تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):روز غدیر در آسمان مشهورتر از زمین است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833084799




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حسني به مكــــــتب نمي رفــــــت؛ وقتي مي رفت جمعه مي رفـــــت


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:



يه جـــــــاي خـــــوب و با صفا .............. تـــــوي دهـــــي اون دور دورا

بازي مي كرد تو دشت .............. و دمن يه پسري بود اسمش حسن

بازي مي كـــرد با بچــــــه ها .............. همه اش ولو تو كــــــــوچه ها





چه بچــــــــه اي آه و آه و آه .............. صبح مي خوابيد تا ســـاعت ده

همه كارش بد و ناتـــــــــموم .............. تنبلي مي كرد نمي رفت حموم

از صبح تا شب بخور و بخواب .............. تــوي خونـــــــــه يا كـــــــنار آب





سرو صدا به پا مي كــــــرد .............. با بچــــه ها دعوا مي كــــــــرد

كنار ننه ، بنشين همين جا .............. ننه اش مي گفــت : حسني بيا

اين قدر ، تو كوچه ها نمون .............. مشقهامو بنويس ، درساتو بخون





بازي نكن از صبح تا شـــب .............. صبح زود پاشو برو مكــــــتب

دائم نمي رن تو كوچـــه ها .............. يه نگاه بكني به بچــــه ها

بدون دعوا به مكتب مي رن .............. چه آروم و جچه سر به زيرن





بازي رو فرامـــوش نمی كرد .............. اما حســـــــن گــــوش نمــــي كرد

همه كـــــــاراش بد و ناتموم .............. درس نمي خوند ، نمي رفت حموم

ديگه غذايي نمي پخت براش .............. يه روز ننــه اش ، دعوا كرد باهاش





دیگه تنها موند توي كوچه ها .............. قهر كردن باهاش همه بچه ها

نه هم صحبتي نه يه آشـنا .............. حسني ديگه شد تك و تنهـــــا

براي دوستانش لك زده دلش .............. همه اونـــها كــــــردن ولــــــش





دويد و رفت پيـــــش مــــــادرش .............. فكري اومـــــــد تـــــوی ســـــرش

يه بقچه روي دوشش گذاشتش .............. از توي خونه يه حـــــــوله برداشت

رفت و ميون حمــــــــوم نشست .............. يه ليف و صابون گرفت به دست






حسني نگو يه دســـــــته گـــــل .............. تميز شـــــد و تپـــــل و مپل

شب خواب دوستاش و مي ديد .............. اومد خونه شب زود خوابيد

ننه حسن يهـــــو اونــــــو ديـــــد .............. كله صبح گـــيوه پوشــــــيد





اول صـــــبح بي ســــــرو صــــدا .............. گفت حسني ، مي ري به كــــجا ؟

درس بخونم ، نباشـــــم تنـــــها .............. گفت : مي رم مكتب ، پيش بچه ها

خنده اش گرفت قاه قاه خنديد .............. تا مادرش اين حـــــــرف و شـــــنيد





به مكتب مي رم كارم بــــده ؟ .............. حسني مي گفت ننه چي شده

بايد به مكتب مي رفتي ديروز .............. آخه عزيزم ، تعطــــــيله امــــــروز

آدم بي نظم سست و بيكاره .............. بدون هر كاري موقــــعي داره





ديگه هم با مــــــن نكـــــن لجبازي .............. هم مي ري مكتب هم مي ري بازي

همه كـــــــارها روبرا مي شــــــه .............. با نظم و ترتيب بدون همـــــــــيشه

خنده اش گرفت چون كه مي ديد .............. ننه حسن قـــاه ، قـــــاه خـــــــنديد

حسني به مكــــــتب نمي رفــــــت .............. وقتي مي رفت جمعه مي رفـــــت






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 288]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن