واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: كتاب ادب - مهندسي اشك و لبخند
كتاب ادب - مهندسي اشك و لبخند
بهزاد خواجات:آوانگارديسم در شعر امروز ايران حياتي تكهتكه دارد و رخداد اين جريانها در زمان خود اگر از منظري نابهگاه تلقي شده، از منظري ديگر بزنگاه بوده و در قرار داشت تاريخ ادبي. فرهنگ شعر فارسي به واسطه نقشهاي انتسابي خود در تربيت و تهييج و تبليغ همواره به كسوتي ابلاغي مزين بوده و هر چيزي كه ميتوانست در جهت اين ابلاغ مانعي ايجاد كند (فرم و تشريفات زباني) به عنوان عاملي مخل در شمار بود. اصولا ديدگاه سنتي (و نه لزوما شعر سنتي) در جهت همگرايي مخاطبان و خواسته يا ناخواسته در جهت همبستهسازي خوانندگان شعر تلاش دارد. ميگويم ديدگاه سنتي و نه لزوما شعر سنتي چون شأن وجودي سنت مانع تراشي در مسير نو نيست. به نظر ميرسد كه جريانهاي آوانگارد همواره در شرايطي زاد و رشد داشتهاند كه محيط مناسبي مهيا بوده، آنجا كه سوسويي از فردگرايي در شاخصهاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي وجود داشته يا بوي آن سوار بر نظريات يا متنهاي وارداتي به مشام رسيده و جان و دل شاعر را نواخته است. پس بديهي است كه اين جريانها به ويژه در شعر معاصر ما پيوسته محفلي باشند و با چهرههايي معدود، از خود برآيند و بر خود خم شوند و تمام ! با درج اين نكته كه محفلي بودن يكي از حقوق نانوشته شعر و البته شاعر در جهان مدرن است، منتها شعر محفلي بايد به تقدير خود گردن گذارد و بداند كه كسي براي عرقريزان او دست نخواهد زد. شعر محفلي (مدرن) شاعر خود را تنها ميگذارد و در حيات ادبي خود بيشتر جايگاهي قاموسي و تذكرهاي پيدا ميكند بيآنكه بخواهم اين مسئله را منفي ارزيابي كنم.
از جيغ بنفش هوشنگ ايراني در دهه 30 خورشيدي تا موج نو احمدرضا احمدي و شعر حجم يدالله رويايي در دهه 40 آوانگارديسم شعر امروز تا پيش از انقلاب هر چه دارد رو ميكند و به دنبال گريز از تراكم معنايي و البته سياسي حاكم بر فضاي ادبي آن سالهاست. بديهي است كه به نسبت سطح آگاهي و سواد مخاطبان اندك شعر، اين جريانها هرگز مورد توجه قرار نگيرند چراكه فاقد كدها و قرارهايي هستند كه مثلا شعر شاملو، اخوان، فروغ و... را به فرهنگ شعر فارسي متصل ميكند پس مدلهاي معنايي، زباني و زيباشناختي اين جريانها براي خوانندگان، غريب و بالطبع فاقد وجاهت ادبي است.
اما از اين ميان يدالله رويايي و شعر حجم او اندكي وضع بهتري دارند به دو دليل: اول اين كه شعر حجم بر جادهاي راه ميسپارد كه قبلا با جيغ بنفش ايراني و موج نو احمدي هموارتر شده و دوم اينكه رويايي نسبت به آن دو ذهنيت تئوريك و هوشمندانهتري دارد و درباره آنچه ميكند كلي طرح و برنامه و مولفه و حرف. تاملات رويايي در باب شعر و چالشهاي جدي او به گمان من هنوز كه هنوز است يكي از منابع مهم و قابل مراجعه به شمار ميرود.
آنچه او در تئوري «حجم «خود» علت غايي» هر پديده مينامد و معتقد است كه ذهنيت شاعرانه بايد بدان ميل كند و به ماورا واقعيت برسد شايد تعبير ديگري باشد بر فردگرايي معطل ماندهاي كه در آراي نيما هميشه مطرح بوده، منتها نيما هدف را ميگويد و رويايي از استراتژي رسيدن به اين هدف حرف ميزند. (حال بگذريم كه وقتي سخن از واقعيت گفته ميشود بر طبق نظريات جديد روان شناختي مرز قاطعي براي آن نميتوان ارائه داد).
اهميت كار رويايي چيزي است كه در دو دهه پس از او همچنان مورد اقبال شاعران قرار ميگيرد يعني حقيقتيابي و حتي حقيقتسازي در حركتهاي درون شعري و رهايي از مفاهيم كلاني كه در دستگاهي فكري در خارج از شعر زندگي دارد آن هم با نگاهي منحصربهفرد و سنت گريز. گرچه ساخت گزيني اين شعر و نيز ذهنيگرايي شديد آن با حركتهاي شعري دهه 70 چندان سنخيتي ندارد.
بيانيه شعر حجم را رويايي و عدهاي ديگر در زمستان 1348 امضا ميكنند و بدين شكل جديترين جريان آوانگارد در شعر امروز ايران در آن مقطع رقم ميخورد. من گمان ميكنم كه مشكل اساسي در اين جريان از قضا با همين بيانيه آغاز ميشود. اول اينكه امضاي يك مانيفست داراي چه ضرورتي است و با كدام مكانيسمها خواهد توانست اهداف خود را عملياتي كند؟ از سوي ديگر آزادي فكر، احساس و حركتهاي ذهني شاعر مگر ميتواند بر تجربه و پيماني وفادار بماند كه مطلقا مربوط به اكنون است و با اين كار ميخواهد آينده را تعطيل اعلام كند؟ رويايي ميگويد كه حجمگرايي مكتب يا سبك نيست بلكه نوعي نگاه است در حالي كه نفس مانيفستنويسي به تثبيت يك جريان ميل دارد. اين تناقضي است كه اكثر جريانهاي نوگرا بدان مبتلا ميشوند. دوم اينكه آنچه در بيانيه شعر حجم مطرح ميشود نه مولفههايي متقن و خدشهناپذير و خود ويژه، كه عباراتي زيبا در باب شعر است كه ميتواند بر خيلي از شعرها اطلاق گردد. اين گزارهها اصولا خواننده را از برخورد سلبي يا ايجابي ناتوان ميكند چون شديدا به زبان و بيان شعر پهلو ميزند و به دامان كليگويي در ميافتد در حالي كه رويايي آن جا كه درباره تجربيات خود بهطور عيني سخن ميگويد كلامش متين و خواندني است.
و تمام اينها دليل محكمي است كه رويايي را نه سوار بر مانيفست شعر حجم، كه راكب شعرهاي خوب خود بدانيم و نمايندهاي موفق براي شعر آوانگارد ايران (كه به گمان من با مجموعه «هفتاد سنگ قبر» فرازهايي باشكوه به شعر امروز ايران هديه ميكند). شعر رويايي با خودش شروع ميشود و با خودش به اتمام ميرسد و از همين رو «رويايي نويسي» مشمول همان انسدادي ميشود كه فقر پيشرفت تئوريك شعر حجم را رقم ميزند.شاعراني هستند كه كار آنان كلاسي خصوصي است الف آموزان را و حتي كساني را كه «يا» در كيسه دارند كه بخوانيم از او كه گفته است:
كمال در آخر نيست/ و آخر، نيست... (هفتاد سنگ قبر ص 18)
يکشنبه 26 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]