واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزارش سفر به ابيانه روستاي روشنايي
جام جم آنلاين: مهم نيست از كدام راه ميتوان به آنجا رفت؛ از كاشان يا نطنز 20كيلومتر بعد از نطنز جادهاي است پر پيچ و خم، جادهاي در همسايگي دره و رودي كه از ميان آن ميگذرد. روستاهاي زيادي در مسير هستند همچون بارند و كمجان و ... كه هر يك زيبايي خاصي دارند، ولي مقصد جاي ديگري است.

سفر در اين جاده گذر از تمدن مدرن است. خطوط زيبا و ناموزون كوهها و سرسبزي طبيعت خود داستاني طولاني است، ولي ناگهان چشم انسان به نقطهاي سرخ خيره ميشود و هر چه به جلو ميروي، بيشتر در آن سرخي غرق ميشوي. نماي سرخ اين روستا كه به خاطر خاك رس حاوي آهن است، طيفي از رنگهاي سرخ و صورتي ساخته است.
اين مكان رويايي از نظر جغرافيايي بين 27/30 الي 37/30 درجه شمالي و 51/30 تا 51/37 درجه شرقي در ارتفاع حدودا 2220 متر از سطح دريا، به موازات خط الراس قلعه در شيب تند كوه از شمال به جنوب به موازات دره و عمود بر مسير نطنز و كاشان، در دامنه كوههاي كركس از رشته كوههاي مركزي ايران در درهاي محصور در چهر كوه خودنمايي ميكند. اينجا دهي است فراتر از تصور انسان از ده، روستايي از دهستانهاي برز رود از بخش حومه شهرستان نطنز اصفهان.
آب و هواي اين دره جايي براي عرض اندام براي آب و هواي مديترانه معروف نميگذارد. غالبا در اواخر پاييز بارش باران آغاز ميشود و در زمستان دامنه كوهها سفيدپوش ميشود و در تابستان هوايي خشك و نيمهخشك حاكم است. اينجا سالانه 300 تا 400 ميليمتر باران ميبارد و با ياري چشمهسارها درهاي سرسبز و محيطي ييلاقي ايجاد شده است.
در روستا كه قدم ميزني، درمييابي اين روستا داراي 3 محله است. محله قديمي در شرق روستا (هـرده)، در شـمـال (پل) و محله اربابنشين (يوسمون) در كنار باغ است. دو محله به نامهاي زيارتگاه و پنجه علي در غرب ده جزو بخشهاي جديد اين ده محسوب ميشود. چيز ديگري كه مرا در فكر فرو ميبرد، نبود كوچههاي بنبست در اين قريه است كه بعضي از آنها مسقفاند و مانند تمام روستاييان مهربان سكويي روبهروي هر خانه براي رفع خستگي رهگذران خسته در نظر گرفته شده است.
تلفيق معماري و طبيعت، خانههايي مربعي شكل و پنجرههاي مشبك همسان و سكوهايي كه خورشيد آنها را نوازش ميكند، درهاي تاريخدار و كتيبهداري كه از عمر بيش از 500 ساله برخي خانهها حكايت ميكند، خانههايي از مصالح بومي، خانههايي از سنگ و چوب و گل كه با خاك سرخ منطقه اندود شده تا از گزند باد و باران ايمن باشند. خانههايي با ساختار برونگرا كه با سازههاي درونگراي مناطق خشك در تضاد است كه شايد هواي معتدل و شيب تند كوه دره اين چنين ساختاري را ايجاد كرده است.
روزي فكرش را هم نميكردم كه در تاريخ قدم بزنم، دوره ساساني، دوره سلجوقي، صفويه و قاجار. اوج هنر معماري را ميتوان در آن مشاهده كرد. اينجا جلوهگاه تاريخ است. ديدن مردماني با تمدن 6000 تا 7000 ساله كه مردم اين روستا متعلق به نسل سيلك كاشان ميدانند كه پس از دگرگوني به دست ايلخانان، اين روستا را پناهگاه خويش كردهاند تا دوباره اين تمدن كهن را احيا كنند. اولين جايي كه رفتم آتشكده «هارپاك» بود اگر چه خاموش است، اما غرور تاريخ را در خود دارد مردم از اين آتشكده براي خود و خانههايشان آتش ميبردهاند و نام هارپاك را به اين دليل بر آن نهاده بودند كه هارپارك وزير فرزانه، پادشاه ستمگر قوم ماد بود كه ماموريت داشت كوروش را به قتل برساند ولي از اين كار صرفنظر كرد و تمام سپاه خود را به كوروش بخشيد و بعد از فروپاشي دولت ماد به دست كوروش براي قدرداني از اين مرد بزرگ دستور داد در قلمرواش آتشكدهاي به نام وي بر پا كنند.
اگر به جنوب شرقي ده برويم، دره كم عرض و طويلي شامل باغهاي ميوه مشاهده ميكنيد كه به هينزا مشهور است. در انتهاي جنوبي باغها مسير باريكي است كه از پيشآمدگي صخرههاي سنگي مرتفعي شكل گرفته. در دل صخره تو رفتگي اتاق مانندي است با پنجره چوبي كه ساختمان زيارتگاهي به نام بيبيزبيده خاتون بنا شده است. دو نظر درباره اين مكان سرسبز و خوش آب و هوا وجود دارد. يكي اين مكان را گذرگاه بيبيزبيده خاتون ميدانند، زماني كه دشمنان وي قصد كشتنش را داشتند به اين كوه پناه ميآورد و نظر دوم اينكه نام هينزا تحريف شده نام ميترا است و مكاني براي پرستش ميترا و شايد دليل آن اين است كه ايرانيان باستان براساس عقايد خود اين معابد را در كنار نهر بنا ميكردند و اين بنا نيز در كنار يك نهر هميشه روان جاي گرفته است.
به سال 447 (ه . ق) ميرويم و نگاهمان را با خطوط كوفي كه با آن سوره ياسين نوشته شده است نوازش ميدهيم اينجا مسجد جامع است. داراي محرابي زيبا و دو شبستان زيبا و منبري از عهد سلجوقي، دري زيبا با هنر منبت، اين در به تنهايي خود يك اثر هنري منحصر به فرد است مسجد حاجتگاه كه يادگار دوران صفويه است، در غرب روستا، در كنار آسياب و نام آن برگرفته از حاجت گرفتن مردم است. در ورودي تختگاهي به نام تخت مسجد است كه براي وضو و آمادگي براي نماز مورد استفاده قرار ميگيرد. اگر در گذر پرزله قدم بزنيد، به مسجد پرزله برميخوريم كه آن هم از دوران صفويه بوده كه در دوران قاجاريه گسترش يافته كه تاريخ درهاي آن (508 ه . ق) و لنگه ديگر (701 ه . ق) است مسجد يسمان نيز در محله اربابنشين واقع است و تاريخ آن به صورت روايي به قبل از دوران صفويه ميرسد همچنين زيارتگاهي كه منسوب و متعلق به دو تن از فرزندان امام موسيكاظمع است و نمايي متفاوت به اين بافت داده و آن هم به سبب گنبدهاي فيروزهاياش است. اينجا قصه تاريخ انتهايي ندارد. معبد هرشوگا، حمامها، آسيابها و ... اما جاذبه طبيعي ديگر اين روستا را ميتوان غار پريهل دانست. پس از گذشتن از كوههاي جنوبي مشرف به روستا، به كوهي ميرسيم كه غار زيبايي در آن قرار دارد و داراي قنديلهاي آهكي بسيار زيبايي است. شايد بجرات بتوان گفت يكي از زيباترين غارهاي ايران است.
بازگرديم به طبيعت زيباي روستا... پوشش گياهي و كاربردهاي متنوع آنها، ارزشهاي اجتماعي، بهداشتي، اقتصادي و گردشگري زيادي براي اهالي روستا دارند گياهاني از جمله درمنه، خاكشير، گون، اسپند، درختچههاي زرشك و محصولات باغي همچون ســيــب، آلــو، زردآلــو، قـيـسـي، گـردو، گـلابـي، شـاهمـيـوه، هـلـگه، انگور،گوجهسبز، بادام، فندق، گيلاس، توت، هلو، به، خرمالو، شفتالو، انار و... كه داستانها و عقايد مردم مربوط به آن خود جالب توجه است. درخصوص اسپند كه آن را براي تقويت خاك به كار ميبرند و دختران از گلهاي آن براي خود آويز ميسازند. يا به جاي رنگ مو استفاده ميكنند. غصه اسپند و چشم زخم كه به قوت خود باقي است و اما گياه زرشك به غير از مصرف غذايي، مصارف درماني براي رقيق كردن خون دارد و جالب توجه اين كه مردم به افزوده شدن طول عمر به خاطر نوشيدن آب چشمهاي كه از پاي بوته زرشك جاري ميشود باور دارند و درخت توت را نميبرند و اعتقادات مردم به گياهان آنچنان گرهخورده است كه انسان را مبهوت ميكند.
مردم روستا اعتقادات خاص خود را دارند. آنها به آب اعتقاد دارند و چشمه شرق روستا را داراي معجزه ميدانند. خواب بد، گله و شكايت و درد دل خود را به آب ميسپارند. آنجا آتش هم محترم است. چيزي را در آتش پرت نميكنند. يا دور آن ضربه نميزنند و آتش تنور را خاموش نميكنند تا خود خاموش شود و در شب اول فوت، بر سر مزار متوفي آتش روشن ميكنند. آنها به باد و سنگ و گندم و گردو و هر چه از دل طبيعت است با احترام برخورد ميكنند. امرار معاش اين مردم بر پايه دامداري، كشاورزي و باغداري است و در روزگار جديد صنعت پرورش ماهي قزلآلا به آنها اضافه شده است و زناني كه با پشت خميده هنوز هنرهاي دست خود را سوغاتي، براي مسافران ميكنند.
لباسهاي زيباي زنان، خود موزه پوشش تاريخ اين خاك است. دامنهاي چيندار تا زير زانو و روسريهاي زيبا به سبك تركمن با رنگهايي شاد و يقههايي تزيين شده. رنگ لباس دختران از زنان مسن شادتر و لباس مردان يك شلوار گشاد مشكي همراه با روقبا و آرخالق (نوعي جليقه) است. مردم روستا بسيار به فرهنگ و سنن خويش پايبند هستند و در بازگشت به ده خود را ملزم ميدانند لباس محلي خود را بپوشند.
براي مراسم عروسي در گذشته اين طور بوده است كه در يك روز معين خانواده عروس به خانه داماد ميرفتند و بر سر مهريه چانه ميزدند و گاهي مجلس به هم ميخورد. عروسي در يك زمان هم در خانه داماد و هم در خانه عروس انجام ميگرفت. سن ازدواج از گذشته عموما بالا بوده است. علت اين مساله رابايد علاقهمندي والدين و فرزندان به تحصيل دانست كه ميتوان براي اثبات علاقه مردم به علم، به ساختمان دبستان روستا اشاره كرد كه بناي آن به سال 1326 باز ميگردد و از معدود روستاهايي است كه در آن زمان مدرسه داشته است. بايد دانست تعداد افراد اين ده كه در دانشگاههاي ايران يا خارج به تحصيل اشتغال دارند، با توجه به جمعيت محدود آن بسيار زياد است. ازدواج معمولا به صورت درون گروهي انجام ميگيرد. آمار طلاق نيز بسيار پايين است. روابط سنتي در روستا حاكم است و سلسله مراتب را همه رعايت ميكنند. در اينجا معمولا نزاع صورت نميگيرد و همه مسائل با گفتگو حل ميشود.
در ضمن اگر سري به اعداد و ارقام بزنيم، جمعيت روستا پير است. در سرشماري سال 1377 ساكنان اين روستاي تاريخي 308نفر بودهاند كه از ميان آنها 181 تن زن و 127 تن مرد هستند. دوسوم جمعيت بالاي 60 سال سن دارند.
عقايد مذهبي و سنتهاي اين مردم هم زيباست. از مراسم مهم عيد نوروز، عرفه آخر سال و عيد فطر است. مراسم نخلبرداري و نخلگرداني را نيز ميتوانيد در روز عاشوراي حسيني ببينيد كه نماد مصائب امام شيعيان است. علامتي سر ميگيرند و از كوچههاي روستا رد ميكنند تا شهداي كربلا را از ياد نبرند و از ديگر مراسم روز عاشورا كه مختص به مردان ده است مراسم جقجقهزني كه دو چوب كوچك را به هم ميكوبند و همراه آن نوحهخواني ميكنند. داستان مراسم نخلگرداني بسيار مفصل است كه فقط شايد ديدن آن گوياي تمام حال و احوال مردم در روز عاشورا باشد.
زبان مردم اين ده كه به آن سخن ميگويند، فرس قديم نام دارد و شعبهاي است از زبان رايج مردم منطقه نطنز، سيمه، جوشقان قالي و با زبان مردم حدود سمنان و سبزوار نزديك است. 25 درصد واژههايشان از زبان پهلوي ريشه ميگيرد. در زبان اين مردم براي اشيا نيز ضمير مذكر يا مونث استفاده ميشود. از خصوصيات اين زبان اين است كه از لحاظ ساختار، خيلي روان است. واژهها صريح ادا ميشود بدون لهجه و كش و قوس.
در قديم نام اين روستا بيدستان بوده است. براي مرور تاريخ و لذت بردن از طبيعت، سفر به ابيانه را از دست ندهيد.
بهمن سرداري
پنجشنبه 30 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 534]