محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831628069
قوم کاسیت از ابتدا تا ورود آریایی.ها
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: قوم کاسیت از ابتدا تا ورود آریایی.ها
آنچه که در تحقیق حاضر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، در باره قوم کاسیت (کاسی) می.باشد. قوم کاسیت به خاطر هنر مفرغ.سازی.شان در سراسر دنیا معروف هستند و موزه.های معتبر دنیا به این اشیای مفرغی کاسیان مزین شده.اند.
مقدمه
آنچه که در تحقیق حاضر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، در باره قوم کاسیت (کاسی) می.باشد. قوم کاسیت به خاطر هنر مفرغ.سازی.شان در سراسر دنیا معروف هستند و موزه.های معتبر دنیا به این اشیای مفرغی کاسیان مزین شده.اند.
این قوم 576 سا ل بر بابل حکومت کردند و این شهر بزرگ و باستانی آن زمان را به زیر سلطه خویش درآوردند. و کاسیان شکست نخوردند مگر به دست دولت ایلام که توانست کاسیان را از بابل بیرون براند. و این باعث شد که کاسیان به موطن اصلی خود یعنی (( لرستان)) بازگردند .
کاسیان پس از بازگشت از بابل و بین النهرین بیکار ننشستند و توانستند هنر مفرغ سازی را به اوج خود برسانند به طوری که رومن گیرشمن باستانشناس معروف در مورد آنها چنین می.گوید که هنر ایران باستان یعنی هنر مفرغ سازی لرستان. او بر این عقیده بود که اوج هنر ایرانیان باستان در هنر برنزهای لرستان می.باشد البته او سازنده.گان اشیای مفرغی را کیمریان می.داند.[1]
کاسیت.ها بر حکومت.های پس از خود نیز تاثیرات به سزایی گذاشتند از جمله اینکه در طرز کوچک نمودن تصاویر، آنان پیشوای هنرمندان جانور نگار عهد هخامنشی بوده اند.[2]
به عقیده محمد سهرابی (نویسنده کتاب لرستان و تاریخ قوم کاسیت) لباس شال و ستره.ایی که امروزه در میان مردمان لرستان رایج است همان لباسی است که کاسیان می.پوشیده.اند. [3]به طوری که مینورسکی عقیده دارد که مردم امروز لرستان از نسل قوم کاسیت می.باشند. آثاری که از کاسیان بر جای مانده اکثرا اشیای مفرغی هستند که به طور وحشیانه.ایی توسط عوامل داخلی و خارجی به سرقت رفته.اند و کمتر از طریق علمی و باستان.شناسی به دست آمده.اند. البته باستان شناسان معروفی چون آقایان اشمیت و رومن گیرشمن و ... نیز مطالعاتی را در نقاط باستانی لرستان انجام داده اند.
در انجام این تحقیق سعی بر آن شده که از منابع کمی که در اختیار بوده نهایت استفاده را برده باشم. هر چند که این تحقیق دارای نقایص زیادی است.
1- کاسیان قبل از ورود به لرستان
1-1: واژه کاسی
الف) مفهوم واژه کاسی: مفهوم این واژه را نمی.توان امروزه به طور دقیق مشخص کرد. رومن گیریشمن معتقد است که واژه (کاشو) نام خدای بومیان قدیم لرستان بوده است و او در این مورد شکی ندارد.[4]
به نظر او این واژه ( کاسی تیروس) یک واژه یونانی است و به معنای فلز (قلع) است و آن را از سرزمین کاسیها می آوردند.
به هر حال ممکن است که اصطلاح کاس- سی یا کاسپی شامل نژادی وسیع بوده است که فراتر از قوم واحد معروف کاسی بوده باشد و این نام روزگاری به طور عام به همه اقوام مسکون در کوههای زاگرس اطلاق می شده است که در دوره پیش از ورود آریایی ها به ایران در نواحی مذکور به سر برده اند و از آنان به نام اقوام آسیانی در تاریخ یاد شده است.[5]
نام کاسیان چنانکه بعد ها توسط استرابون یاد شده به منزله میراثی است از سکنه بسیار قدیم ناحیه زاگرس میانی و غرب و جنوب غربی ایران.
راولینسون می نویسد که واژه کاسی به شکل کوسایویی بوده و در زمان اسکندر یونانیان به مردم لرستان اطلاق می کردند. به احتمال قرین به یقین کاشو مساوی است با کاش- شو نام خدای قبیله ای قوم مذکور بوده است.
خدای این قوم کاشن، شاید قوم کاسی نام خود را از آن گرفته باشند. کاشن احتمالا تا اواخر دوره هخامنشیان به سرزمین لرستان کنونی گفته می شده است. واژه لرستان نامی بوده است که در دوره های اسلامی بر این ناحیه نهاده شده است. احتمال می رود که نام کاشو یا کاشن را قوم مذبور در چند هزار سال پیش از میلاد به هنگام مهاجرت از شرق و آسیای میانه با خود به همراه آورده باشند. [6]
ما با نام قوم کاسپیان در نواحی چیترال هند و کافرستان افغانستان آشنایی داریم. واژه مذکور شکل جمع کلمه کاسی می باشد. دکتر(ژور ژکنتنو) دانشمند و باستانشناس معروف از محلی به نام آریا کاشن در نواحی رود جیحون نام می برد.
ب) مقایسه واژه کاسی و کاسپی:
از گفته ها و نوشته های برخی از دانشمندان به روشنی معلوم می گردد که این دو واژه با هم تفاوت چندانی ندارند جزء اینکه واژه کاسی مفرد و کلمه کاسپین جمع ان است. هرتسفلد می نویسد اگر بنا باشد اسمی به سکنه ایران پیش از اریایی ها داده شود هیچ کلمه ای شایسته تر از واژه کاسپین نیست. ریشه این کلمه را می توانیم در بسیاری از نقاط ایران بیابیم و روشن تر از همه بحر کاسپین(خزر) است. بنا بر رای هنری فیلد ریشه کاسی ها همان کاسپین است. بارتلد واژه های کاسیان و کاسپیان را یکی می داند و به نظر ایشان حرف پ در واژه کاسپی نشانه جمع است و در این مورد به واژه های لولوپوم و ماتاپه(مادها) و آراپوم(آریا ها) اشاره می کند که حرف پ در آنها نشانه جمع است. [7]
دیاکونوف به نقل از و. ا.ی علی اف می نویسد: اصطلاح(آر ی بی) یا (آر ی پی) که یک بار در متن آشوری در مورد بخشی از مردم ماد شرقی(مادهای دور دست) به کار رفته است، از ریشه(آری) آریا+ پسوند عیلامی پ تشکیل شده و به معنای آریا ها(جمع) می باشد. بنا بر این شواهد معلوم می گردد که حرف پ در واژه کاسپی نشانه جمع بوده و از زبان عیلامی به زبان کاسی رسیده است. برخی از دانشمندان کاسیان و عیلامیان را خویشاوند یکدیگر دانسته اند. اگر این موضوع را بپذیریم می توان تصور کرد که زبان عیلامی با زبان کاسی قرابت داشته است. [8]
برخی از پژوهشگران از یک زبان واحد به نام عیلامی- کاسپی سخن رانده اند. این زبان گویش متداول اقوام باستانی قبایل ساکن در سرزمین ایران به ویژه کوههای زاگرس بوده است و بعدا مادها و پارس ها در داخل اقوام مذکور جای گرفته اند و زبان آریایی جای زبان عیلامی- کا سپی را گرفته است.
ج) صورتهای مختلف واژه کاسی:
واژه کاسی در اسناد و منابع تاریخی به اشکال گوناگون نوشته شده است در متون و زبان اشوری به صورت کاشو یا کاشی نوشته شده است . از قوم کاسی به نامهای هسی ، اوکسی، اوکسیان و هوزی یا خوزی یاد شده است .اشکال دیگر این واژه عبارتند از کوسی ، کوس-سی ، کاش-شو، کوشین، کوسان، کاسو، کاسیت، کشو، کاسیوس، کوسای، کیس-سی، کاسکان، کوسه، کاسپی،اکسیان، اکس-سی-و غیره.[9]
نام قدیمی شهر کنونی همدان پیش از ورود مادها در دوره اقوام کاسی اکسیان بوده است.[10]
پرسی سایکس می نو یسد که واژه امروزی هوز یا خوز از کلمه هسی یا اوکسی یعنی نام قوم کاسی گرفته شده است .او کاسی ها را یکی از قبایل قدیمی سرزمین خوزستان امروز و یا ایلام باستان می داند .[11]
استرابون جغرافیادان یونانی از کاسیان به نام کوسایوئی یاد کرده است . احتمال می رود واژه های که امروز بنام های ، کوشک ، کوشکی ، کوسه ، کاسیو که بر اماکن جغرافیایی یا طوایف در لرستان اطلاق می شود بازمانده و یادگار اقوام معروف کاسیان باشد. مرحوم شیخ محمد مردوخ معتقد است که واژه های امروزی کاک، کاکا، کاکاوند، کاکه و مانند اینها مأخوذ از واژه کاسی هستند.[12]
برخی معتقدند که نام رود کشکان که از رودههای مرکزی لرستان است از نام کاسکان یا کاسیان یا کشو گرفته شده است . امروزه نام کاسپین یعنی نام قدیمی دریای خزر و شهر قزوین شکل دیگری از واژه کاسی است . احتمال می رود که نام شهر کنونی کاشان ماخوذ از همین واژه باشد بنا به روایات تاریخی در اواسط هزاره سوم در شمال خوزستان امروز یا جنوب لرستان محلی به نام کاشن وجود داشته است . شاید این مکان بعدها تبدیل به شهر اللور باستانی در دوره های اسلامی شده باشد .
یونانیان به فلز قلع (کاسی تیروس) می گفتند یعنی همان فلزی که از ناحیه ی کاسیان بدست آمده است[13] .
1-2منشا قومی و جغرافیایی کاسیان:
الف)کاسیان و دین زرتشت:
از بررسی و مطالعه برخی از مفرغهای ساخت دست کاسیتها معلوم میگردد که آئین مهرپرستی و عناصری از دین زرتشت در میان سازندگان این مصنوعات رواج داشته است و این موضوع به خوبی در هنر مفرغ کاری ان انعکاس یافته است.
می دانیم که ایزد سروش از ایزدان اصیل زردشتی به شمار می رود و در گاثه ها که از قدیمی ترین متون اوستا می باشد بارها از ان یاد شده است. لقب همیشگی ایزد سروش اشیه می باشد که به معنای اشی است و این الهه مادر که به صورت خواهر ایزد سروش در آمده است یکی از کهن ترین ایزدان آریایی است. اشی ایزد باروری و بارداری و فرشته آبادانی و نیز نگهبان جوانان و دوشیزه گان آماده زناشویی بوده است. به هنگام جنگ ایزدان سروش، رشنو و مهر یا میترا و اشی با هم هستند. بنا بر نوشته های گیریشمن در میان برنز های لرستان دو تصویر وجود دارد که وی آنها را تصاویر خدای سروش و الهه اشی مکتوب در کتاب اوستا و دین زردشت می داند. این امر نشان می دهد که ایین میترائیسم یا مهر پرستی و عقاید اولیه دین زردشت پیش از ظهور این پیامبر در میان سازندگان مفرغهای لرستان وجود داشته است. گیریشمن در این باره می گوید" به نظر می رسد این بت(ایزد سروش) که مظهر خدای عدالت است چند سر دارد و قسمتهای مختلف بدن او از حیوانات مختلف تشکیل شده و به شکل های گوناگون ظاهر می شود. داشتن چند سر که هر کدام دو صورت، یکی در مقابل و دیگری در عقب باعث گردیده است که تعداد زیادی چشم و گوشهای قوی به آن داده شود و این نشانه قدرت بی پایان این خداست و ما را به یاد مهر و میترا می اندازد که در کتاب اوستا به آن اشاره شده است...، بنا بر این رب النوع سروش چیزی شبیه میترا را به یاد می آورد. این برنز ها قدیمی ترین تصاویر دینی ایرانیان را می رساند که متعلق به زمانهایی است که یشتها کهن ترین قسمت های کتاب اوستا شفاهآ به وجود آمده است".[14]
(رنه دوساد) اولین کسی بود که تصویر جشن هوما و دسته های مذهبی شبیه مهر پرستان را بر روی سنجاق ها و کمربندهای مفرغی لرستان تشخیص داد.
برخی شواهد از جمله اسامی مقدسات آنها، نشان می دهد که کاسی ها خورشید و خدایان ریگودا را مثل سوریاش و ماروتاش را پرستش می کردند. این خدایان که خود متعلق به اوایل مذهب ودیک((VEDIK بوده اند، بعدا مذهب زردشتی به آن جنبه روحانیت داده است.[15]
ب) کاسیان و اقوام هند و اروپایی
اکثر قریب به اتفاق دانشمندان ایرانی و غیر ایرانی کاسیان را شاخه ای از مردمان هند و اروپایی و هند و ایرانی دانسته اند که در چند هزار سال ق.م در یکی از نواحی آسیای میانه به سوی غرب مهاجرت نموده اند. از جمله دلایل آنان شباهت نام خدایان کاسیت با اقوام هندو اروپایی و آریایی نژاد است. این مشابهت ها و مشترکات زبانی و دینی احتمال می رود که مربوط به دوران هایی باشد که مردمان مزبور در مجاورت هم و در مکان واحدی به سر برده اند. اینک میان نام برخی از ایزدان کاسی با خدایان اقوام هندو اروپایی مقایسه ای به عمل می آوریم:
1- از مهمترین خدایان قوم کاسی سوریاش یا خدای خورشید بوده است، دانشمندان این واژه را یک واژه هندو اروپایی دانسته اند و از همین روی حدس می زنند که کاسیت ها متعلق به نژاد هند و اروپایی بوده اند.
2- سومالیای کاسی که به معنای خدای قلل کوهستان بوده است با سیمالیا زبان سانسکریت قابل مقایسه است.
3- خدای آفتاب کاسیان یعنی ماروتاش با ماروت هندی یکی دانسته اند.
4- بوریاش خدای رعد و باران در آیین کاسیان را با بوریای هندی یکی دانسته اند.
5- سوریاش کاسی را همان هلیوس یونانی می دانند.
6- شیمالیا ایزد قلل کوهستان کاسی که نام دیگر آن شیبارو است را با هیمالیای زبان سانسکریت می توان مقایسه نمود.
7- واژه با گاس یا بوگاش که نام یکی از ایزدان قوم کاسی بوده است را همان باگای پارسی باستان و بوگای اسلاو قدیم می دانند. باگاس در گویش و زبان فارسی امروز همان کلمه بگ و یا بغ می باشد. باید توجه داشت که نام یکی از پادشاهان سلسله کاسی آندا بوگاش بوده است که جزء دوم آن همان بوگاس یا بوگاش است.[16]
گیریشمن تصاویری را که بر روی لوحه مربوط به ترکش دادن(قرن7-8 پ. م) یکی ازآثار مفرغی لرستان که درموزه مترو پلیتن نیویورک قرار دارد مربوط به خدایان هندی می داند. این شواهد تاریخی ثابت می کند که اولا: قوم کاسی از بومیان اولیه لرستان نبوده، بلکه از مهاجران شرقی فلات ایران بوده که در حدود 4000 سال پیش به ایران آمده اند. ثانیا: آنان منصوب به قبایل هند و اروپایی و هند و ایرانی بوده و در آغاز از آیین و فرهنگ مشترکی پیروی کرده اند.
ج) کاسیان و سرزمین چین:
دانشمندان نمونه های زیادی از مفرغ های لرستان را در سر زمین چین یافته اند، این اشیائ فلزی عینا همانند اشیائی هستند که از قبور لرستان به دست امده اند. این موضوع سبب این فرضیه شده است که سازندگان این مصنوعات فلزی با چین باستان رابطه داشته اند و یا اینکه آنان از شمال آمده اند و یا روزگاری در مرز و همسایگی کشور مزبور به سر برده اند و بعد ها از ان نواحی به سوی غرب مهاجرت نموده و پس از عبور از منطقه ما وراء النهر و گذر از جنوب سیبری وارد فلات ایران شده اند.
بنا به گفته گیریشمن هنر لرستان بر مفرغ سازی چین باستان دوران هان تاثیر داشته است. نقش حیوانات متقابل به پا خواسته که در هنر نشانه سازی به کار می رود، موضوع مورد توجه هنر آسیای غربی است و در هنر لرستان نیز بسیار ارجمند است. این هنر در آخر هزاره اول قبل از میلاد در هنر هان در چین شناخته شده بوده است.
حتی لگام هایی که به شکل حیواناتی که صنعتگران لرستان آنها را می ساختند، در زمانی که چینی ها با بیابانگردان در جنگ بودند از این چنین اشیائی نیز در میان آثار انان به چشم می خورد. نزدیک به هزار سال و کیلومترها بیش از این مقدار حیوانات روی یک سنجاق لر ستانی را از بز کوهی چینی که یک سنجاق حلقه ای را می آراید، جدا می سازد... به این ترتیب مشاهده می شود که گیریشمن رد پای مفرغ های لرستان را از این سرزمین تا کشور چین گام به گام و منزل به منزل دنبال می کند و به روشنی می گوید که این هنر از استپ ها یعنی از همان مکانی آمده اند که مادها و پارس های ایرانی نژاد و آریایی ها زندگی می کردند آمده است.[17] او می نویسد: هنر لرستان در سیبریه جنوبی پرورش یافت و در مغولستان درخشید، در مجموعه پتر کبیر تزار روسیه و در زمره لوحه های زرین او جای گرفت و الهام بخش هنر چین باستان در دوره امپراطوری هان شد.
سوال مهم اینجاست که این اشیای مفرغی لرستان چگونه وارد سرزمین چین شده اند؟
جواب این سوال دو حالت دارد: یکی آنکه این اشیاء از طریق تجارت و توسط بازرگانان به آنجا رفته اند و حالت دوم اینکه این قوم ابتدا در شمال چین میزیستند و سپس به لرستان آمده اند.
2- بین النهرین زیر سلطه کاسیان
2-1- دولت بابل:
بابلیها از نزاد سامی بودند، در روزگاری که دولت عیلام از سمت مشرق کشور بین النهرین را مورد تاخت و تاز قرار داده بود، از سمت مغرب قومی به نام آموری واقع در نواحی سوریه و فلسطین امروز که از نژاد سامی بودند در حدود سال 2050 ق.م شهر کوچک بابل را که از شهر های دوره سومریان بود و در کنار رود فرات قرار داشت تصرف کردند.
آموری ها در حدود 3000 سال حکومت کردند و جانشین دولت سومر شدند. خدایان انها عبارت بودند از مردوک خدای ملی قوم بابل، ایشتار خدای عشق و زیبایی و خدای شمس(خدای خورشید) و... بود. [18]
2-2- چگونگی تصرف بابل:
ساکنان بین النهرین از جمله بابلیان در طول زندگی خود در این منطقه، حملات گسترده ای را به سمت کوههای زاگرس از جمله لرستان داشته اند. آنان از حملات خود دو هدف سیاسی و اقتصادی را دنبال می کردند، آنها با حملات خود هم از حمله ساکنان این ناحیه به سرزمین خود جلوگیری می کردند و هم از ثروت های آنان استفاده
می کردند.[19] اما کاسیان پس از ورود به لرستان و قدرت گیری در آنجا شروع به حمله به نواحی اطراف کردند و نه تنها در مقابل دشمنان خود تسلیم نشدند بلکه برای تصرف نواحی همجوار نیز اقدام کرند.
کاسیان بین سالهای2043 تا 2080ق.م از جانب کبیر کوه و پشتکوه در دوره ششموایلونه پسر حمورابی به بین النهرین حمله کردند ولی مغلوب شدند و300 سال بعد در سال 1750ق.م بار دیگر به رهبری گاندیش به بابل حمله نمودند و تا پانصد سال یعنی تا 1180ق.م در آنجا تسلط داشتند و در این مدت 36 پادشاه از آنان فرمانروایی کردند و آنها مردم بین النهرین را با پرورشاسب آشنا کردند. ولی مردم کاسی به هیچ وجه آمیختگی نژادی با مردم بین النهرین نداشته اند. کاسیان در سال1186ق.م با شکست در مقابل دولت عیلام، بابل را رها کردند و به موطن اصلی خویش باز گشتند. [20]
کاسیان پس از شکست از حملات اولیه به بابل با روش دیگری یعنی از طریق صلح جویی و برای کار کردن در بابل توانستند در دل مردم بابل رخنه کنند و این ارتباطات با مردم بابل سبب شد که گاندیش رهبر مردم کاسیت به راحتی شهر بابل را تصرف کند.[21]
چنانکه نوشته اند: سمسوایلونا پسر حمورابی در سال 1896 قبل از میلاد مهاجمان کاسی را عقب راند، اما کاسی ها دست از نقشه خود برنداشتند و از این تاریخ تا 150 سال نام کاسیان را در الواح و اسناد بابلی می بینیم که کشاورز، دروگر و صاحب مسافر خانه بوده اندو پس از آن رفته رفته داخل بابل شدند تا سال 1750 قبل از میلاد که پادشاه کاسی موسوم به گاندیش دولت بابل را به کلی منقرض کرد و خود بر اریکه قدرت نشست و تا سال 1734ق.م فرمانروایی کرد و از این پادشاه کتیبه ای باقی است که خود را پادشاه اقالیم اربعه عالم خوانده است و16 سال حکومت کردو خود را پادشاه خواند.[22]
2-3- شغل مردم کاسی:
اکنون می توان این حدس را بیشتر محتمل دانست که کاسیان قبیله ای بودند کوهستانی و پیشه دامداری داشتند و به زبانی که با زبان عیلامی قرابت داشت سخن می گفتند.[23]
الواح بابلی، کاسیان را مردمی فلاحت پیشه نوشته اند که دارای پیشه های دیگر نیز بوده اند.[24]
در هزاره دوم پیش از میلاد قبیله های شبان پیشه و کشاورز پدید آمدند و در پیشه های گوناگون که بستگی به ناحیه سکونت ایشان داشت مهارت پیدا کردند و پیشرفت های مهمی در تولیدات صورت گرفت. در آن زمان تولید مفرغ را به خوبی آموخته بودند و چرخ کوزه گری در همه جا به کار افتاده بود و بهره کشی از بردگان نیز به طور همیشگی پی در پی انجام می گرفت و از دوران فتوحات گوتیان، اسیر گرفتن بیگانگان یک امر معمول و متداول بود، و گاه و بیگاه از کوههای زاگرس به دره رود دیاله نفوذ کرده و به بابل دستبرد می زدند.
2-4- شاهان کاسیت در بابل:
ما نخستین شاهان کاسی را به نام می شناسیم و از مدت سلطنت ایشان به تقریب اطلاع داریم(گاندیش به تقریب از 1721 تا1741ق.م، آگوم بزرگ تقریبا از1704تا 1725ق.م، کاش تی لیاش اول تقریبا از 1704 تا 1683ق.م، اوشی گوروماش پایان قرن هفدهم قبل از میلاد) ولی در باره کارهایی که انجام داده اند یا وقایعی که در عهد سلطنت ایشان وقوع یافته چیزی نمی دانیم، فقط کتیبه آگوم دوم ملقب به کاک ریمه که به معنای شمشیر رحمت است، که به احتمال زیاد معاصر واقعی غارت بابل به دست هیتیان بوده، اطلاعات چندی به دست می دهد.[25]
از کتیبه آگوم دوم ملقب به کاک ریمه که به احتمال قوی همزمان غارت بابل به دست هیتی ها در سال 1595 ق.م می زیست، آگاهی زیادی در دست است. در کتیبه مزبور، آگوم دوم خود را بازمانده نورانی شوکا مونا، خداوند و پادشاه کاسیان و اکدیان و کشور پهناور بابل ونیز پادشاه آلمان( قسمتی از عراق کنونی) و پادان و پادشاه گوتیان بی خرد خوانده است.[26]
شاهان کاسی به صورت شاهان واقعی بابلی در آامدند و تا زمانی که دره دیاله در دست شاهان کاسی بود ، ایشان قادر بودند کماکان با میهن کوهستانی خویش در ارتباط باشند و عنصر نژادی کاسی محفوظ بماند و در توده مردم محلی مستحیل نگردند و کاسیان در عهد امارنه با مصر در تماس بودند و نیز بین سلاطین این دو کشور مکاتباتی برقرار بوده که برخی از آنها تاکنون محفوظ مانده و در دست است و در زمان سلسله کاسی در اواسط مجرای دجله ، دولت آشور ظاهر شد و عهدنامه ای به دست آمده است که در سده پانزدهم قبل از میلاد بین پادشاه کاسی کاراینداشی و پادشاه آشور(ریمنی ششو) بسته شده است.[27]
فهرست شاهان کاسی از نظر جورج کامرون:
1- گاندیش موسس سلسله کاسیت
2- سرآگوم اول
3- کاش تی لیاش اول
4- اوشی
5- آبی راتاش
6- تازی گوروماش
7- آگوم دوم(ملقب به کاک ریمه)
8- هاربه- شیباک
9- تی پارک زی
10- بورنا بوریاش
11- پادشاهی ناشناخته
12- کشتی لیاش دوم
13- اولام- بوریاش[28]
2-5- شکست کاسیان در بابل
انقراض کاسیان توسط قوای بابلی صورت نگرفت، بلکه عیلام نخستین دولتی بود که در هنگامی که کاسیان هنوز به شدت بابل را تحت اشغال داشتند، نیرو گرفت و آخرین ضربت خود را وارد آورد.
در حدود هزاره سوم قبل از میلاد سلسله ای جدید در عیلام مستقر شد. حکمرانی عالیقدر مانند شوتروک- ناخونته، کوتیر- ناخونته و شیلهاک- اینشوشیناک، عهد طلایی عیلام را به وجود آوردند. بابل با سلسله منحط کاسیت دیگر رقیبی خطرناک به شمار نمی رفت و عیلام توانسته بود بر آن غلبه کند ولی تهدید بیشتر از جانب آشور بود که دست دوستی به سوی بابل دراز کرده بود. در این میان جنگی در گرفت و در نتیجه عیلام به نخستین موفقیت خود نائل آمد. عیلام در زمان سلطنت شوتروک- ناخونته اول(1207تا 1171ق.م) به اوج قدرت خود رسید، وی معابدی در همه شهر های قلمرو خویش بنا کرد.[29] کاسی ها کم کم فر و شکوه پیشین خود را از دست دادند و به زادگاه نخستین خود یعنی کوههای زاگرس مرکزی باز گشتند و در لرستان کنونی ساکن شدند و تا نزدیکی های میلاد مسیح و چندی پس از آن به نام کاس زندگی می کردند. پژوهشگران و زبان شناسان زبان کاسیان را جزء زبان های ایرانی می پندارند و بنا بر الواح و سنگ نوشته های آشوری، یکی از دبیران بابلی فهرستی از لغات کاسی را گرد آوری کرده و معنی آنها را به زبان اکدی نوشته است و مطابق ان معلوم می شود که زبان کاسی ها ایرانی بوده است.[30]
نزدیک به اواسط هزاره دوم یعنی زمانی که کاسی ها در ایران و بین النهرین به انتهای قدرت رسیده بودند، صنعت مفرغ سازی به طور وضوح رو به تنزل نهاد و جنبش مجدّدی که در ساختن اشیاء مفرغی بین 1100 و700 ق.م به وجود آمد موجب شد که ان دوره پرکارترین زمان فلز کاری در لرستان شمرده شود. چنین به نظر می رسد بعد از آنکه مجددا کاسی ها پس از رانده شدن از بابل بار دیگر به سرزمین خود یعنی لرستان روی آوردند و این بازگشت توام با سیل جدیدی از مهاجران کوهستانهای قفقاز(100ق.م) بود، نیروی جدیدی در فلز کاران به وجود آورد که آنها را در اجتماع آن زمان در ردیف جادوگران و شامانها قرار داد. لازم به ذکر است که این دو فرقه در اجتماع آن زمان مقام بارزی داشته اند. [31]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 508]
-
گوناگون
پربازدیدترینها