محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831235283
احکام حج(بخش اول)
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: بخش اوّل : مكّه و اسرار آن
شهر مكّه و نامهاى آن
شهر ((مكّه )) از مهمترين شهرهاى حجاز است . اين شهر، در سرزمين قدس و طهارت است . شهرى است كه كسانى چون محمدبن عبداللّه صلّى اللّه عليه و آله و على عليه السّلام در او متولد شده اند. شهرى است كه جبرئيل بر آن فرود آمده . شهر مكّه ، شهر ابراهيم عليه السّلام و هاجر است ، شهر آدم عليه السّلام و حواست .
اين شهر در قرآن و روايات ، نامهاى مختلفى دارد و در نامگذارى آن به هريك از اين نامها، سرّى وجود دارد كه ذكر مى كنيم .
1 مكّه
يكى از نامهاى معروف اين شهر، ((مكّه )) است . و درباره علّت نامگذارى آن به ((مكّه ))، چند مناسبت وجود دارد:
الف : كلمه ((مكّه )) مشتق از ((المك )) يعنى ((نابود كردن )) است . ((مَكّ الشي ء؛ يعنى آن شى ء را نابود كرد)). پس كلمه ((مكّه )) در واقع به معناى نابود كردن است . و اين شهر را ((مكه )) ناميده اند چون گناهان را نابود مى سازد. امام صادق عليه السّلام مى فرمايد:
((لايَدْخُلُ مَكَّةَ رَجُلٌ بِسَكينَةٍ إ لاّ غَفَرَ لَهُ))(13).
يعنى : ((هر فردى كه با متانت وارد شهر مكه بشود، خداوند گناهان او را مى آمرزد)).
ب : كلمه ((مكه )) به معناى ((نابود كردن )) است ،. و علت نامگذارى اين شهر به ((مكه )) اين است كه هر كسى به قصد ظلم و ستم به مكه برود، خداوند او را نابود مى سازد، همانطور كه اصحاب فيل نابود شدند.
ج : كلمه ((مكّه )) از ((مكايمكو مُكاءَ) مشتق است . و ((مُكاء)) به معناى ((سوت زدن )) است . از بعضى از روايات استفاده مى شود كه علت نامگذارى مى آمدند و در كنار خانه كعبه به جاى نماز، سوت و دست مى زدند. امام رضاعليه السّلام مى فرمايد:
((سُمّيَتْ مَكَّةُ مَكَّة لاَنَّ النّاسَ كانُوا يَمُكُونَ فيها...)).(14)
يعنى : ((مكه را از آن جهت مكه ناميدند كه مردم در آنجا سوت مى زدند)).
ظاهراً اين عمل تا زمان پيامبر اسلام و ابتداى ظهور اسلام ادامه داشته است . مرحوم طبرسى در تفسير مجمع البيان مى گويد: ((روايت شده است كه هرگاه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله ر مسجدالحرام نماز مى خواندند، دو مرد از طايفه بنى عبدالدار در سمت راست او سوت مى زدند و دو مرد ديگر در سمت چپ آن حضرت دست مى زدند تا نمازش را بر او پريشان سازند، و خداوند تمام آنان را در جنگ بدر به هلاكت رسانيد)).(15)
د : واژه ((مُكّاء)) نام پرنده اى است در سرزمين حجاز كه هنگام پرواز، سوت شديدى از او صادر مى شود. ممكن است علّت نامگذارى مكّه ، وجود اين پرنده باشد.
2 بكّه
يكى ديگر از نامهاى شهر مكه ، ((بكّه )) است . اين نام در قرآن كريم نيز ذكر شده است . در قرآن كريم مى فرمايد:
(إِنَّ اءَوَّلَ يَبْتٍ لِلنّاسِ لِلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُدىً لِلْعالَمِينَ)(16)
يعنى : ((نخستين خانه اى كه براى پرستش مردم نهاده شد، همان است كه در بكّه است ، آنجا با بركت و راهنمايى براى جهانيان است )).
واژه ((بكّه )) در اصل ((البكّ)) است و معناى آن ((مزاحم شدن )) است . وقتى عده اى از مردم در مكانى ازدحام مى كنند، مى گويند: ((يباكّ الناس )).
در روايات منقوله از معصومين عليهم السّلام علّت نامگذارى مكه به ((بكه ))، ((ازدحام مردم در كنار خانه خدا)) معرفى شده است .
در روايتى از امام صادق عليه السّلام سؤ ال كرده اند چرا ((مكه )) را ((بكّه )) ناميدند؟ امام عليه السّلام رمود:
((لاَنَّ النّاسَ يَبُكُّ بَعْضَهُمْ بَعْضاً فيهَا بِالاَيْدىِ))(17)
يعنى : ((چون مردم در آنجا با دستان خويش مزاحم بعضى مى شوند)).
و در روايت ديگرى از امام صادق عليه السّلام نقل شده است :
((عَنْ مُعاوِيَةِ بنَ عَمّار قالَ: قُلْتُ لا بى عَبْدُاللّه عليه السّلام اءَقْوُمُ اصَلّي بِمَكَّةَ وَالمَراءَةَ بَيْنَ يَدَىَّ جالِسَةٌ اءوْ مارَّةٌ؟ فَقالَ: لابَاءسَ، اِنَّما سُمِّيَتْ بَكَّةً لا نَّها تَبُكُّ فيها الرِّجالُ وَالنّساءُ)).(18)
يعنى : ((معاوية بن عمار مى گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم : در مكه مى خواهم نماز بخوانم در حالى كه رو به روى من زنى نشسته يا در حال عبور است ، اين چه حكمى دارد؟ امام عليه السّلام فرمود: اشكالى ندارد، مكه را از آن جهت بكّه ناميدند كه در آنجا مردان و زنان ازدحام مى كنند)).
و ممكن است علّت نامگذارى اين شهر به نام ((بكّه )) اين باشد كه كلمه ((البك )) به معناى ((گردن زدن )) نيز آمده است . و شهر مكه را ((بكّه )) ناميده اند چون هر ظالم و ستمگرى كه در اين شهر مرتكب ظلم و ستم شود، گردن او را مى زنند. در روايتى نقل شده است :
((كانَتْ تُسَمّى بَكَّةَ لاَنَّها تُبَكُّ اءعْناقُ الباغينَ إ ذا بَغَوا فيها))(19)
يعنى : ((شهر مكه را ((بكه )) ناميده اند چون هر جنايتكارى را كه در آنجا جنايت كند، گردن مى زنند)).
و در روايت ديگرى كه در تفسير صافى نقل شده ،(20) علت نامگذارى آن را ((گريه كردن مردم در مكه )) دانسته است ؛ زيرا لفظ ((بكاء)) به معناى گريه كردن است .
در بعضى روايات گفته شده : ((مكه )) به تمام شهر گفته مى شود و ((بكّه )) به مكانى كه خانه خدا در آنجا قرار گرفته است . امام صادق عليه السّلام مى فرمايد:
((َوْضِعُ البَيْتِ بَكَّةُ وَالقِرْيَةُ مَكَّة ))،(21)
يعنى : ((مكانى كه خانه خدا آنجا واقع شده ، بكّه و تمام شهر، مكه نام دارد)).
3 اُمّ القُرى
يكى ديگر از نامهاى مكه ، ((امّ القرى )) است . در قرآن كريم مى فرمايد:
(وَكَذلِكَ اءَوْحَيْنا إ لَيْكَ قُراناً عَرَبِيّاً لِتُنْذِرَ اُمَّ القُرى وَمَنْ حَوْلَها)(22)
يعنى : ((و اين چنين قرآنى عربى به تو وحى كرديم تا مردم شهر مكه و اطراف آن را انذار بدهى )).
و اما علت نامگذارى اين شهر به ((امّ القرى )) چيست ؟ در روايات راجع به علت نامگذارى آن به ((ام القرى )) سخن گفته نشده است . و شايد از آن جهت كه از خود اين نام ، علت نامگذارى آن روشن هست كسى از ائمه عليه السّلام راجع به آن سؤ ال نكرده است . ((امّالقرى )) يعنى ريشه شهرها. ((مكه ))، ريشه تمام شهرهاست ، زيرا اولين نقطه اى است كه در روى زمين ظاهر شد. علاوه بر اينكه از نظر عظمت و شكوه نيز بر همه شهرها شرف دارد؛ چون نهال اسلام در آنجا روييد و بر ساير سرزمينها و مملكتها سايه افكند.
4 البلد الا مين
((البلدالا مين )) يكى ديگر از نامهاى مكه است . در قرآن كريم مى فرمياد:
(وَهَذا البَلَدُ الاَمِينَ)(23) و همه مفسّرين اتفاق دارند بر اينكه منظور از ((البلدالا مين ))، ((مكّه مكرمه )) است .
جمله ((بلدالا مين )) يعنى شهر كسى كه امنيت دارد در علّت نامگذارى شهر مكه به ((البلدالا مين )) دو احتمال وجود دارد:
احتمال اوّل : شهر مكه حرم خداست . و هر كسى كه در حرم بميرد، خداوند او را در روز قيامت از وحشت و ترس در آن روز، در امان قرار مى دهد. از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله وايت شده است كه به ((اءبوذر)) فرمود:
(وَمَنْ ماتَ فى حَرَمِ اللّه آمَنَهُ اللّه مِنَ الفَزَعِ الا كْبَرِ وَادْخَلَهُ الجَنَّةَ).(24)
يعنى : كسى كه در حرم خدا بميرد، خداوند او را از وحشت بزرگ در امان مى دارد و او را داخل بهشت مى كند)).
و در روايت ديگرى فرموده است : ((مَنْ ماتَ فى اءَحَدِ {هذَيْنِ} الحَرَمَيْنِ حَرَمُ اللّه وَحَرَمُ رَسُولِهِ بَعَثَهُ اللّه تَعالى مِنَ الا مِنين ))(25)
يعنى : ((كسى كه در يكى از اين دو حرم حرم خدا و حرم رسول او بميرد، خداوند او را در قيامت جزء كسانى كه امنيت دارند برمى گزيند)).
احتمال دوّم : مكه جزء حرم خداست . و هر كسى كه در حرم خدا وارد شود، امنيت دارد و لذا مكه را ((البلد الا مين )) ناميده اند. در قرآن كريم مى فرمايد:
وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً)(26)
يعنى : ((هر كسى كه داخل حرم شود، امنيت دارد)).
هم در زمان جاهليّت و هم بعد از اسلام ، هر كسى كه به حرم خدا پناهى مى برده ، امنيت داشته است .
((عبداللّه بن سنان )) از امام صادق عليه السّلام نقل كرده است كه از آن حضرت درباره تفسير آيه (وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ امناً) سؤ ال شد، آن حضرت فرمودند: ((كسى كه داخل حرم شود و به آن پناه ببرد، از غضب خداوند در امان است . و هر حيوان وحشى يا پرنده اى كه داخل حرم شود تا زمانى كه از حرم خارج نشده ، از خشم و اذيت كسى ، در امان است )).(27)
5 و6 البساسه واُمّ رُحِمْ
يكى ديگر از نامهاى مكه ((بساسه )) است . كلمه ((بساسه )) به معناى ((راندن )) است . و مكه را از آن جهت ((بساسه )) ناميده اند كه در مكه هر كسى كه به ديگران ظلم و ستم مى كرد، او را از شهر خارج مى كردند و به هلاكت مى رساندند.
يكى ديگر از نامهاى مكه ((اُمّ رُحِمْ)) است . در وجه نامگذارى شهر مكه به ((بساسه )) و اُمّ رُحم )) امام صادق عليه السّلام مى فرمايد:
((اءَسْماءُ مَكَّةَ خَمْسَةٌ: اءُمّ القُرى وَمَكَّةَ وَبَكَّة وَالبَساسَةُ كانُوا إ ذا ظَلَمُوا بِها، بَسَّتْهُمْ اءَيْ اءَخْرَجْتُهُمْ وَاَهْلَكْتَهُمْ وَاءُمُّ رُحِم كانُوا إ ذا لَزِمُوها رُحِمُوا)).(28)
يعنى : ((مكه پنج نام است ، امّالقرى ، مكه ، بكه و بساسة ؛ چون هرگاه كسى در مكّه ظلم مى كرد، او را بساسه مى كردند، يعنى او را از شهر خارج نموده و به هلاكت مى رسانيدند. و نام ديگر مكه ، ((امّرحم )) است ؛ چون هرگاه كسى خانه نشين مى شد، به او رَحْم مى كردند)).
