واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: كتاب هنر - شما كه غريبه نيستيد!

كتاب هنر - شما كه غريبه نيستيد!
الميرا حصاركي:نوشتن خاطرات از علايق همه بوده و هست و بهطور تقريبي ميتوان گفت كه همه مردم نسبت به زندگي بقيه كنجكاوند، چه برسد به اينكه اين دسته از مردم، افراد مهمي هم باشند. دانستن اينكه قهرمان امروزه قبلترها چه كار ميكرده براي هر كسي مهم است و جاي سوال دارد. شايد قسمتي از همين خاطرهنويسيهاي به ظاهر كمارزش بخش بزرگي از تاريخي باشد كه ساليان سال توسط افراد مختلف به دور از چشم مردم عام بوده است.
اكسير عشق
نوشتن خاطرهنويسي، يكي از اولين كارهايي كه هر فرد مهمي در دنيا به فكرش ميافتد و اينجا آخرين كار!تازگيها با خبر شديم كه محمدعلي كشاورز كه يكي از بازيگران قديمي تئاتر و تلويزيون است براي اين قشر هنري كم زحمت نكشيده، كتاب خاطرات خود را تحت عنوان«اكسير نقش»تا اواخر آبانماه روي پيشخوان كتابفروشيها ميفرستد.
اين نخستين كتابي است كه درباره زندگينامه و فعاليتهاي محمدعلي كشاورز به رشته تحرير در آمده و كيان افراز در گفتوگوهاي دهگانه خود با اين هنرمند به زندگي تئاتري كشاورز پرداخته و بخش ديگري از فعاليتهاي اين هنرمند توسط ياسين محمدي بررسي و تاليف خواهد شد. مولف كتاب كه همان مولف زندگينامه عزتالله انتظامي نيز بوده، تصميم دارد از روايت اول شخص در كنار روايت تكگويي محمدعلي كشاورز درباره زندگي خود، براي شرح ماجراها استفاده كند.
اين كتاب توسط «نشر افراز» به بازار كتاب عرضه ميشود و در حدود 400 صفحه است و در آن به بررسي زندگي شخصي و حضور محمدعلي كشاورز در تئاتر، سينما و تلويزيون بپردازد نكته قابل توجه در كتاب «اكسير نقش» اين است كه علي نصيريان هنرمند پيشكسوت كشور در مقدمه اين كتاب، زندگي محمدعلي كشاورز را با قلم خود روايت كرده است. در واقع نصيريان در مقدمه اين كتاب به چگونگي حضور كشاورز در عرصه هنر و همكارياش با وي در چند فيلم سينمايي و مجموعههاي تلويزيوني اشاره كرده است. نكته قابل توجه ديگرش در اينجاست كه با اشاره به «فيلمشناسي» اين هنرمند پيشكسوت سينما نيز در كتاب درج شده و انتشار آلبومي از عكسهاي كشاورز در اين كتاب و ارائه برخي سندها، از ديگر فصلهاي كتاب است.
نخوردي بستني محمد ريش
مرتضي احمدي براي علاقهمندان رسانههاي ديداري و شنيداري چهره بسيار آشنايي است. او در طول دهها سال فعاليت، حضور در راديو، تلويزيون، تئاتر و سينما را تجربه كرده، ضمن اينكه يكي از هنرمندان با سابقه و پيشكسوت سينما و تئاتر ايران بهشمار ميآيد. مرتضي احمدي در سال 1378 به همت انتشارات ققنوس خاطرات خود را تحت عنوان من و زندگي منتشر كرد كه دربردارنده نكات مهمي از تاريخ معاصر كشورمان در عرصه هنر است. خاطرات مرتضي احمدي بعد از مقدمه در 15 بخش به تحرير در آمده است و نويسنده اين كتاب آن را به دختر و پسر و نوههايش و همه هنرمندان تقديم نموده است. مرتضي احمدي در مقدمه از اين مقوله افسوس ميخورد كه چرا پا در عرصه هنر نهاد و چرا سرنوشت ناگوار ديگر هنرمندان براي او عبرت نشد و پشيمان است از اينكه صحنه هنر را با همه سختيها و مرارتهايي كه متحمل شد، ترك نكرد.
او هم همانند تمامي قشر هنرمند از ناديده گرفتن و كملطفيها شكايت ميكند: اكبر دستدوز در فقر و بيكسي خاموش شد، پرويز اعظمي به خودكشي قناعت كرد، هوشنگ سارنگ بالاخره تعادل روانياش را از دست داد و با ساز هميشه مونسش پرسه زن كوچههاي شاهد هنرش شد، خانم شكوه اولين زن هنرمندي كه با جسارت به روي صحنه رفت، از چگونگي مرگش كسي خبردار نشد، نيكتاج صبري عليل و تنها در شعلههاي آتش خانه كوچكش سوخت و خاموش شد، اصغر تفكري قهرمان كمدي كشور، به نوعي ديگر زندگياش را پشت سر گذاشت و از صحنه زندگي گريخت و...
وارد شدن او به اين دنيا شنيدني است، به اين سطرها كه ميرسم فقط به اين فكر ميكنم كه چقدر بيشتر كيف دارد كه تمام اين خاطرات را از دهان خودش بشنوي يا حتي آرزوي دست نيافتنيتري ميكني كه اي كاش همان زمان به دنيا آمده بودي و تمام اين وقايع را از نزديك ميديدي. در خلال توصيف زندگي مردم در تهران قديم به اجراي مراسم شب يلدا و چهارشنبه سوري و ماه رمضان و ماه محرم و صفر اشارات جذابي ميكند.
در جايي از كتاب اشاره ميكند: «من چون صداي خوبي داشتم، از 12 سالگي در ماه محرم نوحهخوان دستههاي سينهزني بودم و در ماه رمضان موذن محل.»
اين كتاب خاطرات علاوه بر آنكه زندگي مرتضي احمدي را معرفي ميكند، نكات تاريخي را براي خواننده مرور هم ميكند:« بر عكس آنچه بين مردم شايع است، اولين بستني فروش صاحب نام در تهران اكبر مشدي نبوده، بلكه استاد او مردي قوي هيكل و بلندبالا با محاسني سياه با سه دهنه مغازه بستني فروشي در دروازه دولت، قلهك و تجريش به نام محمد ريش بوده. كيفيت بستني او به حدي مطلوب بوده كه شعري در وصف او سرودهاند:
از اين جا تا به قلهك تا به تجريش
نخوردي بستني محمد ريش
پس از مرگ او شاگردش، يعني همان اكبر مشدي كه پدرش را همه مشدي خطاب ميكردند و يكي از بزن بهادرها و در عين حال نيكوكاران خيابان ري بوده، به شهرت ميرسد. و همينجاست كه خواب را از چشمان تمام كساني كه سردر بستني فروشيشان زدهاند ابداعگر اولين بستني فروشي تهران، ميدزدد!
مرتضي احمدي علاوه بر آنكه هنر بازيگري را به خوبي آموخته، به فوتبال هم علاقهمند بوده. در سطرهايي از كتاب او به اين نكته هم بر ميخوريم كه او جنگ جهاني دوم را هم به خوبي به ياد دارد و خاطرات تكاندهندهاي از حضور نيروهاي متفقين در تهران تعريف ميكند: «در گيرودار جنگ بينالمللي دوم، استالين رهبر اتحاد جماهير شوروي دستور داده بود تمامي جوانها بايستي اجبارا به جبهههاي جنگ اعزام شوند. در ميان سربازان اعزامي به ايران فوتباليستهاي شوروي هم بودند. چون كشور ايران هم جبهه جنگ بود. اما بدون خون و خونريزي و در نهايت، سلامتي آنها در مخاطره نبود.
در پاييز سال 1322 بين بازيكنان ضعيف تيم راهآهن و بازيكنان صاحبنام روسيه (دينامو) كه در طول خطوط بخش شمالي راهآهن ايران كار ميكردند، مسابقه دوستانهاي ترتيب داده شد كه 9 بر 1 بازنده شديم و تنها گل تيم راهآهن را شاپور سرحدي به ثمر رسانيد. او در تقبيح ارتش كه يكباره تسليم شده بود ميگويد آنهايي كه روي سينههايشان پر از مدال و نشانهاي رنگارنگ لياقت و شجاعت و از شانههايشان واكسيلهاي پرزرق و برق آويزان بود كجا رفتند؟ پس آن همه سپهبد و سر لشگرها و سرتيپها كه به زمين و زمان فخر ميفروختند و گماشتههايشان را زير مشت و لگد له و لورده ميكردند و اگر سربازي يكي از دكمههاي لباسش بسته نبود، صورت آن بچه كشاورز را با سيلي پرتاول ميكردند، چه شدند.»
همان موقعها بوده كه مرتضي احمدي به هنر بازيگري علاقه نشان ميدهد اما پدرش كه از فعاليت و حرفه او آگاه ميگردد محترمانه عذر او را ميخواهد و او را از خانه بيرون مياندازد!
در بخشي از كتاب او ضمن اشاره به پيشينه دستگاه موسيقي بيات تهران ميگويد: «آواز بيات تهران بازگوكننده محروميت، غمها، رنجها و افزون بر آنها دلدادگيهاي مردم جنوب شهر تهران بود بيات تهران از آغاز پيدايش و شناخت آن به مرور زمان به نامهاي لاتي، لشي، بابا شملي، كوچه باغي و بالاخره غزل مشهور بوده است. در گذشته معروفترين خوانندگان آن رضا بابا شملي، اصغر ننه، ابرام غزلخون، حسين كبابي و آقا رضاكور بودند.
او در كتابش نوشته: بعضيها ندانسته خراباتي را با بيات تهران در يك سطح قرار ميدهند كه به نظر من همان بهتر كه خراباتي در خرابات مدفون بماند و جايگاه بيات تهران در موسيقي اصيل زادگاه خودمان ماندگار.
در ادامه كتاب نويسنده ضمن درج خاطراتي از آقا رضا كور (آوازهخوان دورهگرد) به شيوههاي سنتي ترانه خواني اشاراتي مينمايد و در ادامه به يك موضوع بسيار جذاب و دلنشين و تاريخي اشاره ميكند و ميگويد: هنوز شهرت من از حد و حدود شهرهاي نزديك تهران آن سوتر نرفته بود كه پيش پرده گلپري جون كه سازنده شعر و آهنگ آن مرحوم اصغر تفكري بود به دستم رسيد. تفكري ويولن خوب مينواخت و با پيانو آشنايي داشت.
از نظر من اشعار بيمحتوايي داشت كه هنوزم به آن معتقدم. خانم م. ب براي ايفاي نقش گلپري انتخاب شد و من براي نقش كل ممدعلي انتخاب شدم و با بيميلي اشعار را حفظ كردم.
در ارديبهشتماه سال 1323 آن را به عنوان پيش پرده با ترس و لرز به اجرا گذاشتيم. پيش پرده گلپري جون چهار بار در روزهاي جمعه از راديو تهران پخش ميشد. شهرت آن به حدي رسيد كه تا دور افتادهترين نقاط ايران نفوذ كرد و پس از ترانهاي يار مبارك بادا پراجراترين ترانه لقب گرفت و بدون كلام از راديوي چند كشور پخش شد. اينك پس از گذشت بيش از نيم قرن از اجراي اوليه آن باز هم زمزمهگويان زيادي دارد و من متحيرم كه با چه پيام و نتيجه آموزندهاي اين ترانه فاقد محتوي ميتواند بين قشرهاي مختلف و با سليقههاي متفاوت نفوذ داشته باشد. من كه بيش از 200 بار آن را اجرا و به خودم مراجعه كردهام، هنوز به نتيجه اقناعكنندهاي نرسيدهام. همينطور شد كه او پا به هنر بازيگري گذاشت و از خودش كسي را ساخت كه دوست داشت باشد.
50 سال موسيقي ايران
كتاب «راز آشكارا» 50 سال خاطرات هنري ميلاد كيايي نوازنده سنتور عنوان كتاب خاطرات ديگري است كه توسط انتشارات بدرقه جاويدان وارد بازار كتاب شده است. اين كتاب انعكاسي است از شرايطي كه در آن دوره در ايران و در بستر جامعه در جريان بوده و به نوعي تاريخنگاري محسوب ميشود، به اين خاطر كه مخاطب ميتواند با خواندن اين كتاب ببيند كه آن دورهها چگونه ميگذشته و دغدغههاي هنرمندان چه بوده است؟
يكي از خصوصيات اين كار اتوبيوگرافي است. اگرچه شرحي راجع به ارتباطات و اشخاص ميباشد، اما در حقيقت تا حدودي منعكسكننده خلقيات و شرايط هنري در آن دوره بوده چيزي كه در اين چهار، پنج دهه اخير درباره آن بسيار سكوت شده است و در واقع ما در حوزه موسيقي اتوبيوگرافي زيادي مثل حوزه سياسي نداريم. «راز آشكارا» كه نوعي تناقض در خودش دارد، حكايت شيرين و تلخي است كه بخشي از اتفاقات موسيقايي را در اين كتاب شاهد هستيم و تنها خاطرات كيايي نيست بلكه ميتوان گفت در آيندهاي دور يكي از مرجعهاي تحقيقي به حساب ميآيد كه اتفاقات موسيقايي اين دوران را شرح داده است.
حديث نفس
پرويز خطيبي از چهرههاي نامدار هنر و ادبيات معاصر ايران است كه اينك 15 سال از مرگ او ميگذرد. او همچنين با نوشتن كتاب خاطراتي از خود نامش را بيش از پيش در ذهن مردم ماندگار كرد.
خطيبي يكي از روزنامهنگاران فعال زمان خودش بود: نشريات بهرام، علي بابا و حاجيبابا را منتشر كرد كه به خاطر انتقادهاي سياسي بارها توقيف و سرانجام براي هميشه تعطيل شدند. نشريه «حاجي بابا» كه از سال ۱۳۲۸ تا كودتاي ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با سرپرستي خطيبي منتشر ميشد، از پرطرفدارترين نشريات فكاهي سياسي زمان خود بود. خطيبي همچنين يكي از پيشگامان صنعت سينماي ايران بود و روي هم ۲۷ فيلم سينمايي كارگرداني كرد. خطيبي در دوره مهاجرت، زيروبمهاي زندگي خود را به صورت نوشتههاي كوتاه در مجلات منتشر ميكرد. كتابي كه به همت دختر او فيروزه خطيبي انتشار يافته، خاطرات او را از حشر و نشر با نويسندگان و هنرمندان بيشمار در بر دارد. اين كتاب چند بار در ايران و آمريكا منتشر شده و با استقبال فراوان روبهرو شده است.
كتاب خاطرات خطيبي تنها حديث نفس يا روايت شخصي ديدهها و شنيدههاي نويسنده نيست، بلكه اطلاعاتي ارزنده از جامعه هنري ايران در بر دارد. اين كتاب جذاب كاستيهايي دارد و مهمترين اشكال آن نداشتن انسجام است. نوشتههايي كه در زمان حيات نويسنده، بدون نظم و ترتيب خاصي منتشر شده، كمابيش به همان صورت ناويراسته در كتاب آمده است. اگر روال زماني خاطرهها رعايت ميشد، خوانندهاي كه با بستر تاريخي وقايع آشنا نيست، ميتوانست برداشت دقيقتري از سير روزگار پيدا كند در هر جا غلطهاي ريز به چشم ميخورد و اين كتاب هم از اين قاعده مستثني نبوده است به عنوان مثال همين چند نمونه را با هم مرور ميكنيم:
درباره دور آخر زندگي صادق هدايت آمده است: «هدايت عازم پاريس شد و در پانسيوني كه سالها در آن زندگي كرده بود اتاقي گرفت.» كه سخني نادرست است.
درباره قوام السلطنه گفته ميشود كه او پنج نفر از سران حزب توده را در دولت خود شركت داد كه درست سه نفر است و نه پنج نفر.
در كتاب از سوختن و مرگ كريم پورشيرازي روزنامهنگار معروف پس از كودتاي ۲۸ مرداد در زندان، روايتي داده شده كه قدري با روايتهاي شناختهشده متفاوت است و نياز به كاوش بيشتر دارد.
اما اين كاستيها، از اهميت و جذابيت كتاب كم نميكند. نثر پرويز خطيبي گاه كهنه و «مكتبي» است، اما در همه حال شيرين و روان باقي ميماند.
و ديگران
خاطرهنويسان زيادي هم ماندند كه بهطور مفصل به آنها نپرداختيم. افراد مختلفي از قشرهاي متفاوت ما را در لحظههاي خوب و بدشان سهيم كردند. حال چه بهطور داستانوار مثل كتاب «شالبامو» فريده لاشايي يا «شما كه غريبه نيستيد» هوشنگ مراديكرماني يا بهطور رسمي با عنوان كتاب خاطرات و زندگينامه مانند «سكوت گويا» ايرج بسطامي و «آواي جاويدان در موسيقي ايران» اديب خوانساري. و چه كتاب خاطرات رضا كرمرضايي كه پشت درهاي بسته ارشاد است. همه از يك جنسند و روزي به كار تاريخي خواهند آمد.
پنجشنبه 30 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 324]