اهالی سینما قطع شد. این روزها بیشتر در خانه است و پرستارش از او مراقبت می کند. چند ماه پیش او را به سوئیس منزل نوه اش بردیم و تصمیم داشتیم مدتی ایشان را انجا نگه داریم تا حال و روزشان کمی بهتر شود. اما ایشان برای برگشتن بی قراری می کرد و ما هم تصمیم به بازگشتشان گرفتیم. ایشان ایران و خاطراتی که اینجا دارد مخصوصا همین خانه که گوشه گوشه اش او را یاد پدرم می اندازد را بیشتر از سفر دوست دارد». دکتر ریاحی دلیل جداشدن مادر از حرفه اش را این گونه بیان کرد: «چند سال پیش زمانی که پدر هنوز در قید حیات بود و خانم شهلا هم بازیگری می کردند عارضه ای برای مادر به وجود آمد که پدر آن را تا مدت ها برای کسی بازگو نکرد. بعد از آن آثاری از فراموشی بارز شد که ایشان به صلاح دید پدر تصمیم گرفتند با کارشان خداحافظی کنند». شهلا ریاحی بهترین سرگرمی اش را حل جدول می داند و با اشاره به میز کنارش که انباشته از مجلات جدول است می گوید: «سر خودم را با همین جدول ها گرم می کنم و کیف می کنم (می خندد). گاهی هم تلویزیون می بینم اما جدول را بیشتر دوست دارم». نام شهلا را همسرم انتخاب کرد بانوی پیشکسوت سینمای ایران وقتی صحبتمان به اینجا رسید با یادی از خاطرات قدیمش توضیح داد: «ریاحی خودش دست مرا گرفت و به سینما برد. نام شهلا را هم خودش برایم انتخاب کرد. آن روزها هنرپیشه شدن برای یک زن کار چندان پسندیده ای نبود و من که یک دختر نوجوان بودم حتی از طرف خانواده ام هم تحت فشار قرار گرفتم طوری که آنها مدتی با من قطع رابطه کردند. اما وقتی دیدند که من هم خانواده ام را نگه داشتم و هم در کارم موفقم از موضعشان کوتاه آمدند. تمام سال هایی که من کار می کردم مرحوم ریاحی روی کارهایم نظارت می کرد و من به او اطمینان کامل داشتم که البته نتیجه اش را هم دیدم». همه عیدهایم خاطره است شهلا ریاحی تا زمانی که همسرش در قید حیات بود همه روزهایش را خاطره ساز می داند و می گوید: «بهترین خاطرات زندگی من از زمان آشنایی ام با همسرم آغاز شد و خاطراتمان تنها به عید و مناسبت های خاص خلاصه نشد». وقتی سراغ دیگر اعضای خانواده شان را می گیرم دکتر ریاحی می گوید: «من و خواهرم پریچهر که سال هاست در خارج از کشور زندگی می کند تنها فرزندان خانم شهلا هستیم. من و همسرم و خواهرهای ایشان از معدود بستگانی هستیم که ایران زندگی می کنیم. البته سال ها پس از ازدواج مادر، مرحوم احمد قدکچیان هم با خواهر کوچک خانم شهلا ازدواج کرد و یک سینمایی دیگر به این خانواده اضافه شد. البته دیگر سخت گیری های قدیم وجود نداشت». عروسی در دقیقه ۹۰ سر میز شام، صحبت هایمان به خاطره عروسی دکتر ریاحی و همسرش رسید؛ داستانی جالب و شنیدنی و بسیار سرگرم کننده مانع شد که بفهمیم کی بشقابمان خالی شده. قصه از عروسی شروع شد که داشت به عقد شخص دیگری درمی آمد و دامادی که کمتر از یک هفته به کمک خانم شهلا همه چیز را رو به راه کرد و دخترخاله اش را به خانه بخت خودش برد. همان لحظه باخانم شهلا به سمت تابلوی خاطرات رفتیم و ایشان عکسی که شب عروسی پسرشان انداخته بودند را نشانم دادند. عکسی که بعد از آن متوجه شدم بانوی پیشکسوت سینما خود طراحی لباس هایش را برعهده داشت و خیاطی از آشنایان نزدیک ایده هایش را عملی می کرد. گردآوری: تهران۹۸ منبع: تماشا / برترین ها

فروردین ۷م, ۱۳۹۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تهران98]
[مشاهده در: www.tehran98.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1301]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن