واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: تهران امروز: در بين شاكيان دو گردنبند قاپ حرفه.اي همه جور تيپي مشاهده مي.شود از راننده مرد پيك موتوري گرفته تا مانتو فروش و زن.هاي خانه.دار.
فلاني را مي.شناسيد؟
اولين شاكي پيرزني بود كه از دو مردي كه از وي آدرس خواسته بودند به شعبه 2 بازپرسي دادسراي يافت آباد شكايت كرد. اين خانم به بازپرس موسيوند گفت: تازه از خريد برگشته و با مقداري خرت و پرت در حال نزديك شدن به منزلمان بودم كه يكمرتبه يك موتور سيكلت به من نزديك شد و سرنشين عقب موتور از من پرسيد: حاج خانم شما علی.آقا را می.شناسید؟
من به حافظه.ام مراجعه كردم و پاسخ دادم نه اما جوان بار ديگر سوال خود را تكرار كرد و گفت: علي....را مي.گويم (نام فاميل وي را هم گفت)، من بارديگر پاسخ قبلي.ام را تكرار كردم و گفتم نه اما تا آمدم راهم را به سمت خانه.ام ادامه بدهم جواني كه آدرس پرسيده بود دست در گردن من انداخته و گردنبند طلايم را كشيده و پاره كرد. آمدم به خودم بجنبم ديدم موتور و سرنشينان آن با سرعت هر چه تمام.تر از من دور شده.اند. شاكي بعدي يك پيك موتوري بود كه با ناراحتي به دادسرا آمده و عليه راكبين يك موتور سيكلت شكايتي را تنظيم كرد: كار من مسافركشي با موتور است و بيشتر در محدوده ميدان امام خميني(ره) منتظر مسافر مي.مانم. امروز صبح روبه.روي مترو ايستاده بودم كه دو موتورسوار به من نزديك شدند. سرنشين جلو صورت خود را طوري طرف من آورد كه گمان كردم مي.خواهد نشاني.اي را از من بپرسد اما يكمرتبه سرنشين ديگر دست در گردن من كرده و زنجير طلايي كه همراهم بود را كنده و به سرعت گريخت. با موتور تعقيب.شان كردم اما آنها در پيچ و خم كوچه.ها گم شدند.
قميت كردن مانتو توسط سارقان
بازپرس موسيوند تازه پرونده را به پليس آگاهي ارجاع داده بود كه با شكايت يك مانتو فروش روبه.رو شد: ديروز مردي به مغازه من آمده و پس از بررسي يك مانتو قيمت آن را سوال كرد. وقتي به سوي او رفتم تا درباره قيمت و جنس مانتو توضيحاتي بدهم يكمرتبه مرد جوان دستش را در گردن من انداخته و زنجير طلايم را كه بيش از يك ميليون تومان قيمت داشت دزديد و در يك چشم
به هم زدن از در خارج و سوار موتوري شد كه بيرون مغازه منتظر او بود....
در حالي كه تعداد شاكيان به سرعت درحال افزايش بود و تلاش ماموران براي دستگيري اين دو موتور سوار كه شواهد نشان مي.داد تمامي اين سرقت.ها كار آنها بوده است ادامه داشت، اين بار شهروندي با پليس 110 تماس گرفته و از دستگيري يك گردنبند قاپ خبرداد.
موتور سارقان واژگون مي.شود
ماموران پليس پس از مراجعه به نشاني داده شده توسط اين شهروند با مردي روبه.رو شدند كه در ميان مردم گرفتار شده و درانباري يك پاساژ زنداني شده بود. خانمي كه باعث دستگيري اين سارق شده بود به ماموران گفت: داشتم از پياده رو رد مي.شدم كه اين سارق به همراه همدست خود با يك موتور سيكلت نزديك من شده و با بردن دست به سوي گلوي من گلوبندم را كنده و قصد فرا ر داشت اما من كاپشن سرنشين عقب را گرفته و به سوي خود كشيدم. با اين كار و با توجه به شلوغي محل، موتور از تعادل خارج شد و زمين خورد. راننده موتور با سرپا كردن وسيله نقليه خود آن را به حركت درآورده و فرار كرد اما سارق ديگردر ميان مردم گيرافتاده و پس از خوردن كتك زنداني شد.
با تحويل دزد بازداشت شده به پليس آگاهي و بررسي سابقه خراب وي مشخص شد اين متهم قبلا نيز به اتهام سرقت به همين شعبه آورده و پس از محاكمه به زندان فرستاده شده اما بعد از تمام شدن دوران آب خنك خوردن دومرتبه به سرقت رو آورده و شرارت را از سر گرفته است.
متهم در جلسه بازجويي با اعتراف به 30 فقره گردنبند قاپي به اتفاق همدست خود روانه زندان شد و هم.اكنون همدست وي نيز تحت تعقيب قرار دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 210]