تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 27 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):نشانه هاى مؤمن پنج چيز است: ... و بلند گفتن بسم اللّه  الرحمن الرحيم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816305552




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دو قدم مانده تا ميقات


واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: دو قدم مانده تا ميقات
جوان دلويي فكر كن از اين ديوارها خسته شده اي، از اين كه مدام سرت مي خورد به محدوده هاي تنگ خودت. به ديوارهايي كه گاهي خشت هايش را خودت گردهم آوردي.فكر كن دلت از رنگ ها گرفته است، از رياها، تظاهرها، چهره هاي پشت رنگ ها. دلت بي رنگي مي خواهد، فضاي شفاف يا بي رنگ! خدا روي زمين خانه دارد و خانه اش از جنس ديوار نيست. از جنس فضاي باز است.

بيت عتيق، سرزمين آزادي و رهايي، حتي رهايي از خودت! نمي دانم اين چه سري است كه در اين سفر نهفته است و تا نرويم، در نمي يابيم كه در اين عالم چه خبر است!و تو دلت مي خواهد كه در اين روزها جاي آن حاجي باشي كه گرد خانه كعبه مي گردد و دلت تنگ مي شود و زير لب با خودت مي گويي چه زود دير مي شود!

و خاطرات رفتنت مثل يك فيلم سينمايي در پيش چشمانت رژه مي رود! اين روزها در دلت غوغايي است كه كسي جز او از راز دلت خبر ندارد. هم زماني موسم حج و ثبت نام حج عمره دانشجويي بهترين فرصتي بود كه پاي صحبت دانشجوياني كه امسال به عمره دانشجويي مشرف شدند، بنشينيم و خاطرات اين سفر آسماني را با هم مرور كنيم!

(نزديك به 10 روز بود كه در به در به دنبال شماره هاي دانشجوياني بوديم كه امسال به عمره مشرف شدند. بالاخره موفق شديم با 5 تن از اين دانشجويان صحبت كنيم و لازم است كه از خانم شجاعي مسئول امور فرهنگي دانشگاه پيام نور تشكر كنيم)ندا سليماني و مهري براتي دانشجويان رشته شيمي، جلال شيخ دانشجوي رشته جغرافيا، محسن رضايي دانشجوي رشته مديريت دولتي از دانشگاه پيام نور و حسن صادر دانشجوي رشته الكتروتكنيك از دانشگاه آزاد بجنورد از دانشجوياني بودند كه امسال به عمره دانشجويي مشرف شدند.

چه شد كه براي تشرف به عمره دانشجويي ثبت نام كرديد؟

مهري براتي: وقتي كه دانش آموز بودم يكي از دوستانم براي حج عمره دانش آموزي ثبت نام كرد و به حج عمره مشرف شد، از اون موقع آرزو داشتم كه روزي اين سفر نصيبم بشه و بتونم برم. زماني كه وارد دانشگاه شدم به امور فرهنگي دانشگاهي خيلي رفت و آمد داشتم و اون جا هم كلي فعاليت داشتم، تا اين كه يك روز مسئول امور فرهنگي دانشگاه (خانم شجاعي) گفتند كه قرار است از امروز ثبت نام عمره دانشجويي شروع بشه و خودم هم مسئول ثبت نام دانشجويان شدم. يك چيزي ته دلم به من مي گفت كه بايد من هم ثبت نام كنم، بالاخره روز آخر تونستم ثبت نام كنم و اسمم هفتمين اسم در فهرست اسامي ثبت نام كنندگان بود و موقع قرعه كشي اولين نفري بودم كه اسمم براي حج عمره دانشجويي در اومد.

ندا سليماني: من زماني كه دانش آموز بودم خيلي دوست داشتم كه براي عمره دانش آموزي ثبت نام كنم كه نشد. وقتي وارد دانشگاه شدم، خيلي به دنبال اين قضيه بودم. زماني كه ثبت نام عمره دانشجويي شروع شد، براي اين كه مادرم تا حالا به حج مشرف نشده است، دلم نمي اومد كه ثبت نام كنم و دو دل بودم، به مادرم گفتم، دلم نمي آيد كه شما به اين سفر نرفتين، من برم ثبت نام كنم، مادرم گفت: اشكالي نداره تو برو ثبت نام كن!

بالاخره ثبت نام كردم، روز قرعه كشي اسمم نفر دوم ذخيره ها دراومد و خيلي افسوس خوردم چون شانس رفتنم فوق العاده كم بود و اسم نفر اول ذخيره در فهرست افراد اصلي اعزامي رفت و من نفر اول ذخيره ها شدم، خيلي نا اميد بودم و براي همين قضيه يك بار هم به مشهد رفتم تا شايد بتوانم كاري انجام بدم و متأسفانه نا اميدتر برگشتم تا اين كه شب سال نو مسئول نهاد رهبري دانشگاه فردوسي مشهد به من زنگ زد و گفت كه اسمم در فهرست اسامي اصلي است و من هم مي توانم برم و اين بزرگ ترين عيدي بود كه در سال نو نصيبم شد.

جلال شيخ: روز آخر ثبت نام از طريق تلويزيون متوجه شدم كه فقط يك روز براي ثبت نام حج عمره دانشجويي مهلت دارم. سريع رفتم دانشگاه و ثبت نام كردم، زمان قرعه كشي اسمم در فهرست اسامي اصلي و ذخيره در نيومد نااميد شدم.

تعطيلات عيد نوروز بود كه كسي به من عكسي از مكه هديه داد كه اين نوشته زير آن عكس بود كه اللهم ارزقنا حج بيتك الحرام. اين عكس رو به ديوار اتاقم زده بودم. هر روز صبح كه از خواب بيدار مي شدم چشمم به اين عكس و نوشته مي افتاد و دلم مي خواست كه روزي اين سفر نصيبم بشه. روز دوم ارديبهشت ماه امسال مسئول امور فرهنگي دانشگاه با من تماس گرفت و گفت كه سهميه حج عمره دانشجويي زياد شده است و چند نفر كه اسمشان در فهرست ذخيره ها بوده، نتونستند مدارك ثبت نام رو تكميل كنند. شما مي تونيد براي ثبت نام بيايد، من هم رفتم دانشگاه و در مدت 2 ساعت توانستم تموم كارهاي ثبت نامم رو انجام بدم، اين اتفاق واقعا غير منتظره بود چون اصلا اميدي براي رفتن نداشتم.

حسن صادر: زمان قرعه كشي عمره دانشجويي، اصلا اسمم در فهرست اسامي اصلي در نيومده بود اما بعد از تعطيلات عيد نوروز با من تماس گرفتند و گفتند كه سهميه حج عمره زياد شده است اگه مايليد مي تونيد براي ثبت نام اقدام كنيد.

محسن رضايي: سال گذشته اسمم براي حج عمره در اومده بود، اما به دليل مشكلات مالي نتونستم برم و براي امسال هم كه ثبت نام كردم و اسمم دراومد خانواده ام گفتند حتما خبريه كه اين بار هم اسمت براي حج در اومده و هر جور شده بايد بري!

چه تصويري از حج، مكه، مدينه داشتين وقتي رفتيد چي ديديد و چي شد؟

سليماني: تا نري اون جا، نمي فهمي كه اون جا چه جوريه! حتي اكسيژن و هوايي كه اون جا تنفس مي كني با هوا و اكسيژني كه اين جا تنفس مي كني خيلي فرق داره. بعد از اومدن از اون جا، تحمل فضاي اين جا برام واقعا سخت بود، احساس مي كردم كه از دنياي معنويت دور شدم. اون جا پر از نور و معنويت بود و اون جا تنها جايي بود كه خدا در حق بنده هاش پارتي بازي مي كنه و هر چي بخواي بهت مي ده.

براتي: (با بغض) نمي دونم چي بگم، موقعي كه برگشتم از اين جا بدم مي اومد حتي از خونه مون بدم اومده بود و ... (زد زير گريه)

صادر: مادر و پدرم به مكه مشرف شده بودند و هر وقت كه از تلويزيون مكه رو نشون مي داد مادرم گريه مي كرد و من اصلا نمي فهميدم كه چرا مادرم گريه مي كنه و اصلا نمي تونستم باور كنم اون جا چه جوريه! وقتي هم كه رفتم، به صورت گروهي وارد مسجد الحرام شديم و وقتي از صفا و مروه رد شديم، مسئول كاروانمون گفت: بچه ها سرتون رو بگيرين پايين و پشت سر من بيايين پايين و بالا رو نگاه نكنيد، نمي دونستيم كه چه خبره؟ مدير كاروان گفت: بچه ها هر چي كه از خدا مي خواين آرزو كنين، اين لحظه رو هيچ وقت نمي تونين دوباره به دست بيارين، حالا سرتون رو بالا بگيريد ... سرم رو كه بالا آوردم كعبه رو ديدم و ناخودآگاه همه به سجده افتاديم و هاي هاي گريه كرديم، نمي شه اون حس رو بيان كرد ... حتي مدير كاروان با اين كه چند بار به حج مشرف شده بود همين حس ما رو داشت. اون لحظه ها لحظه هاي باور نكردني بود.

چه چيزي از خدا خواستيد؟

صادر: اولين آرزوم ظهور امام زمان(عج)، سلامتي پدر و مادرم و همسرم بود.

براتي: با بچه ها هماهنگ كرده بوديم كه 3 آرزو رو موقع ديدن كعبه با همديگه بگيم اما روزي كه بچه هاي كاروان به مسجد الحرام رفتند، چون آخر شب به مكه رسيديم و خيلي خسته بوديم، خواب مونديم و از كاروان هم جا مونديم، وقتي كه از خواب بيدار شديم و ديديم كه بچه هاي كاروان به مسجد الحرام رفتند و ما جا مونديم، خيلي ناراحت شديم و مدير كاروانمون به ما گفت كه شما رو شب مي بريم تا اعمالتون رو انجام بدين كه ما مجبور شديم تا شب بعد از شام، محرم بمونيم كه اون هم خيلي سخت بود. از بچه هايي كه صبح تونسته بودند برن مسجد الحرام مي پرسيدم كه اون جا چه جوري بود، مي گفتند تا نري، نمي فهمي! وقتي هم كه رفتيم به ما گفتند كه تا وقتي بهتون نگفتيم به كعبه نگاه نكنين وقتي كه سرم رو بالا گرفتم، زدم زير گريه ... بعد براي فرج امام زمان(عج) و مشرف شدن پدر و مادرم به مكه، خوشبختي و عاقبت به خيري جوونا دعا كردم.

رضايي: براي فرج امام زمان(عج) و براي دوباره مشرف شدن به همراه خانواده دعا كردم. اما در بقيع من احساس بهتري داشتم حتي براي من دل كندن از بقيع واقعا سخت بود و به سختي از اون جا جدا شدم.

صادر: همه جاي مكه و مدينه، مثه يه قطعه از بهشت گمشده مي مونه! وقتي كه توي قبرستان بقيع قبر غريب امام حسن مجتبي(ع) رو مي بيني كه ضريح و بارگاهي نداره، دلت واقعا مي شكنه ... امام رضا(ع) با اين همه زائري كه داره غريب نيست! غريب اون ائمه معصوم بقيع هستند.

از وقتي كه رفتيد و برگشتيد چه قدر تغيير كرديد؟

شيخ: نسبت به نماز خوندنم خيلي مقيد شدم.

براتي: فكر كنم خدا لطف بزرگي در حق من كرده است و اگه الان كار خطايي انجام بدم، قدر خدا رو ندونستم و احساس مي كنم خدا هم هيچي به من نمي ده! خيلي سعي مي كنم كه گناهي نكنم اما به قول مدير كاروانمون وقتي كه در اين سفر هستيد همه تون مثه هم لباس مي پوشيد و يه جورايي مثه هم هستيد اما وقتي بر مي گردين جوگير مي شين و هر كسي يه حرفي مي زنه و هر كار كند، نمي تونيد مثه اون جا باشيد.

دلتون براي اون جا تنگ نمي شه؟

صادر: سعي مي كنم هر جور شده، هر روز عصر برنامه روضه رضوان رو از شبكه دو حتما نگاه كنم تا بتونم دوباره خاطرات اون جا رو مرور كنم ...

براتي: الآن وقتي تصاويري از بقيع را در تلويزيون مي بينم، بي اختيار گريه مي كنم، دست خودم نيست.

شيخ: اين سفر يك انرژي مثبتي به ما داد براي دوباره زندگي كردن، توي اين سفر با رفتن به غار ثور، حرا و ... اصلا خسته نشدم و هيچ احساس خستگي نداشتم.

توانستيد در مدينه با خيال راحت زيارت كنيد؟

سليماني: راستش اون جا به زائران ايراني خيلي سخت مي گرفتند، به خصوص به خانم ها.

شيخ: مشكلاتي براي زيارت كردن پيش مي اومد اما نه به اندازه خانم ها، اما باشكوه ترين چيزي كه اون جا به نظرم مي اومد، صداي اذان، خوندن نماز جماعت توي مسجد النبي و خيابون هاي اطرافش بود.

براتي: هميشه به بچه ها مي گفتم كه چي مي شه تو ايران هم اين جماعت موقع نماز صبح هم همين جوري توي مسجدها و خيابون ها به نماز بايستند.

چه قدر چشمتون دنبال بازارهاي مكه و مدينه بود و سوغاتي خريديد؟

(همه با هم مي گن: خريد كه كرديم اما ...)

شيخ: (با خنده مي گه) بنويسيد هر كسي كه مي خواد به حج مشرف بشه و سوغات بخره بهتره از مدينه خريد كنه توي مكه فرصت خريد كردن نداره!

صادر: اين سفر بدون خريد نمي شه، مجبور مي شيم به خريد كردن آخه همه انتظار دارند!!

آخرين حرف و كلامتان از اين سفر؟

شيخ: ان شاء ا... قسمت همه بشه كه به اين سفر مشرف بشن! ما توي اين سفر قراردادي رو با خدا امضا كرديم كه چه كارهايي رو انجام بديم و چه كارهايي رو انجام نديم و حالا اونو قاب كردم و به ديوار اتاقم آويزان كردم!

سليماني: به همه دانشجويان توصيه مي كنم، حتما براي اين سفر معنوي ثبت نام كنن ... اين سفر يك تحول دروني در وجودمون ايجاد مي كنه تا بتونيم تغيير كنيم.
 شنبه 25 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خراسان]
[مشاهده در: www.khorasannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 349]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن