تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 28 اسفند 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خانه اى كه در آن قرآن فراوان خوانده شود، خير آن بسيار گردد و به اهل آن وسعت داده ش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1866212915




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فلاسفه و نگرشى روانشناسانه به دين


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فلاسفه و نگرشى روانشناسانه به دين
خبرگزاري فارس: «اعتماد» در دوران كودكى پايه ظرفيت «ايمان» در بزرگسالى را فراهم مى كند. ايمان به عنوان يك نياز حياتى، انسان را به سوى پذيرش دين سوق مى دهد.
اريكسون اولين مرحله تحوّل «من» را به عنوان «اعتماد» در برابر عدم اعتماد ناميده و معتقد است كه كودك در اولين مرحله از تحوّل شخصيت خود به تدريج جهان خارج و مادر را به عنوان پديده اى قابل اعتماد درك مى كند. وى معتقد است «اعتماد» در دوران كودكى پايه ظرفيت «ايمان» در بزرگسالى را فراهم مى كند. ايمان به عنوان يك نياز حياتى، انسان را به سوى پذيرش دين سوق مى دهد.
انديشه دينى و دين پژوهى در قرن نوزدهم و مخصوصاً در قرن بيستم ترقى و حتى تعالى شگرفى يافته است. يكى از اتفاقات حسنه قرن بيستم اين بود كه دانشمندان بزرگى چون پوانكاره(1)، ادينگتون(2)، ماكس پلانك(3)، اينشتين(4)، هايزنبرگ(5) و ديگران در عين آنكه مجذوب پوزيتيويسم نشدند، شخصاً ديندار يا به نوعى معتقد به حقايق دينى بودند و اين امر براى عامه مردم كه پيشرفت علمى را با دين و ديانت مخالف مى دانستند، مايه تأمل و عبرت بود. پس از شلاير ماخر 1768ـ1831)(6) و امثال ويليام جيمز1824-1910)(7)، دين پژوهانى چون رودلف اوتو(8)، فاندر ليو(9)، و ميرچاالياده (1986ـ1907) و متكلمان و كلام شناسانى چون برونر 1966ـ1889)(10)، بارت 1968ـ1886)(11)، بولتمان 1967ـ1884)(12) تيليخ 1965ـ1886)(13)، هيك(14)، و كونگ (15) به عرصه آمده اند كه آثار و آرائشان تأثيرى دراز دامنه و دراز آهنگ بر فكر دينى و دين پژوهى قرن حاضر به جاى گذارده است. حجم و تنوع و عمق آثار دينى كه در غرب به سه زبان عمده منتشر مى شود سالانه بيش از 2000 عنوان كتاب مى باشد(خرمشاهى1374).

مكتب كنشى نگرى امريكا

الف. ويليام جيمز(16) (1824-1910)

جيمز روانشناسى كنشى نگرى را بنيان نهاد و به روشن ترين و موءثرترين وجه درفضاى كنشى نگرى حاكم بر آمريكاى آن زمان قلم زد و به تفكر پرداخت و از طريق الهام بخشيدن به نسل هاى بعدى روانشناسان بر جنبش كنشى نگرى تاثير گذاشت (شولتز، شولتز 1989، نقل از سيف و ديگران 1375).

جيمز از اهميت توجه به عوامل تصعيدى و ناهشيار، آگاه بود اگر چه در آن موقع تماس گسترده اى با «روانشناسى عمقى» اروپايى نيافته بود - و چنانكه در خاطرات مربوط به زمان آماده شدنش براى سخنرانى نوشته است، به اين نتيجه رسيده بود كه: دينِ انسان، عميق ترين و خردمندانه ترين چيز در حيات اوست. رهيافت او كمتر تجربى و بيشتر بالينى بود. او هر چند از داده هايى كه بسيار از معاصرانش گرد آورده بودند، بسيار استفاده مى كرد، كانون توجهش را از تحليل آمارى و جست وجوى انگاره هاى كلى، به بى همتايى تجربه هاى دينى و اخلاقى معطوف داشته بود. جيمز مانند «كو(17)» (1862-1951) مهم ترين ثمره عمرش را تدوين تست هاى انتقادى عملى نگرانه (پراگماتيسم) براى سنجش اعتبار تجربه دينى مى دانست (الياده، 1987).

