واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: حاجي! قطبي را ببين، عبرت بگير و نيا
لفظ آلترناتيو در فوتبال ايران بيشتر براي آن دسته از مربياني به كار برده ميشود كه پشت خط ماندهاند و اين قابليت را دارند كه هر لحظه جانشين كساني شوند كه پايشان لغزيده است.
به نوشته روزنامه گل، چنين ويژگيهايي در نزد مديران فوتبالي ايران كمتر بوده است. كسي كه توانسته باشد با مديريت خود در ذهن مخاطبان فوتبال بنشيند و تصويري روشن از خود به يادگار بگذارد چنين مديري راه براي بازگشتش به صحنه ورزش هموار است چرا كه با جامعه ورزش و خصوصا فوتبال شديدا تحت تاثير سابقه افراد و ميزان محبوبيت ايشان قرار دارد. حبيب كاشاني يكي از همين مديران است.
او زماني كه به پرسپوليس نزديك ميشد با برخورد سرد سكوها مواجه شد و بعضا شعارهايي را هم عليه خود شنيد اما در عمر كوتاه مديريتش توانست اعتراضات را به حمايت تبديل كند. فوتبال از مديرش چه ميخواهد. مهار فراز و فرودها و مديريت پديده سيال فوتبال. او از مديرش جمع كردن يك گروه هماهنگ و همدل ميخواهد كه براي آنها جانفشاني در اولويت باشد. مشكلات ريز و درشت و شكستها از راه ميرسند و اين مدير است كه بايد زهر تمام اين اتفاقات را بگيرد.
حبيب كاشاني چنين كرد. در تيم او هم توافق و تفاهم صددرصد وجود نداشت و تمام سال با شايعه اختلاف قطبي و استيلي دست به گريبان بود. او هم تيمي داشت كه برخي ستارههايش چشم ديدن سرمربي را نداشتند و هر از گاهي اين اختلاف شكل عيان به خود ميگرفت و از خانواده به بيرون درز ميكرد تا آنجا كه مدير باشگاه را هم مستاصل كرد و كاشاني با تكنيك استعفا خودش باز هم در جمع كردن حاشيهها موفق بود. او ريسك كرد و نتيجه گرفت شايد همان زمان با پذيريش استعفايش كنار ميرفت و امروز هيچ سهمي براي او از قهرماني متصور نبوديم اما حربه او يكبار ديگر دلهاي چند پاره تيمش را به هم پيوند داده نميدانيم كه در درس مديريت كسي براي مهرباني و رابطه عاطفي هم نمره و امتيازي قائل هست يا نه اما كاشاني توانسته بود رابطه پدر و فرزندي با زير مجموعهاش برقرار و اين حس را به سكوها نيز منتقل كند.
او با همين قطبي به مشكل خورد و در حالي كه ميتوانست خيلي راحت او را كنار بزند و دوست و همراه قديمي خود استيلي را به عنوان نفر اول معرفي كند پاي سرمربي منتخب خود ايستاد و هرگز برايش ضربالاجل و مهلت تعيين نكرد. متوجه باشيد كه در آن زمان قطبي يك قهرماني در كارنامه نداشت و به انتخاب كاشاني به ايران آمده بود و نه مقام ما فوق. گذشتن از نامش و قرباني كردنش نيز بسيار آسانتر از حالا بود.
عمر مديريت كاشاني بلند نبود و اما در پايان همين راه كوتاه با گرفتن نتيجه جنس او جور شد تا آخرين تصاويري كه در ذهن مخاطبان فوتبال از او وجود دارد. اينگونه است كه او هم به يك آلترناتيو در مديريت فوتبال ايران تبديل شده است و هر جا كه قدم بگذارد پرسش تكراري در خصوص احتمال و قصد بازگشتش به فوتبال است. او هم اطمينان ميدهد كه روزي كه احساس كند مفيد و موثر است به صحنه فوتبال باز خواهد گشت اما نميدانيم كه بازگشت او را به فال نيك بگيريم يا او را از انجام چنين تصميمي برحذر داريم.
شايد سرنوشت قطبي براي حبيب كاشاني عبرت آموز باشد. براي كاشاني هم بازگشت به فوتبال همانقدر خطرناك است كه براي قطبي بود. چه بسا كه اگر كاشاني امروز كنار پرسپوليس بود او هم در صف متهمان ناكاميهاي اخير قرار داشت.
فوتبال همين گونه است. پدر و مادر هم ندارد. شايد اگر خير و صلاح او را بخواهيد بايد او را مجاب كنيم كه از آلترناتيو مديران فوتبال بودن استعفاء كند تا همچنان در ذهن فوتباليها به خوش نامي باقي بماند.
پنجشنبه 30 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]