واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: بحران بازيگران ميان سال در سينماي ايران
يكي از مهم ترين عناصر ساخت فيلم يعني بازيگر(تقريبا) در هيچ دوره ايي از دوره هاي مختلف سينما در ايران مورد توجه سينماگران نبوده است به اين معنا كه اگر هم از ستارگان سينما در فيلم ها استفاده مي شود، بيش از آن كه در پي ايجاد تناسب ميان نقش ها و بازيگران باشيم در پي اين بوده ايم كه پلاكاردهاي آويخته شده بر سر در سينماها نشاني از ستارگان سينما در خود داشته باشند. به نقل از اعتماد روزي روزگاري دست اندركاران سينما (واقعا هيچ تفاوتي نمي كند فيلم نامه نويس باشند، كارگردان يا تهيه كننده) مي بايد به اين مهم توجه كنند كه بازيگران در هر سن و سالي بايد در دسترس باشند تا مجبور نباشيم مانند بسياري موارد از بازيگري ميان سال در فيلمي استفاده كنيم كه نقش جواني را بازي مي كند كه هم رفتارهايش و هم سكوتش متفاوت با آن چيزي است كه قرار است روي پرده تماشا كنيم. صورت مسئله بسيار ساده است. در سينماي ايران اگر فيلم نامه نويسي پيدا شود كه نخواهد قهرمان قصه اش يك جوان باشد و مايل باشد شخصيتي را تصوير كند كه آدم پخته اي است، بلافاصله انتخاب آن ها محدود مي شود به يكي دو نام از بازيگران كه در ميان سالي هستند؛ رضا كيانيان و جمشيد هاشم پور همان 2 نامي هستند كه فورا به ذهن فيلم نامه نويس ما مي رسد. در مورد زنان بازيگر هم شرايط موجود چيزي است در حد و حدود بازيگران مرد. تازه يكي دو سالي است كه كتايون رياحي كم كار شده و پروانه معصومي تقريبا ديگر در هيچ فيلمي ظاهر نمي شود. واقعا به اين نكته آيا فكر مي شود كه چرا بازيگران سينما و چهره هاي جديد به سينماي ايران معرفي نمي شوند؟ چهره جديد را آيا تنها مي بايستي در ميان جوانان علاقه مند و مستعد و (طبعا اين را براي اين مي آوريم كه متهم به ضدجوان گرايي نشويم،) بازيگري يافت؟ يكي از بهترين مراكزي كه در اين سال ها بازيگران فراواني به سينماي ايران معرفي كرده است، آيا توانسته چهره اي مثلا در حدود سن و سال مرحوم شكيبايي و كيانيان و هاشم پور به سينماي ايران معرفي كند؟ سال ها پيش فرامرز قريبيان (مثلا در فيلم گمشده ساخته مهدي صباغ زاده) در فيلم هايي ظاهر مي شد كه كمتر و كمتر تيپ و چهره او به شخصيت هايي كه بازي مي كرد، شبيه بود. حتي بيژن امكانيان نيز در سال هاي اخير چنين نقش هايي را بازي مي كرد. (هر چند بازي او در نقش پدري رنجيده در فيلم تقاطع نشان داد كه سرانجام بازيگري به همان يكي دو نمونه گفته شده اضافه شده كه مي تواند نقش قهرمان هاي ميان سال را بازي كند) حتي بازي او در فيلم سربازهاي جمعه هم چنان پژواكي از نقش هاي جوانانه او محسوب مي شد. اما هيچ گاه پيش نيامد كه فردي، نهادي، گروهي يا چه مي دانم (حتي) بازيگرداني پيدا شود كه به اين مسئله توجه داشته با شد كه به دليل تكرار حضور همان بازيگران هميشگي به تدريج فيلم هاي ما در ايران دارند شبيه يكديگر مي شوند. واقعا تا چه زماني فيلم نامه نويسان يا كارگردان ها اين امكان را دارند كه از بند كليشه اي شدن بازيگران و نقش هايي كه بازي مي كنند فرار كنند. واقعا مگر چند طرح مي توان نوشت كه دختري جوان دلبسته دكتر روان كاوي شود كه ميان سال است؟ (باغ فردوس پنج بعدازظهر) شايد همين جا لازم باشد به اين نكته هم برسيم كه حديث نبود (و نه حتي كمبود) بازيگر در سينماي ايران محدود به بازيگران ميان سال نيست. اين مسئله در مورد بازيگران جوان سينما و زنان بازيگر (تقريبا در هر سن و سالي) هم چنان يك معضل باقي مانده است، اما آن چه باعث مي شود اين مسئله (يعني كمبود و نه نبود) بازيگران جوان سينما آن چنان كه بايد و شايد به چشم نيايد، اصولا به حضور جوانان بازيگر در تلويزيون و سينما باز مي گردد. بازيگران سينما و تلويزيون زماني كه به تناوب جايشان را با فيلم و مجموعه هاي تلويزيوني تركيب كرده و هر از گاهي در يكي از اين دو ظاهر مي شوند، حضورشان كمتر غايب از نظر مي شود و گرنه در اين عرصه نيز سينماي ايران هم چنان با مشكلات پيچيده اي رو به روست. يك فرمول تقريبا هميشگي و پايدار در سينماي ايران داريم كه ساليان سال است تقريبا دست نخورده باقي مانده است. بازيگران تقريبا جوان سينماي ايران آن قدر در فيلم ها نقش جوانان را بازي مي كنند تا به تدريج چهره شان مناسب نقش هاي آدم هاي ميان سال شود. در اين ميان يا برخي به تدريج از سينما كناره مي گيرند يا اگر هم ماندگار شوند به هر ترتيب مي پذيرند كه در نقش آدم هاي ميان سال بازي كنند. برخي از اين بازيگران در ميان سالي به بازيگراني پركار و محبوب بدل شدند. پرويز پرستويي و كتايون رياحي 2 تن از اين نوع بازيگران هستند. اين اتفاق در مورد بازيگر ديگري نيز رخ داد. پس از موفقيت فيلم عروس و براساس سنت دنباله سازي كه تنها مختص سينماي ايران نيست، بازيگران اين فيلم به بازيگران طراز اول در آن سال ها بدل شدند؛ هر چند نيكي كريمي هم چنان نقش هاي شخصيت هاي جوان را بازي مي كند ولي ابوالفضل پورعرب تا ساليان بعد هم چنان در نقش هايي بازي كرد كه ديگر هيچ تناسبي با سن و سال او نداشتند. نبود بازيگران ميان سال در سينماي ايران به معناي دقيق كلمه يك معضل به حساب مي آيد. از زاويه ديگر مي توان به اين معضل نيز نگاه كرد. هميشه اين نگراني وجود دارد كه روزي روزگاري ديگر جوان نباشيم. دردهاي كلاسيك جسمي در ميان سالي به تدريج ظاهر مي شوند؛ چهره تغيير مي كند و موها كم كم سفيد مي شوند. اضطراب ميان سالي كه گاهي به بحران ميان سالي تعبير مي شود، هم زنان را در بر مي گيرد و هم مرداني را كه پا به سن مي گذارند. به يك معنا اين افراد احساس مي كنند كه در زندگي شان هنرپيشه نقش دوم شده اند. شايد يكي از دلايلي كه مانع از اين مي شود علاقه مندان به دنياي بازيگري به ندرت در سنين ميان سالي به اين عرصه كشيده شوند، همين مسئله باشد. ديگر از ما گذشته. بارها و بارها اين جمله را از زبان آدم هاي مختلفي شنيده ايم. حتي اگر دقت كرده باشيد گله هايي در اين طرف يا آن طرف از برخي بازيگران كهنه كار مي شنويم كه از اين امر احساس نارضايتي مي كنند كه آن ها را ناديده گرفته اند و اين جوان ها هستند كه زمام امور را در دست گرفته اند. شايد اين گله مندي ها بخشي از همان مسئله باشد كه افراد در ميان سالي احساس مي كنند از عرصه رقابت به تدريج كنار گذاشته شده اند. يادمان هست كه سال ها پيش در زماني كه فيلم ها براي آن كه پروانه نمايش بگيرند مي بايستي در جشنواره فيلم فجر نمايش داده مي شدند و به اين ترتيب تقريبا هيچ فيلمي از سينماي ايران را در آن روزگار نمي توانستيم پيدا كنيم كه در فصل زمستان فيلم برداري شده باشد. به اين دليل كه همه فيلم ها در فصل بهار يا تابستان فيلم برداري مي شدند. ظاهرا اكنون مشابه اين اتفاق در سينماي ايران دارد اتفاق مي افتد. كمتر پيش مي آيد كه داستان فيلم هاي سينماي ايران به شكلي نوشته شوند كه قهرمانان آن ها مردان يا زنان ميان سال با شند. اين اتفاق در نقش هاي اصلي رخ مي دهد، چون براي اجراي نقش هاي فرعي همواره بازيگران ميان سال يا كهن سال يافت مي شوند. اين مسئله يعني ارائه نشدن تصوير از قهرمان هاي ميان سال در سينماي ايران فيلم ها را در واقع از فضاي واقعي دور كرده است. شايد تلويزيون نيز موقعيت بهتري نداشته باشد. در آن جا نيز چنين است. بسياري از قصه ها براي جوان ها نوشته مي شود و كمتر شاهد ساخت مجموعه هاي تلويزيوني بوده ايم كه قهرمان آن جوان ها نباشند. پيشاپيش در همين نقطه از بحث بايد به يك سوءتفاهم نيز اشاره كرد. نگارنده در مبناي بحث خود پيرامون تكراري بودن نقش هاي آدم هاي ميان سال و توجه بيشتر فيلمنامه نويسان و كارگردان ها به جوان و جواني اصولا در پي اين نيست كه دستورالعملي صادر كند با اين مضمون كه فيلم جوان پسند ساخته نشود يا فيلم ها اكنون ديگر آكنده از قهرمانان ميان سال بايد باشد. بحث در واقع به هيچ روي مضموني نيست. بحث بر سر اين است كه تا زماني پيش نيايد كه دست اندركاران سينما، ضرورت شناخت و تربيت بازيگران در سنين مختلف را درنيابند، همواره شاهد مضاميني تكراري خواهيم بود و نوعي سردرگمي گريبان سينما را خواهد گرفت، درونمايه هاي تكراري فضاي فيلم ها را در بر خواهد گرفت و ناگزير از مخاطبان سينماي ايران كاسته خواهد شد. حتي اگر به تاريخ سينماي جهان نيز نگاهي بيندازيم، پي خواهيم برد كه در موارد نادري بازيگراني بوده اند كه همزمان نقش آدم هاي جوان و ميان سال را بازي كرده اند. داستين هافمن در فيلم بزرگ مرد كوچك ساخته آرتور پن يك استثناست. حتي در فيلم بزرگي مانند روزي روزگاري امريكا بازيگر قدرتمندي مانند رابرت دنيرو با گريمي سنگين نمي تواند دوران بازنشستگي ماكس را بازي كند و كاملا پيداست كه فيلم از اين منظر آسيب هاي جدي ديده است. همان طور كه نيكلاس كيج نيز در فيلم هايي كه نقش آدم هاي كمتر از سن و سال خود را بازي كرده به شكل دقيق نمي تواند فاصله سني خودش و نقشي را كه بازي مي كند از ميان ببرد. بازيگر شايد اصلي تدين عنصر در ساخت يك فيلم داستاني باشد. اين بازيگران هستند كه فيلم نامه را جان مي دهند و به قول ناصر تقوايي در فيلم پشت صحنه كاغذ بي خط، تمامي عوامل در پشت دوربين براي اين كار مي كنند كه بازيگر جلوي دوربين خوب ظاهر شود. در واقع بايد اشاره كرد كه اين نوشتار شايد حكم يك اعلام خطر براي سينماي ايران را دارد؛ يك نوع هشدار. واقعا تا چه زماني سينماي ايران مي تواند در عرصه بازيگري به يك يا چند بازيگر متكي باشد؟ يك رخداد طبيعي، يك بيماري يا حادثه اي پيش بيني نشده شايد به اين ترتيب باعث لطمه هاي بزرگي به مجموعه سينما با شد. شايد لازم نباشد در بسياري موارد هر هشداري را جدي بگيريم؛ چه بسا اين هشدار هم همان سرنوشت را پيدا كند اما واقعيت آن قدر جدي است كه بي هيچ پرده پوشي خودش را نشان خواهد داد. آيا باور مي كنيم؟
شنبه 25 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 375]