تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833403519
بررسي خارجي هايي كه به فوتبال ما تزريق مي شوندچند مي گيري بازي نكني؟!
واضح آرشیو وب فارسی:سياست روز: بررسي خارجي هايي كه به فوتبال ما تزريق مي شوندچند مي گيري بازي نكني؟!
مهدي رجبي:
اين روزها دي كارمو را بايد بدشانس ترين خارجي فوتبالمان بدانيم. حضور او در فوتبال ما باعث شد تا نگاه ها به سمت بازيكنان وارداتي تغيير كند. او كه به قول قطبي و دستيار خوش سفر برزيلي اش يك مهاجم شش دانگ بود خيلي زود چمدان هايش را براي بازگشت به كشورش بست. اما در اين ميان او از يك بازيكن معمولي تيم دسته چندمي سنه به تيتر اول مطبوعات ايران تبديل شد. اين شهرت بيش از اندازه فقط به خاطر عملكرد نامطلوب او بود تا جايي كه پرونده زندگي او سوژه برنامه هاي صدا و سيما و مطبوعات ورزشي ايران شد. او ناخواسته باعث بروز يك بحران جديد در فوتبال ما شد.
از ماجراي دي كارمو يكي دو هفته اي مي گذرد، اما دليل نگارش و جمع آوري اين گزارش اين بود كه مطمئنا دي كارمو آخرين نفري نيست كه به اين راحتي پيراهن يكي از محبوب ترين باشگاه هاي ايران و آسيا را پوشيد و دست آخر هم پس از يك ايرانگردي چند هفته اي با جيب هاي پرپول به كشورش بازگشت.
با اين مقدمه قصد داريم حضور بازيكنان خارجي در ليگ برتر و به ويژه دو باشگاه پرطرفدار استقلال و پيروزي را با موشكافي بيشتري بررسي كنيم. البته بايد گفت دليل بررسي اين دو باشگاه به ميزان شهرت محبوبيت و همينطور تحت سرپرستي سازمان ورزش بودنشان برمي گردد. ضمن اينكه معمولا ساير باشگاه هاي ديگر قدري سياست مدارانه تر به جذب بازيكنان خارجي پرداخته اند و يا شايد دليل عدم بروز ناتواني هاي خارجي هاي ساير تيم ها كم حاشيه تر بودن و به تبع آن عدم نگاه ويژه نسبت به اين دو تيم بوده است.
در زير قصد داريم پرونده بازيكنان خارجي تيم هاي پيروزي و استقلال و همينطور به اختصار ساير تيم ها را مروري كنيم:
مديران كار نابلد
انعقاد قرارداد و جذب بازيكن در هر باشگاهي بايد بنا بر خواست كادر فني و بر اساس يك برنامه ريزي اصولي و با معيارهايي مشخص صورت گيرد اما... . اما متاسفانه در كشور ما بعضي از بازيكنان ضعيف و بعضا خيلي ضعيف كه اصلا در قد و قواره باشگاه هاي ما نيستند با زدو بند و مسائل پشت پرده و با برخي سوء مديريت ها وارد كشور شده و راهي تيم هاي باشگاهي ما مي شوند. اين اتفاق در حالي رخ مي دهد كه اكثر باشگاه هاي ما از بودجه دولتي ارتزاق مي كنند و دستشان در جيب دولت است.
متاسفانه طي سال هاي اخير در ليگ به اصطلاح حرفه اي ما بعضا بازيكناني به بازي گرفته شدند كه فقط از كشورهاي صاحب فوتبال مي آمدند (كه اين نكته هم هميشگي نبوده است) و از خود هنري نشان ندادند.
در اين اتفاق بيش از اينكه فوتباليست هاي خارجي ليگ برتر مقصر باشند تقصير به مديران باشگاه ها برمي گردد كه بدون مطالعه آنها را جذب مي كنند. به هرحال در ليگ برتر كه قيمت ها روز به روز بالاتر مي رود و ديگر تيم ها توانايي خريد بازيكنان با استاندارد بالا را ندارند، چاره يي ندارند جز اينكه براي جذب خارجي ها ريسك كنند. البته ديگر موج هجوم بازيكنان از ارمنستان و جمهوري هاي تازه استقلال يافته شوروي به ايران تمام شده، پس از آن موج نوبت به بازيكنان آفريقايي رسيد كه چندان جواب ندادند. پس از آن پاي بازيكنان درجه دوم اروپاي شرقي به ايران باز شد و الان ديگر موج فوتباليست هاي امريكاي جنوبي به ليگ برتر ايران آغاز شده است.
بسياري بر اين باورند كه نبايد اين همه پول بي زبان خرج اين بازيكنان ناكارآمد مي شد. همانگونه كه گفته شد غالب تيم ها با بودجه دولت زندگي مي كنند و در اين راه براي خريد بازيكنان خارجي نيز از دلارهاي دولتي خرج مي كنند. حال آنكه اين بازيكنان نه تنها عملكرد قابل دفاعي ندارند، بلكه باعث خروج ارز از كشور مي شوند. در واقع اكثر جنس هاي وارداتي ما كالاهايي نامرغوب به حساب مي آيند و بابت آنها نيز هزينه اي هنگفت از كف مي رود.در اين ميان تنها نكته اي كه باقي مي ماند كلاه گشادي است كه بر سر اهالي فوتبال مي رود.
جنس خوب نمي آيد
بازيكنان بي كيفيت خارجي كه با انواع و اقسام ترفندهاي غيرفني پاي برگه قراردادهاي گرانقيمت با باشگاه هاي ايراني را امضا مي كنند، معمولاً از جو دوستانه اي كه در باشگاه هاي جديدشان وجود دارد لذت مي برند.بازيكنان مطرح داخلي يا همان ستاره ها خيلي زود با آنها طرح دوستي مي ريزند و فضاي كاملا خوبي را براي تازه واردهاي خارجي فراهم مي كنند.
بازي كنان داخلي اجازه نمي دهند دوستان خارجي شان احساس غربت كنند. بازيكنان بي كيفيت آن طرف آبي هيچگاه تهديدي براي موقعيت و جايگاه بازيكنان ايراني محسوب نمي شوند و به تبع اين واقعيت حس انسان دوستي و ميهمان نوازي ميزبان هم برانگيخته مي شود.
اما اگر خداي ناكرده ! خارجي ها فوتباليست هاي خوب و تاثيرگذاري از آب دربيايند قضيه 180 درجه فرق مي كند. فوتباليست ايراني (مخصوصا ستاره ها) حتي تحمل نيمكت نشيني براي صميمي ترين دوستان هم زبانشان را هم ندارد چه برسد به اينكه يك اجنبي از آن سوي آبها بيايد پا در كفششان كند. بازيكني كه سالها پيراهن يك باشگاه را بر تن كرده و براي خودش حق آب و گل قائل است قطعا توقع نيمكت نشيني را ندارد. دراين صورت قضيه ميهمان نوازي كاملا منتفي مي شود.
نمونه اين اتفاق سال گذشته براي ابراهيم توره رخ داد. او فصل قبل در پيكان به يك بازيكن منفور تبديل شد. در واقع اكثر خارجي هاي با كيفيت پس از مدتي با موضع گيري هاي تند هم بازي هاي ايراني خود مواجه شدند و نتوانستد از اين مهلكه جان سالم به در ببرند.
نمونه ديگر اين برخوردها آگوستين گيلائوري هافبك چند فصل پيش استقلال است. او در دومين فصل حضور امير قلعه نويي در استقلال به اين تيم پيوست و خيلي زود تفاوت كيفيت پاي چپش با ساير چپ هاي استقلال را به رخ كشيد. گيلائوري كه ذاتاً بازيكن آرامي بود، سعي مي كرد با رفتارهاي عجيب و غريب كنار بيايد. در تمرينات به او پاس نمي دادند . البته تمام مشكلات وقتي كه او از فرم خارج شد و به ندرت در تركيب اصلي قرار مي گرفت حل شد.
سامبو جوچي، مهاجم آفريقايي كه در زمان مربيگري راينر سوبل به پيروزي پيوست بازيكن ويژه اي نبود، اما همان سه، چهار هفته اي كه در تركيب اصلي قرار گرفت، با انواع و اقسام دشمني ها مواجه شد، پس از شكست مقابل ملوان در ورزشگاه آزادي يكي از هم تيمي هايش در رختكن با يك لنگه كفش از خجالتش درآمد و البته سايرين هم خط و نشان هاي خطرناكي برايش كشيدند. او ناگهان غيب شد و ديگر به ايران برنگشت.
خارجي هاي پيروزي
اولين ستاره خارجي تاريخ ليگ ايران آلن ويتل انگليسي بود كه براي پيروزي بازي كرد و عملكرد قابل دفاعي داشت. ويليام جيمز مك لوري نيز ديگر بازيكن خارجي پيش از انقلاب باشگاه پيروزي محسوب مي شد. اما پس از اين دو كمتر بازيكن خارجي پيدا شد تا براي اين تيم مثمر ثمر واقع شود.
پس از انقلاب و تا سال 82 هيچ بازيكن خارجي در ليست پيروز قرار نگرفت. اما از سال 82 با ورود اكبر غمخوار روند جذب بازيكن خارجي در اين تيم پايه گذاري شد. عيسي ترائوره و ساشا ايليچ دو بازيكني بودند كه تنها يك فصل در اين تيم دوام آوردند. ترائوره به عنوان يك بازيكن نسبتا خوب و باهوش در تركيب اين تيم قرار مي گرفت اما ساشا ايليچ از همان بازي معروف 8 بر 2 برابر پگاه نشان داد كه تبحر زيادي در خوردن گل هاي زيبا دارد. اين دو پس از يك فصل ناكامي از پيروزي خداحافظي كردند اما در ديگر تيم هاي ليگ برتري به كار خود ادامه دادند.
در چهارمين دوره ليگ برتر علي پروين به پيروزي برگشت و تحت عنوان مديرفني بر عملكرد راينر زوبل نظارت مي كرد.
در اين فصل نيز پيروزي 3 بازيكن خارجي به نام هاي ايليا ، سامبو جوچي و نيكولوفسكي را جذب كرد. از اين جمع سامبوجوچي و ايليا پرسكي دو بازيكن خارجي كه عملكرد انتقادبرانگيزي را در طول فصل ارائه دادند با نظر سرمربي انتخاب شدند.
در سال هاي اخير يكي از معروفترين و سرشناس ترين بازيكن هايي كه به پيروزي آمد سامبو جوچي نيجريه اي بود. او كه قبل از حضور در پيروزي در تيم ساربروكن آلمان عضويت داشت و از او به عنوان ماشين گلزني اين تيم نام برده مي شد در پيروزي به يكي از ضعيف ترين مهاجمان تاريخ اين تيم بدل شد. او كه براي تعطيلات ايران را ترك كرده بود ديگر به ايران باز نگشت تا پرونده او براي هميشه در پيروزي بسته شود !
ايليا پرسكي هم از ديگر ضعيف هاي پيروزي بود. در مورد او گفتني است بيشتر از آنكه بازيش اروپايي باشد چهره اش اروپايي بود. او كه از ديگر مدافعان ايراني پيروزي چيزي بيشتر نداشت خيلي زود از پيروزي كنار گذاشته شد تا او هم از خريدهاي ضعيف خارجي پيروزي نام بگيرد !
يان نيكلوفسكي هم از جمله خريدهاي اين فصل بود كه توانست يك ركورد هم براي خود به ثبت برساند. شايد بتوان گفت اين بازيكن از معدود بازيكن هاي تاريخ پيروزي بود كه بدون حتي يك دقيقه بازي از پيروزي رفت. نيكلوفسكي دروازه بان براي پيروزي بازي نكرد و بعد از اينكه به ايران ديگر برنگشت از پيروزي شكايت كرد و خواهان دريافت تمام پولش از پيروزي شد. اين بازيكن در آن سال چيزي حدود 100 هزار دلار براي پيروزي آب خورد.
دروازه بان اول تيم ملي مقدونيه كه سابقه حضور در ليگ قهرمانان را داشت با نظر مستقيم مديرعامل وقت باشگاه پيراهن سرخ بر تن كرد، اما حتي اجازه تمرين كردن نيز به وي ندادند. او همه چيز را از دست داد و شرايط هنگامي وخيم شد كه باشگاه قصد داشت وي را به باشگاهي دسته اولي انتقال دهد. اقدامي كه با مخالفت جدي مرد مقدونيه اي مواجه شد.
اما اين پايان ناكامي هاي پيروزي در جذب بازيكن خارجي نبود. در اواخر خرداد 84 بحث بازيكني مطرح شد كه او هم جزء عجيب ترين بازيكنان خارجي بود.
كريستوفرره قبل از شروع رقابت هاي فصل گذشته براي عقد قرارداد با پيروزي به تهران آمد. درست در روز پاياني فصل نقل و انتقالات و زماني كه اكبر غمخوار مدير عامل وقت باشگاه با علي دايي، كريم باقري و عيسي ترائوره به توافق رسيده بود و وينكو بگوويچ اعلام كرده بود كه با وجود اين نفرات هيچ نيازي به جذب يك مهاجم گرانقيمت ديگر ندارد. ليست پيروزي هم پر شده بود. به همين علت كريستوفرره سيه چرده كه با قد و قامتي تنومند و چهره اي درهم جواب را شنيده بود از اين اتفاق ابراز تأسف كرده و مدير برنامه هايش گفت كه با اين قضيه برخورد مي كند.
اين بازيكن فرانسوي ليبريايي الاصل در كارنامه اش عضويت در تيم هاي انگليسي هم ديده مي شد.
خبر شكايت احتمالي كريستوفرره به فيفا هر از چندگاهي در مطبوعات ايران منتشر مي شد و چهره اين بازيكن كه حتي پيراهن تيم پيروزي را هم نپوشيده بود ويترين روزنامه هاي ورزشي را تزيين مي كرد.
اما بالاخره آنچه نبايد رخ مي داد اتفاق افتاد. اين بار شكايت اين بازيكن در فيفا مطرح شد و مسئِولان باشگاه پيروزي به ناگاه با خبر شدند كه فيفا تصميم به محروميت سه ساله از ترانسفر بازيكن به خارج از ايران و پرداخت همه حق و حقوق كريستوفرره براساس مندرجات در قرارداد و جريمه و جمعاً به مبلغ 230 هزار دلار گرفته است.
در ليگ پنجم حرفه اي كارلوس ملتون و ماريو تورس هر دو از پاناما ، روبرت ساها و رافائل به عنوان بازيكنان خارجي جذب شدند.
كارلوس روبن و خوزه آنتوني تورس دو مدافع پانامايي كه در بازي تيم ملي ايران و تيم ملي پاناما كه با 4 گل به سود تيم ايران خاتمه يافت چشمان علي پروين را به خود خيره كردند به عضويت پيروزي در آمدند تا خط دفاع پيروزي را بيمه كنند اما اين بازيكنان از همتايان ايراني خود ضعيف تر نشان دادند تا آنها هم از پيروزي كنار گذاشته شوند. اين دو بازيكن بيش از 90 دقيقه پايشان به توپ نخورد.
رافائل ادرئو بازيكن 22 ساله نيجريه اي ديگر بازيكن خارجي بود كه به پيروزي آمد. همه منتظر بودند كه مشكل گلزني پيروزي با وجود او برطرف شود ولي وقتي رافائل را در اولين ميدان رسمي حاضر شد، اضافه وزن و كندي بيش از حد او بيش از همه چيز به چشم آمد. او قبل از اينكه به پيروزي بيايد در ليگ فنلاند حضور داشت. در مورد او گفتني است كه او بيماري هپاتيت داشته است و شايد اولين و آخرين هپاتيتي تاريخ پيروزي باشد. شكايت او از پيروزي به خاطر 43 هزار يورو طلبش ، شايد از جنجالي ترين شكايت ها از يك تيم ورزشي باشد.
(پرونده رافائل تا زمان مديريت انصاري فرد و كاشاني ادامه پيدا كرد و در نهايت مختومه نشدن پرونده اين بازيكن باعث شد تا تيم پيروزي در ليگ هفتم با كسر 6 امتياز مواجه شود. اتفاقي كه مي توانست تيم قطبي را از قهرماني دور كند.)
به هر حال در اين فصل و پس از كناره گيري پروين از تيمي كه دست بردارش نبود و اضافه شدن آري هان هلندي اوضاع را تا حدودي بهتر كرد و دو بازيكن خارجي يعني ساها و الونگ هم در همان مقطع زماني به پيروزي پيوستند.
مطمئناً تعداد خريدهاي بد خارجي پيروزي از تعداد خريدهاي خوب خارجي پيروزي بيشتر بوده است اما الونگ الونگ كامروني از بهترين خريدهاي ادوار تاريخ پيروزي بوده است. الونگ الونگ جوان كه شايد بتوان او را مستحكم ترين عنصر دفاعي تيم پيروزي دانست، اگر مصدوم نمي شد مطمئناً در بازي هاي اخير بسيار به كار پيروزي مي آمد. اما او تنها در زمان آري هان توانست خودي نشان دهد و پس از آن مصدوميت هاي سريالي او باعث شد تا او همچنان پشت خط بماند.
روبرت ساها هم در دفاع چپ يك از بهترين عناصر تاريخ پيروزي بوده است. بازيكني كه علاوه بر دفاع هوشمندانه اش با تعصب خاصي براي پيروزي بازي مي كرد. در مورد روبرت ساها ، اكثر طرفداران پيروزي اتفاق نظر دارند كه پيروزي يكي از بهترين بازيكنان خود را از دست داد.
به هر حال آن فصل هم تمام شد و پيروزي خود را آماده ليگ ششم مي كرد. در ابتداي اين فصل پيروزي بازيكني غير ايراني را در فهرست اوليه خود قرار نداد. اما در ميانه هاي فصل 3 بازيكن سوري به نام هاي صلاح حسن، زياد شعبو و طارق جبان با پيروزي قرارداد امضا كردند كه شايد موفق ترين آنها زياد شعبوي مهاجم بود كه بيشتر از دو هموطنش در تركيب تيم قرار گرفت و گلزني هم كرد. اما هر سه اين بازيكنان كه عضو تيم ملي سوريه نيز بودند نتوانستند دردي از اين تيم دوا كنند.
در ليگ هفتم حرفه اي هم با آمدن قطبي تغييري در ابتداي فصل شاهد نبوديم. تنها خارجي ابتداي فصل الونگ بود كه او هم مانند ساير هم تيمي هايش با نظر قطبي قراردادش را تمديد نكرده بود. در واقع قطبي تيمي كامل را تحويل گرفته بود. اما در ميانه هاي راه مصدوميت بازيكنان و ترس از جا ماندن از كورس قهرماني باعث شد تا قطبي دو بازيكن به نام هاي ماته دراگچويچ و جورج آراندا را به خدمت بگيرد. ماته در چند بازي در تركيب تيم قرار گرفت و گلزني و گلسازي هم كرد اما آراندا تا آمد با شرايط تيم هماهنگ شود فصل با قهرماني پيروزي تمام شده بود.
در فصل هشتم و در ابتداي فصل فرانك آتسو و ايوان پتروويچ از ابومسلم و ابراهيم توره از پيكان جذب شدند. بازيكناني كه از كيفيت خوبي برخوردارند. به خصوص پتروويچ كه يك هافبك بازي ساز و گلساز است و در نتايج اين فصل پيروزي تاثيرگذار بوده است. ابراهيم توره نيز از يك سطح كيفي خوب و يك كلاس مناسب برخوردار است اما هنوز در اين تيم تثبيت نشده است. ضمن اينكه غيبت عجيب و غريب او نيز باعث شده تا قطبي به او فعلا اطمينان نكند. فرانك آتسو نيز جايگاه خود را در تيم ندارد. او يك روز نيمكت نشين است و روز ديگر در تركيب پيروزي قرار مي گيرد.اما اوج ناكامي در جذب بازيكن خارجي به مهاجم برزيلي اين تيم برمي گردد. دي كارمو كه از او به عنوان آقاي گل ليگ برزيل نام برده مي شد يك بازيكن تقريبا آماتور و معمولي به حساب مي آيد كه بيشترين گل او در جام حذفي آماتورهاي برزيل بوده است. در واقع ناكامي هاي او باعث شد تا داغ دل اهالي فوتبال تازه شود و حالا همه با وسواس خاصي به خارجي ها فكر كنند.
خارجي هاي استقلال
رافت قلي اف آذربايجاني اولين بازيكن خارجي باشگاه استقلال به حساب مي آيد. اين بازيكن 3 فصل در تيم استقلال بازي كرد، اما هميشه در يك فرم متوسط قرار داشت. بازيكن كم حاشيه و البته كاملا معمولي. رفعت قلي اف بعد از دو فصل معمولي در استقلال به صنعت نفت آبادان رفت .پس از او استقلال تا سومين دوره ليگ برتر بازيكني غير ايراني را جذب نكرد.
تا اينكه سال 82 دو بازيكن برزيلي به نام هاي فابريتسيو و ريكاريو گومز به اين تيم پيوستند. بازيكناني كه برخلاف نام كشورشان از فوتباليست هاي معمولي وطني هم سطح بازي شان پايين تر بود. فابريتسيو و گومز دو بازيكن برزيلي آن فصل استقلال بي شك در زمره ضعيف ترين و ناكارآمدترين خريدهاي تاريخ باشگاه استقلال محسوب مي شوند. فابريتسيو كه به اصطلاح مهاجم محسوب مي شد، فاقد هرگونه خلاقيت و شم گلزني بود و گومز كه به عنوان هافبك دفاعي جذب استقلال شده بود، تنها در يك نيمه آن هم برابر ذوب آهن به ميدان رفت كه باخت دو بر يك استقلال را در آن بازي رقم زد. بعدها مشخص شد او هرگز بازيكن واسكودوگاما نبوده و به دروغ به عنوان بازيكن اين تيم پيراهن استقلال را پوشيد.
در فصل چهارم ليگ حرفه اي عدم اطمينان كامل قلعه نويي به طالب لو باعث شد تا توپالويچ صرب به استقلال بپيوندد. گيلائوري ديگر خارجي استقلال شرايطي به مراتب بهتر داشت. به طوري كه در آن فصل بهترين خارجي ليگ ايران لقب گرفت. اما دروازه بان خارجي اين تيم بازيكن شاخصي به حساب نمي آمد
در ششمين دوره ليگ برتر استقلال جائلسون داسيلوا را از ذوب آهن گرفت و يك بازيكن كامروني را نيز به ليست خود اضافه كرد. داسيلوا كه پس از درخشش نسبي در ذوب آهن راهي استقلال شده بود، كوچكترين شباهتي به يك فوتباليست نداشت و لئوناردو كوئيكه كامروني نيز تنها در بازي هاي پاياني فصل فرصت بازي كردن پيدا كرد كه در نهايت حتي يك گل هم به ثمر نرساند.
در ليگ هفتم فتح الله زاده تنها براي يك بازيكن خارجي دست به جيب شد و او كسي نبود جز سان جان اورسوويچ. اين بازيكن بدترين خريد فصل ليگ برتر براي آنها بود كه حتي يك نيم فصل هم دوام نياورد و ديپورت شد. البته ناصر حجازي زماني كه 150 ميليون تومان براي او بودجه گرفته بود وعده داد كه يكي از ستاره هاي ليگ برتر خواهد شد؛ به هر حال سان جان اورسويچ مقدونيه اي معلوم نشد از كجا به استقلال آمد. آن روزها شايعه بود كه يك هتلدار در تركيه او را به حجازي پيشنهاد كرده.
خارجي هاي روي نيمكت
تقريبا تمامي مربيان خارجي كه در پيروزي كار كرده اند ناموفق بوده اند. وينگو بگوويچ كه در سومين ليگ حرفه اي از فولاد به پيروزي آمد با مجموعه اي از بهترين بازيكنان ليگ را به بهترين شكل آغاز كرده بود، در پايان نتايج افتضاحي گرفت و خيلي زود از اين تيم جدا شد.
فصل بعد راينر زوبل روي نيمكت اين تيم نشست كه او هم به مانند بگوويچ كارنامه ضعيفي داشت. هرچند كه نفوذ پروين در آن روزها بي تاثير نبود.
آري هان هلندي كه هنوز هيچكس از رقم دقيق قرارداد او با پيروزي به غير از محمد حسن انصاري فرد با خبر نيست مشهورترين مربي يك تيم باشگاهي در تاريخ فوتبال ايران مي باشد. او كه در دو باشگاه معروف هلند يعني آژاكس آمستردام و آيندهوون بازي كرده است در تيم هاي فراواني مربيگري كرده بود. آندرلخت ، اشتوتگارت ، نورنبرگ ، استاندارد ليژ ، فاينورد ، تيم ملي چين و تيم ملي كامرون از مشهورترين تيم هاي تحت هدايت او بوده است. او در ميانه هاي ليگ پنجم به پيروزي پيوست و اين تيم را تا فينال جام حذفي هم پيش برد اما به يكباره و به دليل غيبت هاي بي بهانه اش و عدم حضور در ايران با تصميم انصاري فرد بركنار شد. بعد از او كار را به مصطفي دنيزلي ترك تبار سپردند كه او نتوانست قهرماني جام حذفي را به ارمغان بياورد. اما فصل ششم هم با او شروع شد. دنيزلي با وعده فتح دو جام داخلي و راهيابي به ليگ قهرمانان آسيا آغاز كرد. پيروزي اين بار عملكرد معقول تري در فصل نقل و انتقالات داشت و همه چيز براي شكستن طلسم ناكامي ها آماده به نظر مي رسيد. تيم دنيزلي هم اما به رغم فوتبال متفاوت و رو به جلويي كه ارائه مي داد مشكلات عديده اي در بخش دفاعي داشت و نهايتاً به سومي ليگ و حذف در نيمه نهايي جام حذفي بسنده كرد.
در اين فصل هم كه شاهد حضور ماركوي برزيلي بوديم كه آنقدر رفت و آمد تا ديگر رفت و نيامد!
استقلال هم در كارنامه 8 ساله ليگ برترش تنها رولند كخ را در دومين دوره به عنوان سرمربي روي نيمكت داشت. كسي كه تجربه نشستن در كنار كريستوف دام را داشت اما در نهايت پيش از پايان فصل از استقلال جدا شد. تئودور يونگ هم سابقه مربيگري و دستياري صمد مرفاوي را در اختيار دارد. پيش از اين دو هم سوكومورخوف سرمربيگري استقلال را قبل از ليگ برتر در اختيار داشت كه او هم خيلي زود جايش را به پورحيدري سپرد.
به غير ازاين دو تيم ساير تيم ها هم با مربياني چون نيكوليچ ، فرانچيچ ،ايناسيو ، دارابينيان، زلاتان ايوانكوويچ، استانكو، لوكا بوناچيچ، تاوارس ، ويرا، جيواني مي ، ورنر لورانت، يشيچ ، براند كراوس، خاچاطوريان، كمالوويچ، زيوادينويچ، يورگن گده، زوران جورجويچ، فيرات و ليت بارسكي قرار داد بسته اند كه شايد از اين جمع تنها لوكا بوناچيچ را مربي موفقي دانست. او توانست با سپاهان به فينال ليگ قهرمانان آسيا و همينطور جام باشگاه هاي جهان صعود كند. البته بايد گفت اين موفقيت هم مرهون حضور چد ساله او در فوتبال كشورمان بود. او چندين سال را در تيم هاي فولاد و استقلال اهواز به كسب تجربه پرداخته بود.
ديگر بازيكنان غير ايراني
لئون استپانيان، آرمناك پطروسيان ، لئوناردو پيمنتا ، پائولو زالدرون ، عرفان اولروم، آدريانو آلوز، جراردو مورالس، عبدالوهاب ابوالهيل ، عمادرضا ، المير توليا ، آلن آدويچ ، مارتين رائول ، ناصر شكرون ، فاروق اختيارويچ ، امير ابوچا ، ساندرو توميچ ، گئورك كاسپاروف ، هاملت هيختاريان ،اندرو سيلوا، رناتو، دسوزا ، ادينهو ، عيسي اندوي سنگالي، مارتين ماهاتير غنايي، فابيو داسيلوي برزيلي ، آرمن ليگرانيان ارمني ، جابا مجيري، كبير بلو ، هيثم كاظم، آرماندوسا ، مارنيكو ماچكيچ، رودريگو، تكسيكر، محمد جاسم از عراق ، سوكوفانا ، اويس كردجهان، فاروق اختيارويچ، امير اووچا، آرين تيگرانيان، آرمن غازاريان ، آرين آواگلي، مارتين محمد، حيدر عبيد جاسم از قطر ، ايگور كاسترو از برزيل ، فابريتسيو كارلوس، ناصر شكرون ،احمد كاظم ، ماريان بيلچوف از مقدونيه، كارلوس آلبرتو فرناندز، ساندرو داسيلوا، لوسيانو والنته، الو ترائوره و ... بخشي از بازيكناني هستند كه با دلارهاي دولتي پا به ايران گذاشته اند و نامشان را در دفتر هيئت هاي فوتبال استان ها ثبت كرده اند. قطعا از اين بين كمتر شاهد بروز و ظهور ستاره اي بوده ايم كه بتواند خودش را به يك چهره خارجي با كيفيت به رخ اهالي فوتبال بكشد.
اين گزارش بيشتر عملكرد دو تيم پيروزي و استقلال را زير ذره بين برده بود، چرا كه اين دو تيم همچنان دو قطب بلامنازع فوتبال ما هستند كه از حمايت مردمي فراواني برخوردارند. اما متاسفانه برخي ها قدر و قيمت اين پيراهن را نمي دانند و به راحتي با قراردادهايي بعضا نجومي پيراهني را به تن خارجي ها مي پوشانند كه برايشان گشادتر از حد معمول است.
زماني در فوتبال ما علي پروين استيلي و خاكپور را به دفتر سورتمه مي كشاند و به آنها مي گويد: از اين به بعد هرجا رفتيد، پولتان را همان اول كار نقد بگيريد. خب قرارداد شما دو ميليون و دويست است. اين دويست تومان نقد...بفرما اين هم پيراهن پيروزي كه دو ميليون مي ارزد.
اما از آن روزگار زمان زيادي مي گذرد و خيلي ها مي آيند و مي روند كه قدر اين پيراهن ها، تماشاگرها و اعتبار اين باشگاه ها را نمي دانند. حتي اسطوره اين تعصب ها هم بازيكناني را به اين تيم وارد مي كرد كه براي تيم دوم اين تيم هم زياد بودند. به هر حال اين حكايت همچنان باقي است و باز هم مي آيند و مي روند و ما با خود تكرار مي كنيم: چند مي گيري بازي نكني؟
دوشنبه 27 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سياست روز]
[مشاهده در: www.siasatrooz.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1006]
-
گوناگون
پربازدیدترینها