واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: معرفی پیشکسوتان قدیم و جدید ( بیوگرافی ها ) :
در مباحث آموزش تنها به چند معرفی منجمله شادروانان ایرج بختیاری و اکبر بیگلو پرداختیم که امیدوارم در پستهای بعدی به معرفی کامل دیگر عزیزان بپردازیم اما برای این قسمت از شما دعوت می کنم به چند بیوگرافی کوتاه که قبلا" بصورت کامنت در اختیار عزیزان گذاشته شده توجه فرمائید :
1 - حاج احمد خان رحمانی ( احمد شیر محمد خان ) قلهک : حاج احمدخان حسابدار قدیمی کشتارگاه بوده و بسیار سرشناس بودند . ایشان حدود 40 سال پیش در کوچه آشفیع صراف در خیابان دولت داخل حیاط بودند و در آن زمان بالغ بر دویست کبوتر داشتند و دو ناخن شست عقب را هم می زدند و بوم داری داشتند به نام مشت علی که به تمام معنی خبره بودند و در بین نام آوران آن زمان جزء نفرات ممتاز بودند اما اهل مصاحبه و سرو صدا نبودند و افرادی مانند رحمان خان ، تقی ارباب ، حسین لرزون ، مشهدی رجب ( رجب تنبل ) ، دکتر قاسمی ، سرتیپ سیاه پوش ، سرهنگ وقار ، علی خان و عباس آقا شیبانی ، ابوالقاسم خان لحافدوز ، علی آقا بهروزی ( علی ذکی ترکه ) ، علی نصیبی ( علی شیشه بر ) ، حسن آقا شاه بابک ، رضا نیکو سخن ( رضا عبدالله بلبل ) ، سید محمد شکرآبی ( محمد سید هاشم ) ، اسماعیل بقال ، منصور شکرآبی ( منصور کدخدا) ، رحیم امام بخش ( میزرا رحیم رنگساز) ، معیری ، مجتبی رضازاده ( مجتبی گل فروش ) ، تقی امام بخش ( عمو تقی ) قربان خان ، آقای کهن ، اسدالله محمدیان ( باغبان ) ، احمد رجبی ( احمد شوفر احمد یحیی) ، دکتر صعودی پور و ..... از معاشرین ایشون طی زمانهای مختلف بودند که در آینده و اگر عمری باقی بود شرح حال کاملی از تک تک نامبردگان بالا ارائه خواهم نمود . ( نکته : اما در بین تمامی این نام آوران شاید تنها کسیکه از همه آن عزیزان یک سر و گردن بالاتر بود اما هیچوقت آنطور که باید و شاید و بقولی حق مطلب در مورد وی ادا نشد میرزا رحیم رنگساز ( امام بخش ) برادر عمو تقی بود که به جرات عرض می کنم می بایست از وی بعنوان یک اعجوبه و در راس این هرم نام ببریم . نژاد کبوتران ایشان نزد فرزند ایشان آقا جواد ، برسم یادگار باقی بود که متاسفانه ایشان نیز دعوت حق را لبیک گفتند . روحش شاد ) بهر تقدیر ، عجیب بود حاج احمدخان جوجه هایی را که امسال می کشیدند قلم می کردند و سال بعد هوا می کردند و علاوه بر ساعت عالی که می آوردند باخت هم انگشت شمار داشتند ؟! سفید مهر، خال پیس ، کله برنجی ها ، خال قرمزها و سرورهای ایشان بسیار عالی بودند و در هنگام بیماری ، ایشان کبوتر ها را به یک سئله دار ( علی شیطون ) و او هم تعدادی از آنها را به حاجی سئله دار دادند و تا ماهها و شاید سالها بعد نیز کبوترانی از ایشان به منزل و محل سابق ایشان بر می گشتند که اهالی عشق باز منطقه قلهک ، شاهد این مسئله بودند و تا مدتها از آن کبوترها نصیب آنان و خصوصا" آقای جنانی در همسایگی آنان می شد .
2 – دکتر مصطفی خان قاسمی : کبوترداری در خاندان ایشان که از سیاسیون برجسته هم بودند اما بنا بدلائلی از پرداختن بدان معذورم موروثی بود . ایشان دارای رکورد 30/6 ( شش ساعت و سی دقیقه ) می باشند که بعد از تقی ارباب بالاترین رکورد را در آن زمان دارا بوده اند . علاوه بر دکتر جهانشاه لو ، نجاتی ، سرهنگ اعیانی و انصاری ، بسیاری از سرشناسان و عشق بازان خصوصا" شمرونی ها با ایشان در رفت و آمد و مراوده بودند . دکتر قاسمی در دو قسمت کبوتر داشتند یکی بر روی بام مطب در منطقه سه راه زندان که کبوتران هوایی دکتر آنجا بودند و دیگری منزلشان ( منطقه فرمانیه کوهستان ) که کبوترهای قیچی شان آنجا بودند . بدلیل اینکه منزل ایشان در فرمانیه بود ایشان در بیشتر میهمانی ها و گروهای شمیران خصوصا" منطقه کاشانک ، منظریه و فرمانیه مثل منزل آقای مجید پشت کوهی ( داماد زنده یاد عباس شفیعی از بزرگان ورزش باستانی ) ، آقای داود درگاهی ، آقا علیرضا عباسی ( رضا معمار ) ، عمو تقی و .... شرکت می کردند از نژادهای معروف ایشان قارا سیاه ، چلچله سینه سفید و پلنگ سیاه بودند که قدری نسبت به دیگر نژادها بلندتر بودند اما در پرش استثنایی بودند . اصل نژاد قارا سیاه و چلچله های ایشان از یک ماد زاغ سبز پس کاکل بود که از منزل دایی خود ( منزل پدر بزرگ و پدر حقیر ) آوردند . این ماد را که در پرش و فرم بازی بی نظیر بود طی شرط بندی دکتر با پدر حقیر از میدان قم رها کردند و کبوتردر کمال ناباوری به تهران برگشت !!! و دکتر که عاشق این ماد شده بودند سرانجام آن را برای ازدیاد نسل بردند و نژاد قارا سیاه و چلچله های خودشان را تکثیر کردند که فوق العاده از لحاظ پرش و سو عالی بودند . اکنون گونه هایی از این نژادها در ترکیب با خال پیس ها ، با قالبی کوتاه تر اما کمی زشت تر، در اختیار حقیر و خانواده اقوام پدری ام موجود می باشند که بزودی و پس از لک در آمدن ، عکسهایی از آنها را نیزتقدیم علاقمندان خواهم کرد .
3 – باقر خان اسفندیاری : ایشان نیز در خانواده ای متولد شدند که کبوتر دار بودند . پدر ایشان اوس محمد در منطقه دروازه شمیران ( پل سنگی ) قهوه خونه داشتند و در آنجا همیشه تعدادی کبوتر روی جوجه بودند و همین باعث تقویت علاقه باقرخان گردید که از عنفوان جوانی طی معاشرت با افراد خبره و آگاه این رشته روزی یکی از سرشناسان این رشته گردیده و بهترین نژادهای عالی قرمز ، قرمز خال سیاه و سرور ، پیس و بدرنگ ، جهنمی از خال های معروف ایشان هستند . ایشان کبوتران زیر ساعت مورد نظر را به دوطریق رد می کردند یعنی کبوتران خوش بر و رو را جداگانه می فروختند و کبوتران درجه دو و سه را به یک مغازه پرنده فروشی که در نزدیکشان مقابل حمام روزبه در همان خیابان مازندران بود می بردند و بصاحب آن پرنده فروشی که بنام بابا خان شهرت داشت می دادند . باقرخان با بسیاری از سرشناسان این رشته دوستی و صمیمیتی دیرینه داشتند و در تمام میهمانی های زمان خودشان شرکت می کردند و یک معدل بالای پنج ساعت نیز در کارنامه خودشان دارند که با توجه به زمان خود بسیار رکورد با ارزشی محسوب می شود . هم اکنون پسر ایشان آقا بهرام از این نژادها تکثیر کرده اند و طی معاشرتی که با بسیاری از دوستان دارند از این نژادها ( البته نه با کیفیت قدیم آنها ) در اختیار دوستان زیادی قرار داده اند که کم و بیش پرشهای نسبتا" خوبی هم دارند اما بهیچ عنوان آن نژادها را نباید با هم مخلوط کرد .
4 – آقا نوری : از اقلیتهای بسیار گرامی و بسیار با شخصیت و اصیل بودند که روبروی عشرت آباد فعلی کبوتر داشتند . ایشان بجز با آقا کهن ، آقا سیون و آقای هارون روزخوش که کبوتران عالی داشتند ( آقا هارون چون پارچه فروش بودند بعدها معروف به علی آقا بزاز شد و از دوستان نزدیک و خوب خانوادگی ما بودند و اوان انقلاب به همراه خانواده و فرزندانش بنامهای موسی و نجات به ارض موعود و کشور اسرائیل مهاجرت کردند . راستش ، بنا بر نقل پدرم ، این آقا هارون که اقلیت مذهبی بودند وقتی بچه بودند بسختی مریض می شوند و اما مادر ایشان به توصیه پدربزرگ حقیر، نذری کرده و بچه را به حرم علی ابن موسی الرضا ( ع ) برده و از قضا شفا می گیرند و از اینجهت اسم بچه را علی گذاشتند . ) کمتر با کسی دیگری رفت و آمد و مراوده داشتند اما با توجه به اینکه به خالهای روشن علاقه وافری داشتند سفید مهر و خال قرمزهای خوبی تکثیر کرده بودند . صحبت کوتاهی که متعاقب عرض می کنم زبانزد خاص و عام شد که متاسفانه یکروز ایشان می آیند روی بام و می بینند که کبوتران را برده اند و جالب بود که آقا دزده چند تا شکلات و یک برگ کاغذ بجا گذاشته بودند که روی آن نوشته شده بود : بخور تا دهنت شیرین بشه !!! و ایشون بعد از این جریان کبوترداری را جمع کردند و حداقل کسی نشنید که ایشون کبوتر داشته باشند ...
5– منصور تهرانی : بالغ بر شصت سال پیش در منطقه ناصرخسرو انتهای شمس العماره کوچه عکاسخانه پاشنه طلا دو همسایه بودند که هر دو از عشق بازان سرشناس آن منطقه بوده اما با هم حریف بودند یکی مرحوم عباس آقا طلاکار( برادر دکتر طلاکار در آلمان ) بود که زاغ ها و سبزهای ایشان بسیار عالی بودند و بعدها به جاده تهران نو قاسم آباد نقل مکان کردند ( روبروی بوم محسن عرب شا گلی از گروبندان بنام قاسم آباد در سالهای قبل ) وداخل گاراژ کبوترانشان را نگه داشتند . برای حقیر درآن منطقه باعث مزید افتخار بود که سعادت آشنایی با این بزرگوار را از بیش از بیست وپنج سال قبل داشتم و بسیار در آنزمان از ایشان آموختم . نفر دوم منصور خان تهرانی بودند که برادر ایشان یک کتاب هم نوشتند . ایشان کبوتران بسیار عالی پرورش داده و تکثیر کردند که عمدتا" خال پیس و سفید هایی بودند که بیش از صد سال قدمت دارند . ایشان جزء اولین کبوترداران تعداد بالا محسوب می شوند بطوریکه بیست و چند سال قبل طی ملاقاتی که داشتم مثلا" بالغ بر پانصد کبوتر داشتند که این تعداد در زمان خود بسیار جالب توجه بود . منصور خان از سالها قبل طی یک نقل مکان به منطقه اطراف خیابان زمرد و حوالی حسینیه ارشاد آمدند و نسل کبوتران اصیل خود را بیش از پیش تکثیر کردند و البته ناگفته نماند که اگرچه که رفت و آمدی محدود داشتند اما جزء کسانی هستند که با قدمت ، صاحب سبک و بقول معروف با کلاس در این رشته بوده اند .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14390]