تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837737895
بررسي آثار تصويب و اجراي طرح هاي توسعه در شمال كشور طي دو سال اخير تخريب و نابودي جنگل هاي باستاني شمال
واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: بررسي آثار تصويب و اجراي طرح هاي توسعه در شمال كشور طي دو سال اخير تخريب و نابودي جنگل هاي باستاني شمال
نسرين دخت خطيبي
جنگل هاي هيركاني ايران طي دو دهه گذشته مورد هجوم بي سابقه يي قرار داشته اند و با وجود اعتراض هاي گسترده تشكل هاي زيست محيطي، دانشجويان رشته جنگل و محيط زيست، كارشناسان دلسوز، استادان و خبرنگاران و همچنين مردم بومي، به طور مستمر مورد بهره برداري هاي سنگين و تغيير كاربري قرار گرفته اند. اين در حالي است كه حتي گستردگي پيامد هايي نظير سيل، رانش زمين، توفان، خشكسالي هاي مكرر و جنگل سوزي هاي وسيع، كوچك ترين اثري در تغيير نگرش مسوولان اداره كشور در حفاظت جدي از اين جنگل ها نداشته است.
مهم ترين تهديد هاي پيش رو طي دو سال در عرصه هاي جنگلي و مراكز جمعيتي همجوار آنها بوده است كه بر اساس اخبار و اطلاعات منعكس شده در رسانه هاي رسمي و مشاهدات عيني نگارنده در اين مدت ارزيابي شده و به شرح زير است.
بهره برداري
نگاه به جنگل هاي باستاني به عنوان كارخانه توليد چوب در حقيقت ادامه سياست هاي بهره برداري در قالب طرح هاي جنگلداري است كه در دو سال اخير نيز به شدت ادامه داشته و اگرچه بنا به ادعاي مسوولان سازمان جنگل ها، بهره برداري ها از دو ميليون متر مكعب در سال به كمتر از يك ميليون متر مكعب كاهش پيدا كرده است ولي بايد به دو نكته اشاره كرد؛
آمارهايي كه از سوي سازمان جنگل ها در مورد ميزان بهره برداري ها ارائه مي شود، هرگز از سوي ارگان هاي ديگر نظارت و تاييد نشده است.
اگر بر فرض كاهشي نيز در ميزان بهره برداري ها وجود داشته باشد نه به دليل تغيير سياست سازمان جنگل ها بلكه به دليل كاهش دهشتناك سطح اين جنگل ها به ويژه كاهش درختان كهنسال بوده است يا به قول جنگل تراشان كاهش درختان صنعتي،
براساس آخرين آمار سازمان جنگل ها و مراتع و آبخيزداري، بيش از يكصد مجري طرح هاي جنگلداري در آخرين باقي مانده هاي جنگل هاي باستاني شمال مشغول بهره برداري اند به تعبير ديگر 100 حوضه آبخيز از مهم ترين و حياتي ترين حوضه هاي آبخيز كشور از غرب تا شرق ارتفاعات البرز در تصاحب اين 100 مجري است كه به نام طرح هاي جنگلداري به قلع و قمع درختان باستاني اين جنگل ها كمر بسته اند. به عنوان مثال بيش از 350 هزار هكتار از جنگل هاي مازندران و گيلان تنها در اختيار دو كارخانه چوب و كاغذ مازندران و نكاچوب است كه خوراك چوب تنها همين دو كارخانه، طبق اعلام خودشان بالغ بر 400 هزار متر مكعب از پرارزش ترين درختان جنگل هاي باستاني در سال است. در نموداري كه كارخانه چوب و كاغذ مازندران در نمايشگاه بين المللي محيط زيست ارائه داد، نشان داده شده است كه در فاصله 11 سال (74 تا سال 85 ) هر سال حداقل 200 هزار اصله درخت قطع شده است كه در مجموع تا شش ماهه اول سال 1387 كارخانه چوب و كاغذ مازندران بالغ بر دو ميليون و 500 هزار اصله درخت را قطع كرده است. در اين نمودار نهال هاي كاشته شده صنوبر با قطر چند ميليمتر با درختان كهنسال بسيار باارزش راش، ممرز، انجيلي، لرك و... با قطر هاي حداقل بيش از 60 سانت و قدمتي 300 ساله و بيش از آن مورد مقايسه قرار گرفته است. قطع دست كم 200 هزار اصله درخت از اين انواع و آن هم تنها براي خوراك يك كارخانه در سال، در كشوري انجام مي شود كه داراي اقليمي خشك است و بيش از 32 ميليون هكتار آن بياباني است و از 609 دشت كشور حدود 230 دشت آن به دليل بيلان منفي، ممنوعه و بحراني اعلام شده (ممنوعيت حفر چاه)؛ پهنه هاي بياباني آن رو به افزايش است و دوره هاي خشكسالي آن طولاني تر و فاجعه آميزتر شده اند،
به جز بهره برداران رسمي طرح هاي جنگلداري، بهره برداري هاي ديگري نيز به موازات آنها براي تامين چوب واحد هاي رو به گسترش صنايع چوب شمال كه در بالا به آن اشاره شد، از اين جنگل هاي باستاني ملي مي شود كه از آن جمله است؛ بهره برداري هاي رفاقتي، سفارشي و قاچاقي كه ارقام اين نوع بهره برداري ها در هيچ كجا ثبت نشده و نمي شود ولي برخي منابع رقم آن را (برداشت هاي غيرمجاز) تا دو ميليون متر مكعب در سال برآورد كرده اند. (منبع؛ وبلاگ صنايع چوب و كاغذ) از طرفي تهي شدن جنگل ها و شدت گرفتن سيل ها خود گواه اين بهره برداري هاي سنگين است.
قاچاق چوب
كشفيات قاچاق چوب دليل بارزي است كه نشان مي دهد شبكه قاچاق چوب همچنان فعال است. اين درحالي است كه هرگز مصرف كنندگان چوب هاي قاچاق معرفي و مشخص نمي شوند و ظاهراً هيچ قانوني نيز براي كساني كه چوب هاي قاچاق را مصرف مي كنند، وجود ندارد. لذا استفاده از چوب هاي قاچاق براي مصرف كنندگان ارزان تر تمام شده و مطلوب تر است.
تغيير كاربري براي ساخت شهرك هاي صنعتي
در اين دو سال به لحاظ شتاب گرفتن مصوبات احداث طرح هاي صنعتي و احداث شهرك هاي صنعتي جديد و همچنين توسعه شهرك هاي صنعتي موجود، پاك تراشي و تغيير كاربري جنگل شتاب بيشتري گرفته است. در همين حال طي دو دهه گذشته، سياست دولت ها در فقدان برنامه آمايش سرزمين، بر پايه طراحي و اجراي سازه ها و صنايعي بوده است كه پيامدهاي مهلك آنها و ظرفيت محيط طبيعي كشور را در نظر نگرفته است. سدسازي هاي بي معني در دولت هاي گذشته و موافقت با احداث كارخانه هاي پتروشيمي در دولت نهم نمونه هايي از اين دست است. اصرار دولت در احداث صنايع آلاينده و بسيار آب بر پتروشيمي و ديگر صنايع سنگين در شمال كشور، به دليل بحراني تر شدن منابع آب در ساير نقاط كشور است. دليل اين مدعا را مي توان در سخنان دكتر واعظ جوادي رئيس سازمان محيط زيست ديد. وقتي در تيرماه 1386 خبرنگاران در مورد پيامدهاي احداث پالايشگاه در مازندران سوال كردند ايشان در جواب گفت؛ «با اصل احداث پالايشگاه در مازندران مخالفتي نداريم.» اين پاسخ بدين معني است كه به هر قيمتي بايد پالايشگاه در مازندران ساخته شود. از سوي ديگر استاندار گيلان در اسفند 1386 گفته است؛ «استان گيلان هم مي تواند ذوب آهن، هم صنعت فولاد و هم پتروشيمي داشته باشد و هم جنگل هاي خود را حفظ كند»، ظاهراً قرار است معجزه يي اتفاق بيفتد؛ آن هم در استاني كه مسوولان حتي از مديريت پسماند هاي زباله و فاضلاب شهري آن ناتوان بوده اند.
يكي ديگر از موارد تغيير كاربري جنگل ها عبارت از احداث راه است. اين امر با ايجاد راه هاي غيرضروري با عبور از دل جنگل هاي بكر، قطعه قطعه كردن جنگل هاي هيركاني، برهم زدن اكوسيستم هاي پيوسته و نيز تخريب آبخيزهاي حياتي صورت مي گيرد كه با شدتي تامل برانگيز در جنگل هاي باستاني ادامه داشته و دارد. راه سازي هاي غيرضروري و مخرب، در دولت نهم شتاب بيشتري گرفته است به گونه يي كه دولت پا را فراتر گذاشته و پروژه هايي كه تنها مطالعات و كلنگ زني آنها در گذشته انجام شده بود ولي به دليل مشكلات بسيار زيست محيطي و فشار افكار عمومي متوقف شده بود را اجرايي كرده است. جنگل ابر در يك اقدام غيرمنتظرانه فداي چنين راهسازي مي شود و راه علي آبادكتول به شاهرود مجدداً در دستور كار قرار مي گيرد، راه تنكابن به الموت در دستور سريع اجرايي قرار مي گيرد، جاده نور- بلده فعال مي شود و هزاران راش در «املش» قرباني راه توريستي مي شود، تعريض جاده در پارك ملي گلستان با وجود مخالفت هاي گسترده فعال مي شود، جنگل مسير سلمانشهر- كلاردشت براي توسعه راه پاك تراشي مي شود و...
وضعيت در ساير نقاط كشور نيز به همين منوال بوده است از جمله احداث راه جديد و غيرضروري كازرون به شيراز كه از دل ذخيره گاه زيست كره ارژن و پريشان و دقيقاً از كنار منطقه «امن» در داخل اين ذخيره گاه عبور داده شده است. علاوه بر موارد يادشده، راهسازي هاي بسياري به شدت توسط سازمان جنگل ها از طريق طرح هاي جنگل داري در حال اجرا است. به طور مثال تاكنون بيش از دو هزار كيلومتر در جنگل هاي غرب مازندران راه زده شده با اين وجود رئيس اداره مهندسي منابع طبيعي غرب مازندران مي گويد به هزار كيلومتر ديگر راه جنگلي در اين منطقه نياز است.
واگذاري و تخريب پارك هاي جنگلي هيركاني
شتاب در واگذاري پارك هاي جنگلي هيركاني شتابي درخور تامل است. طبق آمارها، 57 پارك جنگلي با مساحت 34 هزار هكتار در شمال كشور وجود دارد. اين پارك هاي جنگلي هيركاني در حقيقت نوعي ذخيره گاه هاي جنگلي هستند كه با هدف دور نگه داشتن از دسترسي بهره برداران و تغيير كاربري و تعرض، حصاربندي شده اند و نيز با اين هدف كه مردم بتوانند از هوا، چشم انداز و فضا هاي شگفت انگيز آنها برخوردار شوند. اين پارك ها در حقيقت يك موزه زنده جنگل هاي هيركاني در مقياس هاي مينياتوري هستند كه مي توانند گردشگران بسياري را از سراسر دنيا به خود جذب كنند. پارك هاي جنگلي مذكور فضايي شگفت انگيز براي تبلور خلاقيت هاي هنري هستند؛ بنابراين پارك هاي جنگلي هيركاني بايد به نوعي به گردشگران ارائه شوند كه ضمن امكان استفاده از آنها، براي هميشه حفظ شوند و به دور از هر نوع تخريب و تعرض باقي بمانند. در حقيقت آنها بايد يك گردشگري مسووليت پذير را ارائه و آموزش دهند؛ ولي سازمان جنگل ها و آبخيزداري نه در پارك هاي جنگلي زير نظر خود و نه در پارك هاي جنگلي واگذار شده به بخش خصوصي هيچ نوع برنامه نظارتي، حفاظتي و آموزشي ارائه نداده و آنها را از معرض تخريب و تعرض به دور نگه نداشته است. پارك سي سنگان، فين چالوس و صفارود رامسر تنها يكي از اين نمونه ها است.
تبديل اكوسيستم هاي پيچيده به اكوسيستم هاي ساده
اكوسيستم هاي پيوسته و همبسته ميليون هاساله هيركاني بسيار پيچيده اند و پيچيدگي آن در همان پيوستگي آن است كه عبارت است از هماهنگي انواع گياهي در اشكوب هاي مختلف جنگلي با دامنه هاي مختلف ارتفاعي، چه در سطح جنگل و چه در عمق خاك. علاوه بر آن وابستگي انواع گونه هاي جانوري به اين تنوع پيچيده و شگفت انگيز گونه هاي گياهي جنگلي است. نابودي هر يك از اين اجزا به جدا شدن حلقه يي از اين زنجيره منجرشده و به كل اين اكوسيستم خسارت جبران ناپذير وارد مي كند. به عنوان مثال حذف يك نوع درخت ميوه كه منبع تغذيه بسياري از پرندگان، پستانداران، خزندگان و حشرات جنگل است، چرخه زندگي برخي گونه هاي جنگلي را مختل مي سازد و اين اختلال خود به ديگر قسمت هاي اكوسيستم خسارت وارد مي كند. بنابراين وقتي نگاه به اين جنگل هاي شگفت انگيز باستاني فقط به عنوان منبع چوب است، هرگز درك درستي از اين پيچيدگي ايجاد نخواهد شد، چه رسد به حفاظت از آن. طرح هاي جنگلداري سازمان جنگل ها بر اين باور استوار است كه اگر درختي را قطع كند هر درخت ديگري را مي تواند جايگزين آن كند چون هدف فقط و فقط بهره برداري از چوب درختان اين جنگل ها است. به جرات مي توان گفت ساليان سال است سازمان جنگل ها و آبخيزداري كه مدعي به كارگيري جنگل شناسان زيادي است، به هيچ وجه اكوسيستم پيچيده جنگل هاي باستاني را نديده است.
جنگل سوزي
نگاهي به آمار هاي رسمي در سالنامه هاي آماري سه استان شمالي، افزايش روزافزون جنگل سوزي ها را نشان مي دهد. بر اساس اين آمارها، تنها در فاصله سال هاي 1384 و 1385 حدود 667 مورد جنگل سوزي در سطحي معادل 1181 هكتار از جنگل هاي شمال اتفاق افتاده است. به علاوه بر اساس اطلاعات منعكس شده در رسانه هاي خبري، در سال 1386 و شش ماهه اول سال 1387 نيز بيش از 856 هكتار از جنگل ها طعمه حريق شده است كه با اضافه كردن اين رقم به رقم پيشين نزديك به 2037 هكتار از جنگل هاي باستاني شمال و مزارع چوب در اين دوره زماني سوخته و نابود شده است.
اين درحالي است كه سازمان هاي مسوول اين امر تنها به ذكر دلايلي همچون صعب العبور بودن، وزش باد گرم، خشكسالي، بي دقتي گردشگران و مشابه آن اكتفا كرده اند. ولي هرگز ديده نشده كه سازمان بازرسي كل كشور و قوه قضائيه عوامل مستقيم و غيرمستقيم ايجاد جنگل سوزي ها يا تعلل در خاموش كردن آنها را مورد پرسش و تعقيب قضايي قرار دهند و نتايج آن را شفاف به مردم كه صاحبان اصلي اين جنگل ها هستند، ارائه دهند. با آنكه ايران به لحاظ درآمد هاي نفتي كشوري بسيار ثروتمند است ولي همچنان مجهز شدن آتش نشاني هاي سطح شمال به سيستم هاي پيشرفته مورد بي توجهي خاص قرار گرفته است و با آنكه بسياري از روستاها در دل همين جنگل ها قرار دارند، حتي براي محافظت از جان و مال آنها در آتش سوزي هاي احتمالي مراكز سكونتي آنها، اقدامي جدي انجام نشده است؛ آتش سوزي هايي كه سريعاً به جنگل ها سرايت مي كند.
اين جنگل سوزي ها به قدري گسترده شده است كه سازمان خواربار و كشاورزي (فائو) در گزارشي كه در 10 تير 1387 منتشر كرد، از روند تخريب سريع جنگل ها در كشورهاي خاورميانه و از جمله ايران ابراز نگراني و اعلام كرد هر سال 6 هزار و 500 هكتار از جنگل هاي ايران در آتش مي سوزد.
سيل، توفان و رانش زمين
با روند تخريب جنگل ها و تغيير كاربري، كاشت نهال هاي سريع الرشد در شيب هاي كوهستاني، سدسازي هاي رو به گسترش، جاده سازي هاي بسيار در شيب هاي تند مناطق كوهستاني ارتفاعات البرز، تخريب مراتع، معدن كاوي، سوءمديريت رودخانه ها و... در مجموع شرايطي را ايجاد كرده است كه با بارش چند ساعت باران، سيل هاي هول انگيز اتفاق مي افتد و خود عامل ديگري در سرعت و شدت بخشيدن به سيل هاي بعدي مي شود. نگاهي به سيل هاي اتفاق افتاده در اين دو سال و به ويژه در شهريور و مهرماه سال جاري كه خسارت هاي جاني و مالي بسيار برجاي گذاشت خود بزرگ ترين گواه جنگل تراشي ها و تغيير كاربري در همين دو سال است. با جنگل تراشي در كوهستان هاي بسيار شكننده البرز از بعد توپوگرافي، زمين ساختي و خاك شناسي و بدون توجه به شرايط اقليمي (بالا بودن شدت باران هاي 24 ساعته) و... آيا بايد انتظار كاهش سيل ها را داشت يا افزايش آن؟ اين سيل ها برآيند سوء مديريت در البرز است. خاك شويي و فرسايش خاك در استان هاي شمالي بيداد مي كند. به عنوان مثال ميزان فرسايش خاك تنها در استان گلستان سالانه به 25 تن در هكتار رسيده است. رقمي كه حتي از متوسط فرسايش خاك كشور بيشتر شده است. اين همه، تاوان چوب بري هاي شركت هاي كوچك و بزرگ چوب و نيز سوء مديريت هاي سازمان هاي مربوطه است. واژه «آب گرفتگي» به جاي «سيل» كه از جانب برخي مسوولان و به ويژه صدا و سيما جايگزين مي شود، از ابعاد فاجعه سيل ها كم نمي كند. يكي از وظايف صداوسيما، اين دستگاه عريض و طويلي كه با پول بيت المال تغذيه مي شود، منعكس كردن مصيبت هاي مردم در اين مواقع است؛ ولي در همين سيل هاي اخير شمال و سيل هاي ديگري كه سال جاري در غرب و جنوب كشور اتفاق افتاد به اخبار بسيار كوتاه بسنده شد.
جنگل ها مخازن رايگان فاضلاب و زباله
هم اكنون حدود50 واحد دفع زباله به وسعت 300 هكتار در جنگل هاي شمال وجود دارد كه روزانه به طور ميانگين بيش از 3 هزار تن زباله در آن دفن مي شود. با اينكه سال ها درباره تبعات انباشت زباله هشدارهاي بسيار داده شده ولي روند انباشت آن در جنگل ادامه دارد. سوءمديريت پسماند ها و انتخاب جنگل و رودخانه به عنوان مخازن رايگان زباله و فاضلاب و آلوده سازي آب، خاك و جنگل در سطح و زير زمين و به دنبال آن بروز بيماري هاي عفوني انگلي، گوارشي، پوستي، تنفسي، انواع سرطان ها و مرگ هاي زودرس مشكوك و...، دستاورد فاجعه بار اين سوءمديريت در شمال و ديگر مناطق كشور است كه هزينه هاي هنگفت درمان آنها، بار مالي سنگيني بر مردم تحميل كرده است. فاطمه واعظ جوادي رئيس سازمان حفاظت محيط زيست در 7 آبان ماه 1385 اعتراف مي كند كه هيچ يك از شهرك هاي صنعتي در كشور مديريت پسماند ندارند و زباله هاي صنعتي توليدشده را در گوشه يي تخليه مي كنند. (روزنامه همبستگي) يا مثلاً تاكنون از 48 شهر استان گيلان، تنها هشت شهر كد اجرايي تصفيه خانه فاضلاب شهري را دريافت كرده اند.
سه شنبه 21 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 455]
-
گوناگون
پربازدیدترینها