واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: تجلي آزادي بيان در دادگاه هاي تفتيش عقايد!
14- فرمان پاپ: تفكّر، ممنوع
«ولتر» كه خود يك خداشناس طبيعي و مخالف كليسا بود در رساله فرهنگ فلسفي مي نويسد:
«پوچ ترين، تحقيرآميزترين و كشنده ترين نوع استبداد براي سرشت آدميزاد، از آن كشيشان و كليسا است و سلطه كشيشان مسيحي بانحاء كلام جنايت آميزترين سلطه هاست.»
«منتسكيو» در رساله هاي متعدد خود پيرامون تعصب پاپ ها و خرافات مذهبي مسيحيت، به تفصيل باب سخن را باز كرده و آنرا مورد نكوهش قرار داد.»71
«تفتيش عقائد و سانسور وسيع كه قبلاً زير سلطه ي كاتوليك ها معمول شده بود، كم كم در سرزمين هايي پروتستان نشين نيز به اجرا نهاده شد؛ و «يوهان»، برگزيننده ي «ساكس»، به تقاضاي «لوتر» و «ملانشتون»، طبع و فروش و مطالعه ي نشريات پيروان «تسوينگلي» و «آناباتيستها» و تعليم و تبليغ عقايد آنان را ممنوع كرد (1528م)، و اعلام داشت:
«هركس در صورت برخورد به كساني، اعم از خودي يا بيگانه كه از اين دستور تخلف كند، موظف است مراتب را به مقامات محلي اطلاع دهد تا متخلفان به موقع دستگير و مجازات شوند. ... كساني كه اين متخلفان را بشناسند و به مقامات محلي معرفي نكنند، اموالشان مصادره و خودشان اعدام خواهند شد.»
پروتستان ها تكفير منتقدان را نيز چون تفتيش و سانسور از كاتوليك ها و پاپ آموختند. اعترافنامه ي «آوگسبورگ» (1530م) به كليساي لوتري اجازه داد تا هر فردي را كه يكي از عقايد پروتستاني را انكار كند از خود براند. لوتر تكفير را اين گونه توجيه مي كرد:
« گرچه پاپ ها به شيوه ي شرم آوري از تكفير سوء استفاده كرده و مردم را به ستوه آورده اند، ولي ما بايد همانگونه كه مسيح فرمان داده است از آن به نحو شايسته اي استفاده كنيم.»72
اين خشونت و سركوب و تكفير، مخصوص قرون وسطي نبود، بلكه اين رفتارهاي كليسا و پاپ ها، گاه تا دوره ي معاصر نيز ادامه يافته است:
«تفتيش عقايد از طريق كاركردي مشهور به «فهرست پاپي» - فهرست رسمي آثار ممنوعه از نظر رم - حتي در قرن بيستم نيز وجود داشت.
فهرست پاپي، در اصل فهرست مطالب خواندني مميزي شده بود كه در سال 1559 م، در رم تهيه شد. در آن سال پاپ «لئوي دهم» اعلام كرد كه در تمام زمان هايي كه مي آيد هيچ كس نبايد كتاب يا نوشته ي ديگري را چه در رم و چه در هر شهر يا اسقف نشين ديگر، چاپ كند يا سبب چاپ آن شود، مگر نخست به تصويب و تأييد قائم مقام پاپ و رئيس كاخ مقدس در رم، يا اسقف ها و اسقف نشين هاي ديگر، رسيده باشد. كتاب ها يا نوشته هاي در نظر گرفته شده براي چاپ بايد از سوي اسقف يا نماينده ي او، و از سوي مأمور تفتيش انحراف بدعتگذارانه، در شهر يا اسقف نشيني كه قرار است به چاپ سپرده شود، مورد بررسي دقيق قرار گيرد و با امضا و دستخط خودشان مورد تصويب واقع شود، و بدون حق الزحمه، تحويل داده شود.
فهرست پاپي كه در سال 1559 م، از سوي پاپ لئوي دهم انتشار يافت، از سوي كليسا براي كنترل افكار تا قرن بيستم، به كار رفت.
15- تفتيش عقايد و شكنجه ي مقدس: ابزار پاپ
دستگاه تفتيش عقايد در رم، يا «اداره ي مقدس»، دستگاه سانسورچي ها را به وجود آورد در سال 1571م، پاپ «پيوس پنجم»، «مجمع فهرست» را به وجود آورد، كه اداره ي جداگانه اي براي نظارت بر فهرست بود. دستگاه تفتيش عقايد قرن ها فعّال بوده، و گرچه در قرن اخير ضعيف شد، اما همچنان به نحوي ادامه يافته است.
هزاران كتاب در فهرست پاپي قرار داده شد. آثار مؤلفاني چون «اراسموس»، «ساوونارولا»، و «بوكاچيو» ممنوع شد. بخش هايي از آثار مؤلفان ديگري چون «دانته» بويژه سانسور شد، و بعضي قسمت هاي مشكل آفرين مي بايست پيش از انتشار حذف مي شد، آثار علمي به ويژه گرفتار سانسور بود. بيشتر آثار مردان بزرگي چون «كوپرنيك»، «كپلر» و «گاليله» از طرف كليسا محكوم شد و براي سال ها اجازه ي انتشار نيافت.
تفتيش بر عقايد به صورت بسيار جدي ادامه پيدا كرد. ديگر كشورهاي كاتوليك را كه افراطي تر بوده و از به اصطلاح ملايمت و مداراي «فهرست پاپي!!« ناخرسند بودند، فهرست هاي شديدتر خودشان را از كتاب هاي ممنوعه تهيه كردند. مثلاً در اسپانيا اين فهرست بسيار طولاني تر و گستره ي موضوع هايش بسيار وسيع تر از فهرست تهيه شده در رم بود.
«ادوارد برمان»، تاريخدان برجسته مي نويسد:
« اگر دستگاه تفتيش عقايد در موقعيتي بود كه بتواند در سرتاسر اروپا، سانسوري را برقرار كند كه به اندازه سانسور تحميلي در اسپانيا خشن باشد، نابودي كتاب چنان قابل ملاحظه مي بود كه بين ادبيات قرن هاي مختلف گسست جدي ايجاد مي شد.»73
اراسموس يكي از بسيار مؤلفان سرشناسي بود. كه آثارش در فهرست پاپي قرار گرفت و ممنوع شد.
16- فرمان مقدس كتاب سوزي و دانشمندسوزي
«دادگاه هاي تفتيش عقايد پاپ در هر جايي، علاوه بر سانسور و تكفير و اعدام نويسندگان، فهرستي نيز تنظيم نمود كه خواندن و داشتن كتاب هاي مندرج در آن، بر مسيحيان ممنوع بود. اساس اين رفتار، در قرون اوليه ي مسيحيت بنا شده بود. كليسا، هر نوشته اي را كه با تعاليم كليسايي منافات داشت، محكوم به آتش كرد و براي تثبيت اين دستورالعمل، منشورهايي از طرف امپراطورها صادر شد. اين شيوه در همه ي قرون وسطي همچنان برقرار بود و در اواخر قرن پانزدهم ميلادي، دانشگاه «كالوني» مقرر نمود كه كليه ي كتاب ها، پيش از چاپ، كاملاً سانسور شوند. اقدام اين دانشگاه توسط پاپ «سيكستوس چهارم» و «پاپ اينوسان» سوم مورد ستايش قرار گرفت. در دوره ي پاپ «الكساندر ششم»، پيشنهاد اين دانشگاه در مجلس «لاترن» مطرح شد و در نهايت مقرر شد كه اگر ناشري بدون كسب اجازه از دستگاه پاپ، كتابي چاپ كند، مجازات شود. فهرست كتاب هاي ممنوعه ي پاپ «پل چهارم»، براي نخستين بار در سال 1557 ميلادي به چاپ رسيد. اين فهرست كه نخستين كتاب هاي ممنوعه به شمار مي آمد و در روم منتشر مي شد، از سه فصل تشكيل شده بود. فصل اول مشتمل بر اسامي نويسندگاني بود كه كتاب هايشان مورد سوء ظن كليسا قرار گرفته بود. فصل دوم شامل عناوين اين كتاب ها بود، و فصل سوم بدون نام نويسنده مشخصاً به كتاب هايي اشاره كرده بود كه در ممنوع بودن مطالعه ي آنها هيچ شكي نبود. اين فهرست با تغييراتي اندك در سال 1561 ميلادي دوباره به چاپ رسيد و پس از آن نيز بارها تجديد چاپ شد.»74
كليسا:
مفاسد مالي، اخلاقي و سياسي
1- پاپ، دربار و سرمايه دار: تثليث مقدّس
«كليسا علاوه بر خشونت و جهل، دچار فساد مالي و اخلاقي وسيعي نيز شد و بدون انضباط اخلاقي بر مردم حكم مي راند. هر اسقفي به نحو دلخواه عمل مي كرد. صومعه ها و ديرها رو به انحطاط گذاشته بودند .
اكثر كشيشان با زنان متعدد، رابطه داشتند و به تدريج قبح مفاسد اخلاقي در كليسا از بين رفت. رسم بر اين شده بود كه كشيش، مقام روحاني خود را پس از مرگ به فرزندانش واگذارد و امتيازات مالي به وراثت مي رسيد. اشراف بزرگ، اسقف ها را طبق ميل خود منصوب
مي كردند و اعيان كوچكتر كشيشان را عزل و نصب مي نمودند. پاپ هاي قرن دهم همه ساخته دست اشراف و سرمايه داران فاسد رومي بودند. ماروزيا ، دختر يكي از سناتورهاي روم هم خوابه يكي از پاپ ها شد و حاصل اين معاشقه پسري بود كه آن پسر هم به نوبه خود پاپ شد، اما مادرش كه از مردي ديگر نيز پسري آورده بود پسر اول خود را محبوس ساخت تا دومي بتواند به مقام پاپي برسد.»75
«اين آموزه (فساد) در طي قرون وسطي مفاسد دردناكي را براي كليساي كاتوليك به بار آورد و باعث شد نظامي بسيار مرموز و بدنام از سازمان كليسايي بوجود آيد. در اين نظام، به تدريج
جمع آوري مال به هر طريق ممكن و ثروت اندوزي از راه هاي حرام، معمول گشت. با يك سند مجعول عطيه ي قسطنطين، زمين هاي بخش عمده اي از اروپا به ملكيت كليسا درآمد. همچنين كليسا به طرق مختلف از مردم پول مي گرفت. اين امر باعث شد كه مناصب سرقفلي داشته باشند، بدان معنا كه هركس به مقامي منصوب مي شود، بايد مبلغي را به مقام منصوب كننده پرداخت نمايد. مسئله مجازات دنيوي گناه كه به دنبال توبه و اعتراف اجرا مي شد، به تدريج به نوعي ثروت اندوزي با عنوان «مغفرت فروشي» مبدل گشت، گناهكاران براي رهايي از مجازات برزخي مبلغي را به كليسا
مي پرداختند تا همه يا بخشي از مجازات آنان بخشوده شود. از ديگر سو، وفور ثروت در كليسا باعث رواج انواع فسادها از جمله فساد جنسي، در كليسا و در ميان كشيشان شده بود، به گونه اي كه آمار فساد در كليسائيان بيش از ديگر بخش هاي جامعه بود و حتي پاپ ها نيز از اين فسادها مبرا نبودند. افزون بر اين
دست اندركاران كليسا خود را برتر و بالاتر از ساير مردم،
مي شمردند. اين امر باعث تحقير مردم شده بود، مردمي كه حتي براي ارتباط با خدا نيز به كليسا و كشيش نياز داشتند. همه آنچه گفته شد، سبب شده بود كه در اواخر قرون وسطي پاپ و
كشيش هاي مسيحيت نزد مردم منفور باشند و اين باور عمومي پديد آيد كه كليسا بايد اصلاح شود. »76
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانوشت ها:
71. «واتيكان (كليساي جهاني كاتوليك)«، مجتبي عبدخدايي، ص 52.
72. «تاريخ تمدن ويل دورانت، اصلاح ديني»، صص 503- 502.
73. « تفتيش عقايد»، دبورابكراش، مهدي حقيقتخواه، صص 136-133.
74. «تاريخچه ي كشمكش عقل و دين»، توفيق الطويل، علي فتحي لقمان، صص 167-166.
75. « تاريخ جهان نو»، رابرت روزول پالمر، ابوالقاسم طاهري، ج 1، ص 66 .
76. «سيري در اديان زنده جهان»، عبدالرحيم سليماني اردستاني ، ص 244 .
دوشنبه 20 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 244]