واضح آرشیو وب فارسی:تهران98:
۷ درس از زندگی رویا نونهالی به بهانه تولد او
رویا نونهالی شاید در دنیای رسانهها کمحرف باشد اما حرف برای گفتن بسیار دارد. به همین دلیل، تنها با نگاهی به مصاحبه او با «مشق آفتاب»، میتوانیم یک دنیا درس بگیریم. او که دانش آموخته نقاشی است، سابقه فعالیت در کنار برجستهترین کارگردانان ایران را در کارنامه دارد و تاکنون چند سیمرغ را از جشنواره فیلم فجر به خانه برده است. اما نونهالی فقط یک بازیگر موفق نیست بلکه حرفهایی خواندنی و شنیدنی هم دارد. او که برای خیلی از ما تصویرگر دنیای زنان است، بهمن ماه ۰۹۳۱، ۹۴ ساله شد. به همین بهانه نگاهی به گفتههای مطبوعاتیاش میاندازیم تا از جملاتش، درس بگیریم. موفقیت را حاصل تعامل میداند رویا نونهالی که در سالهای فعالیتش جای خیلی از زنان این خاک نشسته، صحبتی از جنگ میان زنان و مردان به میان نمیآورد. او معتقد است، هر جامعه و حتی هر خانواده، موفقیتش را مدیون تعامل ۲جانبه مردان و زنان و مادران و پدران است. رویا نونهالی در چنین خانوادهای متولد شده و میگوید:« در خانواده ما آدم بودن حرمت خودش را دارد. قرار است آدمها به قدر آدم بودنشان حرمت داشته باشند. اگر بهترند حتما حرمت بیشتری دارند. در مورد پدرم این برداشت با نوعی مهربانی و عاطفه نسبت به ما که دخترانش هستیم و مادرم که حتما خیلی مهم است و دوست داشتنی، همچنان جریان دارد. این شیوهای است که یک مرد در زندگی با همسر و ۵ دخترش اختیار کرده است و حتما نقش مدیریت مادرم را باید در گیومه گذاشت. حتی میتوان گفت این شیوهای است که مادرم ( یک زن) در زندگی با همسر و ۵ دخترش اختیار کرده است.» بر همین اساس او میگوید:« شیوه زندگی مشترک را زن و مرد مشترکا ترتیب میدهند. فرهنگ زیستن زن و مرد در جامعه هم تابع همین تعامل ۲جانبه است که باید به توفیق و باور مفهوم موفقیت در جامعه ختم شود.» زن بودن را یک مانع در زندگیاش نمیداند رویا نونهالی میخواهد که با تمام وجود زندگی کند. او میگوید:«هرگز آرزوی مردن نکردهام. با همه مشکلات و معضلات هرگز، حتی برای یک آن ذوق و شوق زن بودن را از دست ندادهام. این یک واقعیت است و شعار هم نمیدهم. خلأهایی در زندگی هست که باعث میشود انسان آرزو کند، کاش در موقعیت فعلیاش قرار نداشت؛ حالا فرقی نمیکند این انسان زن باشد یا مرد. شاید یک مرد هم بعضی مواقع بهدلیلی مسئولیتهایی که به گردن دارد آرزو کند کهای کاش زن بود.» بیطرفانه، برای همنوعانش حرمت قائل است رویا نونهالی نگاه ویژهای به زندگی و قراردادهایش دارد. تعریف او از حقوقبشر، ساده اما تاملبرانگیز است. او معتقد است:«قرار نیست تمام حرمت آدمیزاد به میزان توفیقش بستگی داشته باشد. درکل آدمیزاد عنوان نمایندهای برای پروردگار روی زمین صاحب حرمت است و همه نمایندگان همه مجالس به یک اندازه توانایی و حرمت ندارند اما نماینده مجلس باید ذاتا محترم باشد. در روزگار معاصر بههمین حرفها و حرمتها میگویند حقوق بشر.» نقش را بازی نمیکند، نقش را میسازد رویا نونهالی از آن دسته بازیگرانی نیست که در هر فصل و هر سال با کار جدیدی به سینما یا تلویزیون بیاید. او محدود اما آگاهانه انتخاب میکند و به همین دلیل در ذهنها میماند. نونهالی میگوید:« من بازیگرم و در بین چیزهایی که به من پیشنهاد میشود نقشی را انتخاب میکنم، بعد سعی میکنم نقش را در متن دنیای نمایشی به سمت ویژگیهای متناسب با نقش که با دیدگاه من موافقاند و باعث میشوند نقش را دوست داشته باشم، هدایت کنم. این شیوه ممکن است باعث شود کمکم نقشهای کمتری به تو پیشنهاد شود ولی در عین حال اکثر پیشنهادها قدری نزدیک به انتخابهای تو باشند. به موفقیت خودش ایمان دارد او خودش را یک فرد موفق میداند و معتقد است:« تعریف موفقیت هم سخت است و هم آسان. همان سهلممتنع معروف. سخت است اگر معنای موفقیت، رسیدن باشد. رسیدن به چیزی که خودت میخواهی یا عرف و عادت و ارزشگذاری اجتماعی از تو میخواهد و آسان است اگر بپذیری که موفقیت میتواند به این معنا باشد که بدانی چه کاری از دستت برمیآید و با شناخت تواناییهای خودت بهترین خودت باشی. در مورد خودم، بله، من احساس میکنم موفقم؛ چون همیشه خواستهام و سعی کردهام نمانم، در جانزنم و در حرکت باشم تا شاید کاشف بهترین کیفیت خودم باشم.» در انتخاب کارش وسواس دارد بعید است که کاری از او دیده باشیم اما نقشش را فراموش کرده باشیم. او راز ماندگار شدن نقشهایش را اینگونه بیان میکند:«دوست ندارم نقش زن بیدست و پا و بیعرضه و نیازمند قیم را بازی کنم. اگر مرد هم بودم خوشم نمیآمد نقش چنین مردی را بازی کنم. مگر آنکه میتوانست جایی، خود را از مهلکه برهاند. آدمها دوست دارند با نقشهای نمایشیِ ثابت قدم و قابلقبول همدل شوند. « قابلقبول» نکته مهمی است؛ « قابلقبول» در مورد تواناییهای یک آدم، در مورد یک نقش نمایشی یعنی اینکه بتواند «بهترینِ خودش» باشد و وقتی درباره نقش و نمایش حرف میزنیم، نقشهای متفاوت با حافظه کوتاهمدت بیننده زیبایی پیدا کند و چه بهتر اگر حتی در حافظه بلندمدت او هم بماند.» حرفهای ساده را جدی میگیرد اهل کلیشهپردازی نیست اما از سادهترین حرفهایی که کمتر به ذهنمان میآیند، زیباترین تفسیرها را ارائه میدهد. از نظر او مشکل جامعه ما و هر جامعه دیگر، فراموش کردن همین حرفهای ساده است. نونهالی میگوید:« چقدر حیف که بعضی حرفهای خوب حیف میشوند. آنقدر گفته میشوند، تکرار میشوند و نادیده گرفته میشوند که از رمق میافتند. مثل «عدالت» که از حضرتعلی(ع) نقل است، یعنی هر چیز در جای خود و چقدر حیف که اجرای این جمله به ظاهر ساده کار دشواری است. تشخیص جای درست هر چیز کار سادهای نیست. تشخیص دادن کار سادهای نیست و هر چه دنیا شلوغتر میشود، کار سختتر میشود.» گردآوری: تهران۹۸ منبع: برترین ها
اسفند ۱م, ۱۳۹۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تهران98]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 203]