تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 15 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):آدم دين‏دار چون مى‏انديشد، آرامش بر جان او حاكم است. چون خضوع مى‏كند متواضع است. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1838079995




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تئاتر - اشتباه سرنوشت ما نيست


واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: تئاتر - اشتباه سرنوشت ما نيست
تئاتر - اشتباه سرنوشت ما نيست

مهدي نصيري:«يوجين اونيل» يكي از بزرگ‌ترين نمايشنامه‌نويسان آمريكا و از مهم‌ترين نمايشنامه‌نويسان معاصر جهان است كه در ميان 25 نمايشنامه او مجموعه‌اي متنوع از سبك‌هاي مختلف ادبيات نمايشي را مي‌توان مشاهده كرد. «گوريل پشمالو» و «سير روز در شب» («سفر دراز روز در شب» Long Day,s Journey into Night ترجمه بهتري از عنوان اين نمايشنامه است.) شاخص‌ترين آثار اونيل هستند كه «گوريل پشمالو» به لحاظ اهميت در حوزه درام اكسپر سيونيستي نمايشنامه مطرحي است و «سير روز در شب»- كه روايتي از ماجراهاي زندگي نويسنده است- سبكي ناتوراليستي دارد. «يوجين اونيل» اين نمايشنامه را در سال 1941 و پس از خودكشي پسرش نوشته است. ابتلاي اونيل به بيماري سل، اقامت طولاني مدت او در آ‌سايشگاه مسلولين، شغل پدر (بازيگري)، آوارگي و خانه‌به‌دوشي خانواده، فقر و تنگدستي، كارگري و زحمتكشي براي كسب درآمد و... موضوعات و وقايع زندگي نويسنده هستند كه در اين نمايشنامه به شناسنامه‌اي مستند از او و خانواده‌اش مبدل شده‌اند. «جيمز تايرون» در نمايشنامه «سير روز در شب» در جاهايي پدر اونيل و در بخش‌هايي شخصيت‌ خود نويسنده است، «ادموند» كه همنام برادر اوست در نمايشنامه نيز برادر و همراه جيمز معرفي شده است و «جيمز تايرون» نمايشنامه همان پسر منزوي و خيال‌پرداز اونيل است كه پيش از نوشتن «سير روز در شب» در زندگي واقعي نويسنده دست به خودكشي مي‌زند.

بنابراين نمايشنامه «سير روز در شب» را مي‌توان زندگينامه‌اي از خود نويسنده دانست، اما، اينكه اعتقادات ناتوراليستي نهفته در پس رويدادها و مباحث داستان نمايشنامه تا چه اندازه به ديدگاه‌هاي نويسنده و برداشت او از اين زندگي نزديك است، مقوله ديگري است كه در جاي خود مي‌تواند مورد ارزيابي و تحليل قرار گيرد. «سير روز در شب» نمايشنامه‌اي كاملا ناتوراليستي است كه جبر محيط و خانواده را در تقابل با سرنوشت و زندگي شخصيت‌هاي داستانش قرار مي‌دهد؛ پدر جيمز تايرون او و خانواده‌اش را در كودكي ترك كرده و جيمز از 10 سالگي در فقر و تنگدستي به انجام كارها و مشاغل سخت تن در داده است و به همين دليل به مردي خسيس تبديل شده است. خست تايرون در گذشته او را وادار كرده كه براي معالجه بيماري همسرش- ماري- ارزان‌ترين پزشك يك هتل درجه دو را انتخاب كند و پزشك براي تسكين درد ماري، ناشيانه، تزريق مواد مخدر را تجويز كرده است. حالا پس از گذشت سال‌ها، ماري به مادري معتاد تبديل شده كه با بي‌اعتمادي نسبت به همسرش زندگي مي‌كند. از طرف ديگر ادموند كه به تازگي مبتلا به سل تشخيص داده شده با وضعيتي مشابه وضعيت مادرش در مورد معالجه مواجه است و تايرون به‌رغم تمام مشكلاتي كه با خانواده و به‌خصوص پسر بزرگش، جيمز، دارد، خودش را محكوم و ناگريز به خست مي‌داند چون خانواده و اجتماع چنين سرنوشتي را براي او رقم زده‌اند. همه شخصيت‌هاي نمايشنامه زندگي، رفتارها و سرنوشت مشابهي با هم دارند.

خانواده تايرون خودشان را دچار سرنوشت ناگريزي مي‌دانند كه خانواده و جامعه براي‌شان تعيين كرده است. مادر خود و زندگي‌اش را به واسطه رفتار همسر (خانواده) و دكتر معالجش (جامعه) از دست رفته مي‌بيند؛ همين سرنوشت حالا در مورد ادموند يك‌بار ديگر در حال تكرار است؛ جيمز تمام تقصيرات را متوجه پدرش (خانواده) مي‌داند و تايرون پدر در مونولوگ طولاني پاياني اعتراف مي‌كند كه بي‌گناه و ناتوان از تغيير سرنوشتي است كه فقر و تنگدستي و بيچارگي گذشته (خانواده و جامعه) برايش رقم زده است. همين‌طور كه مي‌بينيد همه شخصيت‌ها آدم‌هاي ناتواني هستند كه جبر ناتوراليستي جامعه و خانواده آنها را از پاي درآورده است. آنچه اونيل در نمايشنامه «سير روز در شب» مطرح مي‌كند، همين ناتواني انسان ناتوراليستي و تباهي تدريجي زندگي اوست كه البته مخالفان ناتوراليسم آن را متوجه خود انسان‌هاي خلع‌سلاح شده و نااميد اينچنيني مي‌دانند.

در همه رفتارها و شئونات زندگي و مناسبات و ارتباطات ميان آدم‌هاي داستان نمايشنامه اونيل يك امر جبري وجود دارد؛ امري خارج از حيطه ايمان و مذهب (مثلا در مورد كاتوليك متعصبي مثل تايرون)، خارج از هر گونه اميد (در مورد جيمز و ماري)، خودسپردگي و تسليم به فعل و عمل، پيشامد و تصادف (در مورد ادموند) كه همه مناسبات زندگي را به اضمحلال مي‌كشاند. در اين نمايشنامه مثل بسياري از آثار اونيل تنها يك امر جزئي و بي‌اهميت (در گوريل پشمالو مواجه ميلدرد اشراف‌زاده با نيك كارگر و در «سير روز در شب» تزريق ناشيانه مواد مخدر به ماري و خست تايرون) موجب بزرگ‌ترين و ناگوار‌ترين واقعه‌ها مي‌شود. در ميان همه آثار نويسنده «سير روز در شب» نزديك‌ترين نمايشنامه به زندگي اونيل و تلخ‌ترين و نااميدكننده‌ترين نمايشنامه است.

«اكبر زنجانپور» همه اين شكست‌ها و نوميدي‌ها را در مدت زماني نزديك به 150 دقيقه به روي صحنه آورده است. به‌نظر مي‌رسد كه حتي لحن زنجانپور در روايت اين نمايشنامه به مراتب تلخ‌تر، از لحن اونيل هم بوده باشد. اجراي «سير روزدر شب» در تالار چهارسو با ريتمي كاملا كند و با تاخير در ريتم و به كندي انجام مي‌شود و حتي در بسياري از زمان‌ها (به‌ويژه هر جا كه گفتار شخصيت‌ها طولاني‌تر مي‌شود) به سختي قادر به ارتباط و حفظ رابطه با تماشاگر است. مونولوگ‌هاي متعدد، تكرار در بيان برخي موضوعات و روايت گذشته مهم‌ترين بخش‌هايي هستند كه ظاهرا زنجانپور را در اجراي نمايش‌اش با مشكل مواجه كرده‌اند.

به همين دليل كارگردان براي جبران سنگيني لحن و ريتم نمايشنامه در اجرا دست به كار استفاده از ساير ويژگي‌هاي اجرا زده است و مثلا خواسته تا بازي بازيگرانش را جايگزين لحن سنگين، تلخ و سرد متن كند. اما ظاهرا همين ترفندها گهگاه ضعف كار را دوچندان كرده‌اند؛ توجه كنيد به فصل آغازين نمايش و آنجا كه ادموند رويدادي را در گذشته براي خانواده و تماشاگران نقل مي‌كند! در اين فصل نسبتا طولاني نمايش بايد روايتگر حادثه و اتفاقي باشد كه در زمان حال و روي صحنه رخ نمي‌دهد. زنجانپور براي تقويت تاثير اتفاق در اجرا تمام انرژي موثر رويداد را بر بازي ادموند و حركات او و- با كمك جيمز- متمركز كرده و همين مسئله هم بازي «سامان دارابي» را به شدت اغراق‌آميز و لوس و كاريكاتورگونه جلوه داده است.

منوچهر شجاع، صحنه «سير روز در شب» را با دو ديوار طويل منحني كه يكديگر را قطع مي‌كنند، مبلمان و چوب‌رختي ساده‌اي كه نشيمن‌ يك خانه را تداعي مي‌كنند و كيسه بوكسي كه در خط تقاطع دو منحني تصور مبارزه‌اي نافرجام و ناگزير به شكست را (شايد) منتقل مي‌كند طراحي كرده است. اما برخلاف انتظار تماشاگر اين صحنه ساده و در عين حال زيبا و متناسب با فضا رفته‌رفته تبديل به قاب‌ عكسي ثابت و ايستا مي‌شود كه تنها حضور شخصيت‌هاي نمايش را در اطرافش تثبيت مي‌كند. با اين وجود زنجانپور در بخش‌هايي از كار به‌ويژه در ابتداي نمايش توانسته تصوير صحنه را با كمك نورپردازي به تحرك وادارد و از سكون و سكوت ديداري دور سازد، هرچند كه در ميانه نمايش اين اتفاق كمتر مي‌افتد. مهم‌ترين ويژگي «سير روز در شب» بعد از نمايشنامه «يوجين اونيل» حضور «اكبر زنجانپور» روي صحنه به عنوان بازيگر است؛ زنجانپور برخلاف ديگر بازيگران نمايش در تمام‌مدت اجرا پرانرژي و خستگي‌ناپذير تمام ابعاد نقش را به‌خوبي به نمايش مي‌گذارد. از همسر نگران، تا پدر خسيس و پيرمرد شكست‌خورده تا هنرپيشه نااميد و شخصيت‌ منزوي و روياپرداز، همه‌وهمه را مي‌توان از ابتدا تا انتهاي نمايش در بازي او مشاهده كرد؛ به ويژه فصل پاياني نمايش كه اوج بازي زنجانپور است و در نتيجه آن تايرون مي‌بايست همه وجوه شخصيت‌اش را از ابتدا تا به امروز براي تماشاگر به نمايش بگذارد.

گلچهره سجاديه هم به‌خوبي از پس نمايش زن شكست‌خورده و نااميد داستان بر آمده و پريشاني‌ها و نگراني‌ها و آشفتگي‌هاي يك زن معتاد را در حالي كه احساس گناه مي‌كند و در عين حال ناگزير و نگران است ارائه مي‌دهد. بعد از گلچهره سجاديه به‌طور خلاطه، صرفنظر بازي نسبتا خوب علي تاج‌مير، ديگر نمي‌توان بازي اغراق‌آميز تيپيكال فرناز جهانسوز در نقش كاتلين و حضور بسيار ضعيف سامان دارابي در نقش ادموند را در تناسب با ساير نقش‌ها قابل قبول دانست؛ به‌ويژه سامان دارابي كه با شلختگي و احساسات سطحي‌اش در ارائه نقش مهم ادموند بخشي از ضعف‌هاي كار را شدت مي‌بخشد و بيشتر مي‌كند.
 يکشنبه 26 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8650]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن