واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: نشست «دين در آينده كودك» در موسسه گفتوگوي اديان مصطفي رحماندوست: اتفاقاً دين با خيالپروري كودكان ارتباط مستقيم دارد
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
مصطفي رحماندوست در سخناني در نشست «دين در آينده كودك» كه به مناسبت فرا رسيدن روز جهاني كودك در موسسه گفت و گوي اديان برگزار شد، دروني كردن و عاطفي كردن دين در درون كودك را از طريق پرورش آئين هاي ديني ممكن دانست.
به گزارش خبرنگار ايسنا، در سي و نهمين جلسه سخنراني از سري سخنرانيهاي علمي ماهانه موسسه گفتوگوي اديان كه با حضور سيد محمد علي ابطحي رييس اين موسسه، كريستين سالازار، نماينده يونيسف در ايران، فريدون عموزاده خليلي نويسنده كتاب كودك و جمعي از علاقه مندان به مباحث ديني برگزار شد، مصطفي رحماندوست، شاعر، مترجم و نويسنده آثار كودك، به بررسي نقش دين در زندگي و آينده كودك پرداخت.
رحماندوست اظهار كرد: انسانِ كودك و كودكِ انسان نيازمند داشتن بازيهاي آئيني هستند كه مبتني بر عباداتي باشد كه از آن اخلاق و رفتار ناشي ميشود.
وي گفت: بايد زمينههاي عاطفي پذيرش آئينهاي وابسته به عبادت را در كودك به گونهاي ايجاد كرد كه كودك در درون خود دين را باور كرده و بپذيرد.
اين نويسنده كتاب كودك سخناني خود را با ارائه تعاريفي از كودك و دين آغاز كرد و گفت: كودكي دوران بيتعريفي است. در گذشته طفل به معناي زيادي بود و طفيلي هم از همين ريشه است و كودك به دنيا مي آمد و رها مي شد تا بزرگ شود.
وي افزود: اما در دوران معاصر در برخي كشورها تا 18 سالگي را سن كودكي مي دانند، در برخي كشورهاي اسلامي اين سن براي دختران 9 سال و براي پسران 15 سال است و در كشورهايي ديگر تا 23 سالگي هم گاهي سن كودكي شناخته مي شود.
رحماندوست گفت: نميتوان در اين خصوص به نتيجه مشخصي رسيد، اما تنها حرف شاعرانه بيدليلي كه من در اين مورد مي توانم بگويم اين است كه هر چه كشوري فقيرتر باشد سن كودكي در آن پايينتر است و هر چه كشوري ثروتمندتر باشد و فرصت شادماني به نسل ها بدهد سن كودكي در آن بالاتر مي رود.
وي افزود: خوشبختانه در كشور ما سن كودكي تا 15 سال است و در اين خصوص تقسيم بندي كتاب و فيلم و آموزش و غيره صورت گرفته و اين اتفاق مباركي است. چرا كه در هيچ كدام از كشورهاي منطقه اين اتفاق رخ نداده است.
رحماندوست گفت: البته آن هايي كه دين را مزاحم حكومتهاي خود ميدانند تلاش دارند دين را به باوري شخصي تبديل كنند و آنهايي كه ميخواهند دين مويد حكومتشان باشد سعي ميكنند به آن جنبه اجتماعي دهند.
وي افزود: در هر دو صورت، دين تاثير خود را در روابط مردم به جا ميگذارد و آن را به پديدهاي اجتماعي بدل ميكند كه در زندگي همه انسانها تاثير خود را دارد و حتي در زندگي مدرن هم نوعي ادبيات ديني مبتني بر انگاره هاي مدرن پديد آمده است كه مثلا از آن با عنوان احترام گذاشتن به حقوق ديگران ياد مي شود.
رحماندوست، اظهار كرد: بنابراين دين تاثيرات اجتماعي خود را دارد و كودك ما هم در همين جامعه در حال رشد است.
اين نويسنده كتاب كودك با اشاره به حديثي از پيامبر گفت: ما در احاديثمان داريم كه كودك تا 7 سالگي امير است يعني هيچ وظيفه اي ندارد و هر كاري مي تواند بكند و تا 14 سالگي هم كودك حكم مشاور دارد يعني باز هم مسؤوليتي بر او مترتب نيست.
وي با بررسي وضعيت تاثير دين در زندگي كودك گفت: معمولاً دين به وسيله كساني به كودك عرضه ميشود كه باورها و نيازها و حس هاي كودك را به رسميت نميشناسند.
رحماندوست با بهرهگيري از واژه «بزرگترها» از كتاب شازده كوچولو اگزوپري افزود: دين توسط دو گروه پدر و مادرها و روحانيون ديني كه دو گروه از بزرگترها هستند به كودك داده ميشود، دو گروهي كه بيارتباطترين گروه با كودكان هستند.
وي افزود: گروه اول يعني والدين با جستجوي ناكاميهاي خود در وجود كودك، سعي دارند خود را راضي كنند و گروه دوم يعني روحانيون كه اهل پاسداشتن از دين هستند اصلاً مخاطبي به نام كودك ندارند چرا كه دين در تعريف اين گروه براي كساني است كه مكلف شده باشند و كودك در اين دسته جا نمي گيرد و بنابراين كودك ميان دو گروهي مانده كه هيچ ارتباطي با آنها ندارد.
اين نويسنده كتاب كودك گفت: اما يك وجه مشترك ميان اين دو گروه هست و آن اين است كه هر دو گروه ميخواهند نسل آينده حتماً ديندارتر باشد، چرا كه از سويي معتقدند ديگر از اين نسل گذشته و از سوي ديگر آمادگي كودك را براي دين پذيري ميبينند.
وي اظهار كرد: اگر دقت كرده باشيد كودك ما مسواك زدن را از ما تقليد نمي كند، اما مثلاً نماز خواندن را از ما تقليد مي كند و اين دين پذيري كودك دو دليل دارد. يكي اين كه كودك به اين واسطه مورد تشويق مستقيم و غيرمستقيم اين دو نهادي قرار ميگيرد كه مي خواهند دين را به او آموزش دهند و ديگري به دليل وجود ويژگيهاي خاص كودك چون خيالپروري اوست.
رحماندوست گفت: اتفاقاً دين با خيال پروري ارتباط مستقيم دارد. چرا كه دين با نيرويي سر و كار دارد كه قابل روئيت نيست و قرار است نيرويي در دين از ما حافظت كند كه نمي دانيم چه نيرويي است. اين نيرو ابتدا در خيال امكان باور و گسترش و تكيه كردن دارد و به دليل قدرت خيال پردازي كودكان، پذيرش دعوت و اميد به هدايت بچه ها در همه اديان بيشتر مي شود.
وي افزود: دليل ديگر دين پذيري كودكان اين است كه كودكان مي خواهند در هر سني خودي نشان دهند و مراكز و نهادهاي ديني بهترين مكانهايي هستند كه كودكان و نوجوانان در آن مي توانند با بروز استعدادهايشان مورد تشويق قرار گيرند.
رحماندوست گفت: از اين رو جنبه اجتماعي دين براي كودك و جنبه فردي دين براي بزرگسالان اهميت مييابد. بزرگترها ميخواهند بچهها به اعمال و عبادات روي بياورند و بچهها بازي اجتماعي ميخواهند و اينجاست كه دعواي هميشگي بزگترها و كودكان پديد مي آيد در صورتي كه اگر بزرگترها اين مساله را درك مي كردند حتماً اين بازي كودكان را به رسميت مي شناختند.
وي با بيان دو پيشبيني متضادي كه براي آينده جهان ترسيم شده است، افزود: يك پيش بيني معتقد است كه جهان به سمتي مي رود كه اسير تكنولوژي و ساخته هاي خود ميشود و پيش بيني متضاد ديگر مي گويد كه حماقت ها بر جامعه حكومت خواهد كرد.
اين شاعر و مترجم آثار كودك گفت: من نمي دانم جهان به كدام سمت مي رود كمااين كه علائم هر دو اين پيشبيني ها در جهان ديده مي شود. اما در هر دو صورت نياز به منجي كه در تمام اديان هم از آن ياد شده در اين شرايط احساس مي شود چون در هر دو حالت انسان به نوعي از بلاهت يا «سادگي» مي رسد كه هيچ كاري از او ساخته نيست و در هر دو پيش بيني آخرزماني بشرِ ساده همان «كودك» است.
وي گفت: بشري كه به پايان جهان برسد در هر دو جامعه انساني ناتوان است كه ويژگي هايش به كودك بسيار نزديك است و چارهاي ندارد جز اين كه در خيالپردازيهاي خودش جهان را مغلوب كند.
رحماندوست اظهار كرد: در چنين جهاني آئين بيش از دين معنا مي يابد، چرا كه آئين ها به نوعي از بازي هاي كودكان شبيه اند كه آرامش آور هستند و علاوه بر اين قيد و بندي براي فرد ايجاد نميكنند.
وي شركت در مراسم عزاداري عاشورا، شركت در كليسا و ديگر آئين هاي ديگري اديان مختلف را از جمله آئين هاي عنوان كرد كه كودكان بيش از بزرگترها به آنها پايبند هستند.
رحماندوست گفت: آن چه دين از دين باوران ميخواهد اخلاقي است كه بر اثر عبادت به وجود مي آيد اما آئين نوعي بازي است كه آرامش آور است و هيچ قيدي به همراه ندارد و لذا انسان آخر زماني كه به نوعي بلاهت، سادگي و شايد كودكي ميرسد نيز براي دفاع از هويت، شخصيت و جامعه خودش نيازمند يك سري آئين ميشود كه مثل بازي مدتي براي او آرامش به همراه بياورد.
وي گفت: عبادت و رفتار معمولا در آئين حذف مي شود، آنچه ميماند تن دادن شخصي به يك سري قاعده شخصي است كه ديگر قيد اخلاقي ندارد، از كودكان هم قيد اخلاقي برداشته شده و از آنها عبادتي خواسته نشده است. عبادت در حقيقت تكرار يك عمل است كه حتي اگر از روي عادت باشد براي اعلام وابستگي خود به باور دروني خود انجام ميشود.
وي اظهار كرد: اين درحاليست كه عبادت، اخلاق به همراه ميآورد و اين اخلاق و رفتار در حيطه وجود انسان معصوم شده آينده معنا نمي دهد و آنچه در اين شرايط معنا دارد آئين هايي است ك قيد و بندي ايجاد نميكند، همين مساله است كه در جامعه ديني كه هنوز به آن جامعه نهايي نرسيده هميشه دعواي هميشگي ميان عبادتمداران و اخلاق خواهان را با كساني كه هميشه به دنبال آئين هستند پديد مي آورد.
رحماندوست افزود: اما كساني كه به آئين رو مي آورند جنگي با آئين ديگري ندارند. لذا پذيرش و تحمل ديگر گروهها برايشان ساده تر است. البته چون دين مخلوطي از عبادات و آئين هاست كه اگر درست مورد پذيرش قرار گيرد به آن نقطه باور ديگران و تحمل عقايد و نظرات مخالف هم مي رسد.
وي گفت: آنجايي دين مداران درگير مي شوند كه رهبران سياسي ديني وارد گود ميشوند و براي حفظ خودشان نوعي خطر را به وسيله دين اعلام مي كنند كه كودك با معصوميت خود آن جنگ را باور ندارد.
اين نويسنده كتاب كودك افزود: حتي دين به معناي مختصر آئين اش يا به معناي اخلاقش در فرداي دور اين روزگار يا در مسير رسيدن به آن روزگار مي تواند جاهايي آن كودك انسان يا انسان كودك را كنار خود بنشاند و به نيازهايش پاسخ بگويد.
رحماندوست گفت: من معتقدم فرداي روزگارِ كودكِ انسان يا انسانِ كودك مبتني بر آئين هاي بسيار و عبادات و تقيدات كمتر است. اما اين باور را هم دارد كه اگر آرامش از حد بازي ديني خارج شود به بخشي از اعتقادات و اخلاقيات و باورها نيازمند است و لذا اگر آئيني كه اتفاق ميافتد نوعي از بندگي و بستگي مداوم در خود داشته باشد مثل كسي كه هر هفته به كليسا مي رود يا كسي كه هر روز نماز مي خواند آنگاه براي فرزند آينده ما چند فايده متصور خواهد بود.
وي افزود: اين اتفاق در وهله اول آرامش ايجاد مي كند، در آن جامعه بلاهت زده آدم ديندار احساس هدفدار بودن مي كند، براي رسيدن به وضعيت مطلوب تلاش خواهد كرد، اتكا به خويشتن پيدا ميكند چون خود را به يك نيروي لايزال وابسته مي داند و در وهله آخر انسان قدرت تحمل ديگري را پيدا ميكند.
رحماندوست گفت: لذا بايد زمينه هاي عاطفي پذيرش آئين هاي وابسته به عبادت را در كودك به گونه اي ايجاد كرد كه كودك در درون خود دين را باور كرده و بپذيرد.
به گزارش ايسنا،در پايان سي و نهمين جلسه از سري سخنراني هاي ماهانه موسسه گفت و گوي اديان، در جلسه پرسش و پاسخي به پرسشهاي علاقهمندان حاضر در نشست پاسخ داده شد.
انتهاي پيام
چهارشنبه 22 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]