و مانند همين روايت را شيخ صدوق در كتاب ((من لايحضره الفقيه )) نقل كرده است .(29)
عظمت شهر مكّه
شهر ((مكّه )) از عظمت خاصى برخوردار است . و عظمن آن از جهت گوناگون ، قابل بررسى است .
اوّلاً: نقطه اى كه شهر مكه در آنجا واقع شده ، نخستين نقطه اى است كه در سطح زمين به صورت خشكى پديدار گرديد، زيرا خانه كعبه كه در آنجا واقع شده ، اولين نقطه از سطح زمين است ؛ چنانكه قرآن كريم مى فرمايد:
(اِنَّ اَوَّلَ بَيتِ وُضِعَ لِلنَّاسِ الذّى بِبَكَّة مُباركاً...)(30)
و در روايتى امام باقرعليه السّلام مى فرمايد: ((وقتى خداوند اراده نمود زمين را بيافريند، به بادها و دستور داد تا به آب زنند، آنگاه موجى پديد آمد و بر اثر اين موج ، مجموعه اى از كف به وجود آمد. خداوند آن مجموعه را در مكان كنونى خانه كعبه ، گردآورى نموده و كوهى از كف را تشكيل داد. آنگاه زمين از زير آن كوه گسترش پيدا كرد. و آيه : (اِنَّ اءَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذى بِبَكَّةِ مُبارَكاً) اشاره به همين مطلب دارد. پس . نخستين نقطه اى كه در روى زمين پديدار شد، كعبه است و ساير سرزمينها از اين نقطه گسترش يافت )).(31)
ثانياً: مكه ، شهرى است كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در آنجا متولد شد و در آنجا از طرف خداوند به پيامبرى مبعوث گشت . و نيز از آنجا دعوت مردم به اسلام را شروع كرد، لذا پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله اين شهر را به شدت دوست داشت . و زمانى كه مجبور به ترك مكه شد، بسيار محزون و غمگين بود.
از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله روايت شده است كه آن حضرت درباره مكه فرمودند:
((مااَطْيَبُكَ مِنْ بَلَدٍوَمااَحِبُّكَ إِلَىَّ وَلَولا اءنَّ قَوْمى اَخْرِجُونى مِنْكَ ماسَكَنْتُ غَيْرَكَ))(32)
يعنى : هيچ شهرى پاكتر از تو نيست و هيچ شهرى نزد من از تو بهتر نيست . و اگر قوم من مرا از تو خارج نمى كردند، هيچ شهرى غير از تو را براى سكونت انتخاب نمى كردم )).
و در روايت ديگرى نيز از نبى اكرم صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است كه هنگام خروج از مكه به مدينه ، خطاب به شهر مكه فرمود:
((خدا مى داند كه من تو را دوست دارم . و اگر مردم تو من را از تو بيرون نمى كردند، هيچ شهرى غير از تو را براى زندگى انتخاب نمى كردم و هيچ شهرى را به جاى تو آرزو نمى نمودم . و اكنون براى جدا شدن از تو، غمگين هستم ...)).(33)
شدت علاقه رسول خداصلّى اللّه عليه و آله حكايت از عظمت و معنويت اين شهر دارد. و روشن است كه علاقه رسول خدا به اين شهر، بخاطر زندگى دنيوى نبوده است ؛ زيرا شهر مكه از نظر آب و هوا، براى زندگى مناسب نيست ، بلكه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله ه خاطر عظمت معنوى و قداست اين شهر، هنگام خارج شدن از آن ، غمگين و محزون مى شود.
ثالثاً: مكه ، شهرى است كه از امنيت دنيوى و اخروى برخوردار مى باشد. در روايات مختلفى ،(34) معصومين عليهم السّلام فرموده اند:
((كسى كه در مكه بميرد، در روز قيامت امنيت دارد و خداوند او را داخل بهشت مى كند. علاوه بر اينكه قبل از مرگ نيز هر موجودى در شهر مكه امنيت دارد. و اين امر از ويژگيهاى شهر مكه است كه خداوند تنها به اين شهر، موهبت فرموده است )).