هر چند مطالعه علمى در زمينه مسائل دينى قدمت طولانى ندارد و اين شايد بجهت موانع متعددى باشدكه شيوه هاى بررسى تجربى و آزمايشگاهى در برخورد با دين دارند ولى جيمز از اولين روانشناسانى است كه بررسى نظامدار در خصوص علل و تجارب عرفانى دعا و زهدورزى(18) را انجام داده است(قربانى1377) .

وى در كتاب گونه هاى تجربه دينى خود كه شامل 20 سخنرانى وى است به بررسى انواع تجربيات دينى پرداخته است. وى ضمن استناد به تجربيات شخصى افراد درحالات جذبه، خلسه و احساس حضور نزد پروردگار به مسئله وحدت وجود كه از مباحث اساسى در فلسفه و عرفان است توجه مى كند (جيمز، نقل از قائنى1356) .

دامنه مطالعات ويليام جيمز در زمينه تجربيات دينى از كشور آمريكا فراتر رفته و فرهنگ شرق را نيز در بر مى گيرد. اين بررسى ها شامل سرگذشت و اشاره به اشعار «شبسترى» در «گلشن راز» نيز مى شود. حاصل اين مطالعات منجر به ارائه يك فرضيه اساسى در زمينه روانشناسى دين مى شود طبق اين فرضيه محتواى ناهشيار صرفاًَ شامل خاطرات ناقص، تداعى معانى عجيب و غريب و مانند آن نيست، بلكه قسمت ناهشيار شخصيت انسان مى تواند منبع و سرچشمه بسيارى از شاهكارها و آثار نبوغ باشد(جيمز، نقل از قائنى 1356).

خلاصه جيمز صريحاً خود را فردى معتقد و ديندار معرفى مى كرد:

اگر چه نمى توانم عقيده مردم عادى مسيحى را بپذيرم و يا طريقتى كه دانشمندان اسكولاستيك در قرون وسطى از آن دفاع مى كردند قبول كنم، اما خود را جزو فلاسفه ماوراءالطبيعيه مى دانم ...پس من بدون ترديد گفته هاى آنان را كه مذهب را پس مانده افكار قديمى مى دانند رد مى كنم، زيرا آن گفته ها از روى اشتباه گفته شده اند. منشأ اين اشتباه چيزى است كه پدران ما نفهميده مذهب خود را با آن مخلوط كرده بودند و به خطا از طبيعت اخذ كرده بودند، اين بود كه مذهب آنها با بسيارى از چيزهاى غلط همراه بود. بنابر اين ما نمى توانيم دربست از هر عقيده و ايمان مذهبى صرف نظر كنيم ...چقدر خوب گفته «تولستوى» وقتى كه ايمان را جزو دسته اى از نيروها مى شمارد كه آدمى با آن زندگى مى كند: فقدان ايمان سقوط كامل زندگى است(جيمز1982، نقل از آذربايجانى1380).

ب. گرانويل استانلى هال(19) (1824-1924)

به عنوان يكى از پيشكسوتان روانشناسى در آمريكا به بررسى «دين» علاقه مند بود و نشريه اى را در زمينه روانشناسى دين تأسيس كرد كه تا سال 1915 چاپ مى شد. مقالات چاپ شده در اين نشريه عمدتاً به آموزش هاى اخلاقى و مذهبى كودكان و نوجوانان مربوط مى شد(رحيمى نژاد1379).

ج. جيمز لوبا(20) (18681946)

وى از شاگردان هال بود و از مصاحبه هاى شخصى براى گردآورى داده هايى در زمينه مفاهيم كليدى دينى استفاده كرد(الياده، 1987).

روان تحليل گرى جديد

الف. آلفرد آدلر(21) (1870-1937)

آدلر بعنوان نخستين پيشگام گروه روانشناسى اجتماعى در روان تحليل گرى، نظريه اى را تدوين كردكه «علايق اجتماعى» [روابط اجتماعى [در آن نقش عمده اى را ايفا مى كند .آدلر شناختى از سرنوشت انسان بدست داد كه در آن انسان را بعنوان قربانى غرايز و تعارض و محكومِ زيستى و تجربه كودكى تصوير نمى كند. از نظر او شخصيت ما در اثرمحيط و تعامل هاى اجتماعى فردى شكل مى گيرد نه نيازهاى زيستى و تلاش پيوسته ما براى ارضاى آنها .آدلر بجاى ناهشيار(22)، هشيار(23) را به عنوان هسته اصلى شخصيت در نظر مى گيرد و بقول او اين خود ما هستيم كه رشد و آينده خويشتن را مى آفرينيم و جهت مى دهيم نه نيروهاى دور از ديد و كنترل. او هدف غائى آدميان را برترى يا «كمال»(24) مى دانست. از نظر آدلركمال عبارت است از نوعى چيرگى، تكاپويى روبه بالا، يك افزايش، يك انگيزش از پايين به بالا يا نيروى محركه اى از كاهش بسوى افزايش (شولتز، 1990).

يكى از انديشه هاى مشهور آدلر اين است كه ما سعى مى كنيم كهترى را كه در خودمان درك مى كنيم جبران كنيم. فقدان قدرت اغلب براساس احساس كهترى واقع مى شود. طريقى كه دين در اين تصور وارد مى كند در ميان باورهاى ما در مورد خدا قرار دارد، باورهايى كه مشخصه گرايش ما به تلاش براى كمال و برترى هستند. مثلاً در بسيارى از اديان، خدا مطابق با كامل بودن و قادرمطلق بودن و بعلاوه فرمان هايش هم براى كامل شدن مردم است. درصورتى كه ما تحصيل كمال كنيم با خدا يكى مى شويم. با شناخت خدا در اين راه، ما عيوب خود و احساس هاى كهترى خود را اصلاح مى كنيم (نيلسن2001)(25).

به نظر مى رسد براى آدلر، دين حداقل از دو زاويه اهميت دارد. نخست لازم است بدانيم كه آدلر اساساً مايل است اعتقاد به خدا را بعنوان يك عامل برانگيزاننده، ونه پاسخى به سوءال وجود يا عدم خدا، درنظر بگيرد.آنچه مهم است اين است كه خدا (يا تصور خدا) افراد را براى فعّاليت برمى انگيزاند وآن اعمال داراى پى آمدهاى واقعى براى خود و ديگران است. آدلر اظهار مى كندكه ما با دو گزينه مواجه هستيم. يا مى توانيم فرض كنيم كه ما و خدايمان درمركز جهان هستيم و اينكه خدا مراقب ماست گو اينكه منفعلانه منتظر عنايت او هستيم و يا اينكه ما مركز جهان هستيم و فعّالانه براى رسيدن به سودمندى اجتماعى كار مى كنيم. هدف آدلر اينست كه اگرما فرض كنيم بر محيطمان تسلط داريم در اين صورت به شيوه هايى عمل خواهيم كردكه به جهان اطراف خود فايده برسانيم. اعتقاد ما به خدا از اين جهت مهم است كه اهداف و طرز اداره كردن تعاملات اجتماعى مان را در برمى گيرد. دو جنبه اى كه دين را حائز اهميت مى كند اينست كه تأثير شگرفى برمحيط اجتماعى ما مى گذارد و به عنوان حركت اجتماعى قدرتمندى مى باشد .از آنجا كه دين بطور موءثرترى مردم را برمى انگيزاند، درمقايسه با علم ( يا سايرحركت هاى اجتماعى) پيشرفته تر است. طبق نظر آدلر، علم، تنها زمانى مى تواند شور دينى مشابهى را آغاز كند و خير و سعادت كل بخش هاى جامعه را ترقى دهد كه هر دوى آنها از ديد مردم مساوى باشند(نيلسن، 2001).
يارى هاى آدلر به حوزه روانشناسى دين در مقايسه با امثال يونگ ناچيز و نااستواربود(الياده، 1987).

ب. كارل يونگ(26) (1875-1961)

روانشناسى تحليلى يونگ تا به امروز از نظر پيچيدگى و تأكيدهاى منحصر به فرد

خود سواى ديگر رويكردهاى موجود شخصيت باقى مانده است .يونگ در چند محور بطور عمده به مخالفت با فرويد پرداخت:

1- نقش عوامل جنسى.

2- انسان را قربانى اجبارى گذشته تلقى كردن برخلاف يونگ كه شخصيت انسان را علاوه بر گذشته تحت تأثير آينده نيز مى دانست.

3- مسئله ناهشيار. يونگ برمفهوم ناهشيار تأكيد بيشترى كرد و ابعاد جديدى به آن افزود: تجربه هاى موروثى انسان ها و اين موضوع را مسئله عمده در نظام شخصيت خود قرار داد. در نتيجه، تاريخ، اسطوره شناسى(27)، آداب و رسوم ابتدايى و نمادها(28) و مذهب(29)، همه شان نقشى در ماهيت انسان در ديدگاه يونگ ايفا مى كنند.

4- تفاوت چهارمى كه در اين پژوهش با تاكيد مى توان اضافه كرد نگرش مثبت يونگ به مسئله «دين» است. بر خلاف فرويد كه دين را يك «وهم» ويك «نورُزِ» جهانى و يك مخدر مى دانست و اميدوار بود كه بشر روزى بر آن غلبه يابد(قربانى 1379).

تجارب اجدادى موجود در ناهشيار جمعى به شكل تصاويرى ظاهر مى شوند كه يونگ آنها را كهن الگو [ديرينه ريخت(30)] مى نامند. از جمله ديرينه ريخت هايى كه يونگ به توصيف آنها پرداخته است:

خدا، مرگ، جادو، قهرمان(31)، ستاره، خويشتن، مادر، كودك قدرت و پيرخردمند(32) است. برخى از ديرينه ريخت ها كامل و تحوّل يافته تر از بقيه هستند و لذا بطور مدام بر روان تأثير مى گذارند اين دسته شامل:

نقاب(33)، مادينه روان(34)، نرينه روان(35)، سايه(36) و مهمتر از همه خويشتن(37) است(شولتز، 1990).

«خويشتن» مانندكهن الگو [ديرينه ريخت] هاى ديگر، انگيزه اى براى رفتار بشر است و سبب جستجوى او رسيدن به وحدت، تماميت و تكميل شدن شخصيت، بخصوص از راه ها وطرق مذهبى مى شود. از نظر يونگ تجارب مذهبى بارزترين تجارب مفهوم به خويشتن رسيدن است و شخصيت هاى حضرت محمد(ص) و حضرت مسيح(ع) و موسى(ع) نمودهاى متفاوت كهن الگوهاى خويشتن بشر است كه امروزه ما آنها را مى بينيم. يونگ از طريق مطالعه مذاهب آسيايى كه بر گرايش انسان به وحدت شخصيت و اتصال و يكى شدن با دنيا تأكيد مى كند، به مفهوم «خويشتن» رسيد(شاملو1374). نظر يونگ نسبت به دين مبتنى بر اين ملاحظه است كه دين عنصرى طبيعى درحيات روح است. حقايق عينى مابعدالطبيعى نيستند بلكه واقعيت هاى حيات محسوب مى شوند (مك كوارى(38)، 1981، نقل ازسالكى 1378).

يونگ بر وجود ارزش والاى عامل مذهبى در روح يا جان آدمى تأكيد دارد:

«روح يا جان آدمى فطرتاً داراى كاركرد دينى است ... اما اگر اين واقعيّت تجربى وجود نداشت كه در روح آدمى ارزش هاى والايى نهفته است، به روانشناسى كوچك ترين علاقه اى نمى داشتم، چرا كه در آن حال روح و جان آدمى جزبخارى ناچيز و بى اهميت نبود حال آنكه از صدها آزمون و تجربه عملى دريافته ام كه اصلاً چنين نيست و به عكس جان آدمى حاوى همه آن چيزهايى است كه دراحكام و دگم (جزم)هاى دينى آمده است» (آ.مورنو(39) نقل از مهرجويى1362).

درحالى كه فرويد دين را اساساً ناشى از روان آزردگى و نوعى عجز از جانب انسان ديندار در حل مشكلات خود دانست، يونگ مى گويد كه او براى تمام اديان، گونه اى ارزشِ واقعى قائل است. شيوه نگرش او از عبارت زير روشن مى شود:

«درميان همه بيماران من كه در نيمه حيات خود بودند بيش از 35سال حتى يك مورد وجود نداشت كه مشكل او در تحليل نهايى يافتن نوعى نگرش دينى نسبت به حيات نبوده است. با اطمينان مى توان گفت كه هريك از آنان بيمار شده بودند زيرا چيزى را از دست داده بودندكه اديان زنده هر عصر به پيروان خود آموخته بودند و هيچ يك از آنان تا هنگامى كه ديدگاه دينى خود را از نو باز نيافتند، واقعاً شفا پيدا نكردند» (مورنو نقل از مهرجويى1362).

ملاحظه مى كنيم كه از ديدگاه يونگ دين پديده اى شفابخش است يا بايد اينگونه باشد(مك كوارى1981، نقل از سالكى1378). همچنين يونگ تأكيد مى كند هر ساختارى كه براى شخصيت انسان در نظر گرفته شود بدون درنظر گرفتن عامل دينى كامل نخواهد بود (مورنو، نقل از مهرجويى 1362). يونگ در بيانى ديگر نسبت به تأثير دين در سلامت روان و شخصيت حرف آخر را مى زند: «روان آزردگى در عصر ما به دليل عدم ارتباط معنوى است».

در نهايت يونگ اميدوار است كه روزى ديگر روانشناسان نيز به يافته هاى او برسند:«براستى وقت آن رسيده است كه روانشناسى دانشگاهى چشمانش را در برابر واقعيت بگشايد و در كنار تجربه هاى آزمايشگاهى به روح واقعى انسان بپردازد ... اميدوار باشيم كه بزودى دانشمندان ما خود را از اين باقيمانده مادى گرايى توخالى و كهنه رهايى خواهند داد» (يونگ، نقل از صدقيانى 1379).

استاد شهيد علامه مطهرى نيز بر فهم نگرش مثبت يونگ نسبت به دين معترف است:«يكى از دانشمندان روانشناس معاصر كه به اصالت حس دينى در عمق وجدان بشر معترف است يونگ شاگرد معروف و مبرز فرويد است، وى نظريه استاد خويش را مبنى بر اينكه احساس مذهبى يك احساس مادى عقب رانده شده تغيير شكل داده اى است، رد كرد و معتقد باصالت اين حس گرديده...» (علامه مطهرى1370)

همچنين بر ارتباط دين با فطرت انسان:«يونگ مى گفت: ... دين جزو امورى است كه در روان ناهشيار بشر بطور فطرى و طبيعى وجود دارد» (علامه مطهرى1368).

ج. اريك فروم(40) (1900-1980)

وى معتقد بود شخصيت، به وسيله نيروهاى تاريخى، اقتصادى، سياسى و اجتماعى تحت تأثير قرار مى گيرد. هدف فروم ايجاد نظريه اى در مورد علايق مختلف انسانى است كه از شرايط وجودى انسان حاصل مى شوند. با اين باور كه فرد ماهيت خود را خود مى آفريند و البته منظور او اين نيست كه ما به شكل منفعلى به وسيله نيروهاى اجتماعى شكل داده مى شويم بلكه معتقد است ما نيروهاى اجتماعى را شكل مى دهيم و اين نيروها به نوبه خود وارد عمل مى شوند تا بر شخصيت ما اثر كنند(شولتز، 1990).

فروم شش نياز روانشناختى مطرح مى كند كه عبارتند از:

1- مربوط بودن
2- تعالى
3- ريشه دار بودن
4- هويت
5- چارچوبِ جهت گيرى و يك شىء مورد تقديس
6- تهييج و تحريك.

نياز مستلزم ساختن يك چارچوب ارجاع است كه در درون آن رويدادهاى زندگى خود را بفهميم و نظم ببخشيم و يك هدف كلى يا يك خدا بيابيم كه براى ما يك احساس معنادار بودن پايدار فراهم آورد. اين نياز ناشى از توان ما به استدلال و تخيل است، ما بايد تصويرى باثبات و با معنا از جهان ايجاد كنيم تا بتوانيم همه آنچه را كه در اطراف ما گذرد، درك كنيم. اين چارچوب جهت گيرى ممكن است مبتنى بر ملاحظات خردمندانه يا ناخردمندانه باشد. خردمندانه بودن آن ادراك عينى از واقعيت فراهم مى آورد و ناخردمندانه بودن ديدگاه ذهنى از جهان است كه نهايتاً تماس ما با واقعيت را قطع مى كند. علاوه برآن نياز به يك هدف غايى يا يك خدا داريم كه از طريق آن بتوانيم براى زندگى خود معنايى پايدار پيدا كنيم (شولتز، 1990).

فروم در كتاب «روان تحليل گرى و دين» مى گويد:

«هيچكس نيست كه نسبت به دينى نيازمند نباشد و حدودى براى جهت يابى موضوعى براى دلبستگى خويش نخواهد، او خود ممكن است از مجموعه معتقداتش به عنوان دين ممتاز از عقايد غير دينى آگاه نباشد، و ممكن است برعكس، فكر كند كه هيچ دينى ندارد و معناى دلبستگى خود را به غاياتى ظاهراً غير دينى مانند قدرت و پول يا كاميابى فقط نشانه علاقه به امور عملى و موافق مصلحت بداند. مسئله برسراين نيست كه انسان دين دارد يا ندارد بلكه اين است كه كدام دين را دارد» (فروم، به نقل ازنظريان1359).

شهيد علامه استاد مطهرى در توضيح اين عبارت فروم مى فرمايند:

«مقصود اين روانشناس اين است كه انسان بدون تقديس وبدون پرستش نمى تواند زندگى كند. فرضاًخداى يگانه رانشناسد و نپرستد، چيز ديگررابه عنوان حقيقت برتر خواهد ساخت و او را موضوع ايمان و پرستش خود قرارخواهد داد. (علامه مطهرى1369)

فروم ضمن اظهار نارضايتى از اوضاع نابسامان و مادى غرب و نيز به بعنوان يك روانشناس اجتماعى، ضمن اشاره به علل بوجود آمدن مشكلات روحى و گم گشتگى ها، تنها را ه نجات غرب را در ايمان خالص به خداى يكتا و عمل بر اساس آن مى داند:

«... مامعرفت و علاقه به مسائل اساسى هستىِ انسان راكنار گذاشته ايم. معناى زندگى مورد توجه ما نيست، معتقديم كه هدف و منظورى جز سرمايه گذارى سود آور زندگى و بسر آوردن آن بدون پيش آمدهاى نامطلوب عمده وجود ندارد. اكثريت ما به خداوند اعتقاد داريم و وجود اورا مسلم مى دانيم ... مى دانيم كه هست، نمايش زندگى را اداره مى كند، هرگز او را نمى بينيم، ولى به رهبرى وى ايمان داريم...»

(فروم، نقل ازتبريزى 1357) .

رويكرد رگه نگر

الف. گوردون آلپورت(41) (1897-1967)

اين نظريه كه شخصيت و رفتار انسان نتيجه مجموعه اى از رگه هاى مختلف است از قديم بوده است ليكن در زمان معاصر دو گروه براى آن اهميت قائل شده و آن را توسعه داده اند. يك گروه با روش و بينش كلينيكى به نظريه پردازى در باره رگه پرداخته اند و گروه ديگر با روش هاى آزمايشى و آمارى خاص مثل تحليل عوامل، تئورى رگه ها را تبيين كرده اند از جمله افراد گروه اول آلپورت است (شاملو 1368) .

وى ماهيت و رشدِ(تحوّل) نفس را برحسب هفت كاركرد(كنش) كه به تدريج و طى مراحلى رشد مى كند تا به حد كمال برسد مورد بحث قرار داده است. حد كمال نفس زمانى است كه نفس بطور كامل رشد كرده و به مرحله نهايى رسيده باشد. در مرحله نهايى رشد بهنجار، شخصيتِ كمال يافته و سالم برحسب شش معيار توصيف مى شود:

- بسط احساس خود به اشخاص و فعّاليت هاى فراسوى خود.

- ارتباط گرم خود با ديگران (صميميت، دلسوزى، تحمل).

- امنيت هيجانى (پذيرش خود).

- ادراك واقع گرايانه، رشد مهارت ها، و پرداختن به نوعى كار و شغل

- عينيت بخشيدن به خود (درك يا بينش نسبت به خود و حس شوخ طبعى)

- يك فلسفه وحدت بخش در زندگى كه تمام وجوه زندگى يك شخص را بسوى هدف هاى آينده هدايت كند (شولتز1990)

آلپورت و دو همكار وى، يك آزمون روانشناختى ساختند به نام «مطالعه ارزش ها(42)» تا ارزش هايى را كه يك فرد دارد ارزيابى كنند (آلپورت، ورنون، ليندزى1960، نقل از شولتز1990). اين ارزش هاى شخصى پايه «فلسفه وحدت بخشِ» زندگى را شكل مى دهند. ارزش ها همان رگه ها هستند. اما درعين حال نماينده رغبت ها و انگيزش هاى عميق يك شخص نيز محسوب مى شوند. آلپورت اين ارزش ها را از يك تحليل قبلى پيرامون ارزش ها كه توسط ادوارد اشپرانگر 1925)(43) انجام گرفته بود استخراج كرد و با او در اين نظر موافق بود كه هر فرد ميزانى از هر يك از ارزش ها را داراست اما يكى دو تاى آنها وجوه مسلط شخصيت يك فرد را تشكيل مى دهند اين ارزش ها به قرار زيرند :

1- نظرى 2- اقتصادى 3- زيبايى شناختى 4- اجتماعى 5- سياسى 6- دينى: كه به امورعرفانى و درك جهان به صورت يك كل ارتباط پيدا مى كنند(شولتز، 1990).

فرد مذهبى كسى است كه دائماً در مسير خلق يك تجربه ارزشى كه او را به عالى ترين شكل ممكن و به طور صددرصدكامل ارضا مى كند، مى باشد. بالاترين ارزش يا كامل ترين ارزش براى چنين فردى وحدت است.

آلپورت درسال 1950كتاب «فرد و دينش» را تأليف كرد. وى با ارائه نظريه جهت گيرى درونى وبيرونى نسبت به دين در انسان توانست مطالعات روانشناسى اجتماعى در زمينه تعصبات نژادى را با گرفتن جهت گيرى مذهبى فرد مورد مطالعه قرار دهد(ال.بى.براون 1987، از رحيمى نژاد 1377) .

كوشش هاى آلپورت در جهت اثبات اولويت ذهن فرد و تفوق آن بر تجزيه وتحليل كمى يانظريه انتزاعى بود. وى مى كوشيد روش هاى كارآمدترعلمى را براى مطالعه ساختارهاى عقلانيِ تجربه ديني، تشويق وترويج كند(الياده، 1987).

آلپورت دو نوع جهت گيرى در مذهب را بررسى كرد: افراد با جهت گيرى مذهبى درونى ضمن درونى سازى ارزش هاى دينى، مذهب را به مثابه هدف در نظر مى گيرند. در حاليكه افراد با جهت گيرى مذهبى بيرونى، دين را صرفاً وسيله اى براى نيل به اهداف ديگر در نظر مى گيرند (آلپورت وراس1967، ازفولتون، نقل از رحيمى نژاد 1373).

مذهب ممكن است براى رسيدن به مقام كسب مقبوليت درخانواده و يا جامعه، بالابردن اعتماد به نفس يا توجيه اعمال، مورد استفاده قرارگيرد. مذهب در چنين موردى ديگر عمل وحدت بخشيدن و معنادادن به زندگى را انجام نمى دهد. لذا در زندگى اين گونه افراد هيچ گونه معنايى وجود ندارد. انسان موقعى معنا را مى فهمد كه وحدت داشته باشد وقتى در كثرت است اصلاً معنا را نمى فهمد. در اين موارد مذهب يك دفاع عليه واقعيت است و در اصل يك ساختمان نوروتيك است نه عامل افزايش سلامت {اما} جهت گيرى مذهبى درونى در واقع يك تعهّد انگيزشى فراگير است، تعهدى است برانگيزاننده و سرچشمه تمام تفكرات وحالات و رفتارخارجى فرد مى باشد .آلپورت معتقد است فرد بى دين و بى ايمان نمى تواند بدون اعتقاد واقعى به مبانى مذهبى، صرفاً به جهت بهره مندى از سلامت روانى، ادعاى ديندارى بكند (آلپورت، نقل از نجم عراقى 1379) .

اخيراً نظريه آلپورت در زمينه جهت گيرى دينى بيرونى به دو مقوله «اجتماعى» و «شخصى» بسط يافته است. طبق اين تقسيم بندى افراد داراى جهت گيرى مذهبى بيرونىِ اجتماعى از مذهب جهت نيل به اهداف اجتماعى سود مى جويند در حاليكه در جهت گيرى مذهبى بيرونىِ شخصى افراد جهت كسب امنيت فردى استفاده مى كنند (گورساچ، مكمرسون، ك. پاتريك 1989، ازفولتون 1997، از رحيمى نژاد 1377).

نتيجه اينكه آلپورت معتقد است كه براى رسيدن به شخصيت بالغ (سالم) يك ديندارى عميق لازم است (رمضانى، نوابى نژاد، بوالهرى 1379).

رويكرد گستره زندگى

الف. اريك اريكسن(1994-1902)

اغلب روانشناسان دراعتقاد به طول مدت زمان تحوّل شخصيت با هم اختلاف نظردارند. ولى از سوى ديگردر تكوين شخصيت درگذر زمان و داشتن مراحل خاص اتفاق نظر دارند. فرويد و مورى نهايت آن را 5 سالگى مى دانند، آلپورت تا دوران نوجوانى ويونگ تا ميانسالى و كتل در سراسر گستره زندگى. از جمله رويكردهاى گستره زندگى، نظريه اريكسن هست كه بر تكامل شخصيت در سراسر زندگى فرد تأكيد مى ورزد. در اين نظريه كوشش به عمل آمده است كه رفتار انسان براساس هشت مرحله از تولد تا مرگ تبيين شود. تمام جنبه هاى شخصيت به وسيله نقاط عطف يا بحران هايى كه بايد در هر مرحله از تحوّل حل شوند، تبيين شده اند.

شايد برجسته ترين شاگرد فرويد كه خدمتى به روانشناسى دين انجام داده است، اريكسن باشد، كه نظريه مراحلش در سير زندگى آميزه اى از نظريه فرويد در باب سير ليبيدو و تا حدودى شبيه به نظريه يونگ در باب روند تفرد است و ارزيابى مثبت ترى از نقش دين درسلامت روانى بدست مى دهد(شولتز، 1990).

نظريه «پديدآيى جنبى(44)» رشدِ روحى اريكسن، يكى از مدل هايى است كه از مطالعات متعدد مربوط به هويت دينى ملهم است. اين نظريه در اساس يك دوره زندگى هشتگانه عرضه مى دارد كه از آن نمايانگر يك بحران از روابط انسانى است كه زوجِ فضائل- رذايل متناظر را پديد مى آورد و بر سير مراحل بعدى اثر مى گذارد و در بعضى از ابعاد رفتار دينى انعكاس يافته است. اريكسن همچنين مدلش را با پروژه بحث انگيز نگارش و «سرگذشت روحى» شخصيت هاى دينى نظير مارتين لوتر و موهنداس گاندى تطبيق داده است. وى با كتاب لوتر جوان(45) (1958) و «حقيقت گاندى(46)» (1969) به مطالعه پديده اى پرداخت كه خود، «انسان دين ورز(47)» مى ناميد، يعنى شخصى كه طبيعت و محيط تاريخى اش موجوديت دينى را ايجاب مى كند. يعنى يك نوع زندگى كه طبق تأكيد اريكسن از نظر روانشناسى سالم است .اريكسن سلوك دينى هر دو مرد را با احترام، انسانيت و شفقت ارزيابى مى كند (الياده،1987).

اريكسن اولين مرحله تحوّل «من» را به عنوان «اعتماد» در برابر عدم اعتماد ناميده و معتقد است كه كودك در اولين مرحله از تحوّل شخصيت خود به تدريج جهان خارج و مادر را به عنوان پديده اى قابل اعتماد درك مى كند. وى معتقد است «اعتماد» در دوران كودكى پايه ظرفيت «ايمان» در بزرگسالى را فراهم مى كند. ايمان به عنوان يك نياز حياتى، انسان را به سوى پذيرش دين سوق مى دهد. (اريكسن 1968، نقل از رحيمى نژاد 1377).

در پرسشنامه «سنجش عينى وضعيت هويت من توسعه يافته» كه بطور اختصارى: EOM-EISناميده مى شود و توسط آدامز و همكاران در 1989 تهيه شده، دين در كنار شغل، سياست و فلسفه زندگى به عنوان يك عنصر عقيدتى و يك سازه روانشناختى در حيطه روانشناسى تحوّل شخصيت مطرح شده و حائز اهميت است. آدامز به كمك همكاران خود اين پرسشنامه را بر اساس چهار وضعيت از هويت كه توسط مارشيا از اريكسن گرفته و توسعه داده شده بود، ساخت (گروتوند و همكاران 1982، آدامزوهمكاران 1982، به نقل اِى.فولتن 1997، نقل ازرحيمى نژاد1377).

پى نوشت ها:
.1 H.Poincare.
.2 A.S.Eddington.
.3 M.Plank.
.4 A.Einstein.
.5 W.Heisenberg.
.6 f.Scheleiermacher.
.7 W.James.
.8 R.Otto.
.9 F.Leiv.
.10 E.Brunner.
.11 Barth.
.12 R.Bultmann.
.13 P.Tillich.
.14 Hick J.
.15 Kong H.
.16 W.
.17 G.Coe.
.18 Saintliness.
.19 G.Hall.
.20 Louba J.H.
.21 Alfred Adler.
.22 Unconscious.
.23 Conscious.
.24 Perfection.
.25 E.M.Nielsen.
.26 C.Jung.
.27 phylogenetic symbol.
.28 Symbol.
.29 Religion.
.30 Archetype.
.31 Hero.
.32 Philosopher king.
.33 Persona.
.34 Anima.
.35 Animus.
.36 Shadow.
.37 Self.
.38 J.Macquarie.
.39 Moreno.
.40 E.Fromm.
.41 G.Alport.
.42 study of Values.
.43 Springer E.
.44 Epigenetic.
.45 Young Man Luther.
.46 Gandhi`s Truth.
.47 Homoreligiosus.

.....................................................................................................................
منبع: هفته نامه پگاه حوزه ، شماره 142
انتهاي پيام/
 چهارشنبه 22 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 150]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن