واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: گزارش ايسنا از مراسم آزادي زندانيان جرايم مالي غيرعمد در زندان مشهد؛ مديرعامل ستاد ديه خراسان رضوي: مبلغ آزادي اين 30 نفر 160 ميليون تومان است
خبرگزاري دانشجويان ايران - مشهد
سرويس: شهرستانها
روز ميلاد امام رضا(ع) است، ميلاد امامي كه ضامن آهو ميخوانيمش. تمام شهر چراغاني شده است و هر كسي به گونهاي در اين عيد سهيم است، به مناسبت اين ميلاد به زندان مركزي مشهد رفتم چرا كه قرار است تعدادي از زندانيان جرايم مالي غير عمد به مناسبت ميلاد علي بن موسي الرضا(ع) آزاد شوند.
ساعت 3 بعد از ظهر است كه وارد سالن اداري زندان ميشوم؛ در ابتداي ورود چشمم به دو تن از افرادي افتاد كه لباس خدامي بارگاه رضوي به تن دارند، جلوتر ميروم، بله درست است، اينجا دهها تن از خدام حرم حضور دارند.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، منطقه خراسان، زندانياني كه قرار است، آزاد شوند در انتهاي سالن نشستهاند و خدام در رديفهاي جلو. جلسه با تلاوت آيات قرآن مجيد شروع ميشود و بعد از پايان قرائت قرآن منصور عبادي، مديرعامل ستاد ديه استان خراسان رضوي در جايگاه قرار مي گيرد.
وي ميگويد: در 6 ماهه ابتداي سال 107 نفر با مبلغ 7 ميليارد و 882 ميليون ريال آزاد شدهاند.
عبادي با بيان اينكه مبلغ 6 ميليارد و 40 ميليون ريال از شاكيان تخفيف گرفته شده است، ميافزايد: امروز در اين مراسم 30 نفر از زندانيان آزاد ميشوند كه مبلغ آزادي آنها 160 ميليون تومان است.
در ميان برنامهها وقت را غنيمت شمرده و به سراغ چند نفر از افرادي كه قرار است آزاد شوند، ميروم.
ابتدا صحبت را با حاج حميد 65 ساله آغاز ميكنم، خودش ميگويد: به خاطر 600 هزار تومان در زندان بودم. مريض هستم و نميتوانم كاري انجام دهم.
از او در مورد آزاديش ميپرسم كه ميگويد: خدا را شكر، خدا نگهدار تمام كساني باشد كه اين كار را انجام دادهاند.
اسحاق فرد دوم اين جمع است كه به خاطر ديه در اينجاست، از او ميپرسم چرا در زندان بودي كه پاسخ ميدهد: با پرايد كار ميكردم كه چپ كردم و مسافر آن مجروح گرديد؛ 16 ميليون تومان ديه بريدند، 9 ميليون را بيمه داد و بقيهاش را قسطبندي كردند. چند قسط را پرداخت كردم اما اكنون به خاطر پرداخت نكردن چند قسط كه مبلغ آن يك ميليون و 400 هزار تومان است، در زندان بودم.
ميگويم خوشحالي كه آزاد شدهاي كه پاسخ ميدهد: اجرشان با صاحب همين روز.
چند خانم در گوشهاي از سالن نشستهاند. به سراغ يكي از آنها كه بچهاي در آغوش دارد ميروم، از او ميپرسم شما هم زنداني بودهايد كه پاسخ ميدهد: آري 5 ماه است كه در زندانم.
خودش را مرضيه و 32 ساله معرفي ميكند و ميگويد: در جلسه قرآن صندوق قرض الحسنه داشتيم كه من مسوول آن بودم و وام پرداخت ميكردم. تعدادي از افراد، اقساط خودشان را پرداخت نكردند كه من به زندان افتادم.
از او ميپرسم چند فرزند داري كه پاسخ ميدهد: يك پسر 7 ساله، يك دختر 6 ساله و اين طفل كه 2 ماهه است. دوران بارداريش را در داخل زندان بودم، اشكهايش جاري ميشود و ...
سه نفر از خدام به پشت جايگاه ميروند، و شروع به خواندن شعر علي بن موسي الرضا(ع) ميكنند. شاخههاي گل گلايل كه در دست حضار است بالا گرفته ميشود. همه با گفتن علي بن موسي الرضا(ع) صفاي خاصي به سالن ميدهند. شعر به اينجايش ميرسد:
تو گل باغ ولايي تو علي موسي الرضايي
شاخههاي گل تكان ميخورد و اشك از چشمان زندانيان آزاد شده، جاري ميگردد. تعدادي هم دستهايشان را بالا ميگيرند و خدايشان را شكر ميكنند.
مهندس سيد محمد پژمان، شهردار مشهد در حال ترك مجلس است، به او نزديك مي شوم و از حضورش در اين مجلس ميپرسم كه ميگويد: به جهت قدرشناسي از زحمات بانيان خير به اين مراسم آمدهام چون يك حركت خودجوش، مردمي و سازنده است و نتيجه آن آزادي تعدادي از همشهريان ميشود، در اين مراسم به نمايندگي از مردم مشهد آمدم تا از خيرين، تشكر و قدرداني كنم.
وي ادامه داد: ارزش اين كار اين است كه از سوي مردم انجام گيرد و اگر قرار باشد دولت و شهرداريها در اين امور دخالت كنند، آن ارزش معنوي را ندارد.
وي با بيان اين كه اوج عظمت و بزرگي اين كار در اين است كه مردم خود با نوع دوستي و توجه به افراد گرفتار، اين اقدام خداپسندانه را انجام ميدهند.
وي افزود: اگر 10 برابر اين مبلغ را شهرداري كمك ميكرد، به اندازه اين رقم كه مردم به اين گونه كمك كردهاند، ارزش نداشت.
پژمان ادامه داد: اين سنت حسنهاي براي مسلمانان و مومنان است و از مجاوران حضرت توقع است كه به خاطر كمك به همشهريان، خصوصا كساني كه گرفتار هستند، اقدام كنند و خداوند بركت به زندگيشان ميدهد كه بتوانند باز هم در اين كار خداپسندانه قدم بگذارند.
در ادامه اين مراسم مجري جلسه اعلام ميكند كه قرار است همين امشب و بعد از پايان مراسم، اين افراد به كانون گرم خانوادههايشان بازگردند.
نوبت به گرفتن نامههاي آزادي ميرسد، مادري كه فرزندش در تربت جام زنداني است، به سمت جايگاه ميرود و نامه رهايي فرزندش را از يكي از خدام ميگيرد، بقيه افراد نيز به همين صورت به سمت جايگاه ميروند. گرفتن اين نامه براي اين افراد دلنشين است، اين را ميتوان از تبسم آنها فهميد.
مراسم به پايان ميرسد؛ قرار است خدام به سمت سالن ملاقات كه زندانيان آزاد ميشوند، بروند، خادمان از جا برميخيزند و باز دوباره شعر علي بن موسي الرضا(ع) فضا را پر ميكند، قدم برميداريم و به سالن ملاقات ميرسيم، اين بار اين كلمات شنيده ميشود:
جانم رضا، جانم رضا اي جان جانانم رضا
خانوادهها نشستهاند، در بين آنها اطفال 3 و 4 ساله هم به چشم ميخورد. يكي از خادمان بستههاي جشن ميلاد امام رضا(ع) را كه متعلق به حرم مطهر است در بين خانوادهها توزيع ميكند.
مادراني كه آزاد شدهاند، كودكان خود را در آغوش ميگيرند و آن مادري كه نوزادش در آغوشش بود، زانو ميزند و دو فرزند ديگرش را ميبوسد.
اكنون نوبت آن است كه زندانيان مرد آزاد شوند، خانوادهها گرد آنها حلقه ميزنند. دوباره فضاي سالن با نام زيباي امام رضا(ع) آكنده ميشود و اينجاست كه اشكها از چشمان همه جاري ميشود.
با يكي از اين افراد كه صبحت ميكنم، ميگويد: هر زنداني كه آزاد ميشود، خانوادهاي نجات پيدا ميكند.
او ميگويد: از ديشب كه دخترم فهميده است ميخواهم آزاد شوم تا صبح نخوابيده است.
مراسم به پايان ميرسد، در جلوي درب يكي از خادمان ايستاده و برگهاي كه مخصوص غذاي حضرت است به خانواده اين زندانيان ميدهد.
از درب خارج ميشوم، هوا سرد است اما روح و روان همه گرم و پر طراوت.
با خود ميگويم، اين حركت در چه روز خوبي اتفاق افتاد. روزي كه متعلق به امام رئوف است.
انتهاي پيام
چهارشنبه 22 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]