رابعاً: شهر مكه تنها شهرى است كه جزء حرم خدا مى باشد. رسول خداصلّى اللّه عليه و آله ر روز فتح مكه فرمود:
((اِنَّ اللّه حَرَّمَ مَكَّةَ يَوْمَ خُلِقَ السَّماواتَ وَالاَرْضَ وَهِيَ حَرامٌ اِلى اءَنْ تَقُومَ السّاعَةُ...)).(35)
يعنى : ((روزى كه خداوند آسمانها و زمين را آفريد، مكه را حرام كرده و حرمت اين شهر تا روز قيامت ادامه خواهد داشت ...)).
عظمت شهر مكه به كسى اجازه صيد و قطع نمودن درختى را نمى دهد؛ زيرا جزء حرم خداوند است و محدوده حرم به پاس حرمت كعبه ، از احترام ويژه اى برخوردار است .
خامساً: اجر و ثواب عبادت در شهر مكه ، بيشتر از اجر و ثواب آنها در ساير شهرهاست ؛ چنانكه كيفر گناه و معصيت در اين شهر نيز بيشتر از شهرهاى ديگر است . خداوند قرآن و ختم آن در شهر مكه ، از پاداش ويژه اى برخودار است . امام باقرعليه السّلام مى فرمايد:
((مَنْ خَتَمَ القُرْآنَ بِمَكَّةَ مِنْ جُمُعَةٍ إ لى جُمُعَةٍ وَاءقَلّ مِنْ ذلِكَ وَاءكْثَرُ وَخَتَمَهُ فى يَوْمِ الجُمُعَةِ كَتَبَ اللّه لَهُ مِنَ الا جْرِ وَالحَسَناتِ مِنْ اَوَّلِ جُمُعَةٍ كانَتْ في الدُنيا إِلى آخَرِ جُمُعَةٍ تَكُونُ فيها وَاِنْ خَتَمْةُ فى سايِرِ الاَيّامِ فَكَذلِكَ))(36)
يعنى : ((هر كسى كه قرآن را در مكه از جمعه اى تا جمعه ديگر و يا كمتر يا بيشتر از آن بخواند و در روز جمعه آن را ختم كند، خداوند از نخستين جمعه اى كه در دنيا بوده تا آخرين جمعه اى كه در دنيا هست ، براى او ثواب و پاداش مى نويسد. و اگر قرآن را در روزهاى ديگر ختم كند، باز همين پاداش را دارد)).
و در روايت ديگرى نيز از امام باقرعليه السّلام نقل شده است كه آن حضرت عليه السّلام مى فرمايد:
((مَنْ خَتَمَالقُرانَ بِمَكَّة لَمْ يَمُتْ حَتّى يَرى رَسُولَاللّه صلّى اللّه عليه و آله وَيَرى مَنْزِلَهُ فىِالجَنَّةِ))(37)
يعنى : ((هر كسى كه در مكه قرآن را از ابتدا تا پايان آن تلاوت كند، نمى ميرد مگر اينكه قبل از مرگ ، رسول خداصلّى اللّه عليه و آله و منزل خودش را در بهشت مى بيند)).
در شهر مكه راه يافتن نيز عبادت است ؛ چنانكه امام زين العابدين عليه السّلام فرموده است :
((وَالماشى بِمَكَّةَ فى عِبادَةِ اللّه عزوجلّ)).(38)
يعنى : ((كسى كه در مكه راه مى رود، در حال عبادت خداست )).
روزه گرفتن در شهر مكه ، اجر و پاداش زيادى دارد. رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله ى فرمايد:
((مَنْ اَدْرَكَ شَهْرُ رَمِضان بِمَكَّةَ مِنْ اءَوَّلِهِ إ لى آخَرِهِ صِيامَهُ وَقيامَهُ كَتَبَ اللّه لَهُ ماءَئةَ اءَلْف شَهر رَمَضان فى غَيرِ مَكَّة ))(39)
يعنى : كسى كه ماه رمضان را از اول تا آخر آن در مكه روزه بگيرد، خداوند براى او ثواب هزار ماه رمضان در غير مكه را مى نويسد)).
نماز خواندن در مكه و صدقه دادن در آن نيز ثواب ويژه اى دارد؛ چنانكه گناه و معصيت در اين شهر، داراى كيفيت ويژه اى است . و اين امر حكايت از عظمت و قداست مكّه دارد. و از جمله عظمتهاى شهر مكه اين است كه بدون احرام ، نمى شود وارد آن شد.
چگونه وارد مكّه شويم
شهر مكه ، شهر عظمت و شوكت و شهر رحمت و بركت است . شهر آمرزش و مغفرت است . و لذا از احترام و حرمت ويژه اى برخوردار مى باشد.
ورود به شهر مكه ، وارد شدن به شهر خدا و رسول اوست ، وارد شدن به شهر صفا و مروه ، وارد شدن به ((ام القرى )) است ، لذا ائمه معصومين عليهم السّلام در زمينه ورود به شهر مكه ، دستورات و سفارشاتى دارند كه شايسته است حجاج محترم آنها را رعايت كنند.
يكى از آداب در هنگام وارد شدن به شهر مكه ، ((تواضع و فروتنى حجاج )) است . انسان ، هنگام ورود به اين شهر بايد بداند كه وارد شهرى مى شود كه خانه خداوند در آنجاست . خداوند كه هر شب و روز در برابر او و به سمت خانه او پيشانى خود را برخاك مى گذاريم . تكبّر و تفاخر در شهر مكه ، هيچ ثمره اى ندارد. آنجا همه بندگان خدا هستند و همه در برابر خدا و مهمان او مى باشند. اسحاق بن عمار مى گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود:
((لايَدْخُلُ مَكَّةَ رَجُلٌ بِسَكيِنَةٍ إِلا غَفَرَ لَهُ، قُلْتُ: مَاالسَّكينَة ؟ قالَ يَتَوُاضَعُ)).(40)
يعنى : ((مردى نيست كه با سكينه وارد مكه شود مگر اينكه خداوند گناهان او را مى بخشد، من به امام عليه السّلام عرض كردم : سكينه چيست ؟ فرمود: سكينه اين است كه مرد در برابر خداوند تواضع و فروتنى كند)).
يكى ديگر از آداب ورود به شهر مكه اين است كه قبل از ورود، حمام نموده و با بدنى تميز و پاكيزه وارد شود. امام صادق عليه السّلام مى فرمايد:
إِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ فى كِتابِهِ: (... وَطَهِّرْ بَيْتِى لِلطائفينَ وَالعاكِفينَ والرُّكِّ السُجُودِ(41) فَيَنْبَغِى لِلْعَبْدِ اءَنْ لايَدْخُلَ مَكَّةَ إ لاّ وَهُو طاهِرٌ قَدْ غَسَلَ عَرَقَهُ وَالا ذْىَ وَتَطَهَّرَ).(42)
يعنى : ((خداوند در قرآن كريم به ابراهيم فرموده است : ((و خانه مرا پاك گردان براى طوف كنندگان ، بپاى ايستادگان ، ركوع كنندگان و سجود كنندگان ، پس شايسته است بنده خدا وارد مكه نشود مگر اينكه پاك و تميز باشد و عرق بدنش را شستشو بدهد و پاك كند)).
اقامت در شهر مكه
در روايات زيادى ، اقامت در شهر مكه را براى حجاج مكروه دانسته اند و چنانچه كسى بخواهد از شهر و كشور خودش هجرت نموده و در مكه سكونت كند، مكروه است . فلسفه و سرّ كراهت داشتن اقامت در مكه آنگونه كه از فرمايشات ائمه معصومين عليهم السّلام استفاده مى شود سه امر است :
1- چنانچه قبلاً ذكر كرديم ، عظمت و احترام شهر مكّه در حدّى است كه ثواب و پاداش اعمالى كه در آنجا انجام پذيرد، بيشتر از پاداش آنها در غير شهر مكه است . همينطور كيفر گناه و معصيت كسى كه در شهر مكه مرتكب شود، چندين برابر كيفر آن گناه در غير شهر مكه است . و علّت اينكه اقامت در شهر مكه مكروه دانسته شده اين است كه انسان وقتى در اين شهر اقامت كند، ممكن است مرتكب گناه و معصيت شود و حرمت شهر مكه را هتك نمايد.
((ابوالصحاح كنانى )) مى گويد: ((از امام صادق عليه السّلام پيرامون تفسير آيه مباركه :
(... وَمَنْ يَرِدُ فيه بِإ لْحادٍ نَذِقْهُ مِنْ عَذابٍ اءليم )(43) پرسيدم ؛ آن حضرت عليه السّلام فرمود: ((كُلُّ ظُلمُ بِهِ الرَّجُلُ نَفْسَهُ بِمَكَّة مِنْ سِرْقَةٍ اءَوْ ظُلْم اءَحَدٍ اءَوْ شَى ءٍ مِنَ الظُّلْمِ فَانّى اءراه اِلحاداً وَلِذلِكَ كانَ يَنهى اءنْ يَسْكُنَ الحَرَمَ))(44)
يعنى : ((هر ظلمى را كه مردى در مكه روا دارد، از قبيل دزدى ، يا ستم به كسى ، يا هر نوع ظلمى ، من آن را الحاد مى دانم و لذا نهى شده است از اينكه در حرم خدا سكونت كنند)).
2- شهر مكّه و خانه خدا از احترام ويژه اى برخوردار است . و چنانچه انسان در آنجا اقامت كند و سكنى گزيند، ممكن است با گذشت زمان ، نسبت به شهر مكّه و خانه خدا انس پيدا كرده و به آنها اهميّتى ندهد. در نتيجه باعث مى شود احترامى كه شايسته مكّه و خانه خدا هست مورد توجه او قرار نگيرد و در واقع به آنها احترامى كند. و به تعبير ديگر: اقامت در شهر مكّه موجب مى شود انسان نسبت به مكه و خانه خدا سنگدل و بى عاطفه شود.
امام صادق عليه السّلام فرموده است :
((اِذا قَضى اَحَدُكُمْ نُسُكَهُ فَلْيَرْكَبُ راحِلَتَهُ وَلْيَلْحَقُ بِاءَهْلِهِ فِاِنَّ المَقامَ بِمَكَّة يَسقِى القَلْبَ))(45)
يعنى : ((هرگاه يكى از شما مناسك حج را انجام داد، سوار بر راحله اش شود و به خانواده اش ملحق گردد؛ زيرا اقامت در مكه ، قلب را بى عاطفه مى كند)).
3- اقامت در شهر مكه باعث بى رغبتى به زيارت خانه خدا و دورى از مكه ، موجب شوق بسيار به زيارت بيت اللّه الحرام مى شود، لذا اقامت در شهر مكه مكروه است .
امام صادق عليه السّلام فرموده است :
(اِذا فَرَغْتَ مِنْ نُسُلِكَ فَارْجَعْ فَاِنّهُ اءَشْوَقَ لَكَ إ لى الرُّجُوعِ).(46)
يعنى : ((هرگاه از انجام مناسك حج فارغ شدى ، برگرد؛ زيرا اين امر تو را به برگشتن (به سوى خانه خدا) تشويق مى كند)).
اينجا ممكن است كسى بگويد: مكروه بودن اقامت در مكه با عظمت و شوكت آن منافات دارد؛ زيرا چگونه ممكن است مكانى داراى عظمت و نورانيت باشد ولى ايستادن در آن مكان كراهت داشته باشد؟ به دست آوردن و استفاده كردن از عظمت و معنويت چنين مكانى ، متوقف بر بودن و ايستادن در آن مكان است .
در پاسخ مى گوييم : مكروه بودن اقامت در مكانى ، دو حيثيت دارد:
1- گاهى بودن در يك مكان و انجام عبادتى در آنجا از آن جهت مكروه است كه آن مكان گنجايش و قابليت پذيرش آن عبادت را ندارد و در واقع آن مكان ، يك مكان پستى است كه با عظمت عبادت ، سازگار نيست ؛ مانند خواندن نماز در حمام .
2- اما گاهى مكان عبادت فى نفسه بسيار باعظمت است و عبادت در آن مكان نيز بسيار مهم است ، ولى كسانى كه در آن مكان هستند، ضعيف مى باشند و نمى توانند حق آن مكان را آنچنانكه شايسته اش هست رعايت كنند، پس علّت كراهت ، امامت در مكّه ، عظمت احترام مكه و ضعف افراد در رعايت حق آن است .
وداع با مكه
وقتى كه وداع با مكه فرا مى رسد، كمتر كسى است كه به اين شهر برود و هنگام خروج از آن خوشحال باشد. كسانى كه عظمت و شكوه اين شهر را درك كنند و عاشق آن شوند، پيوسته در آروزى ديدار دوباره آن هستند.
آروزى برگشتن به شهر مكه ، موجب طولانى شدن عمر مى گردد و لذا در روايات ، سفارش شده است كه هنگام خداحافظى با شهر مكه ، نيت كنند كه دوباره برگرديد. و كسانى كه در هنگام وداع با مكه نيت برگشتن به مكه را ندارند، مرگشان نزديك مى شود. رسول خداصلّى اللّه عليه و آله فرموده است :
((مَنْ اَرادَ دُنيا وَآخَرَةَ فَلْيَؤْمِ هذا البَيْت وَمَنْ رَجَعَ مِنْ مَكَّة وَهُوَ يَنْوى الحَجَّ مِنْ قابِلٍ زيدَ فى عُمْرِهِ وَمَنْ خَرَجَ مِنْ مَكَّة وَهُوَ لايَنْوى العَوْدَ إِلَيْها فَقَدْ قَرُبَ اَجَلُهُ وَدناعَذابُهُ))(47)
يعنى : ((هركسى كه دنيا و آخرت بخواهد بايد اين خانه را قصد كند. و كسى كه از مكه برگردد و نيت كند در سال آينده هم حج انجام دهد، عمر او فزونى مى يابد و كسى كه از مكّه برگردد ولى نيت برگشتن به آن را نكند، مرگ و عذاب او نزديك خواهد شد)).
و از امام صادق عليه السّلام روايت شده است كه آن حضرت عليه السّلام به كسانى كه همراه او بودند فرمود:
((اين ((كوه ثافل )) را مى بيند؟ يزيدبن معاويه هنگامى كه از حج برگشت و قصد رفتن به شام را كرد، شعرى سرود و گفت :
اذا انزلنا ثافلاً(48) يميناً
فلن نعود بعدَه سنيناً
للحجّ والعمرة مابقينا
يعنى :
((وقتى از اين كوه ثافل كه در سمت راست ما هست بگذريم تا زمانى كه زنده هستيم ، هرگز براى حج و عمره برنمى گرديم .
((يزيد پس از اينكه به شام رسيد، قبل از اينكه مرگ (طبيعى ) او فرا رسد، از دنيا رفت )).(49)
امام رضاعليه السّلام درباره آداب خروج از مكه ، رعايت چند امر را سفارش كرده اند:
1- هفت بار طواف خانه خدا كه اين طواف را ((طواف وداع )) مى نامند.
2- استلام حجرالاسود و اركان خانه خدا در هر هفت بار از طواف .
3- از خدا بخواهد كه اين زيارت را آخرين زيارت او قرار ندهد.
4- خواندن دعا و گفتن جمله : ((آئِبونَ تائِبُونَ لِرَبَّنا حامِدُون وَإ لى اللّه راغِبُون وَإ لَيهِ راجِعُونَ)).
5- خارج شدن از درب حنّاطين .
6- سجده كردن در درب مسجدالحرام .(50)
يكى ديگر از امورى كه در هنگام وداع با مكه ، بسيار سفارش شده است ، ((دادن صدقه )) مى باشد. امام رضاعليه السّلام فرموده است :
((اِذا فَرَغْتَ مِنَ المَناسِكِ كُلِّها وَاءَرْدْتَ الخُرُوجَ تُصَدِّقُ بِدَرْهَمْ تَمْراً. حَتّى تَكُونَ كَفّارَةً لِمادَخَلَ عَلَيْكَ فى اِحرامِكَ مِنَ الخَلَلِ وَالنُقْصانِ وَاءنتَ لاتَعْلَمُ)).(51)
يعنى : هرگاه تمام مناسك حج را انجام دادى و خواستى از مكّه خارج شوى ، يك درهم خرما خريدارى كن و صدقه بده . تا اين صدقه كفّاره اى باشد براى امور ناقصى كه گاه در هنگام احرام از تو صادر شده است ولى تو آنها را نمى دانى )).
مانند همين روايت از امام صادق عليه السّلام نيز نقل شده است .(52)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 151]
-
گوناگون
پربازدیدترینها