تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 15 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس خداى عزوجل را اطاعت كند خدا را ياد كرده است، هر چند نماز خواندن و روزه گرفتن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1838126759




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ادب جهان - كابل- پاريس


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: ادب جهان - كابل- پاريس


ادب جهان - كابل- پاريس

ترجمه: سميرا قرايي:اعضاي هيات داوران جايزه گنكور در هفته گذشته با دادن جايزه به كتاب «سنگ صبور»، عتيق رحيمي را به عنوان «مسافري» بين شرق و غرب با شخصيتي كاريزماتيك به رسميت شناختند. رحيمي، فرزند آريستوكراتي افغان، براي «اكسپرس» از خط سير همراه با پستي و بلندي‌اش مي‌گويد. با چشم‌هاي خاكستري رنگ و شيطانِ پشت عينك مستطيلي‌اش، ترجيح مي‌دهد به آن خط سير بخندد. نهم نوامبر به تلويزيون دعوت شده بود تا حرف‌هاي روشنفكران فرانسوي را كه مي‌خواستند راجع به كشورش، افغانستان، چيزهايي به او ياد بدهند، گوش كند و حيرت كند. رحيمي مي‌گفت نيروهاي ناتو بايد خاك افغانستان را ترك كنند، به اين بهانه كه غرب نبايد ارزش‌هاي خود را به باقي جهان تحميل كند. «برنده جديد جايزه گنكور لبخند مي‌زند، با آن كلاه هميشگي‌اش و لباس‌هايي به رنگ شن، انگار دموكراسي هميشه در انحصار غرب بوده است».

اين طور نيست؟
با اين حساب و در معنايي برعكس بايد تمام چيزهايي را كه از شرق وارد اروپا شده، از او بگيريم و براي شروع نيز بايد به سراغ نوشتار، رياضيات يا مسيحيت برويم! مشخصا اين آدم‌ها چيزي از اسكندر كبير و هنر يوناني- بودايي كه در گذر اسكندر از افغانستان متولد شده، نمي‌دانند. پدر خود من در شهر باميان زندگي مي‌كرد، شهري كه طالبان تمام مجسمه‌هاي معروف بودايش را شكستند.
شما در اين شهر به دنيا آمده‌ايد؟
نه من در كابل متولد شده‌ام، در سال 1962 يا 1340 بر اساس تقويم ايراني. پدرم كه فرماندار دره پنج‌شير بود، اندكي بعد از تولد من بازپرس كابل شد. در سال 1973 كودتايي اين سلطنت‌طلب را به زندان فرستاد كه بعد از دو سال و نيم آزاد شد. در هند در تبعيد بود كه من به او پيوستم، و در مارس 1979 به افغانستان بازگشتم و تحصيلاتم را در يك مدرسه افغان - فرانسوي ادامه دادم و بعد هم در دانشگاه ادبيات شما را (فرانسه) خواندم.
اين علاقه‌تان به فرانسه به خاطر چيست؟
چهارده ساله بودم كه ترجمه فارسي «بينوايان» را كشف كردم. مجذوب ژان وال‌ژان و آن چهل صفحه‌اي شدم كه به توصيف شبكه فاضلاب پاريس مي‌پرداخت! در مركز فرهنگي فرانسه موج نو را كشف كردم، ژان لوك گدار، هيروشيما عشق من و فيلم‌هاي كلود سوته كه معناي انساني‌شان را بسيار دوست مي‌داشتم.
آيا در افغانستان كمونيستي فرهنگ فرانسوي در دسترس بود؟
بله، حتي زماني كه وحشت و سانسور حاكم بود. در دانشگاه بودم و گزارشم درباره آلبر كامو برايم به قيمت احضار شدن به كميته انضباطي جوانان تمام شد؛ گفتند‌ «حرف زدن از روشنفكران بورژوا ممنوعه». بعد از اتمام دوران دانشگاه، از آن جايي كه بايد چهار سال به خدمت سربازي مي‌رفتيم، تبعيد خودخواسته را انتخاب كردم. بعد از 9 روز و 9 شب پياده‌روي، همراه دو هزار افغان در كنار و يك قالي بر دوش، بالاخره به پاكستان رسيدم. جو سنگيني بر محل اقامت‌مان حكمفرما بود. سرويس مخفي پاكستان بنا به اعتقادات مذهبي آدم‌ها آنها را استخدام مي‌كردند. آنجا جايي براي من نبود.
پس چه كار كرديد؟
از سفارت فرانسه در اسلام‌آباد تقاضاي پناهندگي سياسي كردم. چهل روز بعد، در روآسي بودم. سال 1985 بود. عجيب است، اما وقتي به اينجا رسيدم، با آنكه سوادم از زبان فرانسه‌ام محدود به خواندن كتاب بود، اما اصلا احساس غربت نكردم.
اين احساس صميميت از چه رو بود؟
تصور كنيد كه زن‌ها از سال 1959 در افغانستان حق راي داشتند. من عكس‌هايي از خواهرها و فاميل‌هايم بدون برقع دارم. در سال 1963 حكومت شاهنشاهي افغانستان مطابق با قانون اساسي شد. اين يك نژادپرستي نوين است كه فكر كنيم دموكراسي فقط در ژن انسان‌هاي غربي است .
در فرانسه چطور زندگي مي‌كرديد؟
در يك مركز پذيرش آوارگان در اور پناه داده شدم. اولين حقوق ماهانه‌اي كه گرفتم را به ياد دارم، يك كمك هزينه هزار و دويست فرانكي، اولين كتابي كه خريدم را هم به ياد دارم، «عاشقِ» مارگريت دوراس. در «روئن» درس خواندم و بعد هم در «سوربن نوول» دكتراي نشانه‌شناسي سينما گرفتم. خودم را فداي فيلم‌هاي مستند كرده بودم، هفت‌تايي فيلم مستند هم ساختم، راجع به گياه افسنتين، هنرمندان خياباني و...
در سال 1996 طالبان به قدرت رسيد. سكوت جهان در مواجهه با اين فاجعه شوكه‌ام كرده بود. از خودم سوالاتي مي‌پرسيدم: آيا من به اين جماعت تعلق دارم يا نه؟ چرا اين كشور از يك جنگ پرت مي‌شود به يك جنگ ديگر؟ متوجه شدم كه بعد از خارج شدن نيروهاي روسيه ما عزاداري‌مان را نكرده‌ايم، همان‌طور كه خانواده من عزاداري برادر بزرگ‌ترم كه در سال 1991 كشته شد، نكردند. ما ملتي هستيم كه به جاي عزاداري، انتقام مي‌گيريم. در جنگ بين سال‌هاي 1992 تا 1996 چند دستگي و چندفرقه‌گي ايجاد شد و طالبان از آن بهره بردند. كتاب اول من، «خاكستر و خاك» در اين دوره به زبان فارسي نوشته شد. موضوع‌اش چه بود؟ پيرمردي كه به پسرش خبر مي‌دهد تمامي اهالي دهكده در بمباران كشته شده‌اند.
