واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: آسيب شناسي افزايش تعداد جوانان مجرد
به اين خبر توجه كنيد: «دو و نيم ميليون نفراز جمعيت تهران مجرد هستند».اين آمار زماني از منظر بررسي ناهنجاري هاي اجتماعي بيشتر تهديدآميز به نظر مي رسد كه مدير سازمان جوانان استان تهران در گفت وگو با خبرنگاران بيشترين طلاق را براي زنان بين سن ٢٠ تا ٢٤ سال و براي مردان بين ٢١ تا ٢٩ سال اعلام مي كند.
«محسن زنگنه» به نكته ديگري اشاره مي كند كه وضعيت موجود را نامطلوب تر از آن چه كه به نظر مي رسد، نشان مي دهد: نرخ بيكاري در سال ٨٥ در استان تهران ١/١٥ درصد و در سال ٨٦، حدود ٢/١٩ درصد بوده است.
به طور كلي آمارها نشان مي دهد كه تعداد جوانان مجرد و بيكار در استان تهران رو به ازدياد است و اين در حالي است كه يك جوان در دوران جواني با بحران هاي مختلفي روبه رو است.
حال سوال اساسي اين است كه تبعات اين امر براي يك شهر و كشور چيست؟
مجردها مي گويند
«امير ظهوريان» جوان ٢٣ ساله فارغ التحصيل رشته اقتصاد در اين باره مي گويد: دوران جواني، مرحله خاصي در زندگي هر فرد است كه اغلب استعدادهاي يك فرد در اين برهه از زندگي شكوفا مي شود.
حال اگر جواني بيكار و مجرد باشد به اين معني است كه تمام انرژي روحي و جسمي او سركوب شده است. بدون ترديد سركوب شدن انرژي روحي و جسمي جمعيت جوان يك كشور، براي آن جامعه مشكلات عديده اي را به وجود خواهد آورد كه نمونه هاي عيني آن را در گرايش به اعتياد، افزايش جرايم، پرخاشگري و در گرايش به فرقه هاي متفاوت مشاهده مي كنيم.
«وحيد محمودي» جوان ٢٥ ساله با مدرك كارشناسي معارف و مجرد با اشاره به تأكيد مكتب اسلام بر ازدواج به عنوان احياي سنت نبوي، مي گويد: در مكتب اسلام ازدواج كامل كننده دين دانسته شده و كسي كه ازدواج نكرده مثل كسي است كه هنوز در تكميل معارف ديني خود موفق نبوده است.
بنابراين به خصوص در نظام جمهوري اسلامي بايد شرايط را براي ازدواج جوانان مهيا كنيم تا آنان بتوانند در مسير كمال پيش بروند.ولي دليل افزايش شمار جوانان مجرد چيست؟ اغلب پسران مجرد دلايلي اين چنين بيان مي كنند: بيكاري، توقع بالاي خانواده دختران، چشم و هم چشمي، زياده خواهي دختران و هزينه هاي سرسام آور زندگي.
دختران نيز دلايل خاص خود را دارند، آن ها مي گويند كه پسر خوب و سالم به ندرت يافت مي شود. حال اين «خوب بودن» دقيقا به چه معناست، خدا مي داند. دلايل ديگر آن ها اين است: بيكاري پسرها، بي اعتمادي، فقدان شناخت كافي، سن كم پسرها( در مقابل دختران كمي سن بالا!)، تمايل به ادامه تحصيل و در نهايت مسافرت به خارج از كشور در پي يك زندگي به اصطلاح ايده آل.
تبعات فردي و اجتماعي
در بررسي تبعات افزايش سن ازدواج جوانان، موضوع را مي توان از جنبه هاي فردي و اجتماعي مورد مطالعه و تحليل قرار داد.به عبارت ديگر تبعات مجرد بودن جوانان از نظر تاثير رواني بر فرد و آسيب هاي اجتماعي قابل بررسي است.
دكتر«احراري» روان شناس و استاد دانشگاه با اشاره به اين موضوع مي گويد: وقتي سن ازدواج جوانان افزايش مي يابد و جوانان به دلايلي نمي توانند در زمان مناسب ازدواج كنند، تنش هاي روحي و رواني به شكل اضطراب و پرخاشگري در رفتار فرد ظاهر مي شود و فرد در مسير اهداف فردي و حتي اجتماعي با موانع زيادي برخورد خواهد كرد. زيرا اضطراب، افسردگي و پرخاشگري ناشي از بحران هاي جواني و مجرد بودن، جوانان را از رسيدن به اهداف، بازمي دارد يا اين كه زمينه هاي انحراف از مسير اصلي زندگي را براي آنان باز مي كند.وي مي افزايد: جواني كه مجرد است و دچار بحران شده به طور مرتب ممكن است كه نيازهاي خود را جابه جا كند و حتي ممكن است نيازهاي مقطعي و كاذب را جايگزين نيازهاي اصلي خويش كند كه در اين جابه جايي بيشتر مواقع، انحراف به وجود مي آيد.
به عنوان مثال جواناني كه به سمت گروه هاي شيطان پرست يا به سمت خرافه پرستي مي روند به دليل همين انحراف ها در جابه جايي نيازهاست.
وي توضيح مي دهد: در واقع وقتي جوانان به دليل مجرد بودن دچار مشكلات عديده مي شوند و احساس مي كنند كه نمي توانند به اهداف اصلي خود در زندگي برسند، به ناچار ماسك بر چهره خواهند زد و با نااميدي منتظر حوادث مي مانند. در اين بين، افرادي كه آستانه تحملشان تمام مي شود، ممكن است به اعتياد رو آورند تا به خيال خود به آرامش برسند. بنابراين آثار رواني مجرد بودن به شكل پرخاشگري، اضطراب و ناآرامي در زندگي فرد ظاهر مي شود و در نهايت نيازهاي او را جابه جا مي كند و بستر انحراف را براي شخص فراهم مي آورد.
وي درباره تبعات اجتماعي اين موضوع مي گويد: وقتي تعداد جوانان ناآرامي كه از مشكلات روحي رنج مي برند در جامعه افزايش مي يابد چيزي جز ناامني اجتماعي را نبايد انتظار داشت. بدون ترديد جوانان پرخاشگر در جامعه دست به رفتارهاي ضداجتماعي خواهند زد. در واقع وقتي تعداد اين جوانان در يك شهر و كشور زياد باشد، هرچه اعتبارات، صرف كارهاي آموزشي براي جلوگيري از كج روي آنان شود، نتيجه عملكرد آن ها معكوس خواهد شد و تشديد رفتارهاي نابهنجار فاصله جوانان را از جامعه زيادتر خواهد كرد. بدين ترتيب گاهي به مرحله اي مي رسيم كه اگر هرچه هم بودجه صرف كارهاي آموزشي كنيم باز به نتيجه مطلوب نخواهيم رسيد.
دكتر «احراري» مي افزايد: اگر بخواهيم به عنوان يك نمونه بحث ازدواج جوانان روستايي را با شهري مقايسه كنيم جوانان در روستاها زندگي آرامي دارند؛ چون سن ازدواج در روستاها نسبت به شهرها بسيار پايين تر است و كمتر جوان روستايي است كه اضطراب، تنش و دغدغه ازدواج را داشته باشد. لذا يك جوان روستايي دچار جابه جايي نيازهاي خود نمي شود و با تامين نيازهاي اصلي به سمت اهداف خود حركت مي كند. اما در شهرها وقتي سن ازدواج جوانان به ٢٥ يا ٢٩ و حتي ٣٥ سال مي رسد، پرخاشگري در رفتار تعداد قابل توجهي از آنان امري طبيعي است و به شكل رفتارهاي ناهنجاري در آن ها از قبيل گرايش به اعتياد، سرقت، قتل، نزاع و... بروز مي كند. بنابراين نبايد نسبت به آمارهايي كه درباره افزايش سن ازدواج، طلاق و مجرد بودن اعلام مي شود بي تفاوت باشيم. اين آمارها را جدي بگيريم و براي حل مشكل برنامه ريزي كنيم.
تغيير نگرش
يك سوم جمعيت كشور جوان است و در اين بين تعداد مجردها كم نيست و آسيب هاي ناشي از مجرد بودن جوانان مي تواند بر دامنه ناهنجاري هاي اجتماعي بيفزايد.
مديرعامل خدمات مشاوره جوانان و پژوهش هاي اجتماعي آستان قدس رضوي در اين باره مي گويد: با توجه به آماري كه از جوانان كشور داريم، حدود ١٢ تا ١٣ ميليون جوان در آستانه ازدواج قرار دارند و از كنار اين موضوع نمي توان بي تفاوت گذشت.
وي توضيح مي دهد: در واقع وقتي جواني مجرد است و به هر دليلي توان ازدواج ندارد بدون ترديد تامين نيازهاي خود را در جاي ديگري جست وجو خواهد كرد و طبيعي است اگر برنامه ريزي در اين زمينه نداشته باشيم درصد زيادي از جوانان با جابه جايي نيازهاي خود، در مسير انحراف قرار خواهند گرفت و با مشكلات روحي و رواني كه دامنگير آنان مي شود، هر روز بايد شاهد افزايش آمار اعتياد، بزهكاري، بي بند و باري، بداخلاقي، پرخاشگري و شيوع انواع بيماري هاي جسمي و روحي در بين جوانان باشيم.
«جواد محمدزاده مقدم» مي افزايد: در حل مشكل ازدواج جوانان، دولت به تنهايي نمي تواند كاري انجام دهد. بايد از نظر فرهنگي در بين خانواده ها و جوانان تغيير نگرش به وجود آيد و جامعه نسبت به اين مقوله حساس شود؛ يعني مردم همان طور كه به عنوان مثال خطر بيماري «وبا» را جدي مي گيرند، نسبت به افزايش سن ازدواج و مجرد ماندن جوانان حساسيت نشان دهند، چون آسيب هاي فرهنگي و اجتماعي اين موضوع مي تواند از نظر انساني و فرهنگي به مراتب خطرناك تر از هر تهديد ديگري براي جامعه جوان كشور باشد. در اين مقطع خانواده ها نبايد به مقوله ازدواج به ديده يك معامله اقتصادي نگاه كنند بلكه بايد نگاهي اسلامي و انساني به اين قضيه داشته باشند تا از تجمل گرايي ها و سخت گيري هاي بي مورد كاسته شود.
وي توضيح مي دهد: در واقع در اين كه اشتغال و مسكن به عنوان دو مولفه مهم در ازدواج نقش دارد، ترديدي وجود ندارد. اما بايد بپذيريم كه اگر تغيير نگرش نسبت به ازدواج از يك امر ظاهري به يك امر ضروري باطني و فرهنگي صورت نگيرد و خانواده ها به اين موضوع به عنوان يك ضرورت فطري نگاه نكنند، هر روز با سخت گيري هاي بي موردي كه از طرف خانواده ها صورت مي گيرد، بسترهاي ازدواج براي جوانان كمتر فراهم خواهد شد. در اين حال تبعات آن به شكل آسيب ها و ناهنجاري هاي اجتماعي دامنگير جامعه مي شود و اين روند خانواده ها را با ناهنجاري هاي اجتماعي ناخواسته بيشتري روبه رو مي كند.
بيكاري، بزرگ ترين مشكل
بي شك براي اصلاح وضعيت موجود بايد با علت هاي آن مبارزه كرد و بزرگ ترين علت بروز چنين معضلي بيكاري است.
«پرتوي» عضو كميسيون اجتماعي مجلس با بيان اين مطلب مي گويد: براي حل مشكل ازدواج جوانان بايد شرايط مناسب را فراهم كرد و اين شرايط با تغيير نگرش خانواده ها، نبود تجمل گرايي، ساده زيستي، حل مشكل اشتغال و مسكن و پرداخت وام هاي ازدواج ممكن مي شود. در واقع دولت و خانواده ها بايد اين مشكل را خوب ببينند و براي حل آن فكر كنند. بدون ترديد در شرايط كنوني بزرگ ترين مشكل جوانان موضوع كار آن هاست. وقتي جواني بيكار است چگونه مي تواند تشكيل خانواده بدهد؟ يك جوان بيكار اگر ازدواج هم بكند بعد از مدتي دچار مشكل خواهد شد و اختلاف هاي خانوادگي، مشكلات او را بيشتر خواهد كرد.
وي تاكيد مي كند: بايد زيرساخت ها را درست كرد و براي حل مشكل اشتغال چاره اي انديشيد. كميسيون امور اجتماعي تا به حال چندين بار با وزير كار و امور اجتماعي درباره بررسي راهكارهاي اشتغال زايي نشست داشته است؛ ولي با رويه اي كه بانك ها در پيش گرفته اند بسياري از طرح هاي توليدي و صنعتي معطل و نيمه تمام مانده است. با اين وضعيت اگر جوانان ازدواج هم كنند، با مشكلات بيشتري روبه رو خواهند شد و بايد نگران اين وضعيت باشيم و آن را جدي بگيريم.
به هرحال همان طور كه آمارهاي طلاق نگران كننده است. آمارهاي افزايش سن ازدواج هم نگران كننده به نظر مي رسد و هر دو پديده بيانگر اين واقعيت است كه چه جواناني كه ازدواج كرده اند و مجبور به طلاق شده اند و چه جواناني كه ازدواج نكرده اند و با بيش از ٢٥ تا ٢٩ سال سن هنوز به دليل مشكلات مالي توان پهن كردن سفره عقد را ندارند، هر دو گروه بر تعداد جمعيت مجردها اضافه مي كنند و به همان نسبت بر آمار ناهنجاري هاي اجتماعي مي افزايند.
به اعتقاد كارشناسان افزايش اين جمعيت به هيچ عنوان به مصلحت يك كشور نيست و هرچه از اين رهگذر بر حجم سركوب نيروهاي جوان اضافه شود به همان ميزان بايد شاهد ناهنجاري ها و آسيب هاي اجتماعي بيشتر در جامعه باشيم. بنابراين آمارهاي اعلام شده را بايد جدي گرفت و از نظر جامعه شناسي و روان شناسي تجزيه و تحليل كرد تا گرهي را كه با دست باز مي شود با دندان باز نكنيم.
چهارشنبه 29 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 212]