واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: وطن امروز: دختر عکاس وقتی پسر مورد علاقه.اش را دعوت کرد تا در خانه.اش عکس.های هنری را ببیند، نمی.دانست فریب جوان تبهکار را خورده است.
هیچکس در خانه نبود و پسر شیطان.صفت با اجرای نقشه سیاه خود وقتی دختر تنها را تسلیم نیت شوم خود کرد دست به سرقت میلیونی. زد.
در مسیر رفت و آمد به نمایشگاه بود که دختر 28 ساله با پسری که می.گفت دانشجوی رشته گرافیک است، آشنا شد. هر دو به هنر عکاسی علاقه.مند بودند و همین کافی به نظر می.رسید که احساس کنند زندگی رویایی.ای پس از ازدواج خواهند داشت.
همه.چیز خوب پیش می.رفت تا اینکه یک میهمانی آن هم به بهانه دیدن عکس.های اماکن تاریخی چهره واقعی جوان خواستگار را فاش کرد.
دختر عکاس گریه.کنان پیش.روی افسر پلیس نشسته بود، وی داستان تلخی داشت که در آن همه رویاهایش رنگ سیاه گرفته بودند.
«سحر» در تحقیقات گفت: «در رشته عکاسی درس خوانده.ام، در جریان رفت و آمد.هایم به نمایشگاه.های عکاسی با «وحید» آشنا شدم که وی نیز به هنر عکاسی علاقه.مند بود. پسر خوبی به نظر می.رسید، من و وحید نقاط اشتراک فکری زیادی داشتیم و همین موجب شد به سمت وی جذب شوم به گونه.ای که هر روز همدیگر را می.دیدیم و شب.ها ساعت.های زیادی با هم تلفنی حرف می.زدیم».
دختر عکاس افزود: «از وحید شنیدم پدر و مادرش در خارج زندگی می.کنند و منتظر است آنها به ایران سفر کنند و سریع به خواستگاری.ام بیاید، من اعتماد کاملی به او داشتم تا اینکه یکی از روز.ها وقتی خانواده.ام به مسافرت رفته بودند از وحید دعوت کردم به خانه.ام بیاید و عکس..های تازه.ام را ببیند. خیلی زود پذیرفت و به خانه.ام آمد، از وقتی من و او در خانه تنها شدیم رفتارهایش عوض شد، اگر از من خواستگاری نمی.کرد و قرار نبود همسر آینده.ام باشد هیچگاه او را به خانه.ام دعوت نمی.کردم اما وحید چهره عوض کرد، باور نمی.کردم یک شیطان را به خانه.ام راه داده باشم با تهدید ابتدا به اذیت و آزارم پرداخت و سپس با سرقت جواهرات و دوربین عکاسی.ام که 2 میلیون تومان قیمت دارد پا به فرار گذاشت. از ترس آبرویم نمی.خواستم شکایت کنم، امیدوار بودم وحید پشیمان شده و با خواستگاری رسمی خاطره آن روز سیاه را پاک کند به.خاطر همین با موبایلش تماس گرفتم، یک مرد جوان که می.گفت برادرش است جوابم را داد، باور نمی.کردم وحید به تایلند رفته و مرا تنها گذاشته باشد. وقتی دیدم فریب خورده.ام تصمیم گرفتم نزد پلیس آمده و شکایت کنم».
با ادعاهای عجیب دختر عکاس، بازپرس دادسرای ناحیه 6 تهران دستور بازداشت مرد فریبکار را صادر کرد و خیلی زود وحید بازداشت شد و ادعای بی.گناهی کرد. پسر 30 ساله وقتی پیش.روی بازپرس پرونده ایستاد، گفت: «6 ماه پیش در نمایشگاه با سحر آشنا شدم و به این دختر پیشنهاد دوستی دادم، بعد از مدتی پیشنهاد دادم به خواستگاری.اش بروم و پذیرفت».
وحید افزود: «آخرین.بار «سحر» به من زنگ زد و گفت از یک جای تاریخی عکاسی کرده و خواست به خانه.اش بروم و عکس.هایش را ببینیم، من هم قبول کردم در آنجا بود که سحر خواست زود به خواستگاری.اش بروم. شرایط تشکیل زندگی مشترک را نداشتم، خواستم صبر کند، همین موجب درگیری.مان شد. وقتی سحر شنید من بی.پولی را بهانه می.کنم دوربین عکاسی و جواهراتش را به من داد تا آنها را بفروشم و خانه.ای اجاره کنم،. اصرار داشت سریع عروسی کنیم».
پسر فریبکار ادامه داد: «ابتدا جواهرات را فروختم و برای سفر کاری به تایلند رفتم، پس از یک هفته به تهران بازگشتم و بازداشت شدم، من هیچگاه سرقتی نکرده.ام».
با وجود دفاعیات این پسر، دختر عکاس هنوز اصرار دارد فریب خورده و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 192]