كي به افغانستان بازگشتيد؟
در سال 2002، برگشتم تا براي شبكه تلويزيوني «آرته» فيلمي بسازم. به محض ورودم به فرانسه احساس امنيت و راحتي مي‌كردم، اما وقتي به افغانستان برگشتم سه روز طول كشيد تا توانستم كشورم را بازبشناسم. حقيقت اين شهر نابودشده، اين بدبختي و اين خشونت را باور نمي‌كردم. عكس‌هايي انداختم كه به صورت كتاب چاپ شد و روايتگر ديدار دوباره من با افغانستان بود. در سال 2004 فيلم بلندي ساختم كه از «خاكستر و خاك» اقتباس شده بود (كامبوزيا پرتوي اين فيلمنامه را نوشت) و اين فيلم در فستيوال فيلم كن جايزه گرفت.
آيا همچنان به افغانستان سفر مي‌كنيد؟
بله، از هر دوماه يك ماه را در آنجا مي‌گذرانم. از يك شبكه تلويزيوني مستقل به عنوان مشاور و پايه‌گذار حمايت مي‌كنم. يك سيتكوم ساختم به اسم «راز اين خانه» كه در حال حاضر فصل دوم‌اش در حال پخش است. ماجرا راجع به خانه‌اي است كه صاحب‌اش به آمريكا گريخته، مثل يك ميليون افغان ديگر، و حالا بازگشته تا خانه‌اش را كه كمونيست‌ها و بعد طالبان اشغال كرده‌اند، پس بگيرد. اين سريال بهانه‌اي است براي تجليل از آزادي و ناديده گرفتن خرابي. به نوعي از دالاس تا افغانستان است به اضافه اينكه يك داستان عاشقانه نيز دارد...
به نظرتان آمريكايي‌ها بايد در افغانستان بمانند؟
آنها در افغانستان مثل عراق مرتكب اشتباه شدند و حتي باعث رعب و وحشت شدند. آلماني‌ها، فرانسوي‌ها و ترك‌ها تنها كساني هستند كه بين مردم محبوبيت و ارج و قرب دارند. حتي اگر ايراداتي به استراتژي نيروهاي بين‌المللي داشته باشيم، آنها بايد بمانند، چرا كه مي‌دانيد، روزنامه‌نگارها دوست دارند به جاي افغان‌ها حرف بزنند، در حالي كه از آن مهمان‌خانه‌هايشان پاشان را اين‌طرف‌تر نمي‌گذارند و به واسطه مترجم ارتباط برقرار مي‌كنند.
چه حرفي داريد تا به خانواده‌هاي 10 سرباز فرانسوي كه در ماه سپتامبر در افغانستان كشته شدند بزنيد؟
من به عنوان يك شهروند فرانسوي كه تبار افغان دارد و مي‌داند غم از دست دادن عزيز چيست، در غم‌شان شريك هستم. اما اين جنگ، جنگ فرانسوي‌ها عليه افغان‌ها نيست، اين جنگ جنگي عليه بلايي جهاني است: بنيادگرايي. ما نمي‌توانيم خودمان را به عنوان كشوري كه حقوق بشر را رعايت مي‌كند، نشان بدهيم و در عين حال هيچ اقدامي هم عليه تعصب نكنيم. ما بهايي را كه افغانستان بابت اين جنگ سرد پرداخته، فراموش كرده‌ايم: در جريان جنگ افغانستان – روسيه يك ميليون افغان مردند.
چرا كتاب‌تان، «سنگ صبور»، را كه به توصيف درد و رنج و طغيان زني بر بالين همسر عليل‌اش مي‌پردازد و «جايي در افغانستان يا جايي ديگر» مي‌گذرد، به زبان فرانسه نوشتيد؟
اگر من اين كتاب را به زبان فارسي نوشته بودم، بايد زباني محجوب و باخودسانسوري براي آن برمي‌گزيدم. نوشتن به زبان فرانسه حقيقتا اين اجازه را به من داد تا به درون شخصيت‌ها داخل شوم. نوشتن به يك زبان ديگر لذتبخش است...
شما بيشتر از آنكه خود را پناهنده سياسي نشان دهيد، پناهنده فرهنگي معرفي كرده‌ايد. آيا اين به معناي نوعي هراس از سياست نيست؟
نمي‌دانم، شايد به خاطر ترس باشد، اما من قادر به داشتن گفت‌وگويي سياسي نيستم، نمي‌توانم توجيهات سياسي داشته باشم، خيلي ساده شايد به اين خاطر كه در سياست همه چيز توجيه‌كردني است.
حتي شايد رفتار مثلا هيتلر از جهاتي توجيه‌كردني باشد، «اگر بخواهيم، مي‌توانيم»، اما اگر از يك منظر فرهنگي نگاه كنيم، آن‌وقت متوجه جنبه حقيقي هراس و وحشت اين گفته‌ها بشويم.
 دوشنبه 27 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن