واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: ارم نیوز : نمي.دانم چه كوتاهي در حق دخترم كرديم كه اين.گونه از مسير زندگي منحرف شد و به بيراهه رفت. اما آرزو داشتم دخترم درس بخواند و انسان موفقي باشد، نه يك معتاد فراري. ما ديگر در شهرمان آبرويي نداريم. شوهرم از داغ دوري و مشكلات دخترم سكته كرده و من هم آواره شده.ام!»
ایران: كارآگاه.بازي.هاي تاجر زن براي يافتن دختر جوانش كه قبل از سفر به ايتاليا ناپديد شده بود، پس از چهار ماه به نتيجه رسيد.
اواخر اسفند 89 زن ميانسالي به شعبه اول دادياري دادسراي جنايي تهران رفت و از ناپديد شدن دختر 18 ساله.اش خبر داد. وي گفت: ما ساكن جنوب كشور هستيم. خودم تاجر هستم و شوهرم نيز كارمند است. چند روز قبل با توجه به مشكلات روحي دخترم تصميم گرفتم او را براي تفريح به ايتاليا ببرم. بنابراين پس از تدارك مقدمات لازم به تهران آمده و سرگرم پيگيري امور سفر بودم كه ناگهان دخترم ناپديد شد. وقتي از او خبري نشد و تلاش.هايمان هم بي.نتيجه ماند، تصميم گرفتم از پليس كمك بگيرم.
وي در ادامه گفت: خداوند پس از 10 فرزند كه همگي مُردند، اين دختر را به من داد، به همين خاطر من و همسرم خيلي او را دوست داشتيم و به قول معروف از شير مرغ تا جان آدميزاد برايش فراهم كرده.ايم. خودش هم دختر خوب و با.ادبي بود، تمام دوران مدرسه را با نمرات عالي پشت.سر گذاشت و ديپلم گرفت، اما نمي.دانم چه اتفاقي افتاد كه ناگهان زندگي.مان زير و رو شد.
چند ماه قبل متوجه شدم پرستو معتاد شده و شيشه مي.كشد. با اطمينان از اين موضوع احساس كرديم دنيا روي سرمان خراب شده است. با اين حال بشدت تلاش كرديم تا او را نجات دهيم. ميليون.ها تومان هم خرجش كرديم، اما افسوس كه فايده.اي نداشت و هر بار پس از چند هفته ترك اعتياد دوباره مصرفش را شروع مي.كرد تا اينكه آخرين.بار پس از ترك تصميم گرفتم او را با خود به سفر خارج از كشور ببرم تا مدتي دور از محيط آلوده و دوستان نابابش استراحت كند.
چند روز قبل هم به تهران آمديم تا آماده سفر شويم كه متأسفانه پرستو ناپديد شد.
پس از اين شكايت كارآگاهان پايگاه ششم پليس آگاهي تهران به دستور قاضي پرونده تلاش براي يافتن دختر جوان را آغاز كردند. رديابي.ها ادامه يافت تا اينكه حدود يك هفته قبل مادر پرستو با مراجعه به كارآگاهان گفت: رد دخترم را پيدا كردم، او در خانه.اي حوالي خيابان نواب زندگي مي.كند.
بدين.ترتيب با راهنمايي.هاي زن تاجر، كارآگاهان به بررسي ماجرا پرداخته و با اطمينان از حضور دختر جوان در خانه مورد نظر، در عملياتي غافلگيرانه پرستو را همراه پسر جواني به نام سعيد دستگير كردند.
دختر جوان صبح ديروز پس از انتقال به دادسرا به بازپرس گفت: نمي.خواستم همراه مادرم به ايتاليا بروم، به همين خاطر در فرصتي مناسب فرار كردم. همان روز هم با سعيد آشنا شدم كه مرا به خانه.اش برد. مي.گفت قصد ازدواج دارد، اما با گذشت چند ماه هر بار كه از او مي.خواستم زودتر مرا عقد كند، بهانه مي.آورد و طفره مي.رفت. بعد از حدود چهار ماه يك روز كه دلم براي مادرم خيلي تنگ شده بود، به او تلفن كردم، اما نمي.دانم مادرم چطور نشاني خانه.اي كه در آنجا زندگي مي.كردم را پيدا كرد.
مادر پرستو نيز در حالي كه بشدت ناراحت بود، گفت: در اين چهار ماه پا به پاي كارآگاهان دنبال دخترم همه.جا را زير و رو كردم. آنقدر دنبالش گشتم كه خودم هم يك كارآگاه شدم، اما حالا كه فهميدم دخترم خودش فرار كرده، تمام خستگي اين چهار ماه به تنم ماند.
وي با چشمان اشكبار ادامه داد: نمي.دانم چه كوتاهي در حق دخترم كرديم كه اين.گونه از مسير زندگي منحرف شد و به بيراهه رفت. اما آرزو داشتم دخترم درس بخواند و انسان موفقي باشد، نه يك معتاد فراري. ما ديگر در شهرمان آبرويي نداريم. شوهرم از داغ دوري و مشكلات دخترم سكته كرده و من هم آواره شده.ام!»
قاضي پس از شنيدن اظهارات پرستو و سعيد، دستور بازداشت هر دو را صادر كرد تا پس از تحقيقات تكميلي در اين.باره تصميم.گيري شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]