واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: گفتوگو با هارون يشايايي، تهيهكننده سينماي ايران پيرامون وضعيت فعلي سينما-بخش اولوقتي ماهيهاي بزرگ،كوچكترها را ميخورند
عليرضا مجمععكس:آكو سالميشايد در ميان تهيهكنندگان سينماي ايران، كمتر كسي پيدا شود كه هم منتقدان و پيگيران جدي سينما را راضي كرده باشد، هم مردم عادي كوچه و بازار را.
اساسا فيلمي كه اين هر دو طيف را راضي كند به در كميابي شبيه است كه در اين بازار نبايد در پياش بود. اين درهاي كمياب را البته سالها قبل در دهه شصت ميشد جست، ناخدا خورشيد و اجارهنشينها و هامون جزو اين ياقوتهاي تارك تاريخ سينماي ايران هستند كه هر سه آنها را يك نفر تهيه كرده، هارون يشايايي؛ تهيهكننده خوشنامي كه سعي ميكند خيلي از رول فرهنگي خود خارج نشود. در ادامه گفتوگوهايي كه با تهيهكنندگان با تمركز بر اصل 44 داشتيم، اين بار با هارون يشايايي به بحث نشستهايم. قسمت اول اين گفتوگو درباره مسائل روز سينماي ايران است والبته يشايايي سعي كرد با نگاه پدرانهاش به مسائل نگاه كند. بخش اول اين گفتوگو را بخوانيد.
چند وقتي است اوضاع سينماي ايران به شهادت همكاران شما كمي دگرگون شده است. از طرفي بنياد فارابي كه به هر حال زيرمجموعه مستقيم دولت است، رودرروي كارگردانان سينماي ايران قرار گرفته است و تهيهكنندگان هم به حمايت از كارگردانان در مقابل اين بنياد جبهه گرفتهاند. شما از اين وضعيت چه تحليلي داريد؟ با توجه به اينكه در عرصه سينما به لحاظ كارنامه كاري و در عرصه اجرايي آدم خوشنامي هستيد، ميخواستم در ابتدا گريزي به اين وضعيت بزنيم.
اگر از منظر اقتصادي به اين گونه ماجراها توجه بكنيد، ميتوانيد اين حواشي را هم درك كنيد. چون اين حواشي تابع شرايطي است كه خيلي قبلتر به وجود آمده و الان به اينجا رسيده است.
اين شرايط را ميتوانيد باز كنيد؟
اقتصاد سينماي ايران اصولا اقتصادي لرزان است. بيشتر به اين دليل كه سينما تنها هنري است كه نياز به اقتصاد برنامهريزي شده و مستحكم دارد. در واقع يك هنر/ صنعت است. تمام آن چيزهايي كه يك صنعت نياز دارد در سينما بايد باشد، همچنين تمام چيزهايي هم كه يك هنر نياز دارد بايد در سينما باشد. در نتيجه اقتصاد سينما يك فعاليت كاملا مجزا در ساير فعاليتهاي اقتصادي است، نه صرفا فرهنگي است، مثل كسي كه يك تابلوي نقاشي ميكشد و آن را ميفروشد يا كسي كه قصه مينويسد. سينما فرهنگي است كه با سرمايه ارتباط كامل و مستقيم دارد. سينماي ايران با اينكه بيش از 70 سال از عمر حرفهاياش ميگذرد، هنوز به لحاظ اقتصادي سامان نگرفته است.
خب، دليل اين بيساماني چيست؟
هم دلايلي دارد كه مربوط به خود حرفه و دستاندركاران آن ميشود، هم دلايلي كه مربوط به سازمانهاي حمايتكننده از سينما ميشود. مجموع اين دلايل باعث ميشود يك اقتصاد لرزان و ناپايدار و غيرقابل محاسبه در سينما حاكم باشد. زمينه همه برخوردهايي كه پيش ميآيد، اين نابساماني اقتصادي است.
اين حرف به شكل كلي درست است، اما مقصر اين ماجراها و حتي همان نابسامانيهاي اقتصادي كه شما ميگوييد، چيست؟
تقصير اين ماجرا را نه كاملا ميشود گردن بخش دولتي انداخت، نه گردن بخش خصوصي. به نظر من مسبب اين ماجرا، بيشتر به ناتواني مديريت مجموعه سينماي ايران برميگردد.
ضعف مديريت در به سامان رساندن اقتصاد اين سينما است. اقتصاد سينما هم دو وجه دارد؛ يك بخش توليد و بخش ديگر بهرهبرداري.
يعني اكران!
نه لزوما اكران، جهات مختلفي براي بهرهبرداري مادي از يك فيلم وجود دارد. ما در توليد به نظرم كم و بيش موفق بودهايم. اگر از آمريكا و هند و چند كشور اروپايي ديگر بگذريد، شايد ايران تنها كشور در منطقه باشد كه حدود 60 فيلم در سال توليد ميكند و اين رقم قابل توجهي است. همه عوامل حرفهاي براي توليد 60 فيلم در سال وجود دارد، ولي سازماني كه از اين 60 فيلم بهرهبرداري كند، نداريم. اين 60 فيلم مجبورند چشم به گيشه بدوزند، كه گيشه در بهترين شرايط هم جوابگوي هزينه فيلم نيست.
به هر حال فيلم بايد آن قدر توانايي داشته باشد كه در گيشه و اقبال مردمي موفق شود. يعني مردم بروند فيلم را ببينند و براي اوقات فراغتشان پول خرج كنند تا اين چرخ بچرخد و فيلمها به سوددهي برسد. مگر غير از اين است؟ واضحتر ميتوانيد بگوييد؟
مساله اين است كه ما نتوانستيم سهممان را از بازار جهاني فيلم بگيريم. الان بازار جهاني فيلم و مسائل صوتي و نمايشي يكي از برندهاي بزرگ تجارت در دنيا است ما هيچ سهمي در آن نداريم. اينكه فيلمي ميرود در يك سينما در لسآنجلس اكران ميشود يا فلان تلويزيون خارجي فيلمي را ميخرد، اين وصل شدن به بازار جهاني فيلم نيست. ما نتوانستهايم متصل شدن به بازار جهاني فيلم را مديريت كنيم. نه بخشخصوصي توانايي اين مديريت را داشته، نه بخش دولتي. در نتيجه ما جا ماندهايم. جنجالهاي سانسور و حجاب هم، فرع قضيه است. ما هر فيلم ديگري هم ميساختيم، باز نميتوانستيم مديريت كنيم.
فيلمهاي خود شما، در خارج ازكشور اكران داشتهاند؟ واكنشها چه بوده؟
چند فيلمي را در خارج اكران كردهايم و اتفاقا استقبال خوبي از آنها شد. دو فيلم «در مسير تندباد» و «ناخدا خورشيد» واقعا در دنيا مورد استقبال واقع شده، يا اجارهنشينها هم همينطور. اصلا مساله حجاب و سانسور ما نداشتهايم. در شكل كلي ما نتوانستيم اين فروش را مديريت كنيم. در نهايت اينكه توانستهايم در چهارتا سينما مثلا در لندن فيلم را نشان دهيم. نقص مديريتي ما بيشتر در بهرهبرداري از فيلم است، چون در توليد فيلم به حدكافي امكانات داريم.
علت ضعيف شدن گيشه سينماهاي ما در چيست؟
دليلش اين است كه هزينههاي فيلم هر روز بالاتر ميرود، تهيهكنندگان مجبور ميشوند براي پايينآمدن هزينهها، از كيفيت فيلم كم كنند. الان ميبينيم فيلمها به اسم بازيگرها و به اسم كارگردانها كم و بيش كار ميكند. يعني فيلمها فاقد كيفيت شده. در اين يكي دو سال اخير فيلمهايي كه در گيشه توفيق نسبي داشتهاند فيلمهايي بودهاند كه ادبيات طنز و كمدي داشتهاند. فيلمهاي گفتاري بودهاند. خصوصيات سينمايي در آنها كم بوده است. شما در فيلم اجارهنشينها، سينما ميبينيد، نه فقط كلام. سينما است با تمام امكانات افكتيو و با تمام زيباييهايش. اما در فيلمهاي كمدي الان سينما نميبينيد. چون نتوانستهايم به بازار جهاني وصل بشويم، فيلمها بيشتر براي سليقه تماشاگران خودمان ساخته ميشود. تماشاگر ما هم ترجيح ميدهد همان ادبيات كمدي را ببيند. تماشاگر الان به هيچچيز توجه نميكند الا بيان كمدي هنرپيشههاي معروف. اين ادبيات در خارج از كشور بين فارسيزبانها بردي ندارد. در نتيجه ما كيفيت ارتباطيمان را با بازار جهاني سينما از دست ميدهيم، بنابراين اقتصاد سينماي ما هر روز نحيفتر و اين اختلافات بيشتر ميشود. مسائل اخيري كه به وجود آمد ناشي از اين است كه در اين حوض كوچك، ماهيهاي بزرگ ماهيهاي كوچك را ميخورند و اين وضعيتي پيش ميآيد كه الان شاهدش هستيم.
در اين اختلافي كه بين تهيهكنندگان پيش آمده، مساله اصلي چيست. شما ظاهرا در اين ماجرا هم به عنوان فردي حضور داشتيد كه قرار بود ميانه را بگيرد.
در مقالهاي كه فكر ميكنم شما هم چاپ كرديد، با عنوان «يك مويز و چهل قلندر» دلايل اين اختلافات را گفتهام. من موظف شدم كه اين گروهها را با هم آشتي دهم، اما حقيقت اين است كه نفهميدم مشكل اصلي چيست. خودم را كشيدم كنار. دليل راه را نفهميدم؛ به قول حافظ: به كوي عشق منه بيدليل راه قدم / كه من به خويش نمودم صد اهتمام و نشد. من هر چه سعي كردم نفهميدم قضيه چيست.
لقمهناني وسط است و صد نفر سرش ريختهاند. همان اتفاقي است كه در آن مقاله گفتهام. تقصير بخش دولتي هم نيست.
به هر حال شايد حمايتهاي بيبرنامه دولتي هم به اين گونه ماجراها كه گفتيد دامن بزند يا همين كوچكي سفره را بيشتر جلوه دهد.
خب وقتي كه من از فارابي پول ميگيرم و فيلم ميسازم و فيلم فروش نميكند، من بايد پول فارابي را برگردانم، در حالي كه توان پرداخت وام را ندارم. فارابي هم حق دارد، ميگويد برو وامت را تسويه كن. نميپذيرد كه من اين كار را نكنم منطق اين كار هم درست است. شاكله سينما به طور كلي نحيف شده است.
سوال اينجاست، ما چه كردهايم كه كارمان به اينجا رسيده است؟
عوامل مختلفي دارد. بعد از انقلاب خيلي اتفاقات افتاده است...
خب يك فلاش بك بزنيد، بد نيست!
اوايل انقلاب سينماي ايران، از نظر ارتباط با تماشاگر خودمان موفق بود. وقتي جمعيت تهران چيزي در حدود 5/3ميليون نفر بود، اجاره نشينها را دقيقا يك ميليون و 360هزار نفر ديدند. الان هيچ فيلمي تماشاچياش به يك ميليون نفر نميرسد، با اينكه جمعيت تهران چند برابر شده است.
مساله اين است كه در اوايل انقلاب ما توانستيم هم با مردم خودمان ارتباط خوب برقرار كنيم، هم فيلمهاي ما درجشنوارههاي خارجي موفق بود.
تا جايي كه يادم هست، ناخدا خورشيد يكي از اولين فيلمهاي بعد از انقلاب بود كه توانست پلنگ برنزي لوكارنو را ببرد.
بله، سينماي ايران به اسم يك سينماي نجيب شناخته شده بود. اين روند درحالحاضر به شكست انجاميده است. الان ديگر سينماي جشنوارهاي ما هيچ جا پذيرفته نميشود. من اخيرا كه در خارج از كشور بودم، اين را به چشم خودم ديدم. ديگر به فيلمسازان ما گوش نميدهند، كيارستمي هم ديگر خريدار ندارد يا بهمن قبادي، فرقي نميكند.
به نظر شما دليلش چيست؟
دلايل مختلفي دارد جهتگيريهاي سياسي، تحريمها و... آن سينما را به انزوا و بن بست كشاند. اتفاقا برخلاف نظر عدهاي، معتقدم آن سينما ميتوانست يك سكوي پرتابي باشد براي اينكه بتوانيم به بخشي از سينماي تجاري دنيا دست پيدا كنيم.
فقط جهتگيريهاي سياسي اين وسط دخيل بود. دلايل ديگري نداشت؟!
خب البته برخي تنگ نظريها هم وجود داشت. هر كس كه معروف ميشد، حتي دوستانش سعي ميكردند به نحوي او را بكوبند و از مدارخارجش كنند.
چهارشنبه 22